.پ آيات
پسوره نساء 40 إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً.
خداوند كمترين ظلمى بكسى نميكند و اگر كسى عمل نيكى انجام داده بخداوند او را مضاعف فرموده و از فضل و كرمش پاداش بزرگى عنايت ميفرمايد و نيز در آيه 149 إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً.
اگر عمل خيرى را آشكار و يا پنهان انجام دهيد و يا از لغزش و عمل بد ديگران گذشت كنيد البته خداوند بخشنده توانائى است.
انعام 160 مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ. هر كس كه عمل نيكى انجام دهد ده چندان براى او ثبت مىشود و كسى كه عمل زشتى را مرتكب شود فقط بهمان مقدار كيفر شود و بر آنان ستم نخواهد شد.
يونس 26 27 لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. كسانى كه نيكى كردند پاداش نيك و زيادى و اضافه هم دارند و تاريكى و ذلت چهرههايشان را نمىپوشاند آنها اهل بهشت كه در آنجا جاودانه هستند. اما كسانى كه مرتكب گناهان شدند كيفرشان به همانند كارشان خواهد بود و ذلت و خوارى چهرههاى آنان را فرا ميگيرد و هيچ چيز نميتواند آنها را از مجازات نگهدارد. چهرههاشان آنچنان تاريك است كه گوئى پاره از شب تار و تيره صورت آنها را پوشانده آنان اهل آتش و جاودانه در آن خواهند بود.
قصص 84 مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ.
كسى كه عمل نيكى انجام دهد پاداش بهترى براى او هست ولى كسى كه گناهى مرتكب شود كيفر و جزائى براى آنان كه گناهان را انجام دادهاند جز آنچه عمل كردهاند نيست.
شورى 23 وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ. كسى كه عمل نيكى انجام دهد، پاداش نيك او را زيادى و اضافه خواهيم داد كه خداوند بخشنده و از اعمال نيك تقدير خواهد فرمود.
اخبار
پ1- معانى الاخبار. ابن متوكل ... از ابى ايوب خزاز كه گفت شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه ميفرمود هنگامى كه آيه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها برسول گرامى نازل شد عرض كرد خدايا بيشتر از اين عنايت فرما خداوند اين آيه را نازل فرمود مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها (ترجمه هر دو آيه گذشت) پيامبر عرض كرد خدايا بيش از اين عنايت فرما خداوند اين آيه را نازل كرد مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً چه كسى حاضر است كه بخدا قرض حسن و وام خوب و صدقه در راه خدا و براى خدا) بدهد كه خداوند باو پاداش مضاعف و اضافههاى زياد باو عنايت فرمايد پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله متوجه شد كه كثير و زياد از نظر خدا بقدرى زياد است كه حد و نهايت نداشته و قابل احصاء نيست در تفسير عياشى از على بن عمار از حضرت صادق نيز اين طور روايت شده است.پ 2- خصال. حسن ابن سعد ... از ابن مهران از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود هنگامى كه انسان تصميم بعملى گرفت يك حسنه براى او ثبت مىشود و اگر دنبال اين تصميم آن عمل را هم انجام داد ده حسنه براى او نوشته مىشود. ولى هنگامى كه تصميم گناه گرفت چيزى بر او نوشته نميشود و اگر مرتكب آن گناه شد تا نه ساعت باو مهلت داده مىشود اگر در اين مدت پشيمان شد و استغفار و توبه كرد باز هم چيزى بر او نوشته نميشود و اگر پشيمان نشد و توبه نكرد يك گناه بر او ثبت و ضبط مىشود.پ 3- قرب الاسناد. هارون از ابن صدقه از حضرت صادق از پدرش عليهما السّلام كه فرمود هيچ بندهاى مؤمنى نيست كه مرتكب گناهى شود مگر اينكه خداوند او را هفت ساعت مهلت ميدهد كه اگر در اين مدت توبه و استغفار نمود چيزى بر او نوشته نميشود و اگر توبه نكرد يك گناه در نامه عملش ثبت مىشود.پ 4- قرب الاسناد. هارون از ابن صدقه از حضرت صادق از پدرش عليهما السّلام كه فرمود حسن بصرى خدمت پدرم حضرت باقر عليه السّلام رسيد و گفت اى ابا جعفر شنيدهام كه شما چنين گفتهايد كه هر بندهاى كه گناهى كند خداوند هفت ساعت باو مهلت ميدهد كه اگر توبه و استغفار نمود آن گناه بر او نوشته نميشود؟ پدرم فرمود من اين طور نگفتهام آنچه گفتهام اين است كه هر بندهاى كه مؤمن و با ايمان باشد چنين است.
