پ1- حضرت عيسى بن مريم (عليه السّلام) فرموده:
دينار (پول طلا كه در قديم رائج بوده و داد و ستد ميشده) درد دين و آئين است، و عالم و دانشمند طبيب و پزشك دين است، پس هر گاه ديديد طبيب درد را بسوى خود ميكشد باو تهمت زده و بدگمان شويد، و بدانيد محقّقا او ديگران را پند دهنده نيست (زيرا اگر پند دهنده بود نخست خود را پند ميداد و طبق گفتارش رفتار مينمود).
پ2- حضرت ابو عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) فرموده: محقّقا برخى از علماء و دانشمندان كسى است كه دوست دارد اينكه علم او ذخيره و اندوخته شود و آن را از او فرا نگيرند پس او در نخستين طبقه و اشكوب از آتش (دوزخ) است، و برخى از علماء كسى است كه هر گاه پند داده شود (از پذيرفتن آن) تكبّر و سركشى نمايد و هر گاه پند و اندرز دهد با درشتى رفتار نموده و مداراة و نرمى نمينمايد پس او در اشكوب دوّم از آتش است، و برخى از علماء كسى است كه ديده مىشود علم و دانش را نزد كسانى كه ثروت و دارائى بسيار و شرافت و بزرگوارى دارند مينهند (بيان ميكند) و ديده نميشود كه نزد مساكين و بىچيزها نهد (فقراء و درويشان را از دانش خود بهرهمند نميسازد) پس او در اشكوب سوّم از آتش است، و برخى از علماء
كسى است كه در باره علم و دانش خود بطريقه و روش سركشان و پادشاهان ميرود پس اگر چيزى از گفتارش بر او باز گردد (باو بگويند: سخن تو باطل و نادرست است) يا در چيزى از امر و كار او كوتاهى شود (او را گرامى نداشته و احسان و نيكى ننمايند) خشمناك گردد پس او در اشكوب چهارم از آتش است،پ و برخى از علماء كسى است كه احاديث و سخنان يهود و نصارى را طلب نموده و خواسته (آنها را براى مردم بيان ميكند) تا علم و دانش و سخنش بسيار گردد (مردم بگويند: او بسيار دانشمند است و سخنان هر گروهى را ميداند) پس او در اشكوب پنجم از آتش است، و برخى از علماء كسى است كه خود را براى فتوى و حكم دادن (پرسشهاى مردم) آماده و ميگويد: (خواستههاى خويش را) از من بپرسيد و اميد ميرود كه يك كلمه و سخنى را درك نكرده و نيافته (و خود را برنج انداخته) و خدا كسانى را كه (چيزى نمىدانند و ميگويند: ما دانا هستيم و هنگام پاسخ گفتن پرسشها) خود را برنج مياندازند دوست نميدارد (آنان را از رحمت خود بىبهره ميسازد) پس او در طبقه ششم
از آتش است، و برخى از علماء كسى است كه علم و دانشش را براى جوانمردى و خردمندى فرا گيرد (علم را بدست آورد و بديگران ياد ميدهد تا مردم او را از جوانمردان و خردمندان بشمار آورند) پس او در اشكوب هفتم از آتش است.پ 3- حضرت رسول و فرستاده خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: بزودى بر امت و پيروان من روزگارى خواهد آمد كه از قرآن جز رسم و نشانه آن باقى و بجا نميماند، و از اسلام جز نام آن، بآن اسلام ناميده ميشوند (آنان را مسلمان ميگويند) در حالى كه دورترين مردماند از آن (زيرا رفتارشان بر خلاف آن است) مساجد و جايگاههاى عبادت و بندگيشان (در ظاهر و آشكار) معموره و آباد شده و (در باطن و نهان) از هدايت و راهنمائى ويران است، فقهاء و دانايان باحكام آن روزگار بدترين فقهاء زير آسماناند، از ايشان فتنه و تباهكارى بيرون
مىآيد و بايشان باز ميگردد (خودشان هم از آن فتنه در دنيا و آخرت زيان ميبرند).پ 4- امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: بسا عالم و دانشمند (بفلسفه، سحر حساب، نجوم، هيئت، انساب و مانند آنها) كه (بر اثر اشتغال بآنها از بدست آوردن علم دين باز مانده است و) جهل و نادانيش (بعلم دين كه از ائمّه معصومين، عليهم السّلام، رسيده است) او را ميكشد (از نيكبختى جاويد بىبهره ميسازد) و علم و دانشى كه با او است او را سود نبخشد.پ مرحوم مجلسىّ ميفرمايد: احتمال و گمان ميرود كه مقصود بجهل (در اينجا) آرزوهاى باطل و نادرست و خواهشهاى تباهكننده باشد، زيرا بسا آرزوهاى نادرست و خواهشهاى تباهكننده بر عقل و علم غالب و چيره گردد.پ 5- از پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) رسيده كه فرموده:
محقّقا من بر امّت و كسانى كه بر آنان مبعوث و فرستاده شدهام از مؤمن و گرويده بخدا و رسول و از مشرك و انبازگيرنده براى خدا نميترسم، امّا (از) مؤمن (نميترسم براى اينكه) ايمان و
گرويدنش او را (از گفتار و كردار ناروا و فتنه و تباهكارى) منع نموده و باز ميدارد، و امّا (از) مشرك (نميترسم، زيرا) كفر و نگرويدنش او را ذليل و خوار ميگرداند (مردم گفتار و كردار شايسته را از او توقّع نداشته و چشمبراه نيستند) و ليكن بر شما ميترسم از منافق و دورو كه داناى زبان آور است، آنچه را ميشناسيد (حق و درست است بزبان) ميگويد، و آنچه را كراهت داشته و نمىپسنديد (ميدانيد حقّ و درست نيست) بجا مىآورد.پ 6- امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: عالم و دانشمند پرده در و بىباك و جاهل و نادان زاهد و پارسا پشت مرا شكست (بخلاف خواسته خدا و رسول رفتار مينمايند) جاهل مردم را بزهد و پارسائيش فريب ميدهد، و عالم به پردهدرى و بىباكيش ايشان را ميفريبد.