باب 58 در باره زهد و پارسائى و مراتب و درجات آن‏

پ‏آيات آل عمران 153 لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ (اين فراز و نشيب و شكست و پيروزيها مقرر شده) تا در نتيجه شما در مقابل چيزهائى كه از دست رفته و يا امورى كه پيش آمد ميكند حزن و اندوه بخود راه ندهيد (چنان آزادمنش باشيد كه در روى‏دادهاى گوناگون بى‏تفاوت باشيد).پ 131- طه وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ آن زر و زيورى كه بكفار داده‏ايم و از آن لذت ميبرند چشم تو را خيره نسازد كه اينها براى آزمايش آنان است و رزق و عنايات الهى بهتر و پايدارتر است.پ حديد 22- 23 ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ.  لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. هيچ واقعه و حادثه‏اى در زمين و در نفوس شما واقع نخواهد شد مگر آنكه ما بعلل و موجبات و بحكمت و مصلحت آن علم داشته و آن را در لوح محفوظ پيش از وقوعش ثبت و ضبط نموده‏ايم و البته اين بينش و ترتيب نظام كلى خلقت و آفرينش بر خدا سهل و آسان است اين وقايع و حوادث را در نظام عالم مقرر داشته‏ايم. تا شما بهيچ وجه بر آنچه از دست رفته محزون و اندوهناك نشده و آنچه بشما روى مى‏آورد از قدرت و ثروت و غيره زياد مسرور و خوشحال نباشيد و خود را نبازيد و خدا افراد خودخواه و متكبر را دوست ندارد.پ اخبار 1- معانى الاخبار در حديث آن پيرمرد شامى كه از امير مؤمنان عليه السّلام سؤال كرده بهترين مردم نزد خدا كيست؟ فرمود آنكه ترس و خوفش از خدا بيش از همه باشد.

آنكه تقواى عملى او بيش از همه باشد آنكه زهد و پارسائى او در دنيا بيش از همه باشد در كتاب غايات هم بطور ارسال سند اين طور نقل شده.پ 2- معانى الاخبار از مرحوم پدرش ... از سكونى كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود. از امير مؤمنان عليه السّلام سؤال شد زهد و پارسائى در دنيا چيست؟ فرمود چشم پوشى و بر كنار بودن از محرمات الهى.

 

پ‏3 معانى الاخبار ابن وليد ... از ابى الطفيل كه گفت شنيدم كه امير مؤمنان ميفرمود: زهد و پارسائى در دنيا كوتاه كردن آمال و آرزوها است و شكر و سپاس هر نعمتى پرهيز نمودن است از آنچه خدا حرام فرموده.پ 4- معانى الاخبار ابن وليد ... سكونى كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: زهد و پارسائى در دنيا اين نيست كه انسان اموال خود را ضايع نموده و از دست بدهد و يا حلال خدا را بر خود حرام نمايد، بلكه حقيقت زهد اين است كه انسان اعتماد و دلگرمى بيش بآنچه در اختيار و در دست دارد بيشتر از آنچه در قدرت و در دست تواناى خدا است نباشد (بلكه بعكس اتكاء و توجه بيشتر بآنچه نزد خدا هست داشته باشد).پ 5- معانى الاخبار ابن وليد ... از حضرت باقر عليه السّلام كه شخصى از آن حضرت راجع به زهد سؤال كرد فرمود زهد داراى 10 درجه است آخرين درجه و مرتبه زهد اولين و پائين ترين مرتبه ورع و پرهيزگارى است و آخرين مرتبه ورع پايين‏ترين مراتب يقين و بالاترين مراتب يقين پائين‏ترين مراتب رضا و خشنودى از حق است. بدان زهد و معناى آن در يك آيه از كتاب الهى بيان شده لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ تأسف بر گذشته نداشته باشيد و بآنچه بدست شما ميرسد از دنيا خوشحال و مسرور نباشيد در دعوات راوندى هم چنين آمده است.پ 6- معانى الاخبار و امالى صدوق و عيون اخبار الرضا عليه السّلام مفسر ... از حضرت جواد از پدر بزرگوار از جدش عليه السّلام كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد زاهد و پارسا در دنيا كيست؟ فرمود آن كس كه از جهت ترس از حساب از حلالها و لذتهاى مشروع صرف نظر نموده و از جهت ترس از عقاب و عذاب حرام‏ها و كارهاى نامشروع را ترك ميكند.پ 7- امالى صدوق در باب يقين اين حديث گذشت كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: امت اسلام در صدر اول با داشتن زهد و يقين بصلاح و شايستگى نائل شد ولى در دوره آخر از جهت صفت بخل و آرزوى دراز بهلاكت ميرسد.پ 8- تفسير قمى از پدر خود از اصفهانى از منقرى از حفص كه گويد بحضرت صادق عليه السّلام عرض كردم تعريف زهد و حدود آن چيست؟ فرمود: خداوند متعال در كتاب خود حد زهد را بيان فرموده و آن اين است: لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ بر گذشته اندوه و تأسف نداشته و بآنچه بدست مى‏آوريد خوشحال و مسرور مباشيد. هر كس ترس و خوفش از خداى خود بيش از همه باشد شناخت و معرفتش بيشتر است و هر كس شناخت بيشترى داشته باشد خوف بيشترى دارد و هر كس زهدش بيشتر شناختش بيشتر يعنى شناخت و معرفت- خوف و ترس از خالق- زهد و پارسائى و بى‏اعتنائى بدنيا همه‏

