پ1- از محمّد بن مسلم، از ابى جعفر (امام محمّد باقر، عليه السّلام) رسيده كه گفته: شنيدم آن حضرت ميفرمود:
رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) در ميان مردم وادار نمودشان كه بمطلوب و خواستهشان (علوم و دانشها و سعادت و نيكبختيها) برسند و وادار نمود و وادار نمود كه بخواستهشان برسند، و ما خانواده آن حضرت معاقل و پناههاى علم و دانشيم (در هر كارى كه مردم واماندند و ندانستند بايد بما پناه برده روى آورند) و درهاى حكمتها و راستيها و درستيهاايم (حقّ و راستى و درستى هر چيز را از ما ميبايست بپرسند) و روشنى هر چيز ميباشيم (بوسيله ما هر چيز در هم پيچيده و نامعلوم و نادانسته شدهاى آشكار شده و دانسته مىشود، نه از آنچه در دست مردم است).پ مرحوم مجلسىّ ميفرمايد:
أنال
يعنى رسول خدا در ميان مردم علوم و دانشهاى بسيار بخشيد و فائده و سود رسانيد، ولى نزد خانواده آن حضرت معيار و اندازه آن است، و فصل و جدائى ميان آنچه حقّ و راست يا افتراء و دروغ بستن است، و نزد ايشان (ائمّه معصومين) تفسير و بيان و آشكار ساختن
آنچه را كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده ميباشد، پس آنچه در دستهاى مردم است سود ندهد مگر برجوع و بازگشت بآنان (تحيت و درودهاى خدا بر ايشان باد).پ 2- از هارون ابن خارجة رسيده كه گفته: بحضرت ابى عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) گفتم: ما (شيعه و پيروان شما) نزد مخالفين و ناسازگاران (دشمنانتان) ميرويم و از آنان حديث و سخن كه حجّت و دليل ما است بر ايشان ميشنويم (شايسته است چنين كارى را انجام دهيم)؟ حضرت فرمود: نزد اينان نرو و (سخنى) از آنها نشنو خدا ايشان را لعن كرده و از رحمت و مهربانيش دور گرداند و لعن نموده ملّتها و كيشهاى آنها را كه براى خدا شريك قرار ميدهند.پ 3- از ابن سنان رسيده كه گفته: ابو عبد اللَّه (حضرت صادق، عليه السّلام) فرموده: ما خانواده (رسول خدا)
راستگويانى هستيم كه از بسيار دروغگو كه بر ما دروغ مىبندد و بدروغگوئيش بر ما صدق و راستى ما را نزد مردم بدور ميافكند خالى و تهى نيستيم (با هر يك از ما بسيار دروغگوئى بوده و هست، از آنان بپرهيزيد)پ رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) در سخن گفتن راستگوترين مردم بود و مسيلمة (كذّاب كه در زمان آن حضرت ادّعاء پيغمبرى نمود) بر او دروغ مىبست، و امير المؤمنين (عليه السّلام) پس از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) راستگوترين كسانى بود كه خدا آفريده، و آنكه دروغ بر آن حضرت مىبست و بجا مىآورد در دروغ بودن راستگوئى او بدروغى كه بر او مىبست عبد اللَّه بن سبا بود كه خدا او را لعنت نموده و از رحمت خود دورش گرداند، و حضرت ابا عبد اللَّه حسين بن على (عليه السّلام) به (پيروان) مختار (ابن ابى
عبيدة ثقفيّ كه امامت و پيشوائى محمّد بن علىّ بن ابى طالب مشهور به ابن الحنفيّه را باور داشتند) مبتلى و گرفتار بود، پس از آن حضرت ابو عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) حارث شامىّ و بنان را يادآورى نمودهپ و فرمود: حارث و بنان بر علىّ بن الحسين (عليهما السّلام) دروغ ميگفتند، پس از آن مغيرة بن سعيد و بزيعا و سرىّ و ابا الخطاب و معمّر و بشار اشعرىّ (كه صحيح و درست آن بشار شعيرىّ است) و حمزه بربرىّ و صائد نهدىّ را يادآورى كرده فرمود: خدا آنان را لعنت نموده و از رحمت و مهربانيش دورشان گرداند، ما (خانواده پيغمبر اكرم) از كذّاب و بسيار دروغگو كه بر ما دروغ مىبندد، يا از آنكه رأى و انديشهاش سست و ناتوان است خالى و تهى نيستيم، خدا ما را از شدّت و سختى هر كذّاب و بسيار دروغگو كفايت نموده و بس باشد (ما را از شرّ و بدى آنان حفظ كرده و نگهدارمان باشد) و سوزش آهن را بايشان بچشاند (اينان را بكشد و به كيفرشان برساند. ناگفته نماند: يكى از فضلاء عصر ما «وفّقه اللَّه بتوفيقاته «كتابى نوشته و در آن دليلهاى محكم و استوار آورده باينكه عبد اللَّه بن سبا اسطورة و افسانه است و چنين كسى نبوده
ليكن علماء و رجال نويسان ما از متقدّمين و متأخّرين روايات بسيار در مذمّت و نكوهش و لعن و نفرين او بيان كردهاند و آنان (رحمهم اللَّه) أعرف و آشناتراند، و اللَّه العالم بحقائق الامور).