باب 56 در طاعت و تقوى و ستايش متّقين و صفات و علائم آنان و اينكه ميزان ارزش و شرط قبولى عمل تقوى است‏

پ‏ميگويم من- قبلا در باب اطاعت خدا و رسول و حجت‏هاى الهى مطالبى مناسب با اين باب گفته شده كه نبايد غفلت شود. آيات بقره 1- 5 اين قرآن همان كتاب آسمانى است كه شك و ترديدى در آن راه ندارد و هادى و راهنماى اهل تقوى است. آنان كه به غيب ايمان دارند و نماز را بپا ميدارند و از آنچه كه بآنان داده‏ايم انفاق نموده و دريغ ندارند. آنان بآنچه كه بتو نازل شده و آن كتبى كه قبلا بپيامبران گذشته نازل شده ايمان داشته و بمعاد و آخرت يقين دارند. اينان هستند كه از هدايت فطرى الهى و از فروغ عقل خدا داده برخوردار و اينان همان رستگارانند. و نيز در آيه 41+ 63+ 66 فرموده نسبت بمن تقوى و پرهيز داشته باشيد. مطالبى كه در آن هست بياد داشته تا در نتيجه بدرجه عاليه تقوى نائل گرديد ... اين كتاب پند و اندرزى است براى اهل تقوى.پ بقره 103 اگر مردم در مسير تقوى و ايمان باشند آن ثواب و پاداشى كه از طرف خدا به آنان ميرسد بهتر است اگر بدانند.

 

پ‏بقره 177 و 180 اين افراد (كه صفات آنان بيان شد) همان اهل تقوى هستند.

 (وصيت بنيكى براى پدر ...) حق است براى متقين.پ بقره 189 ولى نيكى و نيكوكار كسى است كه داراى تقوى باشد. تقوى و پرهيزگارى داشته باشيد تا در نتيجه رستگار گرديد.پ بقره 194- 196- 197 تقوى و پرهيزگارى داشته باشيد و بدانيد كه خدا قطعا با اهل تقوى است. زاد و توشه برگيريد كه بهترين توشه تقوى است و از خدا بپرهيزيد اى خردمندان پرهيزگار باشيد و بدانيد كه عقاب و عذاب الهى بس دشوار است.پ بقره 206 با تقوى باشيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه شما بسوى او خواهيد رفت و محشور خواهيد شد.پ بقره 243 هنگامى كه باو گفته شود از خدا بترس و تقوى را در نظر داشته باش عزت و خودخواهى او را بگناه واميدارد و ميكشاند دوزخ كه جايگاه بدى است كفايت او را نموده و در انتظار او است.پ بقره 237 از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا بآنچه انجام ميدهيد آگاه است. 237 در اين مورد عفو و گذشتن بتقوى نزديك‏تر است.پ بقره 281 بترسيد از روزى كه بسوى او بازگشت نموده و هر كس بنتائج اعمال خود ميرسد و كوچكترين ستمى بكسى نميشود.پ آل عمران 50 از عيسى حكايت قول نمود: از خدا بترسيد و اطاعت دستور مرا بنمائيد.پ آل عمران 76 البته هر كس بعهد و پيمان خود وفا نموده و تقوى داشته باشد مسلما خدا اهل تقوى را دوست دارد.پ آل عمران 102 اى اهل ايمان آنچنان كه سزاوار و شايسته باشد از خدا بترسيد و تا آخرين نفس از اسلام تسليم بحق دست بر نداريد.پ آل عمران 115- 120- 123 خدا بافراد با تقوى آگاه است. اگر صبر و تحمل و تقوى داشته باشيد مكر و نقشه كفار بشما زيان نميزند. براى شكر الهى پرهيزگار باشيد. آل عمران 130 از خدا بترسيد كه رستگار ميشويد و از آتشى كه براى كفار مهيا شده بترسيد. و خدا و رسول را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت او شويد. آل عمران 133 بشتابيد بطرف مغفرت و رحمت الهى و بسوى بهشتى كه وسعت او نظير وسعت آسمانها و زمين است و براى اهل تقوى آماده شده. آل عمران 138 و اين مطالب پند و اندرزى است براى متقين 172 افراد نيكوكار و با تقوى اجر و پاداش بزرگى دارند.

 

پ‏آل عمران 198 ... ولى كسانى كه از پروردگار خود پرهيز دارند باغستانهاى پر درخت كه از زير آنها جويهاى آب روان در انتظار آنها است و هميشه در آن هستند كه ميهمانى و پذيرائى مخصوصى است از طرف خدا و آنچه كه در نزد خدا هست براى نيكان بهتر و با ارزش‏تر است.پ آل عمران 200 از خدا بترسيد و پرهيزگارى داشته تا در نتيجه رستگار گرديد.پ نساء 1 اى مردم تقوى داشته و از خداى خود كه شما را از يك فرد و از يك ريشه آفريده بترسيد ... از خداوندى كه نسبت باو مسئوليت داريد بترسيد و در باره خويشان خود مراقبت داشته باشيد قطعا خداوند بر شما رقيب و نگهبان است.پ نساء 131 ما بشما و بآنان كه قبل از شما كتاب آسمانى براى آنها داديم توصيه و سفارش كرده‏ايم كه تقوى داشته و از خدا بترسيد و اگر كافر شويد و از راه حق منحرف شويد (به خدا زيان نزده‏ايد) كه آسمانها و زمين همه از آن او است و خداوند ذات پسنديده و بى‏نياز است.پ مائده 42 تقوى و پرهيز از خدا داشته باشيد كه عذاب و عقابش بس طاقت فرسا است از خدا بترسيد كه خدا در حساب و رسيدگى باعمال سريع است. 7 از خدا بترسيد كه خدا بآنچه در سينه‏ها هست آگاه است.پ مائده 8 با عدل و داد رفتار نمائيد كه اين روش بتقوى و پرهيزگارى نزديك‏تر است و از خدا بترسيد كه خدا بآنچه انجام ميدهيد آگاه است.پ مائده 11 با تقوى باشيد از خدا بترسيد و اهل ايمان فقط بر خدا بايد اتكال و اعتماد داشته باشند.پ مائده 27 خداوند بعنوان حكايت گفتار فرزند آدم عليه السّلام فرمود: خداوند فقط اعمال و رفتار اهل تقوى را ميپذيرد.پ مائده 35 اى اهل ايمان از خدا بترسيد و بدرگاه او وسيله بياوريد و در راه او كوشش كنيد تا رستگار شويد.پ مائده 46 اين برنامه هدايت و اندرزى است براى اهل تقوى 57 اگر ايمان داريد از خدا بترسيد.پ مائده 65 اگر اهل كتاب (يهود و نصارى) ايمان آورند و تقوى داشته باشند ما گناهان و اعمال زشت آنان را پوشيده و ميبخشيم. و آنان را در بهشت پر نعمت داخل ميكنيم. 91 از خداوندى كه باو ايمان داريد بترسيد 103 اى خردمندان از خدا بترسيد تا رستگار شويد.

 

پ‏مائده 99 از خدائى كه بسوى او محشور ميشويد بترسيد 112. آن پيامبر گفت از خدا بترسيد اگر ايمان داريد.پ انعام 32 خانه و منزلگاه آن جهان براى پرهيزگاران بهتر است آيا انديشه و تفكر نميكنيد.پ انعام 69 حساب و مسئوليت افراد باطل‏گرا متوجه اهل تقوى نيست (خدا بحساب آنها ميرسد) فقط وظيفه تذكر و هشداردادن باهل باطل را دارند باشد كه با اين هشدارها راه تقوى و پرهيزگارى را در پيش گيرند 72 بترسيد از او كه حشر شما بسوى او است.پ انعام 153 اين مطالب توصيه و سفارش خدا است بشما باشد كه داراى تقوى شويد 155 تقوى داشته باشيد تا مشمول رحمت حق گرديد.پ اعراف 26 جامه تقوى و پرهيزگارى بهتر است 63 اين برنامه براى اين است كه با تقوى باشيد و در نتيجه مشمول رحمتش شويد.پ اعراف 95 اگر مردم قريه‏ها و قصبات ايمان داشتند و تقوى و پرهيزگارى مادرهاى بركت و خير را از آسمان و زمين بروى آنها باز ميكرديم ولى پيامبران ما را تكذيب نمودند ما هم بكيفر اين مخالفت و اعمال زشت گرفتيم (و عذاب را فرو فرستاديم).پ اعراف 127 پايان نيك براى اهل تقوى است 168 و خانه آخرت بهتر است براى پرهيزگاران آيا تعقل نميكنيد؟پ اعراف 170 اين كتاب و برنامه الهى را محكم بگيريد و آنچه در او است در نظر داشته باشيد شايد بدرجه تقوى و پرهيزگارى نائل شويد.پ اعراف 200 آنان كه تقوى دارند اگر مساس و برخوردى بآنها از طرف شيطان طواف گر رخ دهد فورا احساس ميكنند و با بصيرت كامل مراقب خود هستند.پ انفال 1 از خدا بپرهيزيد 29 اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر از خدا بترسيد و تقوى داشته باشيد خداوند بلطفش بينش خاصى براى شما قرار ميدهد كه حق و باطل را از هم جدا كرده (حقائق را مى‏بيند) و زشتى‏هاى شما را ميپوشاند و شما را ميبخشد و خدا داراى فضل و كرم بزرگى است.پ انفال 69 از خدا بترسيد و تقوى داشته باشيد كه خدا بخشنده مهربان است. توبه 4 خدا مسلم اهل تقوى را دوست ميدارد 37 بدانيد كه خدا با اهل تقوى است. توبه 108 مسجدى كه بر پايه تقوى و پرهيزگارى نباشد از روز نخست سزاوارتر است كه در آن بايستى در آن مسجد مردانى هستند كه بپاكى و پاكيزه‏گى كمال اشتياق و ميل را دارند و خدا پاكان را دوست دارد. آيا آن كس كه اساس و بنيه زندگى خود را بر تقواى‏

 

الهى پى‏ريزى كرده و رضايت و خشنودى حق را پايه اعمال قرار داده خوب و بهتر است يا آن كس كه بنيان دين خود را بر لب رود كه سست و بى‏اساس است بنا كرده كه در نتيجه بانى و ساكنش را در آتش دوزخ سقوط ميدهد (و خدا ستمكاران را هدايت نميكند).پ توبه 119 اى اهل ايمان تقوى داشته و از خدا بپرهيزيد و با راستان باشيد 124 بدانيد كه خدا اهل تقوى را دوست دارد.پ يونس 6 در آمد و شد شب و روز و تفاوت داشتن شبها و روزها (از جهت بلندى و كوتاهى و روشنى و تاريكى و سردى و گرمى و غيره) و در آنچه كه خداوند در آسمانها و زمين آفريده نشانه‏هاى زيادى بر توحيد هست براى افرادى كه اهل تقوى و پرهيزگار باشندپ يونس 31 باين مردم بگو چرا تقوى و پرهيزگارى نداريد.پ يونس 63 آنان كه ايمان آورده و تقوى و پرهيزگارى داشته باشند بشارت و سرورى براى آنها هست هم در اين جهان و هم در آن جهان اراده خداوند قابل تبديل و تغيير نيست رستگارى بزرگ همين است.پ هود 57 صبر و استقامت داشته باش كه پايان نيك براى پرهيزگاران و اهل تقوى است.پ يوسف 57 پاداش اخروى كه براى اهل ايمان و تقوى هست خيلى بهتر است.پ يوسف 90 آن كس كه تقوى داشته و صبر و استقامت داشته باشد خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع و تباه نميسازد.پ يوسف 109 خانه آخرت بهتر است براى كسانى كه تقوى داشته باشند آيا تعقل و انديشه نمينمائيد؟پ الرعد 37 مثل بهشتى كه با اهل تقوى وعده داده شده اين است كه نهرهائى از زير درختان و قصور بهشتى جارى است ميوه‏ها و سايه آن هميشگى است اين است پايان و عاقبت اهل تقوى ولى پايان كار كفار آتش است.پ حجر 45 اهل تقوى قطعا در كنار باغها و چشمه‏ها است.پ نحل 2 ببندگان (پيامبران) فرمان داده كه بمردم هشدار دهيد كه هيچ معبودى بجز من نيست پس بنا بر اين از من بپرهيزيد. نحل 30 بافراد پرهيزگار گفته مى‏شود آن برنامه‏اى كه خداى شما فرستاد چه بود؟

گويند چيز خوب و با ارزش براى كسانى كه روش خوب داشته و نيكى كرده‏اند پاداش خوبى هست در اين جهان و خانه آخرت بهتر است و چه خوب است خانه و منزل پرهيزگاران.

بهشت ثابت و دائم كه وارد آن ميشوند و نهرهاى زيادى از زير آن درختها جارى و آنچه كه بخواهند هست خدا چنين پاداش ميدهد پرهيزگاران را.