 

با هم لازم و ملزوم هستند. و در خصال و امالى همين حديث نقل شده ولى تا آخر آيه و دنباله آن نقل نشده (خوف و شناخت و زهد نقل نشده).پ 9- روضه كافى پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود وقتى ديد كسى حالت زهد و پارسائى در دنيا را دارد باو نزديك شده و از علمش استفاده كنيد كه از او حكمت تراوش ميكند و نيز فرمود مؤمن بخانه‏اى از نى قناعت كرده و بپاره نان ميسازد سر و صورتش غبار آلود و جامه‏اش مندرس (از همه چيز آزاد است) دلش از خوف خدا خاشع (خضوع باطنى دارد) و سلامت جسم و جان در نظر او از همه چيز مهم‏تر است.پ 10- از پدر خود از اصفهانى از منقرى ... مردى بحضرت سجاد عليه السّلام عرض كرد زهد چيست؟ فرمود زهد داراى ده درجه است بالاترين درجات زهد پائين‏ترين درجات رضا و خشنودى از حق است و حقيقت زهد در يك آيه خلاصه شده لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ. در باب ورع از على عليه السّلام نقل شد كه فرمود زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد.پ 11- خصال ابن ادريس ... امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: اهميت و عنايت شما بقبولى اعمال بايد بيش از توجه شما باصل عمل باشد زهد و پارسائى در دنيا بكوتاه داشتن آمال و آرزو است و شكر و سپاس هر نعمتى بپرهيز داشتن از محرمات الهى است هر كس به امور جسمى و مادى پشت پا بزند خداى خود را خوشنود ساخته است و آن كس كه در صدد تأمين خواسته‏هاى جسمى باشد معصيت خدا را كرده.پ 12- خصال ماجيلويه ... از سليمان. شخصى بپيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد يا رسول اللَّه چيزى بمن تعليم فرما كه اگر او را انجام دهم خداى آسمان و مردم زمين مرا دوست بدارند فرمود بآنچه كه نزد خدا است همت گمار تا خدا ترا دوست داشته باشد و از آنچه در دست مردم و نزد آنها است دل بر كن تا مردم ترا دوست داشته باشند.پ 13- خصال از پدر خود ... از نوف از امير مؤمنان عليه السّلام نقل نموده كه فرمود: اى نوف خوشا بحال پارسايان و زاهدان در دنيا و راغبان و خواهان آخرت. آنان زمين را تخت خواب خود و خاك را بستر خواب و آب را آشاميدنى گوارا و پاكيزه و قرآن را ملازم خويش و دعا را شعار و شغل هميشگى خود قرار داده و بكلى از دنيا دل بر كنده و مانند عيسى بن مريم او را كنار زده‏اند.پ 14- معانى الاخبار از پدر خود ... پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله از جبرئيل تفسير و توضيح زهد را پرسيد جبرئيل گفت زاهد آنچه را كه خدا دوست دارد او دوست ميدارد و نسبت به آنچه خدا بآن بغض دارد او هم خشمگين است. از حلال دنيا كوتاهى و خوددارى‏

 

مينمايد و بحرام آن اصلا توجه ندارد چون در حلال آن حساب و در حرامش عقاب است به تمام مسلمانها مانند خودش رحمت و مهربانى دارد و از سخن گفتن بيمورد همانند مردار متعفن بيزار است (شايد منظور غيبت باشد) از زخارف و زيور دنيا گريزان همان طورى كه از آتش شعله‏ور و از آمال و آرزوهاى خود ميكاهد و مرگ را هميشه در برابر خود مى‏بيند.پ 15- خصال و امالى محمد بن احمد بن على ... از ابى الدّرداء كه گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود كسى كه نعمت صحت و سلامتى و امنيت راه و غذاى روزانه خود را دارا باشد دنيا باو داده‏شده‏اى پسر خثعم از خوراك مقدارى كه پاسخ گرسنگى را بدهد و از لباس آن اندازه كه عورت و بدن را بپوشد كافى است و اگر خانه مسكونى كه نيازت را برطرف كند داشته باشى چه بهتر و مركبى كه سوارش شوى خيلى بهتر و اگر اينها نشد ناراحت نباش نان و آب گودال كافى است و ما زاد بر اين يا حساب دارد يا عقاب.پ 16- ثواب الاعمال ابن وليد ... از سيف كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: آن كس كه از رفتن دنبال روزى و تأمين زندگى احساس شرم و خجلت نكند و در هر گونه فعاليت زندگى اقدام نمايد هزينه زندگيش را سبك و آسان بدست مى‏آورد و كارش منظم و خانواده‏اش در نعمت خواهد بود و هر كه داراى حالت زهد و پارسائى باشد خداوند حكمت و دانش به قلبش القاء نموده و زبانش را بآن گويا و بتمام عيوب دنيا و درد و درمانش بصير و بينا مينمايد و با ايمان سالم از دنيا خارج و بدار السّلام بهشت وارد ميسازد.پ 17- ثواب الاعمال از پدر خود از سعد ... از وصّافى از حضرت باقر عليه السّلام كه فرمود در ضمن گفتگو و مناجاتى كه خدا با موسى عليه السّلام در طور داشت چنين آمده. به امت خود ابلاغ كن كه بهترين وسيله‏اى كه اهل قرب بمن نزديك و مقرب ميشوند گريه از خوف و خشيت از من است و بهترين عبادتى كه عبادت‏كنندگان من آن را بايد در نظر داشته باشند پرهيز از محرمات است و بهترين زينتى كه من بندگان خود را بآن آراسته ميبينم پارسائى و زهد در دنيا و چشم پوشى از آنچه در واقع بآن نيازى ندارند. موسى عليه السّلام عرض كرد پروردگارا كه از هر كريم و بخشنده‏اى كريم‏ترى در مقابل اين عمل چه پاداشى بآنان عنايت ميفرمائى؟ خدا فرمود اى موسى آن اشخاصى كه با گريه از خوف و خشيت من بمن مقرب و نزديك ميشوند آنان در بلندترين مقام بهشتى كه هيچ كس در آن مقام مرتفع با آنان شريك نيستند جاى خواهم داد. و اما آنان كه با ورع و پرهيزگارى از محرمات حق عبادت مرا انجام ميدهند اين پاداش را دارند كه من اعمال تمام بندگان را تفتيش و بررسى مينمايم ولى اعمال آنها را از جهت شرم و حيائى كه از آنها دارم تفتيش نمينمايم.

