پ1- تحف العقول: مردى بحضرت جواد (ع) عرضكرد مرا سفارشى بفرما. امام (ع) فرمود مىپذيرى؟ گفت آرى، فرمود تكيه بر صبر كن و به فقر درآويز و شهوات را رها كن. و مخالفت با هواى نفس نما و بدان كه تو از ديده خدا مخفى نيستى، دقت كن چگونه بايد باشى.پ و فرمود خداوند بيكى از پيامبران وحى كرد: كه زهد تو در دنيا موجب آسايشت مىشود و اما دلبستگى تو بمن موجب عزتت مىشود ولى آيا با دشمنى از دشمنان من دشمنى كردهاى يا دوستى از دوستانم را دوست داشتهاى.پ براى يكى از دوستان خود نوشت: اما اين دنيا كه ما از آن بمقدار رفع تشنگى جرعهاى مىنوشيم ولى هر كس علاقه و دلبسته بدوست خود باشد و مسير او را پذيرفته باشد با همان خواهد بود هر طور كه او هست (منظور اينست كه هر يك از دو راه را بپذيرد راه خدا يا شيطان) آخرت خانه جاويد است.پ و فرمود مؤمن نيازمند بسه خصلت است: توفيق از جانب خدا، و واعظى از نفس خود داشته باشد، پذيرفتن نصيحت هر كس او را نصيحت نمايد.پ 2- روضه كافى ج 8 ص 52 حضرت جواد (ع) نامهاى به سعد الخير نوشت به اين مضمون:پ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. من ترا توصيه به تقوى و پرهيزكارى از خدا مينمايم كه موجب سلامتى از نابودى است و بهرهمندى در آينده، خداوند بنده با تقوى را حفظ ميكند از چيزهائى كه خود او متوجه نيست و نادانى و تيرهدلى او را بوسيله
تقوى برطرف ميكند. با تقوى بود كه نوح و ساكنان كشتى او نجات يافتند و صالح پيامبر و يارانش از صاعقه رهائى يافتند. بوسيله تقوى رستگار شدند شكيبايان و اين گروهها نجات مىيابند از هلاكت و دوستانى دارند در راه پرهيزكارى كه جوياى اين مقام هستند. سركشىهاى خود را كه در رابطه با گرفتارى شهوات است كنار گذاشتهاند بواسطه عبرت و اندرزى كه از كتاب خدا گرفتهاند. خدا را ستايش ميكنند بر اين نعمتى كه بآنها ارزانى داشته و او شايسته ستايش است و خود را سرزنش ميكنند بواسطه تفريطى كه نمودهاند و آنها شايسته سرزنش هستند.پ بدانيد كه خداوند حليم و دانا است خشم او بر كسى است كه رضايتش را نپذيرد و محروم ميكند كسى را كه عطايش را نمىپذيرد و گمراه مىشود هر كس هدايت او را نپذيرد. سپس تبهكاران را قدرت توبه نمودن و تبديل گناهان را به حسنات داده. بندگان خود را در قرآن كريم دعوت به توبه كرده با صداى بلند.
خدا لعنت كند كسانى را كه كتمان ميكنند آنچه را خدا نازل كرده.
بر خود رحمت را لازم نموده. پيش از خشم، رحمت دارد و كامل است راستى و عدالتش. تا او را بخشم نياورند بندگان، بر آنها خشم نميگيرد اين از واقعيات و علم تقوى است. هر ملتى كه كتاب خدا را رها كردند و دلبسته به دشمن خدا شدند و بر آنها مسلط گرديد، خداوند كتاب خود را از ميان ايشان برداشت. رها نمودن كتاب خدا باين صورت بود كه حروف آن را درست نگهداشتند ولى حدودش را تغيير دادند كتاب خدا را نقل ميكنند و براى يك ديگر بازگو مينمايند اما عمل نمىكنند.