 

پ‏نحل 128 خداوند با اهل تقوى است و با كسانيست كه نيكوكاران باشند.پ مريم 12 يحيى عليه السّلام با تقوى و پرهيزگار بود. 17 مريم (هنگام آمدن فرشته) گفت من بخدا پناه ميبرم از تو و اگر تو تقوى دارى از من دور شو.پ مريم 63 اين آن بهشتى است كه ميراث ميدهيم آن را بآن بندگانى كه متقى و پرهيزگارند.پ مريم 72 سپس نجات ميدهيم كسانى را تقوى داشته و پرهيزگار بودند و ستمكاران را رها ميكنم در دوزخ در حالى كه بزانو در آمده‏اند.پ مريم 86 روزى كه جمع كنيم متقين را بسوى خداوند بخشنده در حالى كه وارد شوند بر خدا چون مهمانان گرامى.پ طه 113 و مكرر آورديم در قرآن وعده‏هاى عذاب را شايد آنها از معصيت و گناه بپرهيزند و يا تذكر و پندى تازه بآنان بدهد 132 و پايان براى اهل تقوى است.پ حج 1 اى مردم از گناه و مخالفت امر خدا بپرهيزيد كه زلزله قيامت بس بزرگ و دهشت ناك است.پ حج 37 گوشت و خون اين قربانيها بخدا نميرسد و ارزشى ندارد ولى آنچه با خدا ارتباط دارد و باو ميرسد تقوى و پرهيزگارى شما است.پ مؤمنون 23 پس از اين تذكرات آيا شما پرهيزگار نميشويد. نور 34 و پند و اندرزى است براى اهل تقوى.پ فرقان 15 بگو بآنان اين گونه عذاب‏ها خوب است يا آن بهشت هميشگى كه بعنوان پاداش و پايان كار باهل تقوى وعده داده شده است براى آنان در آن بهشت آنچه بخواهند هست و هميشه و ابدى در آن هستند اين وعده‏اى است حتمى كه خدا داده و از خدا مسألت شده است.پ فرقان 74 پروردگارا ما را رهبر و راهنماى متقين بگردان (طورى كن كه ما را در درجه عاليه تقوى قرار دهى و ديگران در اين راه از ما پيروى كنند). شعراء 11 چرا تقوى و پرهيزگارى نداريد 90 بهشت آماده شده براى اهل تقوى. شعراء 106 هنگامى كه بقوم نوح، برادر آنها نوح گفت چرا تقوى و پرهيز نميكنيد من رسول و پيامبر امين و درستى هستم براى شما از خدا بترسيد و از من اطاعت و پيروى نمائيد. شعراء 132 تقوى داشته و از خشم خدا بترسيد خدائى كه مدد و يارى كرده شما را بآنچه ميدانيد شما را بوسيله تسخير حيوانات و چهارپايان يارى كرده و با نعمت فرزندان و باغستانها و چشمه‏سارها مدد نموده من از عذاب بزرگى بر شما ميترسم. شعراء 184 بترسيد از خدائى كه آفريده است شما را و اقوام گذشته را.

 

پ‏نحل 13 افرادى را كه ايمان آورده و داراى تقوى بودند نجات داديم. قصص 83 عاقبت و پايان نيك براى پرهيزگاران است.پ روم 31 و از خدا بترسيد. احزاب 32 اى همسران پيامبر شما مانند دگر زنان نيستيد اگر تقوى داشته باشيد 55 و تقوى داشته باشيد كه خدا بر هر چيز گواه است.پ يس 45 هنگامى كه به آنان گفته شود بترسيد از آنچه در پيش داريد و از آنچه پشت سر داريد (آثار اعمال باقيه زشت) تا مشمول رحمت شويد. اعراض ميكنند.پ ص 28 آيا ما پرهيزگاران را مانند نابكاران قرار ميدهيم. براى پرهيزگاران بازگشت بهشت جاويد با درهاى باز و گشوده.پ زمر 10 بگو اى بندگانى كه ايمان آورده‏ايد از پروردگار خود بترسيد 16 اى بندگان من از من بپرهيزيد.پ زمر 20 ولى براى آنان كه از خداى خويش بترسند و تقوى داشته باشند قصرهائى با طبقات متعدد كه بالاى هم ساخته شده و از زير آنها نهرهاى آب جارى است اين وعده الهى است و خدا خلف وعده نخواهد نمود.پ زمر 33 آن كس كه صدق و راستى را همراه داشته و تصديق بحق و كتاب صدق نمايد اينان همان پرهيزگارانند.پ زمر 61 خداوند اهل تقوى را برستگارى آنان نجات ميدهد و هيچ گونه بدى بآنان نميرسد و حزن و اندوهى نميبينند.پ زمر 73 افرادى كه تقوى داشته و از خداى خود ترسيده‏اند گروه گروه بسوى بهشت سوق داده شده و هدايت ميشوند.پ سجده 18 ما آن كسانى را كه ايمان آورده و تقوى داشته‏اند نجات داديم.پ زخرف 35 جهان آخرت و پاداش آن عالم كه نزد پروردگار است براى اهل تقوى است. دوستان صميمى در آن روز و دشمن يك ديگرند بجز اهل تقوى (كه دوستى آنان برقرار است) اى بندگان من امروز خوف و ترسى بر شما نيست و اندوهناك نخواهيد بود. دخان 51 پرهيزگاران در جايگاه امن و امانى هستند. در ميان باغها و كنار چشمه‏ها جاثيه 18 خدا ولى و سرپرست پرهيزگاران است. محمد صلّى اللَّه عليه و آله 15- 17 مثل بهشتى كه بپرهيزگاران وعده داده شده باغستانى است كه در آن جويهاى آب صاف بدون تغيير رنگ و بو و جويهائى از شير گوارا كه مزه‏اش تغيير نكرده و جويهائى از شراب لذيذ براى آشامندگان و جويهائى از عسل خالص و براى آنان ميوه‏هاى گوناگون و مغفرت و لطفى مخصوص از طرف پروردگار. آيا حال چنين شخصى‏

 

مانند آن كسى است كه در عذاب قهر الهى تا ابد هست و از آب داغ خورانده مى‏شود كه در نتيجه امعاء و اندرون شكمش را پاره پاره ميكند تا آنجا كه فرمود: خداوند هدايت و بينش راه يافتگان را زياد كرده و تقويت مينمايد و بايشان تقوى و پرهيزگارى آنان را عنايت ميفرمايد.پ حجرات 1- 10- 13 بپرهيزيد از خدا كه خدا شنوا و دانا است. از خدا بترسيد تا مشمول رحمتش شويد. گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شما است.پ ق 31 بهشت براى اهل تقوى نزديك شده و دور نيست.پ ذاريات 15- 19- پرهيزگاران در بهشت كنار نهرها هستند. پاداشى كه خدا داده دريافت ميكنند چون قبلا در دنيا نيكوكاران بودند و اندكى از شب را ميخوابيدند. در سحرگاهان استغفار مينمودند. و در اموال خود حقى براى سائل و طبقه محروم قائل بودند.پ طور 17 پرهيزگاران در باغهاى بهشتى در كنار چشمه‏ها هستند بآنچه خداى آنها به آنان داده خوشحالى و خداوند عذاب دوزخ را از آنان باز داشته.پ قمر 54 پرهيزگاران در باغهاى بهشتى كنار جويهاى روان، در جايگاه صدق و راستى نزد سلطان توانا و مقتدرند.پ حشر 7 تقوى و پرهيزگارى داشته باشيد كه عذاب الهى بسى دردناك است. از خدائى كه باو ايمان داريد بترسيد. (ممتحنه 11).پ تغابن 16 آنچه ميتوانيد و استطاعت داريد تقوى داشته باشيد. طلاق 1 از پروردگار خويش بپرهيزيد.پ طلاق 4 آن كس كه تقوى داشته باشد و از خدا بترسد خداوند براى او راه خروج و رهائى از مشكلات فراهم و روزى او را از جايى گمان نميكرد ميرساند.پ طلاق 5 كسى كه تقوى داشته باشد خداوند كارهايش را آسان ميكند. و كسى كه تقوى داشته باشد خداوند زشتيها و گناهانش را پوشيده و پاداش بزرگ باو ميدهد.پ طلاق 10 تقوى داشته باشيد اى خردمندان قلم 34 براى اهل تقوى در نزد پروردگارشان بهشت پر نعمتى است.پ نباء 31- 33 رستگارى براى پرهيزگاران است. باغستانها و انگورها و زنان و دختران هم سن. و جام شراب پياپى. ليل 17 شخص پرهيزگارترى كه زكاة مالش را داده از آتش دوزخ بدور است. علق 12 ميبينى كه اگر در راه هدايت و طريق صحيح باشد و يا دستور تقوى داده و وادار بپرهيزگارى بنمايد ...

 

پ‏تفسير آيات الم بحث در باره فواتح و حروفى كه در اول بعضى از سوره‏هاى قرآن است بعدا در كتاب قرآن خواهد آمد ان شاء اللَّه. ذلِكَ الْكِتابُ در تفسير امام عليه السّلام منظور همين قرآنى است كه بحروف الم افتتاح شده و اين كتابى است كه موسى و انبياء بعد از او به آن خبر داده‏اند و ببنى اسرائيل اخبار نموده‏اند كه من (خدا) بزودى آن را بر تو نازل خواهم ساخت اى محمد صلّى اللَّه عليه و آله لا رَيْبَ فِيهِ چون كاملا حقانيّت قرآن نزد آنها روشن است شك و ترديدى در آن راه ندارد.

هُدىً بيان روشن و نگهدارنده از گمراهى است لِلْمُتَّقِينَ براى كسانى كه از موجبات شقاوت پرهيز دارند و جهل و سفاهت را از خود بر طرف ميسازند كه در صورت علم و اطلاع بر واجبات و تكاليف شرعى اعمال خود را براى جلب رضاى حق انجام ميدهند و اينكه در اين آيه شريفه هدايت قرآنى را باهل تقوى و پرهيزگاران اختصاص داده از اين جهت است كه فقط آنان از اين كتاب الهى بهره‏مند ميشوند چون شرط اساسى حصول معرفت‏شناسى قرآن و معارف حقه تقواى عقلى و تسليم است.

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ يعنى ايمان دارند بچيزهائى كه از دائره محسوسات خارج است و با ادراكات عقلى ارتباط دارد. نظير مسائل توحيد و نبوت و آمدن مصلح جهان.

رجعت و مسأله قيامت حساب بهشت و دوزخ و مطالب ديگرى كه ايمان و اعتقاد بآنها لازم است از آن مسائلى كه با مشاهده و حواس ظاهرى درك نميشود فقط از آن طرقى كه خداوند متعال بيان نموده و دلائل روشنى كه ارائه داده بدست مى‏آيد. وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ با ركوع و سجود كامل و مراقبت بر اوقات نماز و حدود و شرائط آن و حفظ و نگهدارى آن از چيزهائى كه آن را فاسد يا ناقص ميكند.

وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ از آنچه بآنان داده‏ايم مال و ثروت و قدرت جسمى و مقام و موقعيت علم و دانش ... يُنْفِقُونَ ميبخشند و براى دست‏يابى باين امور تحمل رنج و زحمت نموده و حقوق اهل حق را بآنان ميرسانند وام و قرض الحسنه ميدهند و نياز، نيازمندان را تأمين مينمايند از ضعفاء و نابينايان دست‏گيرى كرده و آنان را از مشكلات نجات ميدهند در حمل بار بآنان كمك ميكنند پياده‏ها را بر مركب خود سوار مينمايند و افرادى را كه ايمان و فضيلت آنها بيشتر است بر خود مقدم ميدارند و با ديگران مواسات و برادرى دارند و علم و دانش را باهلش تعليم داده و مى‏آموزند و فضائل اهل بيت عليه السّلام را براى دوستان آنها و براى كسانى كه اميد بهدايت آنها دارند نقل ميكنند امام ششم عليه السّلام فرمود يعنى علم خود را پخش ميكنند وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ بآنچه بتو نازل شده يعنى بقرآن و بدستورات الهى وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ و آنچه پيش از تو بر پيامبران‏

 

نازل گشته از تورات و انجيل و زبور و صحف ابراهيم و ديگر كتب آسمانى ايمان دارند وَ بِالْآخِرَةِ يعنى آن خانه و جايگاهى كه بعد از اين جهان است و در آنجا پاداش اعمال نيك ببهترين وجه و برتر از مقياس عمل و كيفر اعمال زشت بميزان همان عمل زشت داده مى‏شود. هُمْ يُوقِنُونَ كوچكترين شكّ و ترديدى ندارند. أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ آنان در مسير روشن هدايت و حق و آگاه بآنچه خداوند دستور داده هستند وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ يعنى از آنچه ميترسيدند نجات يافته و بآنچه آرزو داشتند رسيده و كامياب هستند. وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ فقط از من نه غير من بترسيد كه امام فرمود در باره كتمان يهود علائم نبوت محمد و موضوع وصى حضرت است. وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ آنچه كه در تورات بعنوان پاداش بزرگ در مقابل عمل بدستورات و كيفر شديد مخالفت با آن دستورات بيان شده در ياد آنها باشيد و در مجمع از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه مقصود از اين جمله تذكر و توجه بعذاب و عقابى است كه در نتيجه ترك دستورات متوجه انسان مى‏شود لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ اين هشدار بمنظور اين است كه از مخالفت اوامر الهى كه باعث عقاب است بپرهيزيد تا استحقاق ثواب و پاداش داشته باشيد وَ لَوْ أَنَّهُمْ يعنى آنهائى كه علم سحر را آموختند. اگر بجاى بكار بردن سحر ايمان مى‏آوردند و پرهيز ميكردند بثواب الهى نائل ميشدند.پ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ منحصر نموده پرهيزگاران را در آن كسانى كه صفات ياد شده در صدر آيه وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ را دارا باشند يعنى منحصرا پرهيزگارانند كه اين صفات را واجدند. وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ يعنى از محرمات الهى بپرهيزد كه از امام ششم عليه السّلام چنين نقل شده وَ اتَّقُوا اللَّهَ در باره عمل تحريف دين و تغيير احكام الهى از خدا بترسيد لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ تا بپيروزى و هدايت الهى و درجات نيك نائل شويد. وَ اتَّقُوا اللَّهَ در باره انتقام از دشمن و يا ظالم از خدا بترسيد و از حد و مرزى كه تعيين شده تجاوز ننمائيد وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ. خدا با پرهيزگارانست كه آنها را حفظ فرموده و كارهاى آنان را اصلاح ميفرمايد. وَ اتَّقُوا اللَّهَ در مراقبت اوامر و نواهى خداوند مخصوصا در باره حج (اين آيه راجع بحج است) وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ عقاب او دشوار است براى كسى كه تقوى نداشته و از دستورش سرپيچى نموده و از حدود الهى تجاوز كرده باشد. وَ تَزَوَّدُوا يعنى براى معاد خود توشه تقوى داشته باشيد و گفته شده منظور توشه سفر حج است چون عده‏اى بودند كه بدون توشه و لوازم سفر بحج ميرفتند و بارى بر مردم ميشدند و از سفره ديگران ميخوردند لذا دستور داده شد كه توشه سفر بردارند و از بار بودن بر مردم خود دارى كنند وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ از من بپرهيزيد اى خردمندان. چون لازمه عقل و