و اما آنان كه با زهد و پارسائى در دنيا بمن تقرب ميجويند من تمام بهشت را در اختيار

 

آنها قرار داده كه در هر جا بخواهند جايگزين ميشوند.پ 18- محاسن از پدرش بطور رفع و نگفتن وسائط از حضرت صادق عليه السّلام كه بشخصى فرمود: اهل آخرت امور آخرت خود را محكم و منظم نموده‏اند همچنان كه دنيا داران و اهل دنيا كارهاى دنيوى خود را مرتب و محكم نموده‏اند و دنيا و زندگى دنيا شاهد خوبى است كه بوسيله آن بآخرت و آن جهانى كه از ديد ما غائب و پوشيده است پى برده و به آن اعتقاد و ايمان حاصل مى‏شود و تو نيز آخرت را و ايمان بآن را از راه تفكر در دنيا و وضع آن طى كن و بدنيا جز بنظر اعتبار و عبرت و پند گرفتن نگاه نكن.پ 19- فقه الرضا عليه السّلام. من از عالم (موسى بن جعفر عليه السّلام) حديث ميكنم كه فرمود:

دنيا حركت كرده و ميرود بطرف زوال و فناء و آخرت حركت نموده و بطرف ما مى‏آيد (قدم به قدم و نفس بنفس از دنيا دور و به آخرت نزديك ميشويم) و هر يك از آنها فرزندان و دل بستگانى دارد بنا بر اين بايد شما از فرزندان و دل بستگان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا و از كسانى باشيد كه از دنيا و تعلقات آن دل بركنده و خود را آزاد نموده و رغبت و ميل خود را بآخرت معطوف داشته چون زاهدان و پارسايان در زندگى سبك و آزادند.

زمين را فرش زير پاى خود و خاك را بستر خواب خود و آب را غذا و آشاميدنى پاكيزه خود قرار داده و بكلى از دنيا چشم پوشيده و صرف نظر نموده‏اند. آگاه باشيد آن كس كه اشتياق ببهشت داشته باشد خود را از شهوات و خواسته‏هاى نفس آزاد مينمايد و هر كه از آتش دوزخ بترسد از محرمات الهى خوددارى ميكند و هر كس در دنيا پارسا و بآن بى‏اعتناء باشد تمام مصائب و حوادث بر او آسان است. آگاه باشيد خداوند بندگانى دارد كه مردم از شرارت و بدى آنها در امانند (شرارت ندارند) و دل آنان براى تفكر در امر آخرت محزون و اندوهناك است و داراى عفت نفس هستند و نيازهاى آنان بسيار كم و ناچيز است.

چند روز كوتاهى صبر و تحمل نموده در نتيجه در آن جهان آسايش طولانى و آرامش ابدى را بدست آوردند. برنامه عبادت شبانه آنها اين است كه روى قدم خود ايستاده و شب را بعبادت بسر ميبرند و در روز با كمال اخلاص بوظائف خود قيام نموده و اعمال خود را بعنوان عبادت و قرب بحق انجام ميدهند و كوشش ميكنند كه خود را از آتش خشم الهى نجات دهند. نيكان با تقوائى هستند و در رنج و زحمت بسر برده و بدن آنها مانند نى ضعيف و لاغر مردم خيال ميكنند كه آنها مريض و رنجورند (در واقع مرضى ندارند) و از حضرت عيسى مسيح عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت بحواريين و ياران خود فرمود: خوراك من همان گياهانى است كه زمين در اختيار حيوانات قرار ميدهد و آشاميدنى من همين آب‏

 

فرات است كه بدست خود بنوشم. و چراغ من قرص ماه و فرش زير پاى من زمين- بالش من يك قطعه كلوخ- لباس من موى حيوانات- فرزندى ندارم كه بمرگش بنشينم. همسرى ندارم كه اندوهناك و يا ناراحت شود- نه منزل و خانه‏اى كه خرابى و ويرانى تهديدش كند- نه مال و ثروتى كه در معرض تلف باشد پس من از همه مردم بى‏نيازترم و از عالم عليه السّلام روايتى دارم كه از حضرتش در تفسير آيه شريفه (و كان تحته كنز لهما) در پايه و زير آن ديوار براى آن دو يتيم گنجى نهفته بود (در داستان حضرت موسى و خضر عليه السّلام) فرمود بخدا سوگند گنج نهفته طلا و نقره نبود فقط لوح و ورقه‏اى از طلا بود كه در آن لوح پنج جمله آموزنده (كه از هر گنجى ارزنده‏تر است) نوشته شده بود ... نيست خدائى به جز من- هر كس مردن و مرگ باور و يقين داشته باشد خنده شديد نخواهد داشت.

