پ1- امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: آيا شما را به فقيه حقيقى و داناى باحكام شرعيّه از روى راستى و درستى آگاه سازم؟ گفتند: آرى اى امير المؤمنين، حضرت فرمود: (فقيه حقيقى) كسى (است) كه مردم را از رحمت و مهربانى خدا نوميد نگردانيده، و از عذاب و كيفر خدا ايمن و آسودهشان نكرده باشد، و بايشان در معاصى و نافرمانيهاى از خدا اذن و فرمان ندهد، و قرآن را در حالى كه از آن اعراض نموده و
روى گردانيده بسوى جز آن ترك و رها نكرده (از روى هوا و خواهش نفس قرآن را معنى و تفسير ننموده و از معنى حقيقى (آن دست برداشته باشد) آگاه باشيد خير و نيكى (نفع و سودى) نيست در علم و دانشى كه در آن فهميدن و دريافتن نباشد، آگاه باشيد خير و نيكى نيست در قرائت و خواندنى كه در آن تدبّر و انديشه نباشد، آگاه باشيد خير و نيكى نيست در عبادت و بندگى كه در آن تفقّه و علم باحكام دين نباشد.پ 2- حضرت رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: دو دسته از امّت و پيروانم هر گاه آشتى بوده و سازش نمايند امّت من با هم آشتىاند، و هر گاه فساد و تباهى كنند امّت من فساد و تباهى نمايند، كسى گفت: اى رسول و فرستاده خدا آن دو دسته از امت تو كيستند؟ فرمود: فقهاء و دانايان باحكام و امراء و فرمانروايان.
پ3- از حضرت ابى عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) رسيده كه فرموده: مردى مسأله و خواستهاى را از (پدرم) ابا جعفر (امام محمّد باقر، عليه السّلام) پرسيد، ابا جعفر آن مسأله را پاسخ داد، آن مرد گفت: فقهاء و دانايان باحكام دين اين (پاسخ) را نميگويند، پس پدرم باو فرمود: واى بر تو (يا شگفتا از تو، چگونه اينان را فقهاء مينامى كه گفتارشان بر خلاف گفتار ما است كه آن گفته رسول اللَّه «صلّى اللَّه عليه و آله» است) محقّقا فقيه و داناى باحكام شرعيّه در دنيا پارسا و (از گناهان) پرهيزكار است، خواهان (ثواب و پاداش) آخرت است، چنگ زننده و نگاهدارنده (عملكننده) بسنّت و روش (گفتار و كردار) پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) است (پس كسى كه بر خلاف گفتار ما سخنى گويد متّصف باين اوصاف نبوده و فقيه نيست).پ 4- حضرت صادق (عليه السّلام) فرموده: خوف و ترس (از عذاب و كيفر خداى تعالى) ارث و مرده ريگ علم و دانش است (عالم و دانشمند حقيقى از عذاب خداى عزّ و جلّ بيمناك است از اين رو سخنى بر خلاف حقّ و راستى نگفته و نمينويسد)
و علم و دانش روشنائى معرفت و شناسائى (خداى تعالى) و دل ايمان و گرويدن است (بوسيله علم، خداى تعالى را ميتوان شناخت و باو ايمان آورد و از عذاب و كيفرش ترسيد) و كسى كه از خوف و ترس محروم و بىبهره شد (از عذاب خدا خوف ندارد) عالم و دانشمند (حقيقى) نيست و اگر چه در متشابهات و سخنان مانند هم كه معانى آنها بر همه معلوم نيست موى شكاف (در همه چيز علم و دانش و باريكبينى داشته) باشد (زيرا) خداى توانا و بزرگ (سوره 35 آيه 28) فرموده: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُپ يعنى جز اين نيست كه از بندگان (گوناگون) خدا تنها علماء و دانايان ميترسند (زيرا ايشان خداى تعالى را بعظمت و بزرگى ميشناسند، و هر كه معرفت و شناسائيش در باره خداى عزّ و جلّ بيشتر است خوف و ترسش افزونتر خواهد بود) و آسيب و زيان علماء و دانشمندان (كه مايه فساد و تباهى ايشان شود) هشت چيز است: (يكم) طمع و آز داشتن، و (دوّم) بخل و زفتى، و (سوّم) رئاء و خودنمائى، و (چهارم) عصبيّت و نپذيرفتن حقّ و راستى و درستى را از روى هوا و خواهش نفس،