 

تفكر ترس از خدا است و هشدار بتقوى و ترس از خدا باين منظور است كه فقط از خدا بترسد و از غير خدا قطع رابطه نمايد.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ در امور اجتماعى خود خدا را در نظر داشته باشيد در تفسير امام عليه السّلام نقل شده يعنى اى حجاج و زوار بيت اللَّه كه از اثر عمل حج گناهان گذشته شما آمرزيده شده و در توبه خود مقر و باقى هستيد بپرهيزيد از اينكه بار ديگر بطرف گناه برويد و بار سنگين و وزر گناه بر شما بازگردد كه مغفرت و بخشودگى آن گناهان نياز بتوبه جديدى داشته باشد وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ براى پاداش اعمال خود وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ از خدا بترس و كارهاى زشت را رها كن أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ تكبّر و خود بينى و غرور جاهلى او را بگناه واميدارد و لجاج و عنادش بارتكاب گناه ميكشاند كه در نتيجه بر شرارت و ستمكاريش افزوده ميگردد فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ براى كيفر و نتائج اعمال زشت او جهنم بس است و لبئس المهاد و چه بد جايگاهى است دوزخ كه دائما در آن است وَ اتَّقُوا يَوْماً يعنى آماده آن روز باشيد ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ هر كس پاداش و كيفر عمل خود را خير باشد بايد دريافت خواهد نمود وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ كوچكترين ستمى نخواهد بود نه پاداش اعمال كمبود دارد و نه عقاب و كيفر افزوده ميگردد و مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ آن كس كه بعهد و پيمان خويش هر گونه عهدى باشد پاى بند و مقيد شود وَ اتَّقى‏ و از مكر و فريب بپرهيزد خدا او را دوست دارد فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ و اينكه خداوند يحبّه نفرموده و بجاى ضمير لفظ الْمُتَّقِينَ را مخصوصا نهاده از اين جهت است كه توجه دهد علّت و ملاك محبت خدا و نجات انسان تقوى و پرهيزگارى است.پ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ يعنى حق پرهيزگارى و تا حد لازم و واجب تقواى الهى را انجام دهيد و آن عبارت است از بكار بردن حد اكثر قدرت و استطاعت در انجام واجبات و دورى از محرمات كه بعدا اخبار و احاديثى در تفسير آن خواهد آمد.

و در حديثى آمده كه اين آيه بوسيله آيه فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ نسخ شده است (چون انجام حق پرهيزگارى و حق تقواى الهى مرحله خيلى بلند و برتر از استطاعت و قدرت بشر عادى است و لذا اين فرمان منسوخ شده و تقواى بقدر استطاعت و وسع انسان واجب شده كه البته اين حرف صحيح نيست) وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ يعنى مراقب خود باشيد كه تا آخرين نفس از اسلام دست برنداريد و در حال مرگ جز اسلام دين ديگرى نداشته باشيد و در مجمع البيان از حضرت صادق عليه السّلام قرائت مُسْلِمُونَ با تشديد لام نقل شده به اين معنا كه تا آخرين نفس تسليم محض باشيد و مطيع و منقاد پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله باشيد.

و عياشى در تفسير خود از حضرت كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آن حضرت ببعضى از اصحاب‏

 

خود فرمود آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ ... را چگونه قرائت ميكنيد عرض كرد وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ حضرت فرمود:

سبحان اللَّه‏

 (اظهار تعجّب كرد) چطور مى‏شود؟ خداوند ايمان آنها را تقرير نموده و اعتراف بايمان آنان نموده و بعنوان اهل ايمان بآنان خطاب كرده و با اين از آنها اسلام را خواسته و ميفرمايد مسلم باشيد با اينكه ايمان برتر از اسلام است؟ آن شخص عرض كرد در قرائت زيد بن حارثه اين طور قرائت شده حضرت فرمود اين آيه در قرائت على عليه السّلام كه همان كيفيت و نزول جبرئيل بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله است إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ با تشديد است كه شما اهل ايمان بايد تسليم باشيد در مقابل پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و نيز تسليم باشيد براى امام پس از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ بشارت و مژده‏اى است براى اهل خير و اشاره باين است كه تقوى و پرهيزگارى سرچشمه نيكى‏ها و اعمال خوب است. وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا اگر در مقابل دشمنان صبر و استقامت داشته و از معاشرت و ارتباط با آنان پرهيز نمائيد لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً دشمنى و نقشه‏هاى شوم آنان كوچكترين زيانى بشما نميرساند چون خدا وعده قطعى داده كه صابران و اهل تقوى را حفظ كند لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ باشد كه شما سپاس نعمتهاى خدا را بجا آوريد. وَ اتَّقُوا اللَّهَ در محرمات و آنچه خداوند نهى فرموده پرهيز داشته باشيد. لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ باميد رستگارى وَ اتَّقُوا النَّارَ ... از آتش دوزخ بترسيد و اعمال دوزخيان و كفار را انجام ندهيد لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ كه در نتيجه اطاعت خدا و رسول مشمول رحمت مى‏شود.

لفظ لعلّ و عسى كه در اصل لغت بمعناى رجاء و اميد است در اين گونه موارد و در كلام حق اشاره و كنايه از اين مطلب است كه هشدار دهد وصول باين نتائج و رسيدن باين مقاصد دشوار است و مراقبت كامل لازم دارد (چون رجاء و اميد بمعناى واقعى در باره حق راه ندارد زيرا اميدوار بودن براى كسى صحيح است كه صد در صد از عواقب و پايان كار آگاهى نداشته باشد و اين عدم آگاهى هر چه هم اندك باشد در باره خداوند متعال راه ندارد).پ وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ يعنى بشتابيد بطرف اسباب و موجبات مغفرت و رحمت الهى و از امير مؤمنان على عليه السّلام رسيده كه يعنى سرعت نمائيد براى انجام واجبات و فرائض دينى. وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ حضرت صادق عليه السّلام يعنى هنگامى كه آن آسمان و زمين را چنين قرار دهند و حضرت هر دو دست خود را باز نموده و كنار هم قرار داد يعنى وسعت بهشت، باندازه آسمان و زمين است در حالى كه سطح هر دو كنار هم قرار بگيرند. أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ امير مؤمنان عليه السّلام فرمود شما نميرسيد ببهشت مگر از راه تقوى.

نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. نزل بآن خوردنى و آشاميدنى كه براى نازلين و واردين آماده مى‏شود

 

ميگويند و يعنى آنچه براى پذيرائى مهمان مهيا شد. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ و آنچه نزد خدا است چون هم فراوان و هم هميشگى است خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ براى افراد نيكوكار بهتر از آن نعمت‏هاى ظاهرى و مقام و پست‏هاى كاذب است كه فسّاق و فجّار در آن هستند و بهتر بودن آنها از اينها از چند نظر است:

1- اينها اندك و بى‏ارزش آنها فراوان 2- اينها ناپايدار آنها هميشگى و باقى 3- اينها آميخته با رنج و ناراحتى آنها خالص و نوش بدون نيش است.پ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ در فرائض و انجام واجبات الهى مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ خدائى كه شما را از يك فرد آفريد يعنى حضرت آدم عليه السّلام كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً خداوند نگهبان شما است.

فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يعنى تمام هستى از آن او و سلطنت و قدرت مطلقه براى او است از كفران و ناسپاسى و گناه و معصيت شما زيانى باو نميرسد همچنان كه سپاسگزارى و پرهيزگارى شما نفعى بحال او ندارد و اين توصيه‏ها و سفارش بتقوى و اطاعت از جهت لطف و رحمتى است كه بشما دارد نه اينكه نيازى باينها داشته باشد وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً خداوند از عبادت بندگان بى‏نياز و در مرحله ذات و حقيقتش پسنديده و داراى صفات زيبا است. حمد و سپاس از آن ذات مقدس بشود يا فرضا هيچ كس از او حمد ثنا نكند. شَدِيدُ الْعِقابِ بنا بر اين انتقام الهى بسى دشوارتر است. و اتّقوا اللَّه در تمام محرمات الهى تقوى داشته باشيد إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ از كليه اعمال كوچك و بزرگ شما بازپرسى و مؤاخذه خواهد كرد عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ از آنچه در سينه‏ها و دلها پنهان است آگاهى دارد تا چه رسد بكارهاى ظاهرى و آشكار شما وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ آنچه را كه بوسيله او بثواب و قرب الهى نائل ميشويد انجام دهيد يعنى طاعت و عبادت و ترك معصيت پس از معرفت و شناسائى امام و پيرو و متابعت از حضرتش (و سل الى كذا يعنى تقرب و نزديكى باو پيدا كرد) و على بن ابراهيم در تفسيرش گفته معناى آيه اين است كه بواسطه امام و بوسيله او بخدا نزديك شويد وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ در راه او جهاد كنيد و با دشمنان علنى و دشمنان درونى بجنگيد لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ با رسيدن بقرب الهى و دستيابى بكرامت و فضل او رستگار ميشويد.

وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ اختصاص موعظه قرآنى براى متقين از اين جهت است كه آنان هستند كه از اين مطالب بهره‏مند شده و استفاده ميكنند و گر نه اين حقائق و مواعظ همگانى است ولى ديگران خود را براى بهره‏بردارى آماده نميكنند.

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمنوا اگر اهل كتاب (يهود و نصارى) ايمان آورند بپيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و بآنچه از جانب خداوند آورده است لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ از گناهان و سيئاتى‏

 

كه قبلا مرتكب شده‏اند چشم پوشى كرده وَ لَأَدْخَلْناهُمْ و آنان را ببهشت داخل مينمائيم چون اسلام و ايمان گناهان گذشته را محو نموده و ميشويد هر چند زياد و بزرگ باشد.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ از آن خدائى كه باو ايمان داريد بپرهيزيد با اين بيان زيبا و لطيف ترغيب بتقوى مينمايد.پ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ خانه آخرت براى اهل تقوى بهتر است. چون آن خانه و جايگاه هميشگى و لذتها و منافعش از هر گونه رنج و ناراحتى خالص و پيراسته است أَ فَلا تَعْقِلُونَ آيا توجه نداريد كدام يك از اين دو (دنيا و آخرت) بهتر است؟ وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ حساب آن افرادى كه در باره آيات و حقائق دينى گفتگو نموده و ايراد و اشكال ميكنند مربوط باهل تقوى نيست و مسئوليت اينها را ندارند و لكن ذكرى فقط بايد تذكراتى بآنان داده شود لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ باشد كه آنها تقوى را انتخاب نموده و از اين كارها دورى نمايند. لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ از گمراهى و ضلالت و از جدائى از حق و حقيقت بپرهيزيد لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ از اثر پيروى از قرآن و عمل باو مشمول رحمت خداوندى باشيد.

وَ لِباسُ التَّقْوى‏ گفته شده يعنى خوف و ترس از خدا. وَ لِتَتَّقُوا دنبال هشدارهاى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله تقوى را پيش گرفته وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ بوسيله تقوى مشمول رحمت شويد وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا اگر مردمان قرى و قصبات ايمان آورند و از شرك و معصيت پرهيز نمايند لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ خيرات و بركات را بر آنها توسعه داده و از هر طرف وسائل يسر و آسايش را براى آنان فراهم ميكنيم بوسيله بارانهاى مفيد و بموقع و پرورش نباتات و غير اينها. إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ اهل تقوى بهنگام تماس شيطان كه در گرد آنان و در اطراف آنها طواف ميكند و در كمين اضلال و گمراه‏گرى است تَذَكَّرُوا فرصت بشيطان نميدهند و تحت تأثير وسوسه او قرار نميگيرند و بياد اوامر و دستورات خداوند هستند فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ لغزش‏گاه‏ها و دامهاى شيطان را مى‏بينند و خود را از سقوط حفظ مينمايند و در كافى و تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود اين آيه نظر بحال آن بنده‏اى دارد كه بفكر گناه مى‏افتد ولى فورا متذكر خداوند شده و از آن گناه چشم ميپوشد و در تفسير چنين گفته شده كه هنگامى كه شيطان آنها را بياد گناه و معصيت آورده و ترغيب به آن ميكند آنان نام خدا را برده و بياد حق ميشوند و با بصيرت و روشنگرى عواقب شوم و خطرناك گناه را مى‏بينند.

يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً يكى از ثمرات تقوى هدايت و راه‏يابى درونى و قلبى است كه با اين حالت حق و باطل را از هم تشخيص ميدهند، و در تفسير است كه خداوند علم و دانش و بينشى عنايت ميفرمايد كه حق و باطل را از هم جدا ميكند وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ زشتى‏ها

 

را ميپوشاند وَ يَغْفِرْ لَكُمْ گناهان را بخشوده و چشم پوشى ميفرمايد وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ هدايت و نصرت و يارى ميفرمايد.پ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مسجدى بر اساس تقوى پايه گذارده شده منظور مسجد قبا است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تأسيس نمود و در آن ايامى كه در كوى قبا تشريف داشت در آن مسجد نماز مى‏خواند أَحَقُّ براى نماز خواندن سزاوارتر و مقدم است بر مسجد نفاق كه پايگاه كفار و منافقين است. أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ كسى كه اساس دين خود را عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ بر پايه تقواى الهى و رضاى حق و بر تحصيل خشنودى خدا از طريق عبادت و بندگى پايه‏گذارى نموده بهتر است يا آن كسى كه اساس و بنيان دين خود را عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ بر پايه باطل كه سخت پوچ و ضعيف‏ترين پايه‏ها و كم دوام و بى‏بقا است و بر اساس نفاق و دوروئى قرار داده است كه مثل پايه‏اى است كه در كنار رود بر پايه كرده كه در نهايت تزلزل و عدم ثبات است شفا بمعناى شفير يعنى كنار رود و جرف الوادى يعنى آن قسمت از حاشيه رودخانه كه برخورد سيل‏ها او را تهى كرده باشد و هار بمعناى هائر يعنى بنائى كه در شرف انهدام و ويرانى است فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ چون باطل را بآن بنا و كنار رودى كه سيل او را خورده و زير بنايش خالى شده تشبيه و تنظير نمود از اين جهت فرمود ناگهان اين بناء باطل او را در جهنم افكند پس بنا بر اين آن شخص باطل‏گرا اساس وجودش را در لب پرتگاه دوزخ قرار داده كه او را در قعر جهنم افكند وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ با صادقين و راستان باشيد در روايات بسيارى وارد شده كه منظور از صادقين ائمه اطهار عليه السّلام است لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ از پايان و عواقب كار ميترسند أَ فَلا تَتَّقُونَ آيا از عقاب و عذاب الهى در باره عبادت غير خدا نميترسيد؟ الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ اين جمله بحسب تركيب و قواعد نحوى عطف بيان است براى كلمه اولياء اللَّه كه در آيه پيش است و يا استيناف و مبتدأ است و جمله بعدىَ‏هُمُ الْبُشْرى‏ ...)

 خبر او است‏هُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا

 براى آنان هم در دنيا بشارت و مژده هست كه بخوابهاى خوب و خوشحال‏كننده تفسير شده فِي الْآخِرَةِ

 و هم مژده و بشارت اخروى دارند كه در اخبار و احاديث تفسير شده بآن مژده‏هائى كه هنگام مرگ بمؤمن و متقى داده مى‏شود تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‏

 در گفتار و وعده‏هاى خدا تغيير و خلافى نيست كه اين جمله در وسط كلام بعنوان جمله معترضه ذكر شده‏لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏

 اين دو بشارت دنيوى و اخروى همان كاميابى بزرگ است فاصبر بر زحمات و مشقّت‏هاى رسالت شكيبا باش و تحمل كن إِنَّ الْعاقِبَةَ كه پيروزى در اين جهان و سعادت در آن جهان لِلْمُتَّقِينَ براى اهل تقوى كه از شرك و گناه پرهيز داشتند وَ كانُوا يَتَّقُونَ از شرك و كارهاى زشت إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ كسى كه تقوى داشته و از

 

معصيت و گناه خوددارى نموده و در مقابل بليات و حوادث بردبار و شكيبا باشد خداوند پاداش نيكان را ضايع نميسازد مَثَلُ الْجَنَّةِ يعنى صفت بهشت موعود خيلى عجيب و غريب است أُكُلُها دائِمٌ خوردنيهاى آن نه تمام مى‏شود و نه از انسان منع مى‏شود وَ ظِلُّها و سايه آن هم چنين است. أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ اعلام كنيد كه جز من خدائى نيست پس بپرهيزيد قالُوا خَيْراً باهل تقوى گفته مى‏شود خداوند چه چيز فرستاده؟ گويند چيز خوب. پاسخ بر طبق سؤال آمده و اعتراف باين كه اين مطالب از طرف خدا است بر خلاف منكرين كه ميگويند اينها افسانه گذشتگان است و خدا چيزى نازل نكرده لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ پاداش دنيوى نيك دارند وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ جايگاه اخروى و ثواب و پاداش آن جهان بهتر است كه اين جمله وعده‏اى است براى اهل تقوى لِلَّذِينَ اتَّقَوْا و ممكن است اين بيانات تتمه و دنباله پاسخ اهل تقوى باشد و تفسير و توضيح كلمه خير كه در پاسخ گفتند. و در تفسير عياشى است كه حضرت باقر عليه السّلام فرمود

وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ: الدّنيا

زندگى دنيوى اهل تقوى خوب و نيكو است لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ هر گونه از انواع لذتها كه بخواهند براى آنها آماده و مهيا است. إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا خدا با اهل تقوى است كه از شرك و معصيت دورى كرده وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ داراى اعمال نيك هستند إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا

 يعنى اگر داراى تقواى الهى هستى و در اثر استعاذه بخدا خود را جمع نموده و بكنار ميروى و جواب شرط مخدوف است كه جملاتى قبلى دلالت بر آن دارد (اگر پرهيزگار هستى از من دور شو) و يا از متعلقات اعوذ است كه مبالغه و تاكيد مطلب است (البته نظائرش در استعمالات عربى و فارسى بسيار است مثل اينكه ميگويند اگر غيرت دارى اگر مردانگى دارى اگر قدرت دارى چنين كن اينجا هم معنا اين طور مى‏شود اگر خدا را ميشناسى و از او ميترسى من خود را در پناه او قرار ميدهم) تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا اين بهشتى است كه بندگان پرهيزگار خود را وارث آن مينمائيم در دعاى نوافل ماه مبارك اين دعا هست‏

سبحان من خلق الجنّة لمحمد و آل محمّد سبحان من يورثها محمّدا و آل محمّد و شيعتهم.

منزه خداوندى كه بهشت را براى محمد و آل محمد عليه السّلام آفريده پاك خداوندى كه محمد و آل محمد و شيعيان آنان را وارث بهشت نموده است.

ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا اهل تقوى را از دوزخ نجات داده و بسوى بهشت هدايت ميشوند وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا و ستمكاران را بر همان وضع در آن ميگذاريم يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ روزى كه جمع ميكنيم پرهيزگاران را إِلَى الرَّحْمنِ بسوى پروردگارشان كه آنان را در درياى رحمت خود غوطه‏ور نموده و مانند افرادى كه بر سلاطين وارد ميشوند و منتظر عطايا و

 

بخشش ملوك هستند براى دريافت ثوابها و نعمت‏ها بر خداى مهربان وارد ميشوند وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ تذكرات و هشدارهائى از عذاب در قرآن ميدهيم باشد كه از معصيت و گناه دورى كرده و تقوى و پرهيزكارى حالت ثابت و ملكه درونى براى آنها شود أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً و يا لا اقل پند و اندرز و عبرتى باشد براى آنان كه پس از شنيدن اين هشدارها از معاصى و گناهان خوددارى نمايند و از جهت اينكه ايجاد اين حالت درونى و ملكه باطنى بايد با مراقبت خود آنان باشد پيدايش تقوى را بخود آنان نسبت داده و پند و اندرز دنبال تذكرات قرآنى پيدا مى‏شود لذا احداث و ايجاد عبرت را بقرآن نسبت داده (يُحْدِثُ لَهُمْ) قرآن مقدس حالت عبرت براى آنان ايجاد نمايد وَ الْعاقِبَةُ پايان نيك لِلتَّقْوى‏ براى صاحبان تقوى است.پ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ در كتاب احتجاج است كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود مردم تقوى داشته باشيد تقوى داشته باشيد از قيامت بترسيد كه خداوند فرمود: إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ‏ءٌ عَظِيمٌ اضطراب و وحشت قيامت بس بزرگ و دهشت بار است و در تفسير است كه اين خطاب هشدارى است همگانى و براى همه مردم. لَنْ يَنالَ اللَّهَ مورد رضايت و پذيرش خدا قرار نميگيرد لُحُومُها گوشت قربانى‏ها كه صدقه داده مى‏شود وَ لا دِماؤُها و همچنين خونهاى آنها كه ريخته مى‏شود از نظر اينكه خون و گوشتى است كه ريخته مى‏شود و يا تصديق مى‏شود مورد پذيرش حق نيست و اين عمل صرف نظر از تقوى موجب خشنودى خدا نيست وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى‏ مِنْكُمْ فقط آن تقواى قلبى كه همراه اين اعمال است و انگيزه انجام اوامر الهى و تعظيم حق است و موجب قرب و نزديكى باو و خالص نمودن عمل از شوائب است موجب رضا و خشنودى خداوند ميگردد.پ در تفسير جوامع الجمع مرحوم طبرسى حديثى نقل شده كه در زمان جاهليت و قبل از اسلام مردم در اعمال حج پس از قربانى نمودن خانه كعبه را با خون آن قربانيها آغشته مينمودند (بخيال آنان اين عمل يك نحو تعظيم و احترام بود) و اين مردم پس از اسلام همين عمل را مى‏خواستند ادامه دهند كه اين آيه نازل شد و مسلمين را از اين كار بازداشت. در علل الشرائع از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه از حضرتش علت و حكمت قربانى را سؤال كردند حضرت فرمود خداى مهربان در اولين قطره خون كه از قربانى بزمين برسد صاحبش را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار ميدهد و براى اين جهت كه آن كسى كه واقعا داراى تقوى است و در نهان از خداوند ميترسد و در برابر امرش تسليم محض است معلوم گردد كه فرمود لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها ...) سپس فرمود ببينيد كه خداوند چگونه قربانى هابيل را پذيرفت (چون واقعا داراى تقوى بود و در برابر امر حق تسليم‏

 

بود) ولى قربانى قابيل را نپذيرفت چون حالت تسليم نداشت.

أَ فَلا تَتَّقُونَ گفته شده يعنى نميترسيد از اينكه خدا نعمتهاى خود را از شما بگيرد.

وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ البته اهل تقوى از اين مواعظ بهره ميگيرند. وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً.

خداوندا ما را رهبر و پيشواى اهل تقوى بنما در جوامع است كه حضرت صادق عليه السّلام فرموده مقصود از امام در اين آيه ما هستيم در روايت ديگرى است كه آيه در باره ما است و از آن حضرت نقل شده كه فرمود اين آيه چنين نازل شده‏

و اجعل لنا من المتقين اماما

رهبر و امام ما را از افراد پاك و با تقوى قرار بده. اخبار زيادى در اين موضوع سابقا نقل شده ج 24 ص 132 136.پ أَ لا يَتَّقُونَ اين جمله بعنوان تعجب و شگفت از ظلم و ستمگرى بى‏حد و جرأت فراوان آنها است (آيا نميترسند و پرهيز نميكنند) و ازلفت الجنّة بهشت نزديك شده براى اهل تقوى بطورى كه از همان جايگاه خودشان بهشت را مى‏بينند و مسرور و خوشحال هستند كه بسوى آن ميروند. أَ لا تَتَّقُونَ آيا از خدا نميترسيد و از عبادت و پرستش غير او دست بر نميداريد؟ خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ از خدائى كه شما را و صاحبان گروه كه سابقا بودند آفريده است بترسيد يعنى آنان كه قبل از شما بودند. وَ كانُوا يَتَّقُونَ از كفر و معصيت پرهيز مينمودند. وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ پايان نيك و سرانجام خوب براى افرادى است كه از آنچه خداوند نميپسندد پرهيز نمايند. وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. هنگامى كه بآنان گفته شود از گناهانى كه در پيش روى و جلو دست شما است و از عقوبت و كيفرهاى اخروى كه پشت سر داريد بترسيد كه مشمول رحمت حق شويد جواب اذا ذكر نشده كه آيه بعدى دليل و نشانه او و مفهومش را ميرساند يعنى (أَعْرَضُوا) آنان در مقابل اين تذكرات اعراض نموده و سرپيچى مينمايند وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ مرجع و جايگاه خوب براى اهل تقوى است.

يا عِبادِ ... اتَّقُوا رَبَّكُمْ با انجام فرامين الهى و پى‏گيرى روشن اطاعت از خداى خود بترسيد فَاتَّقُونِ از كارهائى كه موجب سخط و خشم من مى‏شود بپرهيزيد لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ براى اهل تقوى قصرهاى مرتفع چند طبقه هست كه مانند كاخ‏هاى دنيوى روى زمين بنا شده است وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ آن كس كه حق و صدق را آورده يعنى پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله وَ صَدَّقَ بِهِ و آنكه آن كتاب حق و درست را تصديق نموده و به او ايمان دارد يعنى على عليه السّلام أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ آنان همان پرهيزگارانند. وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ خداوند اهل تقوى را در اثر فلاحت و رستگارى كه با پرهيزگارى بدست آورده‏اند نجات ميدهد وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ اهل تقوى با سرعت كامل بسوى بهشت و منزلگاه‏

 

كرامت و عزّت در حال سوارى هدايت ميشوند. زُمَراً گروه گروه متفرق و متفاوت بر طبق شرافت و برترى و اختلاف مراتب تقوى و درجات پرهيزگارى.پ الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ يعنى دوستان دنيوى در آن روز با يك ديگر دشمن ميشوند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود آگاه باشيد هر گونه دوستى و رفاقت دنيوى كه بر پايه غير خدائى باشد قطعا در روز قيامت تبديل بدشمنى خواهد شد.