نادانان از حفظ آنها كه چگونه اين آيات را حفظ كردهاند در شگفتند ولى دانشمندان از اينكه عمل نميكنند محزون.پ ديگر از موجبات رها كردن كتاب خدا اينست كه حاكم بر كتاب و مفسر آن را كسى قرار دادهاند كه اطلاع ندارد و آنها را بهوىپرستى ميكشاند و گمراه مىكند و دستآويز دين را تغيير ميدهد و بهر نادان و بچهاى مىسپارند. ملت دستور خدا را رها كرده و بحرف مردم ميكنند. چقدر ستمكاران كار بدى كردهاند كه رهبرى خدا را رها كرده و بجاى آن رهبرى مردم را پذيرفتهاند و پاداش مردم را بجاى پاداش خدا و رضا و خشنودى مردم را بجاى رضاى خدا.پ مردم گرفتار چنين وضعى شدهاند ميان آنها كسانى هستند كه سخت در عبادت كوشش ميكنند اما با همين گمراهى گرفتار خودپسندى و دلبستگى به دنيا
شدهاند عبادت آنها برايشان آشوب و فتنهاى است و هم براى پيروانشان.پ در ميان پيامبران تذكرى است براى عبادتكنندگان. يونس بن متى عبادت را كامل انجام ميداد بعد كار خلافى در يك مورد انجام داد (قبل از دستور خدا از ميان مردم رفت تا دچار عذاب نشود) او را از بهشت زندگى دنيا خارج كردند و بزندان شكم ماهى گرفتار شد و هيچ چيز موجب نجاتش نشد مگر اعتراف و توبه نمودن.پ اينك توجه داشته باش و بشناس كشيشان و علماى يهود و نصارى را كه كتمان كتاب خدا را كردند و آن را تحريف نمودند از اين تجارت خود سودى نبردند و گمراه شدند. بعد دقت كن به نظائر آنها در اين امت كه حروف كتاب را بپاداشتند و حدودش را تغيير دادند پيرو سركردگان و فرمانروايان خود شدند.پ وقتى رهبران به هواپرستى مستغرق شوند بيشترشان دنيا دارند و اين است مقدار علم آنها «1» پيوسته در حرص و دلبستگى بدنيايند و هميشه صداى شيطان از زبان آنها با باطل زياد شنيده مىشود. دانشمندان بر آزار و سختگيرى آنها صبر ميكنند. اين دسته از منحرفين بر دانشمندان واقعى خورده ميگيرند.پ اين دانشمندان اگر از نصيحت خوددارى كنند و از هدايت گمراهان و زنده كردن دلهاى مرده، خيانت كردهاند و بسيار كار زشتى است زيرا خداوند از آنها پيمان گرفته است كه امر بمعروف و وظائف دينى و نهى از منكر بنمايند و كمك بكار نيك و پرهيزكارى كنند و هرگز همكارى در گناه و ستم ننمايند، دانشمندان در ارتباط با جهال و نادانان پيوسته گرفتار پيكار و ناراحتى هستند اگر آنها را پند دهند ميگويند سركش شدهاند و اگر به تعليم حقى كه آنها ترك كردهاند شروع نمايند ميگويند مخالفت كردهاند اگر از آنها كناره بگيرند ميگويند جدا شدهاند، اگر بآنها بگويند دليل حرفهاى خود را بياوريد مىگويند منافق شدهاند، اگر مطيع آنها شوند، معصيت خدا را نمودهاند. گروهى از جهال با ندانم كارى هلاك مىشوند نميدانند چه ميخوانند قرآن را در قرائت تصديق مىكنند و در تحريف و تغيير تكذيب مينمايند، آنها نيز انكار كارهاى ايشان را نميكنند.پ اين دانشمندان شبيه احبار و رهبانها هستند. هواپرست و گمراه و گروهى از
