آيات: ابراهيم (14) مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ. طه (20) وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى.
خداوند فرمود: وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً. تفسير: حكم خدا در آيه اولى باينكه اعمال كفار باطل است و اخبار زيادى وارد شده باطلاق كافر بر مخالفين زيرا منكر نصوص بر ائمه هستند. على بن ابراهيم در تفسير اين آيه گفته است هر كس اقرار بولايت امير المؤمنين عليه السّلام نداشته باشد عملش باطل است. مانند خاكسترى كه بادى بر آن بوزد او را از هم بپاشد.
هدايت را در آيه دوم در بيشتر اخبار تفسير بهدايت بولايت نمودهاند اما ايمان در آيه سوم شكى نيست كه ولايت داخل در ايمان است خداوند شرط
اعمال صالحه را كه سبب نترسيدن از ظلم شود نسبت بجلوگيرى از ثوابى كه شايسته آن است و از ثوابش كم كنند (كه تعبير بهضم در آيه شده) ايمان قرار داده.
ابن عباس گفته: نميترسد از اينكه بر گناهانش بيفزايند و از حسناتش كم كنند هضم در لغت بمعنى كم كردن و نقص است. بدان كه دانشمندان شيعه شرط صحت اعمال و قبولى آن را ايمان ميدانند كه يك قسمت ايمان اقرار بولايت تمام ائمه و امامت ايشان است اخبارى كه دلالت بر اين معنى دارند متواتر است بين شيعه و سنى. تفسير قمى: در روايت ابو الجارود از حضرت باقر در باره آيه فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً مينويسد يعنى از عملش كم نميشود و اما منظور از ظلم يعنى اعمالش از بين نميرود. امالى صدوق: ساباطى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود:
روز قيامت اولين چيزى كه از بنده سؤال ميكند نمازهاى واجب و زكات واجب و از روزه واجب از حج واجب و از ولايت ما خانواده است اگر اقرار بولايت ما كرد و بر همين اعتقاد مرد نماز و روزه و زكات و حج او قبول مىشود اما اگر اقرار بولايت ما نكرد در پيشگاه پروردگار هيچ يك از اعمالش را قبول نخواهد كرد. امالى: محمّد بن جعفر بن محمّد از پدرش از آباء گرامش نقل كرد كه جبرئيل بر پيامبر اكرم نازل شد گفت يا محمّد خداوند سلام ميرساند و ميگويد آسمانهاى هفتگانه و آنچه در آنها است و زمينهاى هفتگانه و هر چه در آنها است آفريدم محلى را عظيمتر از ركن و مقام نيافريدهام اگر بندهاى از اول خلقت آسمانها و زمينها مرا در آنجا بخواند ولى بملاقات من بيايد با انكار ولايت على او را برو مياندازم در آتش جهنم.
امالى: حفص از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه فرمود على عليه السّلام ميگفت بهرهاى در دنيا نيست مگر براى يكى از دو نفر. شخصى كه هر روز بر كارهاى نيكش بيفزايد و كسى كه گناهش را با توبه جبران كند كجا ميتواند توبه كند. بخدا قسم اگر سجده كند تا گردنش قطع شود خداوند از او نخواهد پذيرفت مگر با ولايت ما اهل بيت. تفسير قمى: ابو حمزه گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم مىفرمود هر كس مخالف شما باشد گر چه پيوسته عبادت كند و كوشش نمايد مشمول اين آيه مىشود وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ. عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلى ناراً حامِيَةً. تفسير قمى: عبد الرحمن بن كثير از حضرت صادق عليه السّلام در مورد آيه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها فرمود اين آيه مربوط بعموم مسلمين است و حسنه عبارت از ولايت است هر كسى كار نيكى بكند براى او ده برابر نوشته مىشود اگر ولايت نداشته باشد پاداش او را در مقابل عمل نيكش در دنيا ميدهند و در آخرت او را بهرهاى نيست.
تفسير آيات با سندهاى زيادى در ابواب تفسير آيات گذشت. تفسير قمى: حارث بن يحيى از حضرت باقر عليه السّلام در باره آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى فرمود دقت ميكنيد چگونه شرط شده، توبه و ايمان و عمل صالح برايش سودى ندارد مگر وقتى كه هدايت يابد.
قسم بخدا اگر كوشش خود را بكار برد كه عمل كند از او نمىپذيرند مگر وقتى هدايت يابد. گفتم هدايت بسوى چه كس؟ فرمود بسوى ما. تفسير قمى: در روايت ابى الجارود از حضرت باقر عليه السّلام در مورد آيه فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ نقل كرد كه فرمود اگر اهل جهنم باشد و در دنيا باندازه ذريهاى عمل نيك انجام داده باشد روز قيامت حسرت آن را ميخورد، در صورتى كه براى غير خدا انجام داده باشد و در مورد آيه وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ فرمود اگر اهل بهشت باشد آن عمل بد را روز قيامت مىبيند
بعد او را مىبخشند.
توضيح: اخبارى كه دلالت بر اين مطلب دارند در بخشهاى نصوص بر ائمه عليهم السّلام گذشت مانند خبر مفضل: كه مىفرمايد اى محمّد اگر بندهاى مرا بپرستد تا نفسش قطع شود و مانند مشك خشك و كهنه شود بعد پيش من آيد در حالى كه منكر ولايت اينها باشد او را به بهشت جاى نخواهم داد و نه زير عرش او را در سايه قرار ميدهم. در بخش نص بر امير المؤمنين عليه السّلام اخبار زيادى خواهد آمد مانند خبر محمّد بن يعقوب نهشلى از حضرت رضا از آباء گرامش كه خداوند مىفرمايد عمل هيچ عملكنندهاى را نمىپذيرم مگر با اقرار بولايت او با نبوت پيامبرم احمد و اخبار زيادى نيز در ابواب تاويل آيات همين جلد گذشت. امالى ابن شيخ: در ضمن نامهاى كه امير المؤمنين عليه السّلام بوسيله محمّد بن ابى بكر براى مردم مصر فرستاد نوشت اى بندگان خدا اگر از خدا بپرهيزيد و مراعات پيامبر خود در راه اهل بيتش بنمائيد با بهترين وجه خدا را پرستيدهايد و با بهترين صورت او را ياد كردهايد و بهترين سپاسگزارى را كردهايد و بهترين صبر و شكر را نمودهايد و عالىترين كوشش را كردهايد گر چه ديگران از شما نماز بيشتر و روزه زيادترى داشته باشند شما پرهيزگارتر و خيرخواهتر براى ائمه و پيشوايان دين خود هستيد. امالى ابن شيخ: ابو ليلى از حسين بن على عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود پايدار باشيد در راه محبت ما اهل بيت زيرا هر كس خدا را در قيامت ملاقات كند با دوستى ما بشفاعت ما داخل بهشت مىشود قسم بآن كس كه جانم در دست اوست هيچ كس از عمل خود بهرهاى نخواهد برد مگر با شناختن حق ما. امالى: ساباطى گفت بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم ابو اميه يوسف بن ثابت از شما نقل كرد كه فرمودهاى: با ايمان عمل زيان بخش نيست و با كفر
عمل سودى نمىبخشد.