إِلَّا الْمُتَّقِينَ بجز اهل تقوى كه دوستى آنان چون بانگيزه تقوى و بر پايه دين است الى الابد باقى و سودمند است. در كافى از حضرت صادق عليه السّلام است كه حضرت پس از قرائت اين آيه فرمود: بخدا سوگند منظور و غرض خداوند غير شما مؤمنين كس ديگرى نيست‏

يا عباد لا جوف‏

اى بندگان من ديگر ترسى و اندوهى براى شما نيست اين ندا از نداى روز قيامت كه خداوند پرهيزگارانى را كه با يك ديگر دوستى و محبت داشته صدا ميزند حكايت ميكند. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ پرهيزگاران در اقامتگاه امن و امان كه از هر گونه ناراحتى و يا انتقال مكان ايمنند ميباشد. وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ پس تو هم خدا را با پيروى از شريعت الهى و انتخاب تقوى دوست داشته باش و در تفسير چنين آمده كه اين جمله بحسب ظاهر تأديب و تنبيه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله است و در واقع هشدارى است براى امت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله مَثَلُ الْجَنَّةِ ... يعنى مثل ميزنم و مجسم مينمايم من بهشت را اين طور فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ يعنى آبى كه مزه و بوى آن تغيير نكرده لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ لذت بخش و گوارا است و هيچ گونه ناراحتى و از دست رفتن عقل و يا بوى بد و يا مستى و پوشش نيروى عقل و انديشه در آن راه ندارد وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى و جويهائى از عسل تصفيه شده كه هيچ گونه فضله زنبور و موم و يا چيز ديگر با آن آميخته نيست كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ آيا چنين شخصى كه با اين نعمتها مواجه است مانند كسى است كه در آتش جاويدان و از آب داغ و متعفن خورانده مى‏شود فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ از شدت حرارت روده‏ها را پاره پاره ميكند و در تفسير است يعنى آن كس كه در بهشت توصيف شده در بالا مانند كسى كه در آتشى اين چنين است نيست همچنان كه دشمن خدا مانند دوست خدا نيست وَ اتَّقُوا اللَّهَ رأى و نظر خود را بر رأى و نظر خدا و رسولش مقدم نداشته و پيش داورى نكنيد و از خدا بترسيد إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ خدا گفتار و اقوال شما را مى‏شنود عَلِيمٌ و از كارها و افعال شما آگاه است و اتَّقُوا اللَّهَ و از مخالفت دستور خدا و اهمال نمودن و بى‏تفاوت بودن در حكم خدا بپرهيزيد لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ تا در نتيجه تقوى مشمول رحمت حق گرديد.

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ چون كمالات نفسى و فضيلت انسانى در اثر تقوى و مربوط به خصائص درونى است بنا بر اين كسى كه در پى دستيابى بشرافت و فضيلت باشد بايد از

 

راه تقوى و پرهيزگارى بدست آورد و در تفسير است كه اين آيه افرادى را كه افتخار به نژاد و قوميت ميكنند و عظمت و شرافت را بحسب و نسب ميدانند محكوم مينمايد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در روز فتح مكه فرمود: اى مردم خداوند نخوت و غرور جاهليت و افتخار بى‏پايه بپدران را از بين برد و بر روى آنها خط بطلان كشيد. عربيت سمت پدرى و مقام ارزشمندى ندارد فقط زبان گويائى است هر كس اين زبان را داشته باشد عربى است هر كه باشد بدانيد همه شما از آدم هستيد و آدم هم از خاك است گرامى‏ترين شما از نظر خدا كسى است كه تقوى و پرهيزگاريش بيشتر باشد و در تفسير مجمع البيان از پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نقل كرده كه خداوند متعال روز قيامت بمردم خطاب نموده و ميفرمايد: اوامر و دستوراتى بشما دادم و عهد و پيمان بستيد كه آنها را انجام دهيد ولى شما آن عهد و پيمان را ناديده گرفته و بنسبت و قوميت خود باليديد من هم امروز افرادى را كه بمن انتساب و ارتباط دارند ترفيع درجات داده و مقام آنها را بالا ميبرم و نسب‏هاى بى‏ارزش شما را پست و ناچيز ميدانم. اهل تقوى كجا هستند بيايند إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ. حضرت صادق عليه السّلام فرمود

اتقيكم‏

يعنى آن كس كه جانب تقيه را بيشتر و بهتر مراعات نموده (امالى طوسى ج 2 ص 274).پ وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ بهشت براى متقين نزديك شده غَيْرَ بَعِيدٍ در دسترس و در محل نزديك و در تفسير است يعنى بهشت آراسته شده با سرعت بيشترى در اختيار اهل تقوى قرار ميگيرد. آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ آنچه كه خداوند عطا ميفرمايد با كمال رضايت و خشنودى ميپذيرند يعنى هر آنچه خداوند بآنان بدهد خوب و مورد پسند و پذيرش است إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ آنان داراى اعمال نيك بودند و اين جمله علت استحقاق و لياقت موهبت و عطاى خداوندى را بيان ميكند.

كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ اندكى از شب را ميخوابيدند كه اين جمله توضيح و بيان اعمال نيك آنان است. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: كمتر شبى اتفاق مى‏افتاد كه براى عبادت برنخيزند و حضرت باقر عليه السّلام فرمود كه اين گروه ميخوابيدند ولى حالشان چنين بود كه هر وقت از حالى بحالى و از اين پهلو بآن پهلو ميگشتند ذكر خدا را بر زبان جارى كرده و ميگفتند

الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر و بالأسحار هم يستغفرون‏

در تهذيب و مجمع از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده يعنى آنان در آخر شب در نماز وتر هفتاد بار استغفار مينمودند وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ در اموال خود سهمى در نظر گرفته و بر خود واجب و لازم ميدانستند كه بانگيزه قرب بحق و نوع دوستى و شفقت و مهربانى بر مردم آن سهم را بپردازند لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ بافراد سائل و فقير و در كافى است كه‏

 

حضرت صادق عليه السّلام فرمود محروم كسى است كه داراى حرفه و پيشه است ولى زحمات و فعاليتش در خريد و فروش تأمين هزينه زندگى او را نميكند.

فاكِهِينَ در نعمت فراوان و لذت بخش هستند وَ نَهَرٍ گفته شده منظور نهرها است كه باسم جنس (اصل جوى و نهر) اكتفا شده است و يا مقصود توسعه و گشايش و يا منظور نورانيت و روشنائى روز است (چون اين لفظ در اين معانى استعمال شده و همه هم مناسب است).پ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ در جايگاه پسنديده عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ در دربار آن ذات مقدسى كه در سلطنت و قدرت بسيار بلند و با عظمت است بطورى كه ارباب فهم و خرد مات و مبهوت هستند اينان مقرب و مكرمند. وَ اتَّقُوا اللَّهَ از مخالفت با پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بپرهيزيد إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ عذاب خدا براى مخالفين بس دشوار و سخت است امير مؤمنان على عليه السّلام فرمود: در ظلم و ستم نمودن بر اهل بيت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بترسيد كه عذاب خدا بر كسانى كه باين خاندان ظلم نمايد خيلى سخت و دشوار است وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ از آن خدائى كه باو ايمان داريد بترسيد كه ايمان بخداوند تقوى و پرهيزگارى را ايجاب ميكند فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ در راه تقوى و پرهيز كمال جديت و كوشش خود را مبذول داريد و در مجمع گويد معناى اتّقاء خوددارى از پستى است باين گونه كه آنچه هواى نفس ميطلبد اجتناب شود و البته اين آيه با آيه ديگر كه فرموده اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ (حق پرهيزگارى از خدا در تقوى منظور داشته باشيد) هيچ گونه منافاتى ندارد چون هر دو آيه به لزوم و وجوب ترك گناهان نظر دارد و هر كه گناهان را كنار گذارد البته از عذاب و عقاب الهى پرهيز كرده چون كسى كه عمل زشت و گناه را انجام ندهد و هيچ واجب و عمل لازم شرعى را ترك نكند مستوجب عذاب نخواهد بود و در عين حال يكى از اين دو آيه توضيح ميدهد كه تكاليف الهى در دائره حدود قدرت و توانائى انسان است و هر دستورى كه خداوند مشروط باستطاعت و توانائى است ولى قتاده گفته. آيه فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ آيه اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ را نسخ نموده و الزام و تكليفى كه از اين آيه فهميده مى‏شود برداشته و شايد نظر قتاده موارد تقيه است كه انسان در آن مورد رخصت انجام بعضى از محرمات و يا ترك بعضى از واجبات را دارد و امثال و نظائرش كه انسان قدرت انجام دستور واقعى را دارد ولى خيلى مشكل و دشوار است (كه اين حرف صحيحى نيست) و اما ديگران گفته‏اند كه نسخى در اين جا نيست و آيه مَا اسْتَطَعْتُمْ توضيح آيه حَقَّ تُقاتِهِ است يعنى تمام تكاليف و دستورات در حدود قدرت و مشروط باستطاعت و توانائى است و روى اين معنا بهر دو آيه عمل شده و صحيح هم همين است.

 

پ‏وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ در باره عده زنان و زيان رساندن بآنان از خدا بترسيد وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ در آنچه كه امر و نهى فرموده تقوى داشته باشد يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً راه رهائى از مشكلات دنيوى و اخروى برايش فراهم ميسازد وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ از راه رهائى كه اصلا بكفرش نميرسيد روزى او را ميرساند كه در تفسير از حضرت صادق عليه السّلام يعنى كارهاى دنيوى را مرتب ميفرمايد و در مجمع از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نقل كرده كه حضرت اين آيه را قرائت فرمود وقتى مخرجا را خواند فرمود راه رهائى و خلاص از شبهات و مشكلات دنيوى و از شدائد مرگ و دشواريهاى قيامت و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: من آيه‏اى را- ميدانم كه اگر مردم آن را بگيرند و عمل كنند براى آنها كافى است و همين آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ ... ميخواند و مكررا اعاده ميفرمود و در نهج البلاغه فرمايد

مخرجا من الفتن و نورا من الظّلم‏

راه نجات و رهائى از فتنه‏ها و نور و روشنائى از تاريكى‏ها و در مجمع از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ يعنى خداوند آنچه را كه عنايت فرموده با بركت و با ميمنت مينمايد و در كتاب من لا يحضره الفقيه از حضرت صادق از اجداد طاهرين او نقل شده كه على عليه السّلام فرمود كسى كه بدون زحمت و فعاليت رزقى بدستش آيد و او براى تحصيل آن روزى قدمى برنداشته و دستى دراز نكرده و سخنى نگفته و خود را آماده و مهيا براى دستيابى بآن نكرده چنين شخصى از همان افرادى است كه خداوند در قرآن فرموده وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ ... تا آخر آيه و در كافى از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه هنگامى كه اين آيه نازل شد گروهى از اصحاب و ياران رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در را بروى خود بستند و فقط بعبادت پرداختند و اظهار داشتند كه خداوند ضامن روزى ما شد و كفايت امر ما را مينمايد اين داستان و عمل اينها بمحضر رسول خدا گزارش شد پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله آن گروه را احضار فرمود و سؤال نمود چرا چنين كرديد؟ عرضه داشتند چون خداوند خود متكفل و ضامن رزق و تأمين زندگى ما شده ما هم همت خود را بعبادتش گماشتيم حضرت فرمود اين عمل صحيح نيست هر كس اين روش را اتخاذ كند خداوند دعا و خواسته او را اجابت نخواهد فرمود طلب و تحصيل روزى بر شما واجب است و نيز در كافى از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده اين آيه ناظر است بگروهى از شيعيان ما كه هزينه مسافرت و آمدن نزد ما و شنيدن احاديث از ما و فرا گرفتن علوم ما را نداشته‏اند و گروه ديگرى كه قدرت مالى بيشترى دارند حركت نموده و بر خود رنج سفر را همواره كرده و بمجلس ما وارد ميشوند و احاديث و حقائق علمى را فرا گرفته و بسوى دسته اول مراجعت مينمايند و اين احاديث را براى آنان بازگو ميكنند و آنان احاديث نقل شده را فرا گرفته و ضبط مينمايند ولى همان دسته در اثر سستى و بى‏حالى احاديثى را كه خود شنيده‏اند بدست‏

 

فراموشى مى‏سپارند و آن گروه ناتوان كسانى هستند كه در نتيجه ذكر و ياد خداوند خدا براى آنان راه رهائى و نجات از مشكلات فراهم نموده و آنان را از راه‏هائى كه بفكرشان نيامده روزى ميرساند وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً هر كه تقوى داشته و حقوق و حدود احكام و دستورات الهى را مراعات نمايد خداوند كارها را بر او آسان نموده و توفيق اعمال خير باو عنايت ميفرمايد وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ و هر كس پرهيزگارى نمايد خدا بدى‏هاى او را ميپوشاند. إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ كه اعمال نيك و پسنديده اعمال زشت و ناپسند را محو مينمايد. وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً و اجر و پاداشش را مضاعف و چند برابر ميفرمايد. إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ پرهيزگاران در بهشتى هستند كه جز نعمت خالص و برخوردارى از لذت چيزى در آن نيست. إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً براى اهل تقوى جاى رستگارى و مقامات ارزشمند حَدائِقَ وَ أَعْناباً بوستانها و باغستانهائى كه در آن انواع درختان ميوه است وَ كَواعِبَ دختران نارپستان أَتْراباً در سن و سال هماهنگ و در تفسير از حضرت باقر عليه السّلام نقل شده وَ كَواعِبَ أَتْراباً يعنى دختران برجسته پستان وَ كَأْساً دِهاقاً كاسه‏هاى شراب پر و پى در پى.