هر كس بحساب دقيق قيامت باور و ايمان جزمى داشته باشد دلش مسرور نخواهد بود هر كس معتقد و متيقن بتقديرات الهى باشد ميداند كه غير از تقديرات الهى برايش نخواهد بود (البته با توضيحات مفصل كه گفته شده و نيز حديث ميكنم كه فرموده‏اند:

هر كس كه بهنگام ميل بچيزى و يا كسى و بهنگام ترس از كسى و بهنگام شهوات و غرائز و بهنگام غضب و خشم مالك خود باشد و بتواند خويشتن را حفظ نموده و از وظائف دينى تخطى نكند خداوند بدنش را بر آتش حرام مينمايد و از عالم عليه السّلام سؤال كردم پارساتر و زاهدترين مردم كيست؟ فرمود آن كس كه دنبال آنچه را ندارد از مال و ثروت نميرود آن كس كه در مقام بدست آوردن مال و ثروت نيست تا وقتى كه آنچه دارد تمام شود پس از آن بفكر دستيابى باشد.پ 20- مصباح الشريعه. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: زهد و پارسائى كليد سعادت اخروى و رمز نجات از دوزخ است و زهد يعنى چشم پوشى و رها كردن آنچه كه انسان را از ياد خدا باز ميدارد. بدون اينكه تأسف و اندوهى بر اثر از دست دادن دنيا داشته و يا خوشحالى بخود راه دهد نه در انتظار فرج و گشايش و توسعه باشد و نه توقع تشكر و سپاسگزارى مردم و يا دريافت پاداشى را داشته باشد، بلكه فقر و فوت مال را آسايش و راحت و داشتن آن را آفت و خطرى بداند كه بايد هميشه از خطر و آفت گريزان و در مقام تحصيل آسايش باشد و زاهد كسى است كه آخرت را بر دنيا و گم نامى و ذلت را بر مقام و جاه و عزت و زحمت و مشقت را بر آسايش و گرسنگى را بر سيرى و پايان نيك را بر دنياى نقد و حاضر و ذكر و ياد خدا را بر غفلت ترجيح دهد و در حالى كه بدن در دنيا است روح و دلش در آخرت و فكر آن باشد.

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: دل بستگى بدنيا ريشه و سرچشمه هر خطائى است بديهى‏

 

است آنكه دوست بدارد آنچه را كه خدا دشمن ميدارد (جاه و مقام و هدف قرار دادن دنيا) خطاء و جرمش از همه بيشتر و شديدتر است چون بهر خطائى تن در ميدهد و برخى از اهل بيت عصمت و طهارت فرموده: اگر تمام دنيا لقمه كوچك كودكانه و لذيذى باشد (و در اثر خوردن آن هيچ مسئوليتى نباشد) ما اهل بيت آن را نميخوريم و بدور ميافكنيم پس بنا بر اين چه وخيم و شقاوت بار است وضع كسى كه در راه دستيابى بآن و حرص بر آن حدود و مقررات الهى را زير پا نهد و احكام خداوندى را ناديده بگيرد و دنيا خانه‏اى است كه اگر بساكنان و اهل اين خانه احسان و نيكى كنى او هم بتو مهربانى نموده و با نيكى و نام نيك باقى از تو جدا شده و توديع مينمايد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود هنگامى كه خداوند دنيا را آفريد فرمان اطاعت از دستورات خود را باو صادر فرمود دنيا هم اطاعت و تسليم خود را اظهار نمود سپس خداوند فرمود: وظيفه تو اين است كه هر كه در طلب تو باشد با او مخالفت نمائى و هر كه با تو مخالفت كرده و در صدد تحصيل تو نباشد با او موافقت نمائى. در نتيجه اين پيمان دنيا بر طبق عهد و پيمان الهى و باقتضاء طبيعت خلقتش رفتار خواهد كرد (هر كس دل بدنيا بندد بالاخره مفتضح و رسوا و هر كه بآن بى‏اعتناء شد محترم و معزّز خواهد شد).پ 21- تفسير عياشى ابن ابى عمير از بعضى از اصحاب از شخصى از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود: عيسى بن مريم عليه السّلام هنگامى كه بآسمان برده شد در بدنش فقط لباس پشمينه اى بود كه مادرش مريم ريسندگى آن را كرده و بافته و دوخته بود و چون بآسمان رسيد خطاب شد اى عيسى زينت و تعلقات دنيوى را از خود دور كن.پ 22- مجالس مفيد مراغى ... از نوف بكالى كه گويد شبى در محضر امير مؤمنان على عليه السّلام بسر بردم و من كه بحال استراحت بودم ميديدم كه آن حضرت مكرر از اطاق بيرون ميرود و بآسمان مينگرد در يكى از ساعات مانند عابرى بر من عبور كرد. فرمود اى نوف خوابى يا بيدار؟ عرضه داشتم بيدارم و در تمام شب چشمم باز و بحالت شما مينگرم فرمود اى نوف خوشا بحال پارسايان و زاهدان در دنيا و شيفتگان آخرت. گروهى كه زمين را فرش خود و خاك را بالش خود و كتاب خدا را اشعار زبان خود و دعاء و رازگوئى با او را عمل پى‏گير خود و آب را آشاميدنى خود قرار داده و مسيح وار از تمام تعلقات دنيوى چشم پوشيده‏اند. خداوند متعال بعيسى عليه السّلام وحى فرمود كه اى عيسى بر تو باد كه خود را در مسير و روش گذشتگان از انبياء قرار دهى كه بآنان ملحق شده و از آنان باشى. اى برادر و همگام پيامبران و هشداردهندگان بقوم و امت خود هشدار بده كه بمعابد و خانه‏هاى من داخل نشوند مگر با دلهاى پاك و دستهاى پاكيزه و چشم‏هاى گريان و با