فرمود ابو اميه از تفسير اين مطلب نپرسيد. همانا مقصودم اين است كه هر كس امام از آل محمّد را بشناسد و او را دوست بدارد آنگاه بنفع خود هر كار نيك انجام دهد از او قبول مىشود و چندين چندين برابر مىشود از اعمال نيك با معرفت بهرهمند مىشود مقصودم اين بود.
همچنين خداوند از بندگان اعمال صالح را اگر امام ستمگرى را كه خدا قرار نداده دوست داشته باشند نخواهد پذيرفت.
عبد اللَّه بن ابى يعفور گفت: مگر خداوند نمىفرمايند مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ چگونه عمل صالح سودمند نيست از كسى كه دوستدار پيشوايان جور باشد.
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: ميدانى حسنهاى كه خداوند در اين آيه مىفرمايد چيست. معرفت امام و اطاعت از اوست خداوند مىفرمايد وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ منظور از سيئه در اين آيه انكار امامى است كه از جانب خدا تعيين شده سپس فرمود هر كس روز قيامت بيايد با ولايت امام ستمگرى كه از جانب خدا تعيين نشده و منكر حق و ولايت ما باشد خداوند او را برو در آتش جهنم ميافكند. امالى: انس بن مالك گفت در خدمت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از تبوك بر ميگشتيم نگران و ناراحت، در بين راه بمن فرمود: پالانهاى شتر و پلاسها را بياندازيد. اين عمل را انجام دادند پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر فراز آنها رفت و سخنرانى كرد. حمد و سپاس خدا را نمود و چنانچه شايسته اوست ثنا گفت سپس فرمود: مردم! چه شد وقتى سخن از آل ابراهيم عليه السّلام مىشود چهرههاى شما گشاده و خندان است ولى وقتى صحبت از آل محمّد مىشود چنان ناراحت ميشويد و از خشم بر افروخته مىگرديد مثل اينكه دانه انار بر صورت شما
پاشيدهاند. قسم بآن كسى كه مرا به پيامبرى برانگيخته اگر هر يك از شما روز قيامت بيايد با اعمالى بمقدار كوهها ولى بدون ولايت على بن ابى طالب برو او را در جهنم مىافكنند. امالى: ابن عباس گفت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود اى فرزندان عبد المطلب من از خدا سه چيز خواستهام شخص معتقد شما را ثابت قدم بدارد و گمراه شما را هدايت كند و نادان شما را تعليم نمايد و از خداوند خواستهام كه شما را شخصيت برجسته و نجيب و مهربان قرار دهد اگر شخصى بپا ايستد بين ركن و مقام نماز بخواند و روزه بگيرد ولى دشمن اهل بيت محمّد باشد داخل آتش مىگردد «1». امالى: معاذ بن كثير گفت در عرفات تماشا كردم جمعيت زيادى ديدم نزديك بحضرت صادق عليه السّلام رفتم عرضكردم در عرفات جمعيت كثيرى شركت كردهاند. چشم باطراف انداخت سپس فرمود نزديك من بيا خدمت آن جناب رفتم. پس گفت: خار و خاشاكى است كه موج از اين طرف و آن طرف مىآورد بخدا قسم حج نيست مگر براى شما نه بخدا قسم قبول نميكند خدا مگر از شما. امالى ابن شيخ: ابو حمزه از على بن الحسين عليه السّلام نقل كرد كه پرسيد از ما كداميك از سرزمين ما بهتر است. گفتيم خدا و پيامبر و پسر پيامبر بهتر مىدانند. فرمود بهترين مكانها ما بين ركن و مقام است اگر مردى باندازه نوح در ميان مردم عمر كند نهصد و پنجاه سال روزها روزه بدارد و شبها شب زندهدار باشد در همين محل بعد خدا را ملاقات كند بدون ولايت ما اين اعمال او را ذرّهاى سود نمىبخشد. معانى الاخبار: ابن ابى عمير از يكى از اصحاب و ياران خود نقل كرد از حضرت صادق عليه السّلام كه بآن جناب عرض كردند ابو الخطاب از قول شما نقل كرده كه فرمودهايد وقتى حق را شناختى هر عملى مايلى انجام بده فرمود:
خدا لعنت كند ابو الخطاب را بخدا قسم اين طور باو نگفتهام من باو گفتم وقتى حق را شناختى هر عمل خيرى كه ميخواهى انجام بده خداوند مىپذيرد خداوند مىفرمايد مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ و در اين آيه مىفرمايد مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً. معانى الاخبار: فضيل بن عثمان گفت از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدند كه آقا اين ناپاكان از پدرت حديثى نقل مىكنند. كه فرموده: وقتى عرفان يافتى هر چه ميخواهى بكن بهمين دليل هر كار حرامى را حلال ميدانند فرمود خدا آنها را لعنت كند اينها را چه شده؟ پدرم فرمود وقتى حق را شناختى هر عمل خيرى كه مايلى انجام ده كه از تو خدا قبول ميكند. احتجاج: از امير المؤمنين عليه السّلام در جواب مرد كافرى كه ادعاى تناقض در قرآن ميكرد امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اما آيه فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ و آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى تمام اينها سودى ندارد مگر با هدايت و هر كس باو نام ايمان را بدهند شايسته نجات نخواهد بود از چيزهائى كه موجب هلاكت گمراهان شد. اگر چنين بود بايد يهوديان نجات مىيافتند بواسطه اعترافى كه بتوحيد و اقرارى كه بخدا دارند و ساير اشخاصى كه اقرار بوحدانيت دارند از قبيل شيطان و اشخاص ديگرى كه از او در كفر پائينترند. اين مطلب را خداوند در اين آيه بيان نموده الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ و اين آيه ديگر. الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ ايمان داراى حالات و درجاتى است كه شرح آن بطول مىانجامد.
از آن جمله ايمان بر دو وجه است 1- ايمان بقلب و ايمان بزبان.
چنانچه منافقين در زمان پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله همين طور بودند بواسطه نيروى اسلام و ترسى كه داشتند با زبان ايمان آوردند ولى در دل ايمان نداشتند. پس ايمان
بقلب تسليم در مقابل خدا است كسى كه امور را بخدا واگذارد از دستور او سرپيچى نمىكند چنانچه شيطان از سجده براى آدم و بيشتر امتها از اطاعت پيمبران سرپيچى كردند توحيد براى آنها نفعى نداشت چنانچه براى شيطان سودى نبخشيد آن سجدههاى طولانى چون او يك سجدهاش چهار هزار سال طول كشيد چون او نظرى جز رسيدن بموقعيتهاى مادى و دنيوى و رسيدن بمقام نداشت بهمين جهت نماز و صدقه سودى ندارد مگر با هدايت براه نجات و طريق حق. علل الشرائع: مفضل بن عمر گفت حضرت صادق عليه السّلام نامهاى نوشت كه در آن چنين نوشته بود: خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده كه دعوت بمعرفت خدا كند ولى اطاعت از امر و نهى در دعوت او نباشد خداوند از بندگان قبول ميكند عمل بواجباتى را كه قرار داده با حفظ حدودى كه معين كرده با معرفت كسى كه دعوت بخدا مىنمايد هر كسى اطاعت كند حرام ميداند ظاهر و باطن حرام را نماز ميخواند و روزه ميگيرد و حج و عمره انجام ميدهد و تعظيم تمام دستورات خدا را مينمايد هيچ يك را وانگذارد و تمام خوبىها را عمل كند و تمام اخلاق پسنديده را و از هر بدى پرهيز كند.