اخبار و احاديث در اين باب‏

پ‏1- كافى ... يعقوب بن شعيب گويد از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود:

خداوند بنده‏اى را كه از پستى و ذلت گناه و معصيت بيرون آرد و بعزت و عظمت تقوى برساند سه امتياز باو عنايت ميفرمايد:

1- غنا و بى‏نيازى بدون داشتن ثروت 2- عزت و احترام بدون داشتن عشيره و فاميل 3- انس و راحتى بدون همراه بودن كسى.

آن سه من غير بشر.

پ‏بيان‏

من غير بشر

يعنى بدون داشتن انيس و مونسى از بشر، بلكه خداوند انيس و مونس او است همان طور كه امير مؤمنان على عليه السّلام در مناجاتش ميگويد خداوندا تو براى اولياء و دوستان خود بهترين مونسى.پ 2- روضه كافى و تفسير العياشى ابو بصير از حضرت باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير مؤمنان عليه السّلام ميفرمود: اهل تقوى علائم و نشانه‏هائى دارند كه بآن شناخته ميشوند راستى در گفتار مراعات امانت پاى‏بندى بعهد و پيمان، بخل و عجز و ناتوانى نداشتن و سركشى و مراقب حال خويشاوندان، مهربانى و محبت بضعيفان و با زنان آميزش و ارتباط كم داشتن و بذل و بخشش و از كارهاى نيك دريغ نداشتن خوشروئى و خوش خلقى حلم و بردبارى فراوان دنبال علم و دانش و تحقيق بودن و پى‏جوئى از آنچه انسان را

 

به خدا نزديك ميكند طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ خوشا بحال آنان و بازگشت خوبى دارند و درخت طوبى درختى است در بهشت كه ريشه‏اش در خانه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و در خانه هر يك از مؤمنين و اهل بهشت شاخه‏اى از آن وجود دارد كه هر چه مؤمن نيت او را نمايد و هر رقم خواسته‏اى كه داشته باشد خداوند از همان شاخه باو ميدهد و اين درخت بقدرى بزرگ است كه فرضا اگر اسب سوارى با سرعت هر چه بيشتر اسبش را براند و تا مدت يك صد سال برود از سايه اين درخت بيرون نميرود و اگر پرنده‏اى از پائين اين درخت شروع به پرواز نمايد بنقطه بالاى آن نميرسد گر چه بپيرى برسد شما را هشدار ميدهم كه براى رسيدن بچنين جايى همت گماريد. مؤمن بايد بمسئوليت‏هائى كه خود دارد ميپردازد و مردم هم از طرف او در راحت و آسايش هستند هنگامى كه تاريكى شب فرا ميرسد صورت خود را بر زمين نهاده و با اعضاء ارزشمند بدن خود را بحالت سجده در آمده و با خداى خويش مناجات و درخواست رهائى از آتش دوزخ مينمايد شما هم اين چنين باشيد.

 (توضيح درخت طوبى. شايد اين كلمه مثل و اشاره است بدرخت پر ثمر توحيد خالص كه از وجود مقدس رسول خدا سرچشمه گرفته و همه مؤمنين توسّط آن حضرت باين نعمت با ارزش بى‏نظير رسيده‏اند و هر گونه آسايش دنيوى و نعمت‏هاى بى‏انتها، بهشتى و اخروى از شاخه‏هاى درخت توحيد بمؤمنين رسيده أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ و همين توضيح مختصر كافى است).پ 3- تفسير نعمانى باسنادى كه در كتاب القرآن هست از امير مؤمنان عليه السّلام نقل شده كه فرمود: آيه فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ را نسخ نموده (كه قبلا گفته شد قول بنسخ ضعيف است و در اين دو آيه ناسخ و منسوخى نيست)پ 4- كتاب صفات شيعه صدوق بسند خود از على بن عبد العزيز نقل كرده كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود اى على بن عبد العزيز فريب گريه اينها را نخورى كه تقوى حالتى است در دل.پ 5- دعوات راوندى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى كه داراى تقوى باشد در زندگى قوى و نيرومند و در سرزمين دشمن هم در امن و امان است.پ 6- نهج البلاغه على عليه السّلام فرمود: چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز تشنگى نتيجه‏اى نميگيرد و چه بسا شب‏زنده‏دارى كه جز زحمت بيخوابى و رنج بيدارى چيزى ندارد و چه با ارزش است خواب زيركان و خوردن و روزه نبودن آنان. ج 2 ص 177. و- نيز حضرت فرمود تقوى و پرهيز داشته باشيد از آن خدائى كه اگر سخن بگوئيد ميشنود و اگر چيزى در دل داشته باشيد ميداند استقبال كنيد از مرگ كه اگر از آن بگريزيد شما را

 

بدست مى‏آورد و اگر بايستيد شما را ميگيرد و اگر فراموشش كنيد در ياد شما هست ج 2 ص 190 و نيز فرمود: تقوى و پرهيز از خدا داشته باشيد و با كمال جديت و سرعت بشتابيد مانند كسى كه با كوشش كامل در راه اطاعت خدا قدم برميدارد و خود را از هر گونه خواهشى مجرد و پاك ساخته و تا مهلت دارد در انجام اعمال نيك ساعى و كوشا است و از ترس گناهان بطرف موجبات مغفرت و رحمت ميشتابد و هميشه در انديشه بازگشت بمبدأ و خداى خويش و در فكر پايان و عاقبت كار خود است ج 2 ص 192 و نيز فرمود تا حدودى تقوى داشته گر چه كم و اندك باشد و بين خود و خداى خود پرده و حجابى قرار ده گر چه رقيق و نازك باشد (همه پرده‏ها را پاره نكن) ج 2 ص 198. و نيز فرمود تقوى و پرهيزگارى سرآمد و رئيس تمامى اخلاق انسانى است ج 2 ص 241.پ و نيز فرمود اما بعد. مردم من توصيه و سفارش ميكنم شما را بپرهيزگارى و تقواى الهى آن خدائى كه آفرينش شما از او سرچشمه گرفته و بازگشت شما هم بسوى او است و به يارى او باهداف خود ميرسيد و او است نهايت آمال و آرزوى شما و راه شما باو منتهى ميگردد و او است پناهگاه شما در مشكلات تقوى داشته و از او بترسيد كه درمان دردهاى درونى و امراض قلبى شما در سايه تقوى است و كوردلى شما با تقوى معالجه شده و بينش باطنى بشما ميدهد و شفاء و بهبودى از امراض جسمى هم با تقوى بدست مى‏آيد و در اثر تقوى سينه‏هاى فاسد و افكار تباه بصلاح و سلامت گرايش مييابد و آلودگى باطن تبديل به پاكى و طهارت نفس مى‏شود و پرده حجاب از جلو چشم كنار ميرود و ناراحتى و اضطراب قلبى با من و آرامش مبدل مى‏شود و ظلمت و تاريكى درونى جاى خود را بروشنائى و نورانيت ميدهد بنا بر اين، شما طاعت و بندگى خدا را از خود دور نكرده و مانند لباس زيرين بخود نزديك كنيد و چون لباس رو بين خود و تقوى فاصله ندهيد، بلكه از لباس زير پوش هم نزديكتر و بخود چسبانده و در اعماق بدن و درون خود قرار دهيد و اطاعت و فرمان خدا را در تمام كارهاى خود امير و فرمانفرما قرار دهيد و تقوى را آبشخور و جايگاه سيرابى خود در روز قيامت نمائيد و آن را وسيله و شفيع درگاه خدا براى رسيدن به خواسته‏هاى خود بدانيد و همين تقوى و اطاعت سپرى است نگهدارنده در آن روز وحشت و اضطراب و چراغى است فروزان در دل قبرها و سكون و آرامش است در وحشت و ترس طولانى برزخ و گشايش و آسايشى است در منازل و موطن‏هاى خطرناك و وحشت‏زا اطاعت و تقوى دژ محكمى است كه از عوامل تلف بار و زيان‏آور كه از هر ناحيه انسان را تهديد ميكند مصون ميدارد و از خوف و وحشت‏هائى كه پيش هست و از شعله‏هاى آتش فروزان كه همه چيز را ميسوزاند رهائى مى‏بخشد هر كس كه داراى تقواى الهى باشد مشكلات و شدائد هر چه هم‏

 

بزرگ و نزديك باشد بر طرف خواهد شد و ناكاميها و تلخيها برايش گوارا و شيرين مى‏شود و امواج متراكم دشواريها فروكش خواهد كرد و امور سخت رنج بار سهل و آسان خواهد گشت. باران لطف و كرامت الهى پس از قحط و خشكى سرزمين دلها ريزش مينمايد و لطف و محبت خدا و رحمت بازداشته شده بار ديگر شامل حال خواهد شد و نعمتهاى بى‏پايان از دست رفته با وسعت هر چه بيشتر روى خواهد آورد و سيل بارش بركات و الطاف الهى پس از نقصان و ضعف سرازير مى‏شود.

پس بنا بر اين از خدا بترسيد و بپرهيزيد كه شما را با مواعظ و اندرزهاى خود بسوى منافع خود شما جلب ميكند و توسط پيامبران اين مواعظ را بشما ابلاغ مينمايد و با نعمتهاى بيكران بر شما منت نهاده پس شما خود را بنده منقاد او دانسته و با اطاعتش حق او را اداء كنيد. ج 188.پ 7- كنز كراجكى از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: هر كه ملازم و پاى‏بند يك خصلت باشد دنيا و آخرت در اختيار او است و كاميابى دخول بهشت را بدست مى‏آورد. سؤال شد آن چيست؟ فرمود تقوى. آن كس كه ميخواهد از همه عزيزتر باشد راهش اينست كه از خدا بترسد سپس آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ را تلاوت فرمود.پ 8- عدّة الدّاعى احمد بن حسين ميثمى از يكى از دوستانش نقل نموده كه گفت من پاسخ نامه‏اى را كه حضرت صادق عليه السّلام به يكى از اصحاب خود فرستاده بود خواندم كه چنين بود اما بعد من توصيه و سفارش ميكنم تو را بتقوى و پرهيزگارى از خدا كه خداوند قطعا ضمانت فرمود. براى آن كس كه تقوى داشته باشد كه او را از مشكلات و ناراحتى نجات داده و بآنچه دوست ميدارد برساند و از جاهائى كه گمان ندارد روزى بدهد با فريب و خدعه نميتوان بهشت را از خدا گرفت و فقط از راه اطاعت ميتوان عنايات او را جلب نمود ان شاء اللَّه تعالى.پ و عبد اللَّه بن سنان از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود: هر مؤمنى كه روى آورد بطرف اعمالى كه خدا دوست دارد خدا هم بطرف آنچه او ميخواهد رو مى‏آورد (خواسته‏هاى او را باو ميدهد) و آن كس كه با تقوى بخدا مستمسك شود خدا او را نگهدارى ميكند و بديهى است آن كس كه خدا باو رو آورد و نگهدار او باشد اگر فرضا آسمان بزمين آيد باكى ندارد و اگر حادثه‏اى براى اهل زمين رخ دهد اين شخص در حفظ خدا و بوسيله تقوى از هر خطرى مصون است آيا مگر نه اين است كه خداوند ميفرمايد إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ اهل تقوى در محل امن و امانند. در مشكاة الانوار از آن حضرت نيز چنين نقل شده‏

 

است.

و پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اگر تمام درهاى آسمان و زمين بروى بنده‏اى بسته شود ولى اين بنده تقوى و پرهيزگارى نمايد قطعا خداوند راه رهائى از آن را فراهم نموده و توسعه و گشايشى براى او قرار ميدهد و معناى تقوى از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد. فرمود تقوى يعنى اين كه خداوند تو را در كنار دستورات و اوامر خود حاضر و آماده ببيند و در موارد نهى و محرمات ترا نبيند.

پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اصل و اساس دين ورع و تقوى است اگر پرهيزگار باشى عبادت تو از همه با ارزش‏تر است و بايد اهتمام و توجه بعملى كه توأم با تقوى است بيش از اهتمام باصل و پيكره عمل باشد چون عملى كه توأم با تقوى باشد ارزش خود را از دست نميدهد چطور مى‏شود آن عملى را كه خدا پذيرفته است اندك و كم ارزش شمرد مگر نه اين است كه خداوند ميفرمايد إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ) خدا عمل اهل تقوى را ميپذيرد و در كتب وحى قديم آمده كه عمل نيكى كه همراه با خوردن حرام باشد مانند حمل كردن آب است در غربال.پ و از ائمه اطهار عليه السّلام رسيده كه فرموده‏اند: كوشش و جديت كنيد و اگر عمل خيرى انجام نميدهيد لا اقل معصيت نكنيد چون مثلا كسى كه ساختن خانه‏اى را در دست دارد و بخراب كردن آنچه بنا كرده دست نميزند بالاخره اين بناء بالا رفته و تمام و كامل مى‏شود گر چه آهسته آهسته باشد ولى آن كس كه بناء ميكند و مقدارى كه بالا رفت خرابش ميكند چنين بنائى هرگز بالا نميرود. و محمد بن يعقوب ... از ابى حمزه شمالى نقل كرده كه گفت خدمت حضرت سجاد بودم مردى شرفياب خدمت حضرت شد و گفت من گرفتار زنان و از گناه زنا كردن چشم نميپوشم ولى براى جبران اين عمل هر وقت مرتكب زنا ميشوم يك روز روزه ميگيرم آيا اين روزه كفاره آن گناه مى‏شود؟ حضرت فرمود: هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از اين نيست كه اطاعتش شود و معصيت او نشود تو نه زنا كن و نه روزه بگير. پدر بزرگوارش حضرت باقر عليه السّلام او را در آغوش گرفت و ضمنا دست آن مرد را گرفت و فرمود: تو عمل دوزخيان را انجام ميدهى و انتظار و توقع دارى كه ببهشت بروى؟! و از پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: روز قيامت گروه‏هائى مى‏آيند كه مانند اين كوه بزرگ اعمال نيك دارند ولى در عين حال فرمان ورود بدوزخ در باره آنان صادر مى‏شود. سؤال شد آيا اين گونه افراد نماز ميخواندند؟ فرمود اينان نماز ميخواندند روزه ميگرفتند و پاسى از شب را عبادت ميكردند ولى اگر از دنيا چيزى در دستشان قرار ميگرفت با ولع و حرص او را ميگرفتند.

 

پ‏9- مشكاة الانوار از محاسن نقل نمود كه امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: تقوى اصل و اساس ايمان است بحضرت عرض شد كه دنيا را براى ما توصيف كن حضرت چه بگويم براى شما در باره دنيا كه حلالش حساب دقيق و حرامش عذاب دارد اگر شما مرگ و مسير و نزديكى او را ميديديد از آمال و آرزوى خود چشم پوشيده و فريب او را نميخوريد سپس فرمود آنكه تقوى داشته و از خداى خويش آن طور كه سزاوار است بترسد و پرهيز نمايد خداوند باو انس و آرامش بدون انيس و همراه و غناء بينيازى بدون داشتن مال و عزت و احترامى بدون داشتن مقام سلطنت عنايت ميفرمايد و حضرت صادق عليه السّلام فرمود: روز قيامت عروسى و شادمانى مؤمنين است و نيز فرمود گريه ظاهرى اين مردم فريبت ندهد كه همانا تقوى امرى است قلبى و درونى. و فرمود در تفسير آيه شريفه هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ. يعنى من اهل و شايسته اينم كه بنده‏ام از من بترسد و تقوى داشته باشد و اگر چنين نشد من اهليت و شايستگى دارم كه او را ببخشم.پ روايت شده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در سال فتح مكه با فضل بن عباس و اسامه بن زيد بدرون خانه كعبه داخل شد سپس بيرون آمده و حلقه در خانه را گرفت و گفت: حمد و سپاس براى خدائى كه با بنده خود (محمد) با صدق و راستى عمل نمود و بوعده خود وفا كرد و بتنهائى بر تمام احزاب و گروه‏ها غالب و چيره گشت خداوند بر نخوت و غرور جاهليت و بافتخار و باليدن بپدران را خط بطلان كشيد، همه شما از آدم و آدم هم از خاك عزيزتر و گرامى‏تر شما از نظر خدا آن كسى است كه تقوى و پرهيزش بيشتر از همه باشد.پ 11- و نيز از مشكاة الانوار از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: علماء و دانشمندان امانت‏دار خدا و احكام خدا هستند. پرهيزگاران قلعه‏هاى محكم و عمل‏كنندگان سادات و بزرگان قومند (اهل عمل بدين را بايد بزرگ و محترم شمرد).پ 12- تفسير عيّاشى ابى بصير گويد از امام ششم عليه السّلام راجع به آيه اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ سؤال كردم فرمود: نسخ شده بآيه فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ كه بحثش گذشت.پ 13- تفسير عيّاشى زيد بن اسامه از حضرت صادق عليه السّلام از تفسير آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ اهل تقوى هنگامى كه مساسى و تماسى از طرف شيطان نسبت بايشان رخ دهد متذكر و متوجه شده و با بصيرت كامل راه را مى‏بينند سؤال كردم حضرت باين معنا كه بنده گرايشى بگناه پيدا ميكند ولى فورا متوجه و متذكر خدا شده و آن را رها ميكند و آن گناه را.پ 14- تفسير عياشى از على بن ابى حمزه نقل نموده كه گويد از امام ششم عليه السّلام از

 

طائف كه در اين آيه است سؤال كردم فرمود اين همان عمل زشتى است كه بنده تصميم آن را ميگيرد سپس بياد خدا مى‏افتد و بصيرت پيدا كرده و دست خود را كوتاه ميكند.پ ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده كه فرمود اين آيه باين معنا است كه شخص تصميم گناه ميگيرد ولى پس از توجه بخدا آن گناه را رها ميكند.پ 15- امالى صدوق امير مؤمنان از پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نقل كند كه فرمود پرهيزگارترين مردم آن كس است كه با صراحت حق را بگويد چه بسود او باشد يا بر زيان او.پ 16- امالى صدوق امير مؤمنان عليه السّلام فرمود كرامت و احترامى با ارزش از تقوى نيست و سپس سؤال شد كدامين عمل از همه برتر است؟ فرمود تقوى.

اقول من ميگويم كه اين حديث و امثال و نظائرش را با سند آنها در بابهاى مواعظ و مكارم اخلاق نقل نموده‏ايم.پ 17- تفسير قمى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: هان اى مردم قوميت و نژاد عربى مقام پدرى و برترى ندارد فقط زبانى است گويا هر كس با اين زبان سخن گويد عربى است.

بدانيد همه شما از آدميد آدم هم از خاك هر كس پرهيزگارى و تقوايش بيشتر باشد نزد خدا عزيزتر و گرامى‏تر است.پ 18- خصال ابن متوكل ... از عبد اللَّه بن قاسم جعفرى نقل كرده كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود قيامت عروسى و شادى اهل تقوى است.پ 19- خصال حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: نسبت قرشى و نه نسبت عربى بنفسه ارزش و احترامى ندارد مگر بتواضع و كرامتى نيست مگر بتقوى.پ 20- خصال خليل بن احمد ... از ابى هريره از پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نقل نموده كه فرمود اولين و مهمترين عاملى كه بوسيله آن امت من بدوزخ وارد ميشوند دو عضو اجوف و ميان تهى است كه در بدن انسان هست گفتند يا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله آن دو سوراخ و دو عضو اجوف كدام است؟ فرمود: فرج و دهان و مهمترين عامل دخول بهشت تقواى الهى و اخلاق نيك است.پ 21- امالى طوسى در وصيت و سفارشات پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بابى در آمده است. بر تو باد كه تقوى داشته باشى كه او ريشه و سرآمد تمام كارها و موفقيتها است.

اقول در نامه‏اى كه امير مؤمنان عليه السّلام به محمد بن ابى بكر نوشته و بعدا گفته خواهد شد مدح و تجليل از مقام اهل تقوى بازگو شده است.پ 22- امالى طوسى شيخ مفيد ... از محمد بن عيسى كندى از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود آن كس كه خداوند او را از پستى و ذلت معصيت نجات و بحالت عزت‏

 

و ارجمندى تقوى برساند بى‏نيازش ميسازد بدون داشتن مال و ثروت و عزيز و محترم مينمايد بدون داشتن عشيره و فاميل و مأنوس ميسازد بدون همراه داشتن كسى (خداوند خود مونس و انيس او است) و هر كس كه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او ميترساند و هيبت او را در دل همه چيز قرار ميدهد و آن كس كه از خدا نترسد خدا او را از همه چيز ميترساند (از همه چيز و همه كس ميترسد) امالى طوسى از مفيد با اسناد ديگرى اين روايت را نقل كرده.پ 23- امالى طوسى شيخ مفيد از ابن قولويه از كلينى ... از سدير از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود: اصحاب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روزى گرد هم نشسته و از نسب خود صحبت نمود و افتخار بانساب و نياكان خود مينمودند سلمان هم در آن جلسه حضور داشت عمر رو كرد بسلمان و گفت سلمان حسب و نسب تو و اصل و ريشه‏ات چيست و چگونه است سلمان گفت من نامم سلمان فرزند يكى از بندگان خدا هستم گمراه بودم خدا بوسيله محمد صلّى اللَّه عليه و آله مرا راهنمائى كرد فقير بودم خداوند بوسيله محمد مرا بى‏نياز كرده، برده بودم خداوند مرا بوسيله محمد آزاد كرد اين است اصل و نسب و حسب من. در اين اثناء رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله وارد شد و سلمان جريان مذاكرات را بعرض حضرت رساند حضرت رو كرد به آن جماعت فرمود: اى گروه قريش خون و نژاد يعنى چه؟ نسب افتخار آميز هر كس دين او است مردانگى هر كس خلق و خوى او است اصل و ريشه هر كس عقل و فهم او است خداى حكيم ميفرمايد ما شما را از زن و مردى آفريديم و براى شناسائى شما را به قبائل گوناگون تقسيم نموديم ولى بايد بدانيد كه گرامى‏ترين شما آن كس است كه تقوى و پرهيزگاريش بيشتر باشد سپس رو كرد بسلمان و فرمود: هيچ يك از اين گروه بر تو فضيلت و برترى ندارد مگر آن كس كه تقوى و پرهيزش از تو بيشتر باشد پس هر كس كه تو در تقوى و پرهيزگارى بر او برترى داشته باشى بر او فضيلت دارى هر كه باشد.پ 24- امالى طوسى شيخ مفيد ... از ميمون بن ابى شبيب از ابى ذر عليه الرحمه كه گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود از خدا بترس هر جا كه هستى و با مردم خوشرفتار و خوش برخورد باش و اگر گناهى مرتكب شدى دنبال آن عمل نيكى انجام ده تا آن گناه را محو و نابود نمايد.پ 25- امالى طوسى مفيد ... از اسحاق فرزند موسى بن جعفر از پدران بزرگوار خود از امير مؤمنان عليه السّلام كه گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: پرهيزگاران و اهل تقوى بزرگان و آقا هستند. فقها و دانشمندان راهنماى كاروان بشرند و نشستن نزد آنان عبادت است.پ 26- امالى طوسى ابن مخلد ... از ابن عمران از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كه فرمود: چه‏

 

بسا عاقل و خردمندى كه بعنايت و لطف خدا تفكر در امور و عقل و ادراكش را از خدا دريافت نموده كه ممكن است در نظر مردم بى‏ارزش و كم مقدار باشد و چهره زيبائى نداشته باشد و چه بسا زيان‏آورى كه چهره و وجهه زيبا و خوبى نزد مردم دارد ولى فرداى قيامت از زيان‏كاران است.پ 27- امالى طوسى گروهى از ابى المفضل ... از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل نموده كه روزى عباس بن عبد المطلب عموى پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله محضر آن حضرت شرفياب شد و عباس مردى بلندقامت و خوش اندام بود حضرت كه نگاهش بعباس افتاد تبسمى كرد و فرمود عمو جان تو خيلى زيبا و خوش اندام هستى. عباس عرض كرد جمال و زيبائى مرد به چيست؟ فرمود حق و حقيقت را درست گفتن، عرضه داشت كمال انسان بچيست؟ فرمود به تقواى الهى و پرهيزگارى و داراى اخلاق نيك بودن.پ 28- معانى الاخبار ... مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام نقل كند كه فرمود مشاجره و گفتگوئى بين سلمان و شخص ديگرى رخ داد آن شخص باعتراض بسلمان گفت تو كيستى؟ سلمان گفت اما من و تو هر دو در ابتداء، نطفه متعفن و آلوده‏اى بوديم و آخر كار من و تو هر دو مردار بد بوئى خواهيم بود. چون روز قيامت شود و ميزان حساب و عدل پر بار گردد آن كس كه سبك وزن و در ميزان و سنجش حقيقت كم وزن باشد پست و لئيم است و آنكه سنگين و پر وزن باشد آقا و بزرگ است.پ 29- علل الشرائع ابن ادريس ... حضرت صادق عليه السّلام فرمود دو نفر در محضر امير مؤمنان عليه السّلام بحسب و نسب خود تفاخر مينمودند. حضرت فرمود اين چه شيوه غلطى است كه شما داريد باستخوانهاى پوسيده و ارواح پليدى كه در دوزخ است ميباليد. اگر خود عقل و فهم دارى شخصيت و ارزش دارى و اگر تقوى و پرهيزگارى دارى كرامت و عزت هم دارى و گر نه الاغ از تو بهتر و بر احدى برترى ندارى.پ 30- معانى الاخبار و راق ... از جميل بن صالح از امام ششم عليه السّلام كه پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود هر كس ميخواهد عظمت و احترام داشته باشد بايد تقوى داشته و از خدا بترسد و هر كس دوست دارد كه با تقوى‏ترين مردم باشد بايد اتكال و اعتمادش فقط بر خدا باشد تا آخر حديث.