پ5- امالى طوسى. مفيد از محمد بن محمد ... از محمد بن اسحاق از حضرت صادق از پدرش از جدش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و عليهم كه فرمود. مامور و فرشته طرف راست انسان امارت و حق فرمان بر فرشته طرف چپ دارد. هنگامى كه بنده گناهى را مرتكب شد فرشته طرف راست بمامور ثبت گناه ميگويد عجله نكن و تا هفت ساعت او را مهلت بده اگر هفت ساعت گذشت و استغفار نكرد آن وقت ميگويد ثبت كن كه اين بنده خيلى كم شرم و حياء است.پ 6- ثواب الاعمال. ابن وليد ... از بكر بن محمد ازدى از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود. مؤمن گاهى كه نيت و تصميم گناهى ميگيرد اثرش اين مىشود كه از رزق و روزى خود محروم مىشود.پ 7- محاسن. ابن محبوب از عمر بن يزيد كه گفت شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه ميفرمود. هنگامى كه مؤمن عمل نيكى انجام دهد و اعمالش را نيكو نمايد خداوند عملش را چندين برابر نموده براى هر عمل نيك هفتصد برابر عنايت ميفرمايد كه در قرآن فرموده وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ.
بنا بر اين اعمال خود را براى رسيدن به ثوابهاى الهى نيكو كنيد. عرض كردم احسان و نيكو كردن عمل چگونه است؟ فرمود. نماز كه ميخوانى ركوع و سجودت را نيكو بجا آور و روزه كه ميگيرى از آنچه كه روزه را فاسد ميكند خوددارى و حجى كه انجام ميدهى از آنچه كه در حج و عمره بر تو حرام است خوددارى كن و هر عملى كه بجا مىآورى بايد از آلودگى و فساد پاكيزه باشد.پ 8- تفسير عياشى از وابشى از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود. هنگامى كه بنده عملش را نيكو نمود خداوند عملش را چندين برابر كه براى هر حسنه هفتصد برابر ثبت مينمايد و اين قول و گفتار خداوند در قرآن كه فرمود وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ.پ 9- تفسير عياشى. از زراره و حمران و محمد بن مسلم از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السّلام كه گفتند ما از آن دو امام در باره آيه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها كه آيا اين عنايت از آن ضعفاء مسلمين است (شايد منظور كم ثروتها باشد) فرمود.
خير اين طور نيست اين آيه براى اهل ايمان است كه خداوند حقى بر خودش براى آنان قرار داده كه رحمتش را شامل آنان بنمايد.پ 10- تفسير عياشى. از زراره از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود. خداوند متعال براى حضرت آدم در باره ذريهاش سه خصلت عنايت فرموده 1- هر كس از آنها كه تصميم
بانجام عمل نيك گرفت با همين تصميم يك حسنه براى او نوشته مىشود و اگر خود عمل نيك را بجا آورد ده برابر نوشته مىشود 2- هر كس كه تصميم بگناه گرفت چيزى بر او نوشته نميشود و اگر آن گناه را مرتكب شد يك گناه بر او ثبت مىشود 3- توبه و بازگشت بحق را تا وقتى كه جانش بگلو برسد براى او قرار داده است. در اين موقع ابليس گفت خدايا تو براى بنى آدم سه خصلت و سه امتياز قرار دادى براى من هم همانند آن قرار بده. خداوند فرمود براى تو هم اين چيزها را قرار دادم 1- براى نسل آدم هر تعدادى كه متولد شود براى تو هم متولد مىشود 2- براى تو نيرو و قدرت نفوذ در تمام بدن انسان و قوا و غرائز او قرار دادم همانند خونى كه در تمامى عروق انسانى نفوذ و جريان دارد قرار دادم 3- سينه فرزندان آدم را لانه و آشيانه تو قرار دادم. شيطان گفت خداوندا همينها براى من بس است.