و هر كسى گمان كند حلال پيمبر را حلال و حرام را حرام دانسته بدون معرفت پيامبر حلالى را حلال و حرامى را براى خدا حرام ندانسته و هر كه نماز بخواند و زكات دهد و حج و عمره بجا آورد تمام اين كارها بدون معرفت كسى كه خدا اطاعت او را واجب نموده انجام دهد هيچ كارى را انجام نداده نه نماز و نه روزه و نه زكات و حج و عمره بجا آورده و نه غسل از جنابت كرده و پاك نشده نه حرامى را حرام و نه حلالى را حلال دانسته اهل نماز نبوده گر چه ركوع و سجود كرده و نه زكات و حج انجام داده تمام اينها در صورتى صحيح است كه بشناسد كسى را كه خداوند بر مردم منت نهاده با اطاعت كردن و پيروى از او.
هر كه او را بشناسد و اطاعت كند خدا را اطاعت نموده و هر كسى خيال كند
كه فقط معرفت كافى است بدون اطاعت دروغ گفته و مشرك است گفته شده بشناس آنگاه هر چه ميخواهى كار نيك انجام ده زيرا از تو نمىپذيرند كار نيك را مگر با معرفت. وقتى معرفت پيدا كردى آنگاه هر چه مايلى بنفع خود اطاعت و فرمانبردارى كن چه كم و چه زياد مقبول و پذيرفته است. بصائر: يعقوب بن شعيب گفت: از حضرت صادق عليه السّلام راجع بآيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى پرسيدم فرمود هر كس توبه از ظلم كند و ايمان آورد از كفر و عمل صالح انجام دهد سپس هدايت يابد بولايت ما با دست اشاره بسينه خود كرد. ثواب: اسحاق بن غالب از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود يكى از احبار بنى اسرائيل آنقدر عبادت كرد كه همچون خلالى (نازك) شد خداوند به پيامبر زمان او وحى كرد كه باو بگو بعزت و جلال و جبروتم سوگند اگر آنقدر مرا عبادت كنى كه همچون چربى در ديگ آب شوى از تو نخواهم پذيرفت مگر از آن راهى بيايى كه بتو دستور دادهام.
از محاسن همين روايت را صفوان نقل ميكند. ثواب الاعمال: معلى بن خنيس گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود اى معلى اگر بندهاى خدا را صد سال عبادت كند بين ركن و مقام روزها روزه بگيرد و شبها بشبزندهدارى مشغول باشد تا ابروهايش روى چشمش بيفتد و از پيرى استخوانهاى سينهاش بهم برسد در صورتى كه جاهل بحق ما باشد ثوابى براى او نيست. ثواب الاعمال: ميسر گفت خدمت حضرت باقر عليه السّلام در خيمه حدود پنجاه نفر بودند امام عليه السّلام در حالى كه ما مدتى سكوت كرده بوديم نشسته بود فرمود شما را چه شده شايد خيال ميكنيد من پيامبرم. بخدا قسم من چنين نيستم.
ولى من با پيغمبر خويشاوندى دارم و از اولاد اويم هر كه با ما بهپيوندد خدا با او مىپيوندد و هر كه ما را دوست بدارد خدا او را دوست ميدارد و هر كه ما را
محروم نمايد خدا محرومش ميكند آيا شما ميدانيد كداميك از محلها در نزد خداوند با ارزشتر است هيچ كدام از ما سخنى در پاسخ نگفت. خود آن جناب فرمود آن محل مكه است كه آنجا را براى خود حرم قرار داده و خانهاش را آنجا قرار داده.
سپس فرمود: آيا ميدانيد چه محلى در نزد خدا احترام بيشتر دارد.
هيچ كدام از ما در جواب سخنى نگفتيم خود آن جناب در جواب خويش فرمود:
آن محل بين ركن و مقام و درب كعبه است و اين محل همان محلى است كه اسماعيل عليه السّلام گوسفندان خود را علوفه ميداد و نماز ميخواند. قسم بخدا اگر بندهاى بپا بايستد در اين محل شب را تا بصبح نماز بخواند و روز را تا بشب روزه بدارد ولى عارف بحق و حرمت ما اهل بيت نباشد خداوند هرگز از او چيزى را قبول نخواهد كرد. تفسير فرات: حسين بن سعيد باسناد خود از امام باقر عليه السّلام همان خبر را نقل كرده و در آخر آن افزوده است پدر ما ابراهيم خليل از چيزهائى كه با خدا قرار گذاشت. اين بود كه گفت خدايا دلهاى مردم را متوجه و علاقمند بخاندان و فرزندان من بگردان. منظور ابراهيم همه مردم نبود. شما اوليا ما و كسانى كه شبيه شمايند اولياى او هستيد. شما در ميان مردم مانند يك موى سياه در پيكر گاوى سفيد و مانند موى سفيدى در گاو سياهى هستيد. سزاوار است مردم حج خانه خدا را بجا آورند و ما را احترام و تعظيم كنند بواسطه عظمتى كه خدا بما عنايت كرده و با ما برخورد كنند با مقامى كه ما داريم ما راهنمايان بسوى خدا هستيم. ثواب الاعمال: ابن تغلب گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود هر ناصبى و دشمن ما خانواده اگر چه عبادت كند و بسيار كوشش داشته باشد بازگشت او باين آيه است: عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلى ناراً حامِيَةً. ثواب الاعمال: ميسر گفت خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم. گفتم فدايت
شوم مرا همسايهاى است كه پيوسته از صداى او بيدار ميشوم قرآن ميخواند و مكرر ادامه ميدهد و مشغول دعا و گريه و زارى است پنهان و آشكارا در باره او جستجو كردم از تمام كارهاى حرام خوددارى ميكند. فرمود ميسر بگو ببينم چيزى از راهى كه تو در آن قدم برميدارى اعتقاد دارد. گفتم خدا ميداند.
گفت سال بعد بحج رفتم از خود او در اين مورد سؤال كردم ديدم اعتقادى بامامت ندارد. خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيده گفتم. باز پرسيدند آيا اعتقادى باين راه كه تو گام بر ميدارى دارد. گفتم نه.
فرمود ميسر كدام محل احترامش از همه جا در نزد خدا بيشتر است عرض كردم خدا و پيامبر و پسر پيامبرش ميدانند. فرمود ميسر! بين ركن و مقام است كه باغى از باغهاى بهشت است و ما بين قبر و منبر پيامبر كه باغى از باغهاى بهشت است اگر بندهاى را خداوند عمر طولانى بدهد و او را عبادت كند بين ركن و مقام و بين قبر و منبر هزار سال و بعد او را در رختخوابش مظلوم بكشند مثل كشتن گوسفند سفيد سپس بملاقات پروردگار رود بدون ولايت ما بر خدا لازم است او را با سر ميان آتش جهنم اندازد.