آنها نيز بين دو گروه متدين و گمراه قرار گرفتهاند كه تشخيص يكى را از ديگرى نميدهند. ميگويند مردم اين مطالب را تشخيص نميدهند و نميداند چگونه است راست ميگويند.پ پيامبر اكرم آنها را راهنمائى لازم كرد و شب را از روز برايشان مشخص نمود بدعتى در ميانشان نگذاشت و نه سنتى را تغيير دادند هيچ اختلاف و خلافى وجود نداشت. همين كه مردم گرفتار تاريكيهاى گناه خود شدند دو امام پيدا شد يكى دعوت بسوى خداوند تبارك و تعالى ميكرد و ديگرى بجهنم فرامىخواند در اين موقع صداى شيطان بلند شد و بوسيله پيروان خود فرياد برداشت و سپاه سواره و پيادهاش فراوان شدند. هر كه پيرو او شود شيطان در مال و فرزند او شريك مىشود و بدعت را بكار مىبندد و ترك كتاب و سنت ميكند. اما اولياى خدا زبان بدليل گشوده پيرو قرآن و حكمت الهى شدهاند. بهمين جهت تا امروز تفرقه پيدا شده، طرفداران حق و باطلگرايان كه از همكارى و كمك به هدايت يافتگان خوددارى ميكنند و همكارى با گمراهان مينمايند. بطورى كه مردم پيرو فلانى و نظائر او شدهاند اين دسته را بشناس و دسته ديگر را درست با دقت در آنها مطالعه كن تا حيات واقعى يابى و پيرو آنها باش تا بتوانى خانواده خود را نيز هدايت كنى. زيرا زيانكاران كسانى هستند كه خود و خانوادهاشان را بزيان واداشتهاند در روز قيامت كه اين زيانى آشكار است، در اينجا روايت حسين تمام مىشود اما بروايت محمد بن يحيى مقدارى باز نقل مىشود باين صورت:
آنها راه را مىشناسند اگر در پيروى از آنها دچار بلا شدى توجهى نكن و اگر دچار ستم و ناراحتى گرديدى، بدان، پايانپذير است و بالاخره بآسايش و نعمت خواهى رسيد. ضمنا بدان كه برادران مورد اعتماد ذخايرى هستند براى يك ديگر اگر تو بمن مشكوك نمىشدى برايت مطالبى را بازگو ميكردم كه اكنون پنهان كردهام و قسمتهائى را افشا مينمودم كه پنهان كردهام ولى من ميترسم و آنها را براى بعد ميگذارم بردبار نيست كسى كه در جاى پرهيز و احتياط پرهيز نكند. حلم لباس عالم است مبادا خود را در پوشش اين لباس قرار ندهى و السلام.پ 3- كافى نامه ديگرى نيز بهمان سعد الخير. امام جواد (ع) باو نوشت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ: نامه تو رسيد كه متذكر شده بودى شناخت مطلبى را كه موقعيت آن لازم است و اطاعت كسى را كه رضايت خدا رضاى اوست. براى خود
راهى را پذيرفتهاى كه در صورت ترك خويشتن را در گرو بازخواست آن قرار داده بودى اگر چنين نميكردى جاى تعجب بود رضاى خدا و اطاعت از او و اخلاص در پيشگاه او قبول نميشود و يافت نميگردد و شناخته نخواهد شد مگر در ميان بندگان غريب و دور افتاده، جداى از مردمند كه مردم آنها را به مسخره ميگيرند بواسطه نسبتهاى زشتى كه بآنها ميدهند. ميگفتند مؤمن بدرجه ايمان نميرسد مگر اينكه در نظر مردم منفورتر از خر مرده باشد. اگر نه اين بود كه گرفتار مصائبى ميشدى كه ما گرفتارشدهايم و بلاى مردم را چون عذاب خدا ميانگاشتى، كه تو و خود را در پناه خدا قرار ميدهيم از اين انديشه، با اين فاصلهاى كه دارى به ما نزديك ميشدى «1».پ بدان كه ما بمحبت خدا نميرسيم مگر با بغض و نفرت بسيارى از مردم و نه ميتوان بولايت خدا رسيد جز با دشمنى با مردم و از دست دادن دوستى با چنين مردمى چيز سادهايست براى رسيدن بولايت خدا.
