پ1- از مفضّل رسيده كه گفته: بحضرت ابى عبد اللَّه صادق (امام ششم، عليه السّلام) گفتم: ناجى و رهنده (از عذاب و سختى) بچه شناخته مىشود؟
حضرت فرمود: هر كه كردار او با گفتارش (علم و دانائيش) موافق و سازگار باشد او ناجى است، و كسى كه كردارش با گفتارش
موافق نبود جز اين نيست كه آن گفتار (آن علم و دانائى) وديعه و سپرده شده است نزد او.پ مرحوم مجلسىّ ميفرمايد:
مستودع
بفتح دال از استودع الإيمان أو العلم أيّاما (وديعه و سپرده گذارد ايمان يا علم را چند روزى) است پس از آن از او ربوده مىشود يعنى باندك فتنه و تباهكارى (كه پيش آيد) آن را رها كرده از دست ميدهد.پ 2- مردى نزد حضرت علىّ بن الحسين (عليهما السّلام) آمد و مسائل و خواستههائى را پرسيد، پس از آن بازگشت تا مانند آنها (مسائل ديگرى) را بپرسد، حضرت علىّ بن الحسين (عليهما السّلام) فرمود: در انجيل (كتاب حضرت عيسى «على نبيّنا و آله و عليه السّلام») نوشته شده: علم و دانشى را كه (طبق آن) عمل و رفتار نمينمائيد طلب نكرده و بدست نياوريد، و چرا بآنچه را كه ميدانيد عمل نميكنيد، محقّقا هر گاه بعلم
و دانش عمل نشود از جانب خدا نميافزايد جز دورى (از رحمت او) را.پ مرحوم مجلسىّ براى آشكار نمودن معنى حديث ميفرمايد:
شايد مراد و خواستهشده (از جمله
لا تطلبوا علم ما لا تعملون
«علم و دانشى را كه عمل نميكنيد طلب ننمائيد») نهى و بازداشتن از طلب علمى است كه قصد طلبكننده آن عمل بآن نباشد، پس طلب آن مذموم و نكوهيده است از جهت عمل نكردن نه از جهت طلب و بدست آوردن (زيرا طلب علم بطور اطلاق پسنديده است).پ 3- از حضرت ابى جعفر (امام پنجم امام محمد باقر، عليه السّلام) رسيده كه به خيثمه فرموده: بشيعه و پيرو ما ابلاغ كن و برسان (بگو امام شما چنين فرموده:) محقّقا آنچه (خير و نيكى دنيا و آخرت كه) نزد خدا است بدست آورده نميشود مگر به عمل و كار، و بشيعه ما ابلاغ كن كه روز قيامت بزرگترين مردم از روى حسرت و اندوه كسى است كه عدل و داد (حقّ و درستى) را بيان كند پس از آن با آنچه كه بديگرى گفته مخالفت
و ناسازگارى نمايد (طبق آنچه بديگرى گفته عمل نكند) و بشيعه ما إبلاغ كن محقّقا ايشان هر گاه بآنچه مأمور و فرمان داده شده ايستادگى نمايند (آن را بجا آورند) روز رستاخيز آنان رستگاراناند (از رحمت خداى تعالى بهرهمند شده و ببهشت در آيند).پ 4- از (عبد السّلام بن صالح، ابو الصّلت) هروىّ (خراسانى) رسيده كه گفته: شنيدم حضرت ابو الحسن علىّ بن موسى الرّضا (عليه السّلام) ميفرمود: خدا رحم نموده و بيامرزد بندهاى را كه كار (طريقه و روش) ما را زنده (و برپا) دارد، بآن حضرت گفتم: و چگونه كار شما را زنده گرداند؟ فرمود: علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و بمردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بىآنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مىكنند.
پ5- پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: هر كه خود را (از روى علم و دانش) شناخت پروردگارش را (هم از روى علم و دانش) شناخته پس (از شناختن پروردگار از روى علم و دانش) بر تو باد بعلم و دانش بآنچه كه جز بآن عمل و كار (هر كس) صحيح و درست نيست، و آن علمى كه جز بآن عمل و كار درست نيست اخلاص و پاكدلى است (عمل از روى علم و دانش يعنى از روى اخلاص بجا آورده شود، نه از روى رئاء و خودنمائى).پ 6- پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: بخدا پناه ميبريم از (عذاب و كيفر) علم و دانشى كه نفع و سود ندارد، و آن علم و دانشى است كه بسبب اخلاص و پاكدلى با عمل مخالفت و ناسازگارى ميكند (چون عمل موافق علم و از روى اخلاص نيست پس آن علم نفع و سود ندارد و سبب عذاب و كيفر مىشود) و بدان علم و دانش اندك عمل بسيار را نيازمند است، زيرا كسى كه يك ساعت علم و دانش ياد گرفت تا زنده است بايد آن را بكار بندد (طبق آن عمل كند).
پ7- حضرت عيسى (عليه السّلام) فرموده: سنگى را ديدم بر آن نوشته بود مرا وارونه كن، پس آن را وارونه كردم ناگاه (ديدم) بر باطن و نهان (پشت) آن (نوشته شده) است:
كسى كه بآنچه ميداند عمل نكند طلب نمودن و بدست آوردن آنچه را نميداند شؤم و بد است بر او، و آنچه را كه دانسته بر او باز ميگردانند (و نفