بخش هفتم دعاى انبياء بواسطه توسل و شفاعت اين خانواده مستجاب شده

پ‏جامع الاخبار: معمر بن راشد گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود مردى يهودى خدمت پيامبر اكرم رسيد جلو ايشان ايستاد و با دقت بآن جناب نظر دوخته بود و باو فرمود چه درخواستى دارى گفت شما بهترى يا موسى بن عمران پيامبرى كه خدا با او سخن گفت و بر او تورات و عصا فرستاد و دريا را برايش شكافت و با ابر بر سرش سايه افكند.

پيامبر اكرم فرمود براى شخص مكروه است كه خود را تعريف كند ولى من ميگويم وقتى آدم دچار خطا شد توبه‏اش باين شد كه گفت خدايا از تو

 

درخواست ميكنم بحق محمّد و آل محمّد مرا به بخشى خداوند او را بخشيد.

نوح وقتى سوار كشتى شد و از غرق شدن ترسيد گفت خدايا بحقّ محمّد و آل محمّد مرا از غرق نجات بخش خداوند او را نجات بخشيد.

و اينكه ابراهيم هنگامى كه در آتش افكنده شد گفت خدايا درخواست ميكنم بحق محمّد و آل محمّد مرا نجات بخشى از اين خداوند آتش را سرد و سلامت قرار داد.

موسى موقعى كه عصايش را انداخت و در دل ترسيد گفت خدايا بحق محمّد و آل محمّد مرا در امان قرار ده خداوند فرمود نترس تو برتر و پيروزى، اى يهودى! اگر موسى مرا درك ميكرد و بمن و نبوّتم ايمان نمى‏آورد ايمانش براى او سودى نمى‏بخشيد و نه نبوّت برايش فايده داشت اى يهودى از ذريه من مهدى است موقعى كه ظهور كند عيسى بن مريم براى نصرت او مى‏آيد جلوى عيسى ميايستد عيسى نماز پشت سرش ميخواند.پ معانى الاخبار: محمّد بن سنان از مفضّل نقل كرد كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد خلق كرد بهترين و عالى- ترين آن‏ها را ارواح محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه بعد از آن‏ها قرار داد صلوات اللَّه عليهم. عرضه داشت آن‏ها را بر آسمان‏ها و زمين و كوهها نور آن‏ها تمام جهان را پوشاند.

خداوند تبارك و تعالى بآسمان‏ها و زمين و كوهها فرمود: اينها دوستان و اوليا و حجت‏هاى منند بر خلق و پيشوايان مردمند موجودى را نيافريده‏ام محبوب‏تر از آن‏ها در نزد من براى آن‏ها و كسانى كه ايشان را دوست داشته باشند بهشت را آفريده‏ام و جهنم را براى كسانى كه مخالف و دشمن آن‏ها باشد.

هر كس ادعاى مقام آن‏ها را از من و موقعيت ايشان را از عظمتم بنمايد آنچنان عذابش مينمايم كه احدى را از جهانيان چنان عذاب نكرده باشم و او را در پائين‏ترين محل آتش جهنم قرار ميدهم.

 

پ‏هر كس اقرار بولايت آن‏ها نمايد و ادعاى منزلتشان از من ننمايد و موقعيت ايشان را از مقام عظمتم نخواهد او را با آن‏ها در باغهاى بهشتم قرار ميدهم و هر چه بخواهند از من بآن‏ها خواهم داد كرامت خود را بآن‏ها بخشيدم و جوار و همسايگى خود را بايشان دادم و آنها را شفيع در باره گناهكاران زن و مرد از بندگانم ولايت آن‏ها امانت است در نزد خلق چه كس ميتواند ادعاى حمل آن را با سنگينى‏اش بنمايد و ادعا براى خود بنمايد در مقابل آن برگزيدگان.

آسمان‏ها و زمين و كوهها امتناع ورزيدند از حمل آن و بزارى افتادند از ادعاى چنين منزلتى و آرزوى مقام آن‏ها را از عظمت پروردگار خود.

وقتى خداوند آدم و همسرش را ساكن بهشت نمود بآن دو فرمود كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ و نزديك اين درخت نشويد منظور درخت گندم است فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ از ستمگران خواهيد بود آدم نگاه بمقام محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و پيشوايان بعد از آن‏ها نمود ديد بالاترين مقام‏هاى بهشت را دارا هستند دو نفرى گفتند خدايا اين منزلت‏ها مال كيست؟

خداوند فرمود سر خود را بلند كنيد بطرف ساق عرش. سر كه بلند كردند اسم محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و پيشوايان بعد از آن‏ها نوشته ديدند بر ساق عرش با نورى از نور جبار جل جلاله.

گفتند خدايا چقدر منزلت و مقام آن‏ها در نزد تو گرامى است و چقدر آن‏ها را دوست دارى و با شخصيت هستند در نزد تو. خداوند فرمود اگر آن‏ها نبودند شما دو تا را خلق نميكردم اينها نگهبان علم و امين اسرار منند مبادا بآنها با ديده حسد نگاه كنيد و آرزوى مقام و منزلت و شخصيّت ايشان را بنمائيد كه با اين كار متعرض نهى من ميشويد و عصيان خواهيد نمود و از ستمگرانيد.

 

پ‏گفتند خدايا ستمگران كيانند؟ گفت كسانى كه مقام ايشان را ناحق ادعا كنند تقاضا كردند كه خدايا محل ستمگران بآن‏ها را در جهنم بما نشان ده تا همان طور كه مقام خودشان را در بهشت ديديم جايگاه ظالمان را در جهنم ببينيم خداوند دستور بآتش داد تمام انواع كيفر و عذاب را آشكار نمود فرمود جايگاه ستمگران بآنها در بدترين جاهاى جهنم است هر وقت بخواهند خارج شوند دو مرتبه ايشان را بر ميگردانند و هر چه پوستهايشان بسوزد تبديل بپوستهاى ديگرى مى‏شود تا عذاب را بچشند.

اى آدم و اى حوا مبادا بديده حسد بانوار و حجت‏هاى من نگاه كنيد كه از جوار خود پائين مياندازم شما را و مشمول خوارى و خفت من ميشويد.

شيطان براى آن‏ها وسوسه نمود تا آشكارا نمايد چيزهائى را كه در آنها پنهان بود و گفت خدا شما را از اين درخت نهى ننموده مگر باين جهت كه فرشته ميشويد يا جاويدان در اينجا خواهيد بود و قسم خورد كه من خيرخواه شمايم آن‏ها را فريب داد و وادار كرد آرزوى مقام آن‏ها را نمايند با ديده حسد بآنها تماشا كردند خوار و بى‏مقدار شدند تا جايى كه از درخت گندم خوردند بجاى آنچه خورده بودند جو در آمد. اصل گندم از باقيمانده آنچه آدم و حوا نخورده بودند ميباشد و اصل جو از همان چيزهائى است كه بجاى گندم در آمد همين كه از آن درخت خوردند زينت و آرايشى كه داشتند از تن آن دو ريخت و لخت شدند و شروع كردند بپوشيدن تن خويش از برگ‏هاى درخت بهشتى خداوند بآن‏ها فرمود مگر شما را نهى نكردم از خوردن اين درخت و نگفتم شيطان دشمن آشكار شما است گفتند خدايا بخود ستم روا داشتيم اگر ما را نبخشى و بما رحم نكنى زيان كار خواهيم بود.

فرمود فرود آئيد از كنار من و كسى كه معصيت مرا نمايد نبايد همسايه من در بهشت باشد. فرود آمدند و از نظر زندگى و خوراك آن‏ها را بخود واگذاشتند.

آنگاه كه خداوند اراده كرد كه از آنها بگذرد جبرئيل پيش آن‏ها آمده گفت‏

 

شما بخود ستم روا داشتيد با آرزو نمودن مقام كسانى كه بر شما برترى داشتند كيفر شما همين بود كه شما را از جوار خدا پائين آوردند از خدا بخواهيد بوسيله همان نام‏هائى كه در ساق عرش مشاهده كرديد تا توبه شما بپذيرد.پ گفتند خدايا ما از تو درخواست ميكنيم بشخصيت‏هاى گرامى در نزدت محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه عليهم السّلام كه ما را ببخشى و بر ما رحم فرمائى. خداوند توبه آن‏ها پذيرفت كه او توبه پذير و مهربان است.

از آن ببعد انبياء پيوسته اين امانت را حفظ ميكردند و باوصياى خويش و امت‏هاى مخلص خود سفارش مينمودند از حمل آن امتناع داشتند و از اين ادعا ميترسيدند آن را انسان شناخته‏شده‏اى حمل كرد پس اصل هر ظالمى از اوست تا روز قيامت اين آيه اشاره بهمان مطلب است إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا.

توضيح: انسان شناخته شده ابو بكر بود.پ معانى الاخبار: مفضل گفت از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ آن كلمات چيست فرمود همان كلماتى است كه آدم از خداوند تلقى نمود و توبه‏اش پذيرفته شد و آن‏ها اينست كه گفت‏

يا رب اسألك بحق محمّد و على و فاطمه و الحسن و الحسين و الائمة إلّا تبت على‏

خداوند توبه او را پذيرفت او توبه پذير و مهربان است.

گفتم يا ابن رسول اللَّه پس معنى اين قسمت آيه چيست «اتمهنّ» فرمود يعنى تكميل كرد آنها را تا قائم دوازده امام كه نه نفر آن‏ها از فرزندان حضرت حسين هستند وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ يعنى امامت را در نسل حضرت حسين عليه السّلام قرار داد تا روز قيامت عرض كردم چرا امامت در فرزندان حضرت حسين قرار گرفت و بفرزندان امام حسن نرسيد با اينكه هر دو فرزند و نواده پيامبر و سرور جوانان اهل بهشت بودند.

 

فرمود موسى و هارون هر دو برادر و پيامبر مرسل بودند نبوّت را در نژاد هارون قرار داد نه موسى و كسى نميتواند بگويد چرا چنين كرد زيرا امامت خلافت است و كسى را نميرسد كه بگويد چرا در نسل حسين عليه السّلام قرار گرفت نه امام حسن او در كارهاى خود حكيم است مورد بازخواست از آنچه انجام ميدهد قرار نميگيرد از آنها بازخواست ميكنند.

توضيح: سه روايت ديگر در مورد كلماتى كه آدم فرا گرفت ذكر شده كه ترجمه نشد.پ قصص الأنبياء: حسن بن فضال از پدر خود از حضرت رضا عليه السّلام نقل كرد كه وقتى نوح مشرف بغرق شد خدا را بحق ما قسم داد غرق از او برطرف گرديد وقتى ابراهيم را در آتش افكندند خدا را بحق ما قسم داد خداوند آتش را بر او سرد و سلامت قرار داد و حضرت موسى وقتى بدريا رهسپار شد خدا را بحق ما قسم داد آن را خشك كرد و هنگامى كه يهودان تصميم كشتن عيسى را گرفتند خدا را بحق ما قسم داد از كشته شدن نجات يافت خدا او را بسوى خود برد.پ كشف اليقين: ابن عباس گفت وقتى خدا آدم را آفريد و از روح خود در او دميد عطسه‏اى زد خداوند باو الهام كرد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ خداوند باو فرمود

يرحمك ربك‏

وقتى ملائكه را بسجده او مامور نمود آدم بخود باليد و گفت خدايا آيا مخلوقى محبوبتر از من در نزد خود آفريده‏اى. جوابى باو نداد براى مرتبه دوم پرسيد باز جواب نداد مرتبه سوم نيز پرسيد جواب نداد.

سپس خداوند باو فرمود آرى اگر آن‏ها نبودند ترا هم خلق نميكردم گفت خدايا ايشان را بمن نشان بده. خداوند بملائكه حجب دستور داد پرده‏ها را بردارند وقتى پرده‏ها برداشته شد ناگاه آدم پنج شبح جلو عرش ديد پرسيد اينها كيانند پروردگارا؟

 

خطاب رسيد آدم! اين محمّد پيامبر من است و اين على امير المؤمنين پسر عموى پيامبرم و وصى او و اين فاطمه دختر پيامبر من اين دو حسن و حسين دو فرزندان على و پسران پيامبرم بعد فرمود آدم اينها فرزندان تواند. آدم از اين سخن مسرور شد.

وقتى مرتكب خطا شد گفت خدايا از تو درخواست ميكنم بحق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين از خطايم درگذرى خداوند بواسطه اين دعا او را آمرزيد اين است معنى آن آيه كه خداوند فرموده فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ چون هبوط بزمين كرد انگشترى ساخت و بر نگين آن نوشت محمّد رسول اللَّه و على امير المؤمنين آدم كنيه‏اش ابو محمّد بود.پ تفسير منسوب بامام: حسين بن على عليه السّلام فرمود خداوند وقتى آدم را آفريد و قيافه‏اش را مرتب نمود و باو اسماء هر چيز را آموخت و بر ملائكه آن‏ها را عرضه داشت شبح محمّد و على و حسن و حسين اين پنج نور را در نهاد آدم قرار داد انوار آنها در آسمان‏ها و حجب و بهشت و كرسى و عرش ميدرخشيد بملائكه دستور داد براى آدم سجده كنند باحترام او چون ظرف از اين اشباحى كه نورشان جهان را فرا گرفته شده بود.

سجده نمودند بجز ابليس كه امتناع ورزيد از تواضع نسبت بجلال خدا و اينكه براى انوار اهل بيت تواضع نمايد با اينكه ملائكه تمامشان تواضع نمودند او تكبر كرد و خود را بالا گرفت بواسطه همين امتناع و تكبر از كفار شد.پ حضرت على بن الحسين عليه السّلام گفت پدرم از پدر خود از پيامبر نقل كرد كه فرمود اى بندگان خدا وقتى آدم نور را از صلب خود درخشان ديد چون خداوند اشباح ما را از بالاى عرش بصلب او منتقل كرده بود آن نور را مشاهده كرد اما اشباح را نديد گفت خدايا اين نورها چيست؟ خداوند فرمود نور اشباحى است كه از بهترين جاى عرش به پشت تو منتقل كرده‏ام و بهمين جهت ملائكه را دستور بسجده تو دادم چون تو ظرف اين انوار بودى.

 

آدم گفت خدايا برايم توضيح بده. فرمود آدم! نگاه كن به بالاى عرش آدم نگاه كرد نور اشباح ما از صلب آدم ببالاى عرش افتاد در آن صورتهائى نقش بست مثل آينه كه در آن صورت نقش مى‏بندد اشباح ما را مشاهده كرد.

عرضكرد خدايا اين شبح‏ها چيست؟ خداوند فرمود اينها اشباح بهترين خلق و مردمند اين محمّد است و من حميد محمود در افعالم يك اسم از اسمهاى خود براى او جدا كرده‏ام و اين على است و من على عظيم هستم اسمى از نامهاى خود براى او جدا كرده‏ام و اين فاطمه است من فاطر آسمان‏ها و زمين‏هايم و جداكننده دشمنان خود از رحمتم در روز قيامت و جداكننده دوستانم هستم از چيزهائى كه موجب ناراحتى و آلودگى آن‏ها مى‏شود براى او يك اسم از اسم‏هاى خود جدا كردم و اين حسن و اين حسين است و من محسن نيكوكارم يك اسم از اسم‏هاى خود براى آن دو جدا كرده‏ام.

اين‏ها بهترين مخلوق و گرامى‏ترين افراد هستند بوسيله آن‏ها مواخذه ميكنم و بآن‏ها ميبخشم و بآن‏ها كيفر ميكنم و بوسيله آن‏ها ثواب ميدهم آدم هر گاه يك ناراحتى بتو رسيد آن‏ها را شفيع خود در نزد من قرار بده من سوگند ياد كرده‏ام بر خود سوگندى واقعى كسى كه بوسيله آن‏ها اميدى داشته باشد نااميد نكنم و هر كس بوسيله آن‏ها درخواستى نمايد رد نكنم بهمين جهت وقتى از او لغزشى سر زد خدا را بواسطه آن‏ها خواند و از او دو گذشت و او را بخشيد.پ تفسير منسوب بامام: وقتى موسى تصميم گرفت از بنى اسرائيل پيمان فرقان را بگيرد بين اشخاص حقيقت گو و ياوه‏سرايان تفرقه و جدائى قرار داد.

پيمانى كه عبارت بود از نبوت براى محمّد و امامت براى على و ائمه طاهرين عليهم السّلام گفتند ما ايمان باين سخن تو نداريم كه دستور پروردگار باشد مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم خودش بما بگويد صاعقه آن‏ها را فرا گرفت ايشان صاعقه را ميديدند كه فرود مى‏آيد خداوند بموسى گفت موسى! من دوستانم را گرامى‏

 

ميدارم و هم كسانى كه تصديق اولياى مرا بنمايند و هيچ باكى ندارم من دشمنانم را عذاب مى‏كنم كسانى كه منكر حقوق برگزيدگان من هستند باكى هم ندارم.پ موسى بباقى ماندگان از صاعقه كه نمرده بودند گفت اينك شما چه- ميگوئيد قبول ميكنيد و اعتراف مينمائيد و گر نه باينها ملحق خواهيد شد گفتند موسى ما نميدانيم آن‏ها چه شدند و بچه جهت گرفتار گرديدند اين صاعقه آن‏ها بواسطه تو فرا نگرفت اين يك بدبختى از بدبختى‏هاى روزگار است كه خوب و بد را فرا ميگيرد اگر اين گرفتارى بواسطه آن باشد كه اينها نپذيرفتند امر محمّد و على و خانواده آن‏ها را از خدا بخواه بحق محمّد و آلش كه اينها زنده كند تا بپرسيم بچه جهت باين گرفتارى مبتلا شدند.

موسى از خداوند درخواست كرد خدا آن‏ها را زنده نمود موسى گفت بپرسيد چرا گرفتار شدند از آن‏ها سؤال كردند جواب دادند اى بنى اسرائيل اين گرفتارى ما بواسطه امتناع از اعتقاد به نبوّت محمّد و امامت على بود پس از مرگ ممالك پروردگار خود را از آسمان‏ها و حجب و كرسى و عرش و بهشت و جهنم ديديم در تمام اين ممالك كسى با نفوذتر از محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين نبودند.

وقتى ما با اين صاعقه مرديم ما را بطرف جهنم بردند محمّد و على صدا زدند عذاب را از اينها برداريد اينها زنده خواهند شد بواسطه درخواست كسى كه از خداوند خواهد خواست و خدا را قسم بما و خاندان پاك ما ميدهد آن موقع ما را در هاويه نيانداخته بودند. عذاب ما را بتاخير انداختند تا خداوند بواسطه دعاى تو اى موسى بن عمران كه از خدا بحق محمّد و آل پاكش خواستى ما را زنده كرد.

خداوند براى مردم زمان محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد وقتى بواسطه دعا بنام محمد و آل پاكش زنده شوند پدران ستمگرى كه بواسطه ستم خود دچار صاعقه شدند

 

آيا لازم نيست كه شما نيز پرهيز كنيد از كارى كه آن‏ها كردند كه موجب هلاكشان شد.پ تفسير منسوب بامام: پيامبر اكرم به يهودان فرمود: اى يهودان شما با رسول خداى دشمنى ميورزيد و امتناع داريد از قبول دروغگوئى خود. شما خود ميدانيد كه خداوند با توبه احدى را عذاب نميكند و با دشمنى عذابش را از احدى بر نميدارد. آدم از خداى خود مغفرت را نجست مگر با توبه شما چگونه بدنبال مغفرت ميرويد با دشمنى و عناد.

عرض كردند اين جريان چگونه بوده يا رسول اللَّه؟ فرمود: وقتى آدم مبتلا بخطا شد و از بهشت خارج گرديد او را عتاب و سرزنش كردند عرض كرد خدايا اگر توبه كنم و خود را اصلاح نمايم مرا به بهشت بر ميگردانى.

خطاب رسيد آرى. آدم گفت خدايا چه كنم تا توبه كرده باشم و توبه‏ام را بپذيرى. خداوند فرمود مرا آنچنان كه شايسته هستم تسبيح ميكنى و بخطاى خود آنچنان كه هستى اعتراف مينمائى و متوسل ميشوى بمن بوسيله آن اسم‏هاى اشخاص برجسته‏اى كه بتو تعليم نمودم و ترا بواسطه آنها بر ملائكه برترى بخشيدم آن‏ها محمّد و آل پاك و اصحاب خوب اويند.

خداوند او را توفيق داد و گفت‏

يا رب لا اله الا انت سبحانك اللهم و بحمدك عملت سوءا و ظلمت نفسى فارحمنى و انت ارحم الراحمين بحق محمّد و آله الطيبين و خيار اصحابه المنتجبين، سبحانك و بحمدك لا اله الا انت عملت سوءا و ظلمت نفسى فتب على انك انت التّواب الرّحيم بحق محمّد و آله الطيبين و خيار اصحابه المنتجبين.

خداوند فرمود: توبه‏ات را قبول كردم و نشانه آن اينست كه رنگ پوستت را تميز ميكنم رنگ پوست او تغيير كرده بود آن وقت سيزدهم ماه رمضان بود سه روز آينده را روزه بگير كه روزهاى ايام البيض است در هر روز مقدارى از رنگ پوست تو خوب خواهد شد. خداوند در هر روز يك ثلث از پوست او را خوب كرد.

 

پ‏در اين موقع آدم گفت خدايا چقدر مقام محمّد و آل و اصحاب او در نزد تو زياد است.

خطاب رسيد آدم اگر تو عارف بحقيقت جلال محمّد و آل و اصحاب پاك او در نزد من باشى آن چنان آن‏ها را دوست ميدارى كه بهترين اعمالت همان دوستى ايشان مى‏شود عرض كرد خدايا بمن معرفى كن تا بشناسم.

فرمود آدم! اگر تمام مردم از پيامبران و مرسلين و ملائكه مقرب و ساير بندگان صالح از ابتداى دنيا تا آخر آن از زمين تا عرش با محمّد هم ترازو شوند او سنگين‏تر از تمام آن‏ها است اگر يكى از برجستگان آل او موازنه شود با تمام انبياء از همه آن‏ها سنگين‏تر خواهد بود و اگر يكى از اصحاب خويش هم وزن با تمام اصحاب پيامبران قرار گيرد از همه سنگين‏تر خواهد بود.

آدم! اگر يكى از كفار يا همه آنها دوست بدارد يكى از آل محمّد و اصحاب خويش را خداوند پاداش اين دوستى را چنان ميدهد كه عاقبت توبه مينمايد و ايمان مى‏آورد و داخل بهشت مى‏شود خداوند بهر يك از دوست داران محمّد و آل محمّد و اصحاب او آنقدر رحمت لطف ميكند كه اگر تقسيم شود بر تعدادى مساوى بين همه مخلوق خدا از اول آفرينش تا آخر و همه كافر باشند همه را كافى است و آن‏ها را بسوى عاقبت پسنديده و ايمان بخدا مى‏برد بطورى كه مستوجب بهشت شوند.

و كسى كه دشمن آل محمّد و اصحاب پاك او است يا دشمنى با يكى از آن‏ها دارد خداوند چنان او را عذاب ميكند كه اگر تقسيم شود بر تمام مخلوق خدا همه را خداوند هلاك خواهد كرد.

يك روايت ديگر باختصار در همين مورد نقل شده.پ كتاب امان الاخطار: انس بن مالك از پيامبر اكرم نقل ميكند كه فرمود وقتى خداوند اراده كرد قوم نوح را هلاك نمايد باو وحى كرد تخته‏هاى ساج را ببرد پس از بريدن تخته‏هاى ساج نميدانست چه بايد بكند جبرئيل بر او نازل‏

 

شد و صورت كشتى را باو نشان داد ضمنا صندوقى آورده بود كه در آن صد و بيست و نه هزار ميخ وجود داشت با آن ميخ‏ها كشتى را محكم نمود تا باقيماند پنج ميخ دست بيك ميخ زد آن ميخ در دست او چنان درخشيد مانند يك ستاره درخشان در آسمان نوح از اين جريان در شگفت شد خداوند ميخ را بسخن در آورد با زبانى گويا نوح گفت: اى جبرئيل اين چه ميخى است كه مانند آن را نديده‏ام جوابداد اين ميخ بنام بهترين شخصيت پيشينيان و آيندگان محمّد بن عبد اللَّه است آن را بكوب در ابتداى كشتى طرف راست كشتى.

سپس دست زد بميخ دوم باز درخشيد و نور افشاند گفت اين نور چيست گفت ميخ برادر و پسر عمويش على بن ابى طالب است در ابتداى كشتى قسمت چپ آن بكوب سپس با دست بميخ سوم زد درخشيد و روشن گرديد و نورانى شد گفت اين ميخ فاطمه است آن را در قسمت ميخ پدرش بكوب پس از آن دست زد بميخ چهارم درخشيد و نور افشاند گفت اين ميخ حسن است آن را بكوب در طرف ميخ پدرش.

سپس دست بميخ پنجم زد درخشيد و نور افشاند ولى گريه كرد گفت جبرئيل اين چه گريه است گفت اين ميخ حسين بن على سيد الشهداء است آن را بكوب در طرف ميخ برادرش سپس پيامبر اكرم فرمود: وَ حَمَلْناهُ عَلى‏ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ فرمود الواح چوبهاى كشتى است و دسر يعنى ميخ‏ها. ميخ‏ها ما هستيم اگر ما نبوديم كشتى نميتوانست اهل خود را ببرد.

روايت ديگرى راجع بكلماتى كه آدم از خدا تلقى كرد مطابق روايات قبل نقل شده كه ترجمه نشد.پ تفسير فرات: حضرت صادق از پدر از آباء گرامش نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود خداوند ولايت على بن ابى طالب را بر اهل آسمان‏ها و زمين عرضه داشت قبول كردند بجز يونس بن متى خداوند او را كيفر نمود و در شكم ماهى زندانيش نمود بجهت انكار ولايت على بن ابى طالب تا پذيرفت.

 

ابو يعقوب گفت در درون ظلمات فرياد زد لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ از ظالمين هستم بجهت انكار ولايت على بن ابى طالب ابو عبد اللَّه گفت من حديث را انكار كردم و آن را عرضه نمودم بر عبد اللَّه بن سليمان مدنى او گفت ناراحت نشو امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام در كوفه براى ما سخن رانى كرد پس از حمد و ثناى خدا در سخنرانى خود فرمود: فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ  لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ.

فلان كس از جاى حركت كرده گفت يا امير المؤمنين ما شنيده بوديم فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ فرمود بنشين اى بكار فلو لا انه كان المقرين للبث تا آخر آيه اگر او از اقراركنندگان نبود در شكم ماهى ميماند تا روز قيامت.

 

توضيح: در بخش‏هاى احوال انبياء اخبار زيادى در اين مورد گذشت مخصوصا احوال آدم و موسى و ابراهيم و همچنين در ابواب معجزات پيامبر اكرم و خواهد آمد در روايت سعد بن عبد اللَّه از حضرت قائم صلوات اللَّه عليه كه زكريا از خدا درخواست كرد اسماء خمسه را باو بياموزد جبرئيل بر او نازل شده و باو آموخت.