توضيح: شايد اختصاص بگوسفندى كه سفيد باشد كه بعضى معنى اصلى را چنين گفتهاند يا گوسفندى كه سفيدى او بيشتر از سياهيش باشد بجهت آن است كه زودتر كشته مىشود. قصص الأنبياء: ابن مسكان از حضرت صادق از آباء گرامش عليهم السّلام نقل كرد كه موسى بن عمران بمردى گذشت كه دست بسوى آسمان بدعا برداشته بود موسى بدنبال كار خود رفت هفت روز گذشت كه بآن محل نيامد پس از هفت روز برگشت ديد دستش را بلند كرده و دعا ميكند و زارى و تضرع دارد و حاجت خود را از خدا ميخواهد خداوند بموسى وحى كرد كه اى موسى اگر آنقدر دعا كند كه زبانش قطع شود دعايش را مستجاب نمىكنم مگر اينكه بدر خانه من بيايد از راهى كه باو دستور دادهام.
توضيح: يعنى از راه ولايت انبياء و اوصياى آنها و پيروى از ايشان. محاسن برقى: ابو سعيد خدرى گفت از پيامبر اكرم شنيدم اگر بندهاى خدا را هزار سال بين ركن و مقام عبادت كند آنگاه او را بكشند چنانچه گوسفند را ميكشند مظلوموار خداوند او را مبعوث خواهد كرد با كسانى كه بآنها اقتداء كرده و از هدايت ايشان پيروى مىنموده و روش خود آنها را از پيش گرفته است اگر بهشتى باشند بهشت و اگر جهنمى باشند جهنم: بصائر: عبد الرحمن بن كثير: گفت با حضرت صادق عليه السّلام بحج رفتم در بين راه امام عليه السّلام بر فراز كوهى رفت و مردم را از نظر گذرانيد. فرمود چقدر سر و صدا زياد است ولى حاجى كم است. داود رقى عرضكرد يا ابن رسول اللَّه آيا خداوند دعاى اين جمعيت را مستجاب ميكند. فرمود واى بر تو اى ابا سليمان خداوند نمىآمرزد كسى را كه برايش شريك قرار دهد و منكر ولايت على مانند بتپرست است.
عرضكرد كه آيا شما دوست و دشمنتان را ميشناسيد. فرمود واى بر تو ابا- سليمان هيچ كس متولد نميشود مگر اينكه در پيشانى او نوشته مىشود. مؤمن يا كافر است. شخصى پيش ما مىآيد با ولايت ما و بيزارى از دشمنانمان ما مىبينيم در پيشانيش نوشته است مؤمن است يا كافر، خداوند در قرآن ميفرمايد إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ما دشمنانمان را از دوستمان باز ميشناسيم. بصائر: ثمالى گفت امير المؤمنين عليه السّلام سخنرانى كرد براى مردم پس از حمد و ثناى خدا فرمود: خداوند محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله را برسالت برگزيد و او را بوحى مطلع گردانيد مردم را از علم بهرهمند گردانيد ولى در ميان ما خانواده گنجينه علم و دربهاى حكمت و روشنائى و نور واقعى است هر كه ما را دوست بدارد از ايمان خود بهره مىبرد و عملش قبول مىشود هر كه از شما ما را دوست نداشته باشد ايمان او را سودى نمىبخشد و عملش را نمىپذيرد.
توضيح: منظور اينست كه بعلم صحيح نخواهند رسيد مگر بدر خانه ما بيايند. اين روايت از چند كتاب ديگر تكرار شده. محاسن: يعقوب شعيب گفت از حضرت صادق عليه السّلام تاويل اين آيه را پرسيدم لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى فرمود هدايت بولايت ما بيابد نمىبينى خداوند چگونه شرط نموده است. محاسن برقى: عبيد اللَّه بن على حلبى گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
نميخواهم برايتان حديث بگويم براى شما حديث خواهم گفت و نصيحت خواهم كرد چگونه شما را نصيحت نكنم با اينكه شما بخدا قسم سپاه خدا هستيد بخدا سوگند خدا را نپرستيده ديندارى جز شما اين را بگيريد و از بين نبريد و از اهل آن جلوگيرى نكنيد اگر از شما جلوگيرى كنم از من جلوگيرى مىشود. محاسن برقى: عمر الكلبى گفت با حضرت صادق عليه السّلام طواف خانه كعبه ميكردم او بر من تكيه كرده بود فرمود عمر! چقدر جمعيت زياد است عرضكردم آرى فدايت شوم فرمود بخدا قسم حج بجا نمىآورد غير شما و دو چندان پاداش نمىدهند بكسى جز شما، بخدا قسم شما مورد عنايت خورشيد و ماه هستيد و شما بخدا قسم اهل دين خدا هستيد از شما قبول ميكنند و شما را مىآمرزند. محاسن: زراره گفت از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردند من نيز حضور داشتم از اين آيه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها شامل كسانى كه اعتقاد بامامت نداشته باشند مىشود؟ فرمود نه اين اختصاص بمؤمنين دارد عرضكردم آيا كسى كه روزه بدارد و نماز بخواند و از كارهاى حرام پرهيز كند و پرهيز- كار باشد اما اعتقاد بامامت نداشته باشد ولى ناصبى و دشمن هم نباشد. فرمود:
خداوند آنها را برحمت خود وارد بهشت ميكند. محاسن: ابو بصير از حضرت باقر در باره آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ
هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ فرمود در باره نماز و روزه و كارهاى نيك وقتى خدا و پيامبر و امامهاى ما خانواده را دوست بدارند قبول خواهند كرد. محاسن برقى: ابو برحة رماح گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود مردم سياهى لشكرند حاجى شما هستيد. محاسن: از يكى از اصحاب از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه عرضكردم بايشان من تمام خانوادهام را براى انجام حج آوردهام مگر يك دخترم كه فراموش كردم. فرمود برميگردى و يادت خواهد بود انشا اللَّه. فرمود اينها را آوردهاى كه بيابان منى و عرفات را پر كنى عرضكردم آرى.
فرمود بخدا قسم حج بجا نمىآورد بجز شما و پذيرفته نخواهد شد مگر از شما. محاسن: عمر بن ابان كلبى گفت حضرت صادق عليه السّلام بمن فرمود چقدر جمعيت زيادى هستند. عرضكردم آرى يا ابن رسول اللَّه فرمود بخدا قسم بجز شما كسى حج براى خدا انجام نميدهد و نماز نميخواند و پاداش دو چندان را نميدهند مگر بشما و مراقبين ماه و خورشيد و ستارگان (يعنى مراقب براى انجام نمازها) و اهل دين شما هستيد و شما را مىآمرزند و از شما مىپذيرند. محاسن: حارث بن مغيره گفت من خدمت حضرت صادق عليه السّلام نشسته بودم يك نفر داخل شد و گفت يا ابن رسول اللَّه چقدر امسال حاجى زياد شده فرمود ميخواهد زياد باشد يا كم بخدا قسم خداوند نمىپذيرد مگر از شما و نمى- آمرزد مگر شما را. محاسن: عمر بن حنظله گفت بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم يك آيه در قرآن مرا بشك انداخته فرمود: كدام آيه. عرضكردم إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ فرمود: در چه چيز اين آيه مشكوكشدهاى گفتم هر كس نماز بخواند و روزه بگيرد و خدا را بپرستد از او مىپذيرد. فرمود خداوند از-
پرهيزكاران عارف مىپذيرد.
بعد فرمود: تو پارسا و زاهدتر هستى يا ضحاك بن قيس. گفتم نه ضحاك بن قيس فرمود از او هيچ يك از عبادتهائى كه ذكر كردى نمىپذيرند. محاسن: جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود:
اگر بندهاى خدا را عبادت كند هزار سال و بعد او را مثل گوسفند بكشند سپس با بغض و دشمنى ما اهل بيت بيايد، خداوند عملش را بخودش رد ميكند. محاسن: ميسر از پدر خود نخعى. گفت حضرت صادق عليه السّلام بمن فرمود ميسر! كدام يك از شهرها بنظر تو احترام زيادتر دارد هيچ كس نتوانست جواب بدهد. خود امام عليه السّلام فرمود مكه. بعد پرسيد كدام قسمت مكه حرمت بيشتر دارد كسى جوابش را نداد خود امام عليه السّلام فرمود بين ركن تا حجر الاسود بخدا قسم اگر بندهاى هزار سال خدا را عبادت كند تا عصب گردنش قطع شود از پيرى بعد با بغض و كينه ما وارد قيامت شود خداوند عمل او را رد ميكند. تفسير امام عسكرى: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اندوهناكترين مردم كسى است كه ثروت زيادى را با رنج فراوان و برخورد با هول و هراسهاى زياد و خطرهاى عظيم جمع كرده باشد بعد اين ثروت را در راه صدقه و انفاق در كارهاى نيك صرف كند و جوانى و نيروى خود را در عبادت و نماز بپايان رساند با اين كارها حقى براى على بن ابى طالب عليه السّلام قائل نباشد و موقعيت او را در اسلام نشناسد و چنين بهپندارد كسى كه يكدهم و يك دهم از يك دهمهاى او ارزش و مقام ندارد از على عليه السّلام بهتر است برخورد به براهين مينمايد ولى دقت نميكند با آيات و اخبار بر او استدلال مىشود ولى بيشتر در گمراهى خود فرو ميرود اين چنين شخصى از هر كسى در روز قيامت حسرت و اندوهش بيشتر.
انفاقهاى او بصورت افعىها برايش مجسم ميشوند و او را ميگزند و نمازها و عباداتش بصورت شعلههاى آتش پيكرش را فرا ميگيرند و او را به جهنم
ميكشند. ميگويد اى واى مگر من نمازخوان نبودم مگر من زكات نميدادم مگر من از مال و ناموس مردم پرهيز نداشتم چرا چنين گرفتار و مبتلا شدهام.
باو ميگويند اى بدبخت اعمالت هيچ سودى برايت نخواهد داشت در صورتى كه بزرگترين واجب را بعد از توحيد و ايمان به پيامبرى حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ضايع كرده باشى. آنچه بر تو لازم بود از معرفت بحق على عليه السّلام ولىّ خدا نابود كردى و پيرو دشمن خدا شدى كه بر تو حرام بود اگر بجاى اعمالى كه انجام دادهاى از اول دنيا تا آخر آن عبادت ميكردى و بجاى صدقههايت تمام روى زمين پر از طلا را انفاق مىكردى جز فاصله و دور شدن از رحمت خدا چيزى نصيبت نميشد و پيوسته بخشم خدا نزديكتر ميشدى. تفسير امام: پيامبر اكرم فرمود هر كس زكات را بمستحق آن برساند و نماز را طبق شرايطش بجا آورد و كار ناشايستى هم انجام ندهد كه موجب بطلان نماز و زكاتش گردد روز قيامت كه مىآيد هر كس در محشر است بر مقام او حسرت ميخورد و ببالاترين غرفههاى بهشتى و عالىترين درجات آن ميرسد در حضور خاندان پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است كه آنها را دوست ميداشت.
و هر كس در پرداخت زكات بخل ورزد ولى نماز بجاى آورد. نماز او را در بين آسمان نگه مىدارند تا موقعى كه زكاتش را بپردازد اگر پرداخت كرد آن زكات بصورت بهترين مركب براى نماز مىشود و آن را بطرف عرش بالا مىبرد. خداوند مىفرمايد بجانب بهشت برو در ميان بهشت بتاز تا روز قيامت بهر كجا كه تاختن تو منتهى شد تمام آنها از كسى است كه ترا فرستاده.
آن مركب در بهشت ميدود هر دويدن او باندازه يك سال راه است بمقدار ديد چشمش از آن روز تا روز قيامت بالاخره تا روز قيامت بهر كجا خدا بخواهد منتهى مىشود تمام اين مقامات متعلق باو است برابر همين مقدار از طرف راست و چپ و پيش رو و عقب و بالا و پائين باو مىدهند.
اگر نسبت به پرداخت زكات بخل ورزد و نپردازد نمازش را باو رد ميكنند
و چون جامه كهنهاى درهم مىپيچند و بصورتش ميزنند باو مىگويند اى بنده خدا با اين نماز بدون زكات چه ميكنى اصحاب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفتند چقدر بد- بخت و بيچاره است بخدا قسم اين شخص. پيامبر اكرم فرمود ميخواهيد بدبختتر از او را معرفى كنم. گفتند آرى .. فرمود مردى كه در جهاد و پيكار راه خدا شركت كند و در اين راه كشته شود در حال حمله بدشمن نه فرار. حوران بهشتى و خزينهداران آنجا انتظار آمدن روح او را دارند و فرشتههاى زمين پيوسته انتظار آمدن حوران بهشتى را دارند كه بسوى او بيايند با ملائكه و خزّان بهشت، اما نمىآيند. فرشتههاى زمين كه اطراف اين مقتول هستند ميگويند چرا حوران بهشتى پيش اين شخص نيامدند و چرا خازنان بهشت نمىآيند. از بالاى آسمان هفتم بآنها مىگويند: اى ملائكه بافق آسمانها و پائين آن تماشا كنيد. توحيد و ايمان به پيامبر و نماز و زكات و صدقه و اعمال نيكوى او را مىبينيد در آسمان نگه داشته شده درهاى آسمان بروى آنها بسته است همچون قافلهاى بزرگ شرق و غرب و شمال و جنوب را فرا گرفتهاند ملائكهاى كه مأمور حمل اين اعمال هستند فرياد ميزنند چه شده كه دربهاى آسمان را نمىگشايند تا داخل شويم با اعمال اين شهيد.
خداوند دستور ميدهد دربهاى آسمان باز مىشود. سپس ندائى ميرسد اى ملائكه اگر مىتوانيد داخل شويد بال و پر آنها توان ندارد و نمىتوانند با آن اعمال بالا روند. ميگويند خدايا ما نمىتوانيم با اين اعمال بالا بيائيم منادى پروردگار فرياد ميزند اى ملائكه شما نمىتوانيد اين اعمال سنگين را بالا بياوريد بايد مركبهاى مخصوص آنها اين اعمال را بياورند و در بهشت قرار دهند.
