پ1- از حنان (يكى از نيكان اصحاب و ياران امام ششم) رسيده كه گفته: شنيدم حضرت ابا عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) مىفرمود: هر كه از من چهل حديث از احاديث و سخنان ما (آل محمّد، صلّى اللَّه عليه و آله) را در باره (آنچه كه) حلال و روا و حرام و ناروا (است) حفظ و نگهدارى كند خدا او را روز رستاخيز داناى باحكام شرعيّه و دانشمند مبعوث نموده
و برانگيزد و او را عذاب و كيفر ننمايد.پ مرحوم مجلسىّ ميفرمايد: در حفظ و نگهدارى چهل حديث شرط و پيمانى نيست كه در نقل و بيان كردن برخى از آنها از برخى ديگر منفصل و جدا باشد بلكه كافى و بس است براى آن حفظ و نگهدارى يك خبر كه داراى چهل حكم و دستور بوده، زيرا هر يك از آن چهل دستور صلاحيّت و شايستگى دارد كه بتنهائى يك حديث باشد.پ 2- پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: هر كه براى امّت و پيروان من چهل حديث را حفظ و نگهدارى نمايد كه امّت من در باره دين و آئينشان از آن احاديث نفع و سود برند خدا او را روز رستاخيز فقيه و داناى باحكام شرعيّه و دانشمند برانگيزد.
پمرحوم مجلسىّ ميفرمايد: در باره حفظ و نگهدارى آن احاديث اختلاف و ناسازگارى است (هر يك از علماء سخنى فرموده) و حقّ و درست آنست كه براى حفظ مراتب و پايههائى است كه ثواب و پاداش باندازه آن مراتب مختلف و گوناگون است، پس يكى از آن مراتب حفظ و نگهدارى لفظ آن احاديث است خواه در دل و از بر كردن بوده و خواه در دفاتر و كتابها و تصحيح و درست كردن لفظ آن احاديث و استجازه و دستور خواستن براى (نقل و بيان) آنها و اجازه و دستور دادن و روايت و نقل آنها و دوم از آن مراتب حفظ و نگهدارى معانى آنها و تفكّر و انديشه در باريكبينىهاى آنها و استنباط و بيرون آوردن حكم و فرمان (از ادلّه) و معارف و دانشها است.
و سوّم از آن مراتب حفظ و نگهدارى آن احاديث است بعمل و رفتار نمودن بآنها و اعتناء و كوشش داشتن بشأن و چگونگى آنها و اتّعاظ و پند گرفتن از كسى كه آن احاديث را باو سپرده. و در روايت كسى كه حفظ و نگهدارى كند على امّتي ظاهر و آشكار
آنست كه «على» بمعنى «لام» است يعنى حفظ و نگهدارى كند براى ايشان،پ و گمان ميرود بمعنى «من» باشد (كسى كه حفظ و نگهدارى كند از امّت من) و حديث در لغت (زبان عرب كه بآن سخن ميگويند) مرادف و هم معنى كلام و سخن است، و در اصطلاح و لغت و زبان همه حديثگويان كلام و سخن مخصوص و ويژهاى است كه نقل شده از پيغمبر يا امام يا از يكى از اصحاب (كه او را صحابى گويند و او كسى است كه پيغمبر، صلّى اللَّه عليه و آله، را ملاقات و ديدار نمود و بآن حضرت ايمان آورده و در حال ايمان و اسلام از دنيا رفته) يا از يكى از پيروان اصحاب (كه او را تابعىّ گويند و او كسى است كه يكى يا بيشتر اصحاب پيغمبر را ملاقات كرده و بپيغمبر ايمان آورده و مؤمن و مسلمان مرده) يا نقل شده از كسى كه پيروى ميكند پيروى آن تابعىّ را در حالى كه حكايت نموده و بيان ميكند گفتار يا كردار يا تقرير و بيان ايشان را. و نزد بيشتر نقلكنندگان حديث كه اماميّه بوده يعنى اعتقاد و باورشان آنست كه امير المؤمنين و يازده فرزند آن حضرت (صلوات اللَّه عليهم اجمعين) خلفاء و
جانشينان حضرت خاتم الأنبياء (صلّى اللَّه عليه و آله) هستند نام حديث اطلاق نشده و بدون قيد و بند گفته نميشود جز بر آنچه از معصوم و باز داشته از گناه (عليه السّلام) باشد،پ و فقيه و عالم باحكام شرعيّه غالبا و بيشتر در اخبار (رسيده از پيغمبر اكرم و ائمّه معصومين، عليهم السّلام) اطلاق شده و گفته مىشود بر عالم و دانا و عامل و كسى كه طبق علم و دانائيش رفتار نمايد و بعيوب و بديهاى نفس و آفات و تباهكاريهاى خود بينا و (دل بستن به) دنيا را ترك و رها كرده و در آن پارسا بوده و بآنچه نزد خداى تعالى است از نعمتها و بخششهايش و قرب و نزديك شدن (برحمت و مهربانى) و وصال و پيوستن باو را خواهان باشد.