و (پنجم) دوست داشتن مدح و ستودن، و (ششم) فرو رفتن (انديشيدن) در آنچه بحقيقت و اصل و راستى و درستى آن نرسيدهاند، و رنج بردن در زينت و آرايش دادن مطلبى بسخنان زياده و افزون، و (هفتم) اندك حياء و شرم داشتن از (عظمت و بزرگى) خدا و فخر نمودن و بخود نازيدن، و (هشتم) عمل و رفتار ننمودن بآنچه را ميدانند.پ 5- عيسى بن مريم (بر او تحيت و درود باد) فرموده:
بدبختترين مردم كسى است كه نزد مردم بعلم و دانش خود معروف و شناخته شده، بعمل و رفتارش ناشناخته و نادانسته است.پ 6- پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: ننشينيد نزد هر خواننده ادّعاكنندهاى كه (گمان ميكند حقّ و راستى يا باطل و نادرستى آنست كه او ميگويد، و) شما را دعوت كرده و ميخواند از يقين و باور بشكّ و دو دلى (سخنانى ميگويد كه شما را از حقائق و درستيها كه باور داريد دو دل ميگرداند و توانائى نداريد كه
آنها را پاسخ دهيد) و از اخلاص و پاكدلى برئاء و خودنمائى، و از تواضع و فروتنى بكبر و سرفرازى، و از نصيحت و پند دادن بعداوت و دشمنى، و از زهد و پارسائى و دورى گزيدن (از آنچه ناروا است) بترغيب و خواهان بودن، و نزديك شويد (برويد) نزد عالم و دانائى كه شما را ميخواند از كبر و سرفرازى بتواضع و فروتنى، و از رئاء و خودنمائى باخلاص و پاكدلى، و از شكّ و دو دلى بيقين و باور، و از رغبت و خواهان بودن بزهد و پارسائى و دورى گزيدن، و از عداوت و دشمنى به نصيحت و پند دادن، و براى موعظه و پند دادن مردم صلاح و شايسته نيست جز كسى كه از روى صدق و راستى از اين آفات و زيانها بترسد، و بر بديهاى سخن (نادرست) آگاه باشد، و صحيح و تندرست را از سقيم و بيمار (درست و خوب را از نادرست و بد) و بيماريهاى انديشهها (ى نادرست) و تباهكاريهاى
نفس و هوا و خواهش را بشناسد.پ 7- حضرت رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده:
(علامت و نشانه) از فقه و دانائى مرد (هر كسى) كم سخن گفتن او است در آنچه قصد و آهنگ آن را ندارد (نفع و سودى در آن نمىبيند).پ 8- حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: كسى كه خود را پيشواى مردم نمود بايد پيش از ياد دادن بديگرى نخست بتعليم خويش بپردازد، و بايد ادب كردن و آراستن ديگرى را بروش خويش پيش از ادب نمودن بزبانش باشد (مثلا پيش از آنكه بديگرى بگويد: نماز بخوان تا رستگار شوى بايد خود نماز بخواند) و آموزنده و ادبكننده نفس خود از آموزنده و ادبكننده مردم بتعظيم و بزرگداشتن سزاوارتر است.پ 9- و حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: لغزش
و گناه عالم و دانشمند مانند شكستن كشتى است كه (در آن هنگام كسانى را كه در آن هستند) غرق ميكند و خود هم غرق شده و در آب فرو ميرود.پ 10- از حضرت ابى عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) رسيده كه فرموده: امير المؤمنين (عليه السّلام) ميفرمود: محقّقا براى عالم و دانا سه علامت و نشانه است: علم و شناسائى، و حلم و بردبارى (در برابر غضب و خشم) و صمت و خاموشى (در جايى كه سخن گفتن صلاح و شايسته نيست) و براى كسى كه (ميگويد: علم و دانش ويژه من است و براى بيان كردن آن) خود را برنج مياندازد سه علامت و نشانه است: بوسيله معصيت و گناه با كسى كه از او بالاتر (دانشمندتر) است نزاع و ستيزگى ميكند، و بوسيله غلبه و چيرهگى و پيروزى يافتن با كسى كه پائينتر (علم و دانشش كمتر) از او است ظلم و ستم مينمايد، و ستمگران را پشتيبان است.