ملائكه ميگويند مركب مخصوص آنها چيست؟ مىفرمايد چه عملى از او آوردهايد. مىگويند اعتقاد بوحدانيت تو و ايمان به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خداوند
ميفرمايد مركب اين اعتقادها دوستى على برادر پيامبر است و دوستى ائمه طاهرين عليهم السّلام اگر اين موالات را دارد ميتواند اين اعمال را به بهشت برساند وقتى دقت ميكنند مىبينند با تمام اين اعمالى كه دارد موالات با على و ائمه طاهرين و دشمنى با دشمنان آنها را ندارد. خداوند بملائكه مىفرمايد اين اعمال را رها كنيد و برويد بمحل خود از ملكوت تا آنها كه شايسته حمل و بردن اين اعمال هستند بيايند و آنها را بجائى كه شايسته است ببرند آن فرشتهها ميروند بمحلى كه مخصوص آنها است. سپس خداوند به شرارههاى آتش دستور ميدهد آنها را فرا مىگيرند و بداخل جهنم مىكشانند زيرا صاحب اين اعمال داراى مركب ولايت على و ائمه طاهرين عليهم السّلام نيست.
آن ملائكه اين اعمال را بدل بگناه و بلا ميكنند بواسطه نداشتن محبت على امير المؤمنين عليه السّلام خداوند اين ملائكه را بر آن اعمال بصورت شيرها مسلط مىگرداند و آن اعمال شبيه كلاغ و سوسك هستند از دهان اين شيرها شرارههائى خارج مىشود و آن اعمال را مىسوزاند تمام اعمالش از بين ميرود فقط مىماند دوستى او با دشمنان على عليه السّلام و انكار ولايت على عليه السّلام اين عمل را در وسط جهنم قرار ميدهند. در اين موقع اعمالش نابود شده و گناهانش افزون گرديده اين شخص بدتر است از كسى كه مانع زكات باشد با انجام دادن نماز. تفسير عياشى: يوسف بن ثابت از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد وقتى ما خدمت ايشان رسيديم يك نفر گفت ما شما را دوست ميداريم بواسطه خويشاوندى كه با پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله داريد و بواسطه حقى كه خداوند براى شما واجب نموده هرگز براى رسيدن بمنافع دنيوى نيست فقط براى خدا و روز قيامت و اصلاح امر دينمان امام صادق عليه السّلام فرمود راست ميگوئيد هر كه ما را دوست بدارد با ما خواهد آمد در روز قيامت مانند اين دو انگشت من بين نشانه خود
جمع كرد و فرمود بخدا قسم اگر يك نفر روز را روزه بدارد و شب شب زندهدار باشد و بملاقات خدا برود بدون ولايت ما خدا از او ناراضى خواهد بود يا بر او خشم مىگيرد سپس فرمود! اين آيه همان مطلب را ميفرمايد وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ تا اينجا كه وَ هُمْ كافِرُونَ سپس فرمود، همين طور است ايمان كه با داشتن عملى زيان نميرساند و با نداشتن ايمان عملى سود نمىبخشد. مجالس مفيد: علا از محمّد از حضرت صادق يا باقر عليهما السّلام نقل كرد كه گفت من خدمت ايشان عرضكردم ما مشاهده مىكنيم مردى از مخالفين شما را كه داراى عبادت و كوشش و خشوع است آيا اين اعمال براى او نفعى دارد فرمود مثل ما اهل بيت مانند خانوادهايست كه در بنى اسرائيل بود كه هر كدام از اين خانواده اگر چهل شب بعبادت ميپرداخت دعائى كه مىكرد مستجاب مىشد.
يكى از آنها چهل شب عبادت كرد بعد دعا كرد ولى مستجاب نشد خدمت عيسى بن مريم رسيد و شكايت از حال خود كرد و تقاضاى دعا براى خود نمود عيسى وضو گرفت و نماز خواند سپس دعا كرد. خداوند باو وحى نمود:
اى عيسى اين بنده من از درى كه بايد نيامده او دعا كرد ولى در دل نسبت بتو مشكوك بود اگر آنقدر دعا كند كه گردنش بشكند و بندهاى انگشتش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد.
عيسى رو باو نموده فرمود خدا را ميخوانى با اينكه در دل نسبت به پيامبرش شك دارى گفت اى روح اللَّه و اى كلمة اللَّه بخدا قسم اين مطلب در دلم بود از خدا بخواه از دلم بزدايد عيسى برايش دعا كرد خداوند پذيرفت و مانند ساير خانواده خود شد همچنين است وضع ما اهل بيت عمل كسى را كه در باره ما مشكوك باشد خدا پذيرد.
اين روايت از كنز الفوائد و عدة الداعى از محمّد بن مسلم نيز نقل شده. مجالس مفيد: مرازم از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود چه شده گروهى را كه وقتى بنام ابراهيم و آل ابراهيم برخورد مىكنند شاد و خندان ميشوند وقتى نام من و خانوادهام برده مىشود دلهايشان تنفر دارد و چهرهاى گرفته پيدا ميكنند. قسم بآن كسى كه مرا به پيامبرى بر انگيخت اگر شخصى با عمل هفتاد پيغمبر بملاقات خدا برود ولى نه با ولايت اولو الامر از ما اهل بيت خداوند از او انفاق و عبادتى را نپذيرد. مجالس مفيد: ابن عباس گفت پيامبر اكرم فرمود: در راه محبت و علاقه بما اهل بيت پايدار باشيد زيرا هر كس بملاقات خدا برود با محبت ما بشفاعت ما داخل بهشت مىشود قسم بآن كسى كه جان محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله) در دست اوست هيچ بندهاى را عملش سود نمىبخشد مگر با معرفت و ولايت ما. غيبت نعمانى: حبيب سجستانى از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه خداوند بزرگ فرموده واقعا عذاب خواهم كرد هر جمعيتى را در اسلام كه معتقد بولايت امام ستمگرى باشد كه از جانب خدا تعيين نشده گر چه آن جمعيت از نظر عمل نيكوكار و متقى باشند و بطور قطع ميبخشم هر جمعيتى را در اسلام كه معتقد بولايت امام عادلى باشند كه از جانب خدا تعيين شده گر چه آن جمعيت از نظر عمل ستمكار و گنهكار باشند. كشف الغمه: حضرت زين العابدين عليه السّلام گروهى از اين امت پس از جدا شدن از ائمه دين و شجره نبوت مدعى اخلاص دينى شدند و خويشتن را طرفدار رهبانيت و كنارهگيرى از دنيا كه بر خلاف سنت پيغمبر است نشان ميدهند و پيشرفت و ترقى در علوم كرده ايمان را به نيكوترين صورت توصيف ميكنند و خود را آراسته به بهترين روش و سنت مينمايند تا مدتى ميگذرد و سفر بطول ميانجامد و آزمايش ميشوند با گرفتاريهاى رادمردان دينى بعقب بر ميگردند و از راه هدايت و رستگارى كنارهگيرى ميكنند چنان شانه از زير بار ديانت خالى ميكنند
بمانند بچه شترهائى كه طاقت بارهاى سنگين را ندارند.
و لا تحرز السبق الروايا و ان جرت و لا يبلغ الغايات الا سبوقها
مبادا شترهاى آبكش را بميدان مسابقه ببرى گر چه تند رو باشند هرگز بهدف و نشانهاى كه در انتهاى مسابقه هست نخواهند رسيد مگر شترهاى تيزرو و آماده مسابقه.