برادر: خداوند در هر يك از پيامبران باقيماندگانى از اهل علم قرار داده كه گمراهان را هدايت ميكنند و بر گرفتاريها و آزار شكيبايند. گوش بفرمان خدا و راهنماى بسوى او هستند. آنها را بشناس داراى مقامى بس ارجمند هستند گرچه در دنيا ممكن است خوار شمرده شوند اما بوسيله كتاب خدا مردگان را زنده مىكنند و با نور خدا از كوردلى راحتند. چقدر از كشتهشدههاى شيطان را آنها زنده كردهاند و چقدر از گمراهان حيران را هدايت نمودهاند؟ جان خويش را فداى رهائى مردم از هلاكت ميكنند چقدر به بندگان خدا خدمت ميكنند و چقدر بندگان خدا كم قدر و ارزش آنها را ميدانند؟پ 4- حضرت جواد (ع) فرمود: چگونه از بين ميرود كسى كه خدا كفيل اوست، و چطور نجات مىيابد كسى كه در جستجوى اوست. هر كس پناه بغير خدا برد خدا او را بخود واميگذارد. و هر كه بدون اطلاع و علم، عملى انجام دهد فسادش بيشتر از اصلاحش هست. حركت بجانب خدا با دلها باارزشتر است از رنج بردن و به
زحمت انداختن اعضا و جوارح بوسيله اعمال.پ هر كه پيرو هواى نفس خود باشد بدشمن خويش آنچه مايل بوده داده است.پ هر كس مدارا كردن را واگذارد گرفتار ناراحتى مىشود. هر كس نداند چطور بايد وارد شد از رسيدن بهدف عاجز و ناتوان مىشود. كسى كه اعتماد حاصل كند قبل از آزمودن خود را بهلاكت و آيندهاى رنجآور سپرده. هر كس بدون دليل كسى را سرزنش كند راضى مىشود بدون پوزش و تقاضاى گذشت. شهوت پرست لغزشش قابل گذشت نيست. پايدار باش بهدف ميرسى و يا نزديك ميشوى. اعتماد بخدا بهاى هر چيز باارزش و نردبان ترقى بهر مقام عالى است. وقتى قضا نازل شود فضا تنگ ميگردد. در خيانت شخص همين بس كه امين خائنان باشد.غناى مؤمن بىنيازى او از مردم است.پ نعمتى كه سپاسگزارى نشود مانند گناهى است كه بخشيده نشود.پ زيان بتو نميرساند خشم كسى كه رضاى او ستم كردن است.پ كسى كه از برادر خود بحسن نيت راضى نشود با عطا و بخشش نيز راضى نخواهد شد.پ 5- اعلام الدين (مطالبى كه از اين كتاب نقل شده چون مكرر است و قبلا ترجمه شده فقط قسمتهاى ترجمه نشده را ترجمه ميكنيم).پ و فرمود دشمنى كرده با تو كسى كه جلو رستگارى ترا گرفته چون خواسته مطابق ميل تو رفتار كند.پ و فرمود: از مصاحبت شخص شرور بپرهيز زيرا او مانند شمشير است كه ظاهر زيبا دارد ولى اثر بد.پ و فرمود حوائج با اميدوارى جستجو مىشود و آن حوائج بوسيله قضاى خدا فرود مىآيد. سلامتى بهترين عطا است. و فرمود با هيچ كس بدشمنى مپرداز تا تشخيص دهى بين او و خدا چگونه است اگر نيكوكار باشد خداوند او را بتو وانميگذارد و اگر بدكردار باشد همان اطلاع تو از وضع او برايش كافى است. پس بدشمنى با او نپرداز و فرمود در ظاهر دوست خدا نباش و در باطن دشمن. و فرمود احتياط باندازه ترس است.
پو فرمود روزگار پرده از اسرار پنهان برايت برميدارد.پ و فرمود عزت مؤمن در بىنيازى از مردم است فرمود نعمتى كه سپاسش را ندارى چون گناهى است كه بخشيده نشده باشد فرمود خشم كسى كه رضايتش با ستمكارى حاصل مىشود زيانى برايت ندارد.