 

خشوع كه من صداى كسى كه بيك نفر ستمى كرده باشد نخواهم شنيد و دعاى كسى كه حقى از من تضييع كرده و يكى از دستورات مرا ناديده گرفته باشد مستجاب نميكنم. اى نوف از رياست‏طلبى و شاعرى بپرهيز و از لهو و لعب و سرگرميها و شطرنج و نرد و ساز و آواز دورى كند. كه داود عليه السّلام فرستاده پروردگار عالم شبى از شبها از خانه بيرون رفت و به اطراف آسمان نگاهى كرد و سپس گفت بخداى داود سوگند اين ساعت، ساعتى است كه هر بنده مسلمانى كه اين ساعت را درك كند و چيزى و خيرى را از خدا تقاضا نمايد خداوند باو عطا خواهد فرمود. مگر اينكه عريف و رياست خواهد و يا شاعر و يا با ساز و آواز سر و كارى داشته باشد.پ 23- روضه كافى امير مؤمنان عليه السّلام فرمود زهد و پارسائى ثروت و بى‏نيازى حقيقى است. ورع و پرهيزگارى سپر بلا و مصائب دنيا و آخرت است و بهترين نوع زهد پنهان داشتن آن است (زندگى معمولى داشتن و در دل هيچ گونه دلبستگى بدنيا نداشتن) زهد بدن را نحيف و لاغر مينمايد و آرزوهائى دور و دراز را محدود و مرگ را نزديك جلوه داده و تمنّيات و آمال را از انسان دور ميسازد هر كه بزهد و پارسائى دست يابد بهره‏مند ميگردد و هر كس آن را از دست دهد در زندگى رنج و ناراحتى مى‏بيند. تقوى بهترين مايه عزت است و عمل نيك و شايسته بهترين تجارت الهى است توقف و خوددارى از امور مشتبه بالاترين درجه ورع و پرهيزگارى است. اجتناب از حرام بهترين نوع زهد است.

زهد و معناى آن در جمله كه ميان دو كلمه از قرآن است خلاصه شده خداوند فرمود:

لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ هر كس بر گذشته تاسف نداشته و بآنچه به دستش مى‏آيد خوشحال و فرحناك نگردد بهر دو طرف زهد دست يافته و عمل كرده است اى مردم زهد يعنى كوتاه نمودن آمال و آرزو و شكر و سپاس بر نعمت و ورع و پرهيز نمودن از حرام است. و اگر باين حالت و اين صفات عاليه دست نيافتيد و موفق نشديد مراقب باشيد كه تمايل بحرام صبر و خوددارى شما را نبرد و بر قدرت تحمل شما چيره نگردد و بهنگام مشمول نعمت الهى سپاسگزارى را فراموش ننمائيد كه خداوند با دلائل روشن و حجتهاى آشكار خود و كتابهاى آسمانى با كمال وضوح و روشنى همه گونه عذر و بهانه شما را قطع كرده و حجت را بر شما تمام كرده است.پ 24- در كتابهاى حسين بن سعيد فضاله ... از عبد المؤمن انصارى از حضرت باقر عليه السّلام كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: از خداى خود شرم كرده و حق حياء الهى را مراعات كنيد عرض شد چه كسى و چگونه حق حياء الهى را انجام ميدهد؟ فرمود هر كس بخواهد حق حياء و شرم نمودن از خدا را مراعات كند بايد هميشه اجل و مرگش را در برابر چشم‏

 