اقول پاره‏اى از اين گونه احاديث (در باب درجه بندى مردم از نظر ايمان) گذشت.پ 31- معانى الاخبار ابن وليد ... از ابى بصير نقل نموده كه گفت در باره معانى آيه شريفه اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم فرمود: باين ترتيب كه اطاعت او شود و معصيتش نشود و هميشه در ياد او بشود و فراموش نشود و سپاسگزارى‏

 

شده ناسپاسى نشود در كتاب حسين بن سعيد و محاسن و تفسير عياشى هم اين طور روايت شده.پ 32- معانى الاخبار ابن متوكل ... از وليد بن عباس نقل نموده كه گفت شنيدم از امام ششم عليه السّلام كه ميفرمود حسب و نسب انسان همان كارهاى او است و شرافت دنيوى بمال و ثروت است و كرامت و عزت واقعى بتقوى است. 33- امالى طوسى مفيد ... از احمد بن عبد العزيز از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: عملى كه توأم با تقوى باشد كم و اندك شمرده نميشود چگونه مى‏شود عملى را كه مورد قبول و پذيرش خدا شده و كم و اندك شمرد در امالى شيخ مفيد هم چنين نقل شده است در امالى مفيد و كافى نيز نقل شده. بيان جمله اخير حضرت اشاره است بآيه شريفه إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ.پ 34- تفسير قمى إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ نماز انسان را از زشتى و بدى باز ميدارد فرمود آن كس كه نمازش چنين نتيجه‏اى نداشته باشد جز دورى از درگاه خدا چيزى عائدش نميشود.پ 35- تفسير قمى از پدرش ... از ابى حمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند روز قيامت گروهى را مبعوث و محشور ميفرمايد كه در مقابل روى آنها نور و روشنائى بزرگى هست و اعمال آنها بآن صورت مجسم شده ولى ناگهان بآن نور گفته مى‏شود كن هَباءً مَنْثُوراً تبديل بغبار پراكنده و هيچ و پوچ مى‏شود اى ابو حمزه بدان به خدا سوگند كه آنان نماز ميخواندند روزه ميگرفتند ولى اين اعمال همراه با تقوى و پرهيزگارى نبود و اگر با حرامى مواجه ميشدند خوددارى نميكردند و اگر از فضائل امير مؤمنان عليه السّلام صحبتى بميان مى‏آمد منكر ميشدند. فرمود هباء منثور آن غبار و ذرات پراكنده‏اى است كه در روزنه اطاق هنگام افتادن آفتاب پيدا مى‏شود.پ 36- قصص الأنبياء با سند خود از مرحوم صدوق ... از مردى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود در بنى اسرائيل مردى بود كه خيلى زياد ميگفت: حمد و سپاس براى خدا و پايان نيك براى اهل تقوى است ابليس از عمل اين شخص بخشم آمد و يكى از عمال خود را بنزد او فرستاد و باو گفت در برابر شعار و گفتار آن شخص بگويد و العاقبة للأغنياء پايان نيك براى ثروتمندان است و او آمد و چنين كرد اين دو (عامل ابليس و آن شخص) قرار گذاشتند كه اول كسى را بر خود ميكنند حاكم و داور نمايند و هر يك محكوم شدند دستش بريده شود جريان منازعه را باولين شخصى كه ملاقات كردند گفتند آن‏

 

شخص بر عليه اين مؤمن قضاوت كرد و گفت العاقبة للأغنياء در نتيجه دست آن مؤمن بريده شد و برگشت ولى از شعار و گفتار خود دست بر نداشت شيطان گفت باز هم حرفت را تكرار ميكنى؟ جواب داد آرى حاضرم براى بريدن دست ديگرم و حركت كردند و به اولين شخص براى داورى بر خورد نمودند اتفاقا اين بار هم بر عليه او قضاوت شد و دست ديگرش هم بريده شد ولى در عين حال باز هم از گفتار حق خود دست بر نداشت شيطان گفت حاضر كه قرار محاكمه ما بگردن زدن و كشتن باشد مرد مؤمن آرى آماده‏ام حركت كردند باولين شخصى كه برخورد كردند پس از شرح جريان اين بار بر عليه آن شيطان و بنفع اين مؤمن قضاوت شده و آن قاضى و داور دستهاى آن مؤمن را وصل كرده و از خدا شفاى او را خواست و دستها سالم و بحالت اوليه برگشت سپس گردن آن پليد زد و او را كشت پس از آن اين چنين پايان نيك براى اهل تقوى مى‏شود (البته پس از استقامت و تحمل شدائد بپيروزى و نابودى دشمن ميرسد).پ 37- محاسن. پدرم از هارون ... از فرات بن احنف از يكى از اصحاب على عليه السّلام كه فرمود يكى از اولياء و دوستان خدا با يكى از دشمنان حق با هم بگفتگو پرداختند.

ولى خدا گفت الحمد للَّه و العاقبة للمتّقين و آن ديگرى گفت الحمد للَّه و العاقبة للأغنياء و در نقل ديگرى است كه گفت و العاقبة للملوك سعادت و خوشبختى براى ثروتمندان يا براى سلاطين است. دوست خدا گفت با هم قرار كنيم كه اولين شخصى كه بما برخورد ميكند بين ما قضاوت نمايد و چنين شد. اتفاقا اول كسى كه نمايان شد شيطان بود با چهره زيبا و جالب ولى خدا گفت الحمد للَّه و العاقبة للمتّقين و آن ديگر گفت الحمد للَّه و العاقبة للملوك و شيطان بنفع اين شخص و زيان خدا پرست نظر دارد (تا آخر حديث).پ 38- محاسن على بن سندى ... از عبد اللَّه بن محمد كه گفت: بجميل بن درّاج (يكى از بزرگان حديث) رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرموده وقتى بزرگ و رئيس طائفه و گروهى نزد شما آمد احترامش كنيد. جميل گفت صحيح است چنين فرموده باو گفتم حسب و نسب چيست؟ گفت آن كس كه بوسيله مالش و يا از طرق ديگر غير مالى كارهاى خوب انجام دهد. پرسش كردم كرامت و عزت در چيست؟ پاسخ داد در تقوى و پرهيزگارى.پ 39- فقه الرضا روايت ميكنم كه هر كس ميخواهد در نزد مردم عزت داشته باشد بايد در نهان و آشكار از خدا بترسد و تقوى داشته باشد. و از عالم (موسى بن جعفر «عليه السّلام») در تفسير آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ حديث ميكنم كه فرمود يعنى از تحير در امور دينى نجاتش ميدهد و در امور زندگى دنيوى از جاهائى كه گمان ندارد روزيش را ميرساند.

 

پ‏40- مصباح الشريعه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: تقوى و پرهيزگارى داشته باش هر جا كه باشى و از هر قبيله و عشيره‏اى كه باشى كه هيچ كس در ارزش و فضيلت تقوى حرفى ندارد و پرهيزگار در نظر همه محبوب و محترم است و هر رقم خير و خوبى و رشد و سعادت در تقوى است و ارزش و ارزيابى هر گونه دانش و علمى با تقوى است (اگر دانش توأم و همراه با تقوى نباشد نه تنها مفيد نيست كه زيانبار و ويرانگر است) و قبولى اطاعت و عبادت بتقوى بسته است و تقوى از سرچشمه بينش و معرفت بخدا منشعب مى‏شود هر علم و دانش و صنعتى نيازمند بتقوى و در مفيد بودن بايد از پشتيبانى تقوى برخوردار باشد و تقوى جز بمعرفت صحيح و شناسائى كامل خدا و تسليم شدن و كوچك ديدن خود در برابر هيبت و عظمت و سلطنت الهى بهيچ چيز نيازى ندارد و يگانه عامل ازدياد و تقويت تقوى اطلاع كامل و ايمان انسان است باينكه خدا بتمامى اسرار و نيات و خاطرات بنده‏اش آگاهى دارد اين چنين تقوائى ريشه و اساس حق و حقيقت است و اما باطل بطور كلى هر چه كه انسان را از خدا دور كرده و ارتباطش را از او قطع نمايد از نظر تمام طبقات مذموم و مورد نكوهش است. بنا بر اين بايد از او اجتناب كرده و باطن و قلب و سر خود را در انحصار خدا نمود. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود راست‏ترين جمله و صحيح‏ترين شعرى كه عرب گفته شعر لبيد است كه گويد-

ألا كلّ شي‏ء ما خلا اللَّه باطل- و كلّ نعيم لا محالة زايل‏

- هر آنچه غير خدا و غير ارتباط با خدا است باطل و پوچ است (خدا و آنچه براى خدا است باقى و پايدار است) و هر رقم نعمتى و لذتى كه در دنيا است بالاخره فانى مى‏شود آنچه كه اهل تقوى و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقائق و راه و روش يقين و رضا و تسليم. اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل نشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و وسوسه‏هاى درونى رخ ميدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه خدا يگانه و واحد است مثل و نظيرى ندارد و در فرمان و حكمش عادل آنچه بخواهد ميكند و مطابق اراده حكيمانه‏اش حكم مينمايد و بر هر چه اراده نمايد توانا است و در وعد و وعيدش صادق و قرآن سخن او و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده و پيش از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن و نابود كردن نزد او يكسان و با خلقت و آفريدن اشياء چيزى بر علمش افزوده نميشود و با اعدام و نيست كردن آنها از قدرت و ملكش كم و كاست نميشود سلطنتش با عزت و عظمت و تقدس و پاكى او از نواقص امكان برتر از تصور و خيال است. بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو را در اين عقائد متزلزل نموده و از اين اصول بكاهد نپذيرد و باطن و اعماق دل خود را پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس‏

 

نمائى و در زمره رستگاران رستگار شوى.پ 41- مصباح الشريعه حضرت صادق عليه السّلام فرمود مراحل و مراتب تقوى سه قسم است 1- تقوائى كه هيچ عاملى جز احساس عظمت و لطف او و فانى شدن در راه خدا و نديدن خود و نيازهاى شخصى خود در آن دخالت ندارد كه چنين انسان كاملى از استفاده از جلال هم خوددارى ميكند تا چه رسد بموارد شبهه‏ناك بحد اقل خوراك و پوشاك قناعت مينمايد و بيش از اين حتى از كارها و غذاهاى مباح و حلال هم اجتناب ميورزد كه اين مرحله مربوط است بخواص اولياء و نخبه از برگزيدگان 2- تقواى از خدا كه از ترس خدا و مقام الوهيت كه البته در اين مرحله امور شبهه‏ناك را هم علاوه بر محرمات كنار ميگذارد كه اولياء الهى و خاصان و برگزيدگان چنين هستند 3- تقوى و خوف از آتش دوزخ و عذاب الهى انگيزه او است كه در اين صورت فقط محرمات را ترك نموده ولى از مباحات و حتى موارد شبهه چندان خوددارى نميكند كه اين مرحله تقواى عوام و توده سطحى است و اگر بخواهيم مثلى براى تقوى و مراتبش بياوريم بايد بگوئيم تقوى مانند آبى است كه در نهرى جريان دارد و در اطراف و حاشيه اين نهر درخت، درختهاى گوناگون از هر رقم ميوه و رنگ و طعم هست كه هر درختى بر طبق جوهر و ماهيت خود و ظرافت و بزرگى خود از آب نهر استفاده نموده و بتناسب رنگ و طعم و بوى خوى خود پس از جذب آب جلوه‏گر مى‏شود و بهره و استفاده مردم هم از اين اشجار و ميوه‏هاى آنها بميزان ارزش و اهميت آنها مختلف و ديد و ارزيابى مردم نسبت بآنها بر طبق كيفيت و چگونگى آنها است.

خداوند ميفرمايد صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ شاخه‏هاى بهم پيچيده و غير بهم پيچيده كه همه آنها از يك آب سيراب ميشوند ولى در طعم و رنگ بعضى بر بعضى برترى و ارزش بيشترى دارند. نسبت بتقوى در باره اطاعات و عبادات نسبت آب است در باره درخت كه زنده‏كننده و روح بخش عبادت است و ارزشهاى متفاوت انسان در درجات و مراتب ايمان نظير انواع مختلف و گوناگون درختان و ميوه‏ها است كه در رنگ و طعم و مزه و بو با هم متفاوت و مختلف است هر كس در درجه بالاتر از ايمان قرار گرفته و روح باصفاترى داشته باشد تقوى و پرهيزگارى بيشترى دارد و هر كه با تقوى‏تر باشد عبادت او پاكتر و خالص‏تر است و هر آن كس كه چنين باشد به خدا نزديكتر و در درگاه الهى مقرب‏تر است و هر عبادتى كه بر پايه تقوى استوار نباشد هباء منثور است كه خداوند فرموده:

أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ آن كس كه اساس و پايه زندگى و اعمال و روش خود را بر پايه‏

 

 

تقوى و خدا پسندانه بنيان گذارى نموده بهتر است؟ يا آن كس مبناى مسير و رفتارش بر كنار پرتگاه سستى كه از درون و داخل تهى و پوچ است پايه‏گذارى نموده؟ كه ديرى نپايد ناگهان در دره خطرناك دوزخ سقوط خواهد كرد. و تفسير و توضيح معناى تقوى باين معنا كه عبارت باشد از اينكه انسان آن چيزهائى را كه مباح و بى‏اشكال است ترك كند و كنار گذارد كه مبادا بفعل حرام منجر شود (در لذتهاى مشروع خيلى حريص نباشد مبادا به لذتهاى نامشروع بكشاند) كه اين در واقع اطاعت است و دائما بدون عارضه نسيان و فراموشى در ياد حق بودن و علم و آگاهى كه جهل و سفاهت در او راه ندارد چنين تفسيرى صحيح است و مردود نيست.