و گروهى ديگر در مورد ما كوتاهى ميكنند از متشابهات قرآن دليل مىآورند و با نظر خود آن آيات را تاويل ميكنند و اخبار را طبق صلاحديد توجيه مينمايند فرو ميروند در گردابهاى مسائل مبهم و تاريكىهاى شديد بىآنكه چراغى روشنى بخش از قرآن بهمراه داشته باشند و معلوماتى از خاندان علم فرا گرفته باشند مردم را با اين كار خود از پى حق و واقعيت رفتن باز ميدارند و سرگرم اين شبهات و مبهمات ميكنند از گمراهى خود خيال ميكنند واقعيت را آنها كشف كردهاند (و ديگران بر باطلند).
اينك كه راهنمايان ملّت از بين رفتهاند و مردم افتراق و اختلاف را وظيفه خود ميدانند و هر دسته دسته ديگر را بكفر نسبت ميدهد بايد بچه كس پناه برد خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ مبادا چون آن دسته از مردم شويد كه باختلاف و جدائى روى آوردند بعد از اينكه دلائل آشكار براى ايشان آمد.
بچه كس ميتوان اعتماد كرد كه حجت را برساند و حكمت را توجيه و تاويل كند؟ جز باهل كتاب و فرزندان ائمه هدى و چراغهاى روشنى بخش تاريكى. همان كسانى كه خداوند بوسيله ايشان حجت را بر مردم تمام كرده و مردم را مهمل وانگذاشته بىآنكه راهنمائى داشته باشند. آيا ايشان را ميشناسيد و آيا جز شاخههاى درخت تناور نبوّت و بازماندگان خاندان بر- گزيده رسالت هستند كه خداوند ايشان را از هر پليدى بدور داشته و پاك و
پاكيزه شدهاند و از آفات دورشان داشته و محبت با آنها را در كتاب خود واجب نموده.
هم العروة الوثقى و هم معدن التقى و خير جبال العالمين و نيقها
آنها دستاويز محكم و پايگاه تقوى و پرهيزكاريند بهترين افراد جهان و بلندپايهترين مردم دنيا هستند.* و از مناقب خوارزمى از على عليه السّلام از پيامبر اكرم نقل ميكند كه فرمود يا على اگر بندهاى بمقدار عمر نوح خدا را عبادت كند و باندازه كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق كند و چنان زندگى طولانى باو بدهند كه هزار سال پياده بحج رود و بعد هم بين صفا و مروه مظلوم كشته گردد ولى ترا دوست نداشته باشد يا على بوى بهشت بمشامش نميرسد و داخل آن نمىگردد. بشارة المصطفى: ابو الجارود گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود اى ابو- الجارود راضى نيستيد كه شما نماز بخوانيد و نمازتان را بپذيرند روزه بگيريد از شما قبول نمايند و حج بگزاريد از شما مقبول شود. بخدا غير از شما نماز ميخواند نمىپذيرند روزه مىگيرد نمىپذيرند حج بجا مىآورد قبول نميشود.* با همين اسناد از ابو الجارود از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه عرضكردم بايشان در مكه يا منى يا ابن رسول اللَّه چقدر حاجى زياد است:
فرمود چقدر حاجى كم است نمىآمرزند مگر شما و دوستانتان را پذيرفته نميشود مگر از شما و يارانت.* الفضائل: سند را ميرساند به ابو هريره گفت: على بن ابى طالب عليه السّلام از كنار چند نفر قريشى رد شد در مسجد الحرام. آنها با چشم بر او خورده گرفتند.
خدمت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسيد و شكايت آنها را خدمت ايشان نمود پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خارج شد با خشم. بآنها فرمود مردم شما را چه مىشود وقتى اسم ابراهيم و آل ابراهيم را ميشنويد چهرهتان شاد و خندان است وقتى نام محمّد و آل محمّد را ميشنويد دلهايتان تيره ميگردد و چهرهتان در هم مىشود. قسم بكسى كه
جانم در دست اوست اگر يكى از شما عمل هفتاد پيامبر را انجام دهد داخل بهشت نميشود مگر اينكه دوست داشته باشد اين برادرم على و فرزندانش را سپس فرمود خداوند را حقى است كه جز من و على نميداند و مرا حقى است كه نميداند آن را جز خدا و على و از براى على حقى است كه نميداند آن را جز خدا و من. جامع الاخبار: از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش از جد عزيزش نقل كرد كه امير المؤمنين عليه السّلام با قنبر در مسجد كوفه بمردى برخوردند كه ايستاده و نماز ميخواند قنبر گفت يا امير المؤمنين شخصى را نديدهام كه بهتر از اين مرد نماز بخواند امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى قنبر كسى كه يقين بولايت ما اهل- بيت داشته باشد بهتر است از كسى كه هزار سال عبادت كند اگر شخصى هزار سال خدا را عبادت كند و عمل هفتاد و دو پيامبر را انجام دهد خداوند از او نمىپذيرد مگر اينكه عارف بولايت ما باشد و گر نه او را بسر در آتش جهنم مىافكند.* از پيامبر اكرم نقل شده كه فرمود امت من. امت من. زمانى كه پس از من مردم اختلاف ورزند و گروه گروه شوند. در چنين موقعى سعى كنيد در جستجوى راه واقعى دين با اهل حق باشيد زيرا گناه با دين حق و واقعى آمرزيده مىشود ولى اطاعت در دين باطل پذيرفته نيست. تفسير فرات: جعفر بن موسى سند را بحضرت باقر ميرساند كه در باره آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى فرمود هدايت بولايت ما بيابند. تفسير فرات: سعد بن طريف گفت خدمت حضرت باقر عليه السّلام بودم كه عمرو بن عبيد آمده گفت در مورد آيه وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى. وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى توضيح بفرمائيد حضرت باقر فرمود خداوند ميفرمايد كه توبه و ايمان
و عمل صالح را نمىپذيرد مگر با هدايت يافتن اما توبه يعنى از شرك توبه نمودن اما ايمان يعنى نسبت بيكتائى خدا و توحيد اما عمل صالح انجام واجبات است ولى هدايت يافتن يعنى اعتقاد بولايت امر و ما آن اولو الامر هستيم مردم بايد قرآن را آن طور كه نازل شده بخوانند در هر مورد احتياج به تفسير آن پيدا كردند راهنمائى بوسيله ما است و بما بر ميگردد اى عمرو! تفسير فرات: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: خداوند در قرآن ميفرمايد وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى فرمود بخدا قسم اگر توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد و هدايت بولايت و محبت ما نيابد و مقام ما را نشناسد اين اعمال او را سودى نخواهد بخشيد. تفسير فرات: ابو ذر غفارى در آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى گفت يعنى ايمان بآنچه پيامبر اكرم آورده بياورد و عمل صالح يعنى انجام واجبات (ثم اهتدى) يعنى هدايت بحب و علاقه بآل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله پيدا كند.
گفت از پيامبر اكرم شنيدم ميفرمود: قسم بآن كس كه مرا به پيامبرى برگزيد آن سه قسمت اول برايتان سودى نخواهد بخشيد مگر اينكه چهارمى را بجا آوريد. هر كه مايل است بپذيرد و هر كه مايل نيست كفر ورزد ما پايگاههاى هدايت و پيشواى پرهيزكاران هستيم دعا بوسيله ما مستجاب مىشود و بلا بوسيله ما دفع ميگردد باران از آسمان بوسيله ما مىبارد در مقابل علم ما زبان دانشمندان لال است ما درب حطه و كشتى نوح هستيم ما جنب اللَّه ميباشيم كه در روز قيامت هر كسى كوتاهى در مورد ما كرده باشد با حسرت و پشيمانى روبرو است. ما ريسمان محكم پروردگاريم كه هر كسى بآن چنگ زند براه مستقيم هدايت يافته پيوسته دوست ما در حال انزوا و آزار و كتك و تبعيد و تهمت و حزن و اشك و اندوه بسر مىبرد تا از دنيا برود و اين پيش آمدها در راه خدا چيز اندكى است.