خود ببيند و از دنيا و زر و زيور آن دل بركند و مغز خود را از افكار شيطانى و شكم را از حرام حفظ نمايد و گورستانها و ويرانه‏ها را هميشه بازديد و زيارت كند.پ 25- در كتاب حسين بن سعيد نضر ... از حضرت باقر عليه السّلام كه فرمود: هنگامى كه اين آيه نازل شد وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا زر و زيور دنيوى كه مايه تمتعات و لذت كاذب آنها شده چشم تو را خيره نكند. پيغمبر خدا آماده شد و نشست سپس فرمود: هر كس بتسليت و توصيه خداوند (كه مردم را امر بصبر فرموده و در مقابل مصائب و محروميت‏ها وعده‏هاى صادقانه داده) گوش ندهد و با حسرت و اندوه فراوان از دنيا جدا خواهد شد و هر كس بمال و جاه و ثروتى كه در دست مردم است چشم بدوزد و در انتظار رسيدن بآنها باشد هميشه اندوهناك و در حال خشم و ناراحتى خواهد بود هر كس نعمتهاى الهى را در خوراك و پوشاك و آشاميدنى و امثال اينها منحصر كند و بآن نعمتهاى معنوى و كمالات انسانى آگاهى نداشته باشد سطح درك و فهمش بسيار كوتاه و پست و عذاب اليم در انتظار او است.پ 26- همان كتاب ابن مغيره ... باز امير مؤمنان على عليه السّلام سؤال شد زهد در دنيا چيست؟ فرمود: از حرام چشم پوشيدن.پ 27- همان كتاب ابن ابى عمير ... ابى يعقوب گويد شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود: البته ما دنيا را دوست داريم ولى اگر بدستمان نيايد براى ما بهتر است و هيچ كس از دنيا بهره‏مند نميشود مگر اينكه از حظوظ اخروى او كم و ناقص مى‏شود.پ 28- همان كتاب نضر از عاصم از بصير از حضرت باقر عليه السّلام كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: يكى از ملائكه آمد نزد من و گفت خداوند بتو سلام ميرساند و ميفرمايد اگر مايل هستى تمام ريگهاى بطحاء و سرزمين مكه را برايت طلا كنم. پيغمبر سر بطرف آسمان نموده و عرض كرد خداوندا دوست دارم روزى سير باشم و حمد و سپاس تو را نمايم و روز ديگر گرسنه باشم كه از تو مسألت نمايم.پ 29- امالى طوسى عده‏اى از ابى المفضل ... از حضرت هادى از پدران بزرگوار خود عليه السّلام كه امير مؤمنان على عليه السّلام فرمود كسى كه در فكر آخرت باشد غناء و بى‏نيازى بدون ثروت و مال و مانوس بودن بدون داشتن اهل و عيال و عزت و ارجمندى بدون داشتن فاميل باو داده مى‏شود.پ 30- امالى طوسى عده‏اى از ابى المفضل ... از حضرت رضا از پدران خود عليه السّلام كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: همانا فرزند آدم همان روزى كه در او است بايد بنگرد هر كس كه داراى امنيت در زندگى و صحت بدنى و خوراك همان روزش باشد مثل اينكه خير

 

دنيا باو داده شده است.پ 31- امالى طوسى حسين بن ابراهيم ... از ابى اسامه كه گفت بحضرت صادق عليه السّلام عرض كردم. در شرح حال رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به ما رسيده كه آن حضرت سه روز متوالى از نان گندم هرگز ميل نفرمود. حضرت فرمود پيغمبر نان گندم اصلا نخورده عرض كردم پس چه چيز تناول ميفرمود. فرمود اگر پيدا ميكرد نان جو ميخورد و حلواى حضرت هم خرما و وسائل روشنى و گرمى او شاخه خرما.پ 32- امالى طوسى حسين بن ابراهيم ... از سعيد بن هلال كه گفت بحضرت صادق عليه السّلام عرض كردم. بمن توصيه و سفارشى بفرما فرمود توصيه ميكنم تو را بتقواى الهى و ورع و كوشش بدان جديت در عبادت كه با پرهيزگارى توأم نباشد سودى ندارد و در وضع زندگى دنيوى هميشه طبقات پائين‏تر از خود را نگاه كن و هيچ وقت طبقات بالاتر را توجه نداشته باش كه خداوند مكرر پيامبر خود را هشدار ميداد كه فرمود

و لا تعجبك اموالهم و لا اولادهم‏

ثروت و اولاد و فرزندان اين مردم دنيا طلب تو را شيفته آنها نگرداند و نيز فرموده وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا زر و زيور دنيائى كه بآنان داده‏ايم و اينان از لذات زودگذر آن بهره‏مند ميشوند. جلب توجه تو را نكند.

و اگر احيانا از اين جهات نفس اماره تو را وسوسه كرد زندگى پيامبر خود را بياد آور و تأمل كن كه حضرت خوراكش نان جو و حلوايش خرما و آتش‏گيرش برگ درخت خرما بود و اگر با حوادث و مصائبى مواجه شدى مصائب و ناراحتى‏هاى پيغمبر را متذكر شو كه موجب تسليت تو خواهد شد چون هيچ كس مانند حضرتش رنج و مصيبت نديد.پ 33- الدّرة الباهرة از حضرت رضا عليه السّلام توصيف و معرفى زاهد و پارسا را سؤال كردند. فرمود آن كس كه بكمتر از قوت زندگى قناعت كند و هميشه آماده فرا رسيدن مرگش باشد و از زندگى خسته و ناراحت باشد.پ 34- امير مؤمنان على عليه السّلام در نهج البلاغه فرمود: بهترين نوع زهد و پارسائى اخفاء و پنهان داشتن آن است و نيز فرمود: زهد و پارسائى داشته باش تا در نتيجه خداوند روشن بينى مخصوصى بتو عنايت ميفرمايد كه عيوب دنيا و لغزشگاههاى آن را بتوانى ببينى و غفلت و مسامحه مكن كه از تو غفلت نشده (خداوند تو را براى مصالحى آفريده و هميشه ناظر بر تو است).پ 35- نهج البلاغه نوف بكالى گويد شبى از شبها ناظر حال امير مؤمنان على عليه السّلام بودم كه از بستر خواب برخاست نگاهى بستارگان نمود سپس فرمود: اى نوف خوابى يا بيدار؟ عرض كردم بيدارم يا على فرمود اى نوف خوشا بحال سبك‏باران و پارسايان در