پ 11- دو كتاب حسين سعيد. ابن ابى عمير از جميل از بكير از امام ششم يا پنجم (ع) كه حضرت آدم عرض كرد پروردگارا شيطان را بر من مسلط كردى و مانند خون بدن من او را در تمام ابعاد وجودى من نفوذ دادى پس در مقابل اين عنايتى بمن فرما كه نيرنگ او را از خود برطرف سازم. خداوند فرمود اى آدم من مقرر نمودم كه هر يك از نسل تو تصميم گناهى را بگيرد تا آن عمل را انجام ندهد چيزى بر او نوشته نشود و اگر مرتكب آن شد يك گناه بر او نوشته شود. و هر كس كه تصميم عمل نيكى گرفت گر چه توفيق انجام آن را هم بدست نياورد يك حسنه در پرونده عملش ثبت شود و اگر موفق بخود عمل شود ده برابر نوشته شود حضرت آدم عليه السّلام عرض كرد خدا لطف بيشترى فرما. فرمود اى آدم اين را هم مقرر داشتم كه اگر كسى عمل بدى انجام داد ولى پس از آن طلب مغفرت كرد او را ببخشم. عرض كرد خدايا لطف بيشترى كن. فرمود من توبه فرزندان تو را تا هنگامى كه جانش به حنجره و گلويش برسد مىپذيرم. آدم عرض كرد خداوندا اين الطاف و عنايات براى من بس است.پ 12- عيون الاخبار. از محمد بن احمد ... از دارم از حضرت رضا از پدرانش عليهم السّلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه فرمود. خداوند متعال بحفظه اعمال و نويسندگان بزرگوار و فرشتگان ثبت اعمال وحى ميفرمايد كه لغزشهاى عصرگاه بندگان و امت مرا كه پس از خستگى و ناراحتى احيانا مرتكب ميشوند ننويسند (شايد منظور از حديث شريف اين معنا باشد.)پ 13- كتاب مسلسلات كه حديث كرد ما را محمد بن على بن حسين ... از عبد اللَّه بن منصور از پدرش كه از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام در باره آيه
يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى سوره طه 7 خداوند سر و نهان و آنچه كه پنهانتر است ميداند سؤال كردم حضرت فرمود من از پدرم كه او گفت من از پدرم سؤال كردم كه فرمود از پدرم حضرت سجاد كه فرمود من از پدرم حضرت حسين عليهم السّلام كه فرمود من از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله راجع باين آيه سؤال كردم حضرت فرمود من از خداوند متعال سؤال راجع باين آيه سؤال كردم خداوند فرمود من در قلب آدم دو رقم رگ آفريدهام كه با هواى اندكى بحركت مىآيند (شايد مقصود اين باشد كه دل انسان هم بطرف اعمال نيك كشش دارد هم بطرف بدىها) كه اگر حركت و تصميمش بطرف اطاعت باشد من براى او حسنات مينويسم و اگر بطرف گناه حركت كرد تا وقتى كه آن گناه را انجام نداده چيزى بر او نمىنويسم پس اى مؤمنين در مقابل اين عطاياى الهى در ياد او باشيد.پ 14- مرحوم شهيد در كتاب قواعد فرموده. نيت و تصميم گناه تا وقتى كه مرتكب آن نشده نه موجب عقاب است و نه باعث توبيخ و نكوهش و اين مطلب از اخبار و احاديث بدست مىآيد كه خداوند مهربان از چنين اراده و تصميمى عفو و بخشش فرموده ولى اگر آن را انجام داد بخيال اينكه معصيت و گناه است و بعدا معلوم شد كه آن عمل گناه نبوده است. آيا اين چنين نيتى موجب عقاب و مواخذه هست يا نه؟ محل اشكال و جاى ترديد است. از نظر اينكه در واقع عملى خلاف و معصيت نبوده است پس مانند نيت تنها است چون در واقع عمل، عمل خلاف نبوده فقط خيال كرده كه خلاف است پس مورد مواخذه و عقاب نيست و از جهت اينكه هتك حرمت شده و چنين شخصى جرات بر معصيت خدا داشته پس در حقيقت اين شخص عملا راه مخالفت و گناه را گرفته است بنا بر اين استحقاق عقاب و مواخذه دارد و بعضى از علماء فرمودهاند كه حتى آشاميدن آب يا شربت بصورت آشاميدن شراب مستكننده حرام است البته ممكن است اين فتوى نه از جهت تنها نيت معصيت باشد بلكه چون عمل جوارح هم در ميان بوده يعنى در مرحله عمل خود را شراب خوار نشان داده است حرام مىشود. و مواردى كه بعنوان مثال براى اين مطلب مىشود گفت از اين قبيل است مثلا همسر خود را در خانه ديگرى بهبيند و نفهمد كه همسر خودش است و خيال كند اين اجنبيه و نامحرم است و با او بخيال زنا آميزش نمايد بعدا بفهمد كه همسرش بوده و يا مثلا خيال كند همسرش در حال حيض است و آميزش كند بعدا معلوم شود كه پاك بوده. و يا مثلا غذائى را در دست كسى بهبيند ولى نميداند كه مال او است بخيال مال ديگرى او را از دست آن شخص بگيرد و بخورد سپس معلوم شود كه مال او است و ملك خود او است. و يا مثلا گوسفندى را بخيال اينكه مال ديگرى است بقصد تصرف عدوانى
ذبح كند و بعدا معلوم شود كه مال خودش بوده است.پ و يا مثلا كسى را كه در نظرش حق كشتن او را ندارد بكشد بعدا معلوم شود كه مهدور الدم و كشتنش جائز بوده. و بعضى از اهل سنت معتقد است كه چنين كسى محكوم بفسق است چون چنين عملى دليل بر اين است كه اين شخص اهميتى بگناه نميدهد و در آن جهان هم كيفر مىشود بكيفرى كه حد وسط بين كيفر گناه كبيره و گناه صغيره است. البته اين دو نظر (فاسق بودن اين شخص و كيفر داشتنش) گفتار بىدليل و حدس و تخمين است. تمام شد گفتار مرحوم شهيد و مرحوم شيخ بهاء در يكى از تعليقات خود در اين مورد چنين گفته است. اينكه مرحوم شهيد فرموده (نيت گناه نه موجب عقاب است و نه باعث نكوهش) منظور شهيد اين نيست كه بگويد قصد و نيت گناه حرام نيست و يا باعث استحقاق كيفر نميشود همچنان كه بعضى چنين تصور كردهاند كه حتى متفرع بر اين گفتهاند اگر كسى واقعا قصد افطار و تصميم خوردن روزه رمضان را بنمايد چنين تصميم و قصدى حرام نيست با اينكه خود مرحوم شهيد و (ديگران) تصريح بگناه و حرام بودن چنين تصميمى نموده است بلكه مقصود اين است كه گر چه حرام است و فاعل استحقاق عقاب دارد ولى خداى مهربان عفو فرموده و گناه را بخشيده است.
خلاصه اين كه عزم بر گناه هم از نظر عامه و هم از نظر خاصه مسلما حرام است و اين مطلب در كتابهاى تفسير و غير تفسير مكررا بيان شده بلكه حرمت عزم بر گناه از ضروريات دين است. و براى اينكه پرده شك و ترديد كنار رود خوب است مقدارى از كلمات خاصه و عامه عامه را نقل نمائيم- در جوامع در تفسير اين آيه شريفه.
إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا. قطعا گوش و چشم و دل همه اين اعضاء مورد سؤال قرار ميگيرد. به انسان گفته مىشود. چرا گوش كردى چيزى را كه حلال نبود؟ چرا نگاه كردى به چيزى كه حلال نبود؟
چرا تصميم گرفتى بكارى كه حرام بود تصميم گرفتن آن در مجمع البيان هم نظير همين را فرموده است.
و بيضاوى در انوار التنزيل و ديگر از علماء عامه در تفسير اين آيه گفتهاند كه اين آيه دليل بر اين است كه بنده در مورد عزم بر گناه مستحق كيفر و مواخذه است. و عبارت كشاف و همچنين فخر رازى در تفسير كبير نظير عبارت مرحوم طبرسى را دارند و مرحوم سيد مرتضى در كتاب تنزيه الأنبياء، در باره آيه شريفه.
إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا آل عمران 122)
هنگامى كه دو گروه از شما تصميم سستى در جنگ گرفتند وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما و خداوند ولى و ياور آن دو گروه است)پ فرموده است منظور اين است كه فشل و سستى بفكر آن دو گروه خطور كرد بنا بر اين لفظ هم بمعناى خطور بذهن است نه اينكه واقعا عزم و حزم و تصميم بر مسامحه و سستى گرفتند و گر نه معنا ندارد با اين وصف خدا ولى و يار و ياور آنها باشد.
سپس فرموده: اراده و عزم بر معصيت گناه و معصيت است و بعضى از دانشمندان در اين مورد افراط نموده و گفته كه عزم بر گناه كبيره گناه كبيره است. و عزم بر كفر كفر است.
تمام شد كلام مرحوم سيد. و كلام صاحب كشاف در تفسير اين آيه مطابق كلام سيد است و همچنين سخن بيضاوى و ديگران. و نيز فقهاء تصريح باين دارند كه اصرار بر گناه صغيره (كه اين اصرار خود از گناهان كبيره است) دو رقم است 1- اصرار عملى يعنى ادامه و تكرار صغيره بدون توبه 2- اصرار حكمى يعنى عزم بر گناه صغيره هر وقت كه امكان داشته باشد كه در حكم اصرار عملى است. حاصل اينكه تصريحات مفسرين و فقهاء و اصوليون بيش از حد شماره است و وارد شدن و ادامه بحث در اين مطلب از قبيل توضيح واضحات است و هر كس كه به كتابهاى عامه و خاصه مراجعه كند روشن مىشود كه مطالبى كه ما گفتيم جاى شك و ترديد نيست و اگر اشكال شود كه اخبار زيادى از ائمه اطهار عليهم السّلام رسيده كه اشعار دارد كه عزم بر گناه گناه نيستپ همچنان كه در كافى از زراره از حضرت باقر يا صادق عليهما السّلام نقل كرده كه خداوند بفرزندان آدم اين لطف را فرموده كه هر كس تصميم كار نيك بگيرد گر چه بخود عمل موفق نشود يك حسنه براى او ثبت مىشود و اگر موفق بعمل شد ده حسنه نوشته مىشود و كسى كه تصميم گناه بگيرد چيزى نوشته نمىشود و اگر آن گناه را مرتكب شود يك گناه نوشته مىشودپ و همين طور ابى بصير از حضرت صادق (ع) نقل كرده كه فرموده مؤمن اگر تصميم بگناه گرفت تا انجام نداده چيزى نوشته نمىشود و اخبار و احاديث در كافى و غير آن باين مضمون زياد است- ولى جواب اين ايراد روشن است چون اين دلالت بر اين ندارد كه عزم بر گناه معصيت نيست و آنچه كه مضمون اين اخبارات اين است كه اگر كسى عزم گناه بگيرد مثل شراب خوردن و زنا كردن ولى آن عمل را كه تصميم گرفته بود انجام ندهد آن معصيت بر او نوشته نميشود و اين مطلب ربطى به گناه بودن عزم ندارد و اما جمله مرحوم شهيد (چنين شخصى مواخذه نميشود) يعنى چون خداوند عفو فرموده پس كيفر و عقاب نميشود.پ و مثالهائى كه مرحوم شهيد آورده مثل تصور كردن اينكه اين زن اجنبيه و نامحرم است ... بعضى از علماء مثل ديگرى براى آن آوردهاند كه مثلا اگر كسى خيال كرد كه
اين لباس مثلا ابريشم است و يا غصبى است و با آن نماز خواند بعد از نماز معلوم شد كه غصب نيست و يا ابريشم خالص نيست و اين چنين نمازى را از جهت بطلان مورد ترديد و اشكال دانسته ولى بهتر اين است كه در اين مسأله ترديدى نداشته باشيم كه قطعا نماز در اين صورت باطل است (چون نهى در عبادت موجب فساد است) بلى اگر كسى قائل شد كه نهى در عبادت موجب فساد نيست ميتواند قائل بصحت نماز باشد.