تفسير فرات: يزيد بن فرقد نهدى گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در مورد آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ وقتى اطاعت از خدا و پيامبر بكنند اعمالشان باطل نميشود. و فرمود دشمنى با ما اعمال آنها را باطل ميكند. كتاب فضائل الشيعه صدوق رحمة اللَّه عليه: داود رقى گفت خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم عرضكردم فدايت شوم در مورد آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى اين هدايت چيست كه بعد از توبه و ايمان و عمل صالح قرار گرفته فرمود معرفت ائمه است بخدا قسم امامها يكى پس از ديگرى.* با همان سند از منصور صيقل نقل كرده كه گفت در منى خدمت حضرت صادق در خيمه آن جناب بودم نگاهى بمردم نموده فرمود غذايشان حرام و لباسشان حرام و ازدواج آنها حرام است اما شما غذايتان حلال و لباستان حلال و ازدواجتان حلال است بخدا قسم جز شما حج را انجام نميدهد و از غير شما پذيرفته نخواهد شد.* كتاب مناقب: سليمان اعمش از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود يا على تو امير المؤمنين و امام متقين و سرور اوصياء و وارث علم پيامبران و بهترين صديقان و برتر از همه گذشتگان هستى يا على تو همسر بهترين زنان عالم و جانشين پيامبر خاتمى.
يا على تو مولاى مؤمنين و حجت خدا بر مردم پس از منى سزاوار بهشت است هر كه ترا دوست بدارد و سزاوار جهنم است هر كه با تو دشمن باشد.
يا على قسم بآن كس كه مرا به پيامبرى برگزيد و از تمام مردم برترم نمود اگر بندهاى خدا را هزار سال عبادت كند از او نخواهد پذيرفت مگر با ولايت تو و ولايت ائمه از فرزندانت و ولايت تو پذيرفته نميشود مگر با بيزارى از دشمنانت و دشمنان ائمه از فرزندانت اين خبر را برايم جبرئيل آورد هر كه
مايل است ايمان آورد و هر كه ميخواهد كافر شود.* ابن شاذان باسناد خود نقل كرد كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: در شب معراج خداوند بمن وحى كرد: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ پيامبر ايمان آورد بآنچه بر او نازل شده بود عرض كردم پروردگارا مؤمنين نيز ايمان آوردند. فرمود راست ميگوئى يا محمّد چه كسى را در ميان امت خود جانشين قرار دادى گفتم بهترين آنها را. فرمود على بن ابى طالب؟.
عرضكردم آرى. فرمود يا محمّد من توجهى بزمين كردم و از ميان جهانيان ترا برگزيدم و برايت يك اسم از اسمهاى خود جدا كردم هيچ جا از من ذكرى نميشود مگر اينكه تو با من ياد خواهى شد من محمودم و تو محمّد صلّى اللَّه عليه و آله باز دو مرتبه توجه بزمين كردم على را انتخاب نمودم و براى او اسمى از اسمهاى خود جدا كردم من اعلى هستم و او على.
يا محمّد من تو و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه از فرزندان حسين را از سنخ نورى از نور خود آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و اهل زمينها عرضه كردم هر كه پذيرفت در نزد من از مؤمنين است و هر كه كافر بآن شد نزد من از كافرين است اى محمّد! اگر بندهاى از بندگانم مرا چنان عبادت كند كه همچون مشكى خشك گردد بعد بيايد پيش من با انكار ولايت شما هرگز او را نمىآمرزم مگر اقرار بولايت شما نمايد.
اى محمّد مايلى آنها را تماشا كنى؟ عرضكردم آرى پروردگارا! فرمود نگاه براست عرش كن نگاه كردم على و فاطمه و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و مهدى را در تودهاى از نور ديدم كه ايستادهاند و نماز ميخوانند در وسط آنها مهدى همچون ستارهاى درخشان ميدرخشد فرمود اى محمّد اينها حجتهاى منند با قائم از عترت تو بعزت و جلالم اين حجت لازم براى اولياى من است و او انتقامگيرنده از دشمنانم. بوسيله آنها خدا آسمانها
را نگه داشته كه بر زمين فرو نريزند مگر با اجازه خودش.* اعلام دين ديلمى از ابو سعيد خدرى گفت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با چند نفر از اصحاب نشسته بود كه در ميان آنها على بن ابى طالب عليه السّلام نيز حضور داشت پيامبر فرمود هر كس بگويد
لا اله الا اللَّه
داخل بهشت مىشود دو نفر از اصحاب گفتند پس ما لا اله الا اللَّه را كه ميگوئيم پيامبر اكرم فرمود
لا اله الا اللَّه
قبول مىشود از اين و شيعيانش دست خود را روى سر على عليه السّلام گذاشت و بآن دو فرمود از نشانههاى اين مطلب آن است كه جاى او را نگيريد و سخنش را تكذيب ننمائيد.
و پيامبر اكرم فرمود هر كسى ما اهل بيت را دشمن بدارد خداوند او را يهودى مبعوث ميكند اگر بندهاى خدا را بين ركن و مقام هزار سال پرستش كند بعد بملاقات خدا برود بدون ولايت ما خداوند او را با سر در آتش جهنم مياندازد و هر كه بميرد بىآنكه امام زمانش را بشناسد بنوع مردم جاهليت مرده بخدا قسم خداوند زمين را از موقعى كه آدم قبض روح شد خالى از امام و رهبرى كه مردم بوسيله او هدايت يابند و حجت بر مردم باشد نگذاشته هر كه او را رها كند هلاك است و هر كه پيروش باشد رستگار.
و خداوند در يكى از كتابهاى خود فرموده البته عذاب خواهم كرد هر شخصى كه پيرو رهبر و امام ستمگرى باشد گر چه آدم نيكوكارى و پرهيز- كارى باشد و ميبخشم هر كه پيرو امام هادى و رهنماى واقعى باشد گر چه خود آن ستمگر و بدكار باشد هر كه مدعى امامت شود بدروغ بر خدا و پيامبر تهمت زده.
همين روايت از امالى نيز نقل مىشود.* عبد اللَّه بن ابى يعفور گفت از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم بچه علت اينها دين ندارند و آنها را كسى سرزنش نميكند فرمود براى اينكه كارهاى
بد امام ستمگر نيكىهاى پيروانش را نابود ميكند و حسنات امام عادل موجب چشم پوشى از گناهان پيروانش ميگردد. امالى: باسناد خود از زريق از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه عرض- كردم چه عملى بعد از معرفت از همه اعمال افضل است. فرمود هيچ كارى بعد از معرفت معادل نماز نيست بعد از معرفت و نماز چيزى برابر زكات نيست و بعد از آن چيزى برابر روزه نيست و بعد از آن چيزى برابر حج. و پيش آهنگ تمام اينها معرفت ما است و پايان تمام آنها نيز معرفت ما است ....