 

دنيا و شيفتگان آخرت آنان قومى هستند كه زمين را فرش و خاك را بستر و آب را نوشيدنى گوارا قرآن را شعار دائمى خود قرار داده و بدعاء و گفتگوى با حق دل بسته و مسيح‏وار دنيا را از خود جدا و خود را از دنيا جدا نموده‏اند.

اى نوف داود پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله در چنين ساعتى از شب بود كه براى دعا برخاست و گفت عجب ساعتى است كه هر كس در چنين ساعتى از خداى خود چيزى بخواهد دعايش مستجاب مى‏شود مگر اينكه تحصيل‏دار مالياتى سلطان ستمگرى باشد و يا رياست خواه و يا نگهبان ستمگران باشد و يا بشغل ساز و آواز و رقص باشد و ديگران را با اين اعمال بطرف فحشاء و فساد سوق دهد.

و نيز حضرت فرمود تفسير حقيقت زهد را خداوند در دو جمله خلاصه كرده و فرموده لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ هر كه بر گذشته تأسف نداشته و بدست آورده‏ها مسرور و خوشحال نباشد هر دو طرف زهد را بدست آورده و نيز فرمود اى مردم زهد و پارسائى كوتاه نمودن آرزو و سپاس بر نعمت و ورع و پرهيز از حرام است و اگر باين صفات عاليه انسانى دست نيافتيد مراقب باشيد كه تمايل بحرام بر صبر شما چيره نشود و موقع نعمت شكر و سپاس الهى را فراموش نكنيد كه خداوند با حجت و دلائل روشن و كتابهاى واضح تمام بهانه‏هاى شما را قطع و حجت را بر شما تمام نموده.پ 36- و در يكى از خطبه‏هاى حضرت در توصيف زاهدان و پارسايان چنين آمده كه آنان گروهى هستند كه در ظاهر جزء مردم دنيا هستند ولى از اهل دنيا نيستند در عين حالى كه در دنيا هستند مثل اينكه در اين جهان نيستند با بصيرت كامل اعمال خود را انجام داده و بدفع عذابى كه از آن ميترسند ميشتابند تماس و ارتباطشان با اهل آخرت است مى‏بينند مردم را كه بموت و مرگ جسمى و بدنى اهميت ميدهند ولى اين رادمردان به مرگ و مردن دلها و قلوب اهميت بيشترى ميدهند.پ 37- يكى از نامه‏هاى امير مؤمنان كه بعثمان بن حنيف (نماينده حضرت در بصره) مرقوم فرموده: اى پسر حنيف بمن رسيده كه يكى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى دعوت كرده تو هم با سرعت در آن مهمانى حضور يافته غذاهاى رنگارنگ و خوشمزه و كاسه‏هاى بزرگ برايت آورده شده و گمان نداشتم تو بر سر سفره‏اى حاضر شوى كه نيازمندان و مستمندان آنان محروم و ستمديده و اغنياء و ثروتمندان بر آن سفره دعوت شده‏اند بر آن لقمه‏اى كه از اين سفره گرفته و دندان بر او مينهى خوب نظر كن و فكر كن آنچه كه بر تو مشتبه و حلال بودنش قطعى نيست بدور افكن و مخور و آنچه را كه به پاكى و حليت آن يقين دارى تناول كن آگاه باش هر پيرو و مامومى قهرا امام و پيشوائى‏

 

دارد كه از او پيروى و تبعيت ميكند و از انوار دانشش كسب روشنگرى ميكند بدان پيشوا و امام شما از دنياى خود بدو جامه كهنه و از خوراكش بدو قرص نان (افطار و سحر يا نهار و شام) اكتفاء كرده البته بديهى است شما توانائى انجام برنامه خوراك و پوشاك مرا نداريد ولى لا اقل از راه پرهيزگارى و جديت و كوشش مرا يارى كنيد. بخدا سوگند از دنياى شما طلائى و گنجى نيندوخته و از غنيمت‏هاى آن مالى ذخيره نكرده و با اين كهنه جامه‏اى كه در بردارم جامه كهنه ديگرى آماده ننموده‏ام.

و اگر بخواهم براى خوراك خود از عسل تصفيه شده و مغز گندم و براى پوشاك از ديباى نرم و حريرباف استفاده كنم ميتوانم و تمكن دارم ولى هيهات كه هواهاى نفسانى بمن چيره شود و حرص و شكم‏پرستى مرا بانتخاب غذاهاى گوناگون وادارد و حال آنكه در حجاز مكه و مدينه و يا در يمامه (كه خيلى هم از مركز دور است) كسى باشد كه در آرزوى يك قرص نان است و سيرى شكم را از گرسنگى بياد ندارد آيا وجدان من بمن اجازه ميدهد كه با شكم سير راحت بخوابم و در اطراف كشور من گرسنگانى و جگر سوختگانى باشند و مانند آن كس باشم كه آن شاعر گفته:

         و حسبك داء ان تبيت ببطنة             و حولك اكباد تحنّ الى القدّ

 

 

اين درد براى تو بس است كه تو با شكم سير بخوابى و حال آنكه در اطراف تو افرادى باشند كه در آرزوى يك ظرف پوستى بسر ميبرند تا آخر اين نامه سودمند و پر ارزش كه در كتاب محن و فتن مشروحا گفته شده.پ 38- در كتاب عدّة الدّاعى نقل شده كه حضرت نوح عليه السّلام 2500 سال عمر كرد و در اين مدت خانه‏اى براى خود نساخت و هر روز صبح كه ميشد ميگفت معلوم نيست بشب برسم و شب كه ميشد ميگفت معلوم نيست تا صبح زنده بمانم و پيامبر ما هم صلّى اللَّه عليه و آله چنين بود. از دنيا رحلت فرمود و يك خشت بالاى خشت ننهاد. و اما حضرت ابراهيم عليه السّلام لباسش از پشم معمولى و خوراكش نان جو بود.

و حضرت يحيى عليه السّلام لباسش را از برگ خرما و خوراكش را از برگهاى درختان تهيه ميكرد.

و حضرت سليمان عليه السّلام با آن قدرت و سلطنت و ثروتى كه داشت لباس موئى در بر ميكرد و شبها هنگامى كه تاريكى آن فراگير ميشد دست خود را بر گردن بسته و بقيام در عبادت بحال گريه شب‏زنده‏دارى مينمود و خوراكش برگهاى ريز و شكوفه‏هاى خرما بود كه با دست خود تهيه ميكرد. و چنين روايت شده كه پيغمبر ما صلّى اللَّه عليه و آله روزى با گرسنگى شديد مواجه شد كه براى تنظيم وضع معده سنگى بر شكم خود قرار داد. سپس فرمود چه بسا افرادى كه در ظاهر براى جلب عزت نفس كارهائى ميكنند كه در واقع همان اعمال موجب‏

 

اهانت و خوارى او است چه بسا افرادى كه در دنيا لباسهاى نرم و زيبا بتن مينمايند و از نعمت‏ها ميخورد و بهره‏مند ميگردد ولى نتيجتا در آخرت گرسنه و برهنه خواهد بود چه بسا افرادى كه بحسب ظاهر غرق در نعمت و ثروت است و چون در واقع حق پيغمبر و حقوق ديگران را غصب كرده‏اند در آخرت كوچكترين بهره و نصيبى نخواهند داشت.

 

بدانيد كه عمل اهل بهشت با مشكلات و صعوبت همراه و عمل اهل دوزخ توأم با شهوات نفسانى و همراه آسايش است ولى چه بسا كه دنبال يك شهوت‏رانى و لذت كوتاه حزن و اندوه طولانى و ناراحتى‏هاى شديد اخروى خواهد بود.پ سويد بن غفله گويد: وارد شدم بر امير مؤمنان على عليه السّلام پس از اينكه با آن حضرت به خلافت بيعت شده بود و بر تمام كشور اسلامى حكومت ميكرد ديدم حضرت روى حصير كوچكى نشسته و در آن اطاق جز همان حصير كوچك چيزى نيست و حضرت هم تنها بود عرض كردم يا امير المؤمنين بيت المال در بست در اختيار شما است و در عين حال وضع خانه شما طورى است كه حتى لوازم و ضروريات زندگى در اين خانه تأمين نيست. حضرت فرمود اى فرزند غفله. خردمند و عاقل در خانه‏اى كه ميخواهد او را بزودى ترك كند و از اين منزلگاه منتقل شود نبايد در فكر تهيه اثاث و لوازم باشد. ما يك خانه و جايگاه امن و امانى داريم كه بزودى بآنجا خواهيم منتقل شد (خانه آخرت) و بهترين متاع و اثاث خود را بآنجا فرستاده‏ايم و حضرت وقتى ميخواست جامه‏اى بخرد ميرفت بازار و دو جامه ميخريد و بهترش را قنبر انتخاب مينمود و آن ديگرى را حضرت ميپوشيد سپس مى‏آمد نزد خياطى و ميگفت يكى از آستينها را از لباس جدا كن كه بمصرفى برسد و آستين ديگر را براى خريد بازار براى حسن و حسين عليه السّلام كيسه‏اى ميكرد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود زهد و پارسائى در دنيا بهترين و بالاترين عبادت و پرستش الهى است. عيسى بن مريم عليه السّلام بحواريين و اصحابش فرمود شما بدنياى كم و زندگى پست با حفظ سلامت دين خود قناعت كنيد همان طورى كه اهل دنيا براى حفظ دنياى خود باسم دين و انجام بعضى از مراسم و تكاليف دينى قناعت و اكتفاء كرده‏اند و شما با دورى از اين اشخاص و خشم بر آنها محبت و رضاى حق را بخود جلب كنيد حواريين گفتند با چه كسانى مجالست كنيم فرمود با كسانى كه چهره آنان شما را بياد خدا بياورد و گفتار آنان بر علم شما بيفزايد و عمل آنان شما را بآخرت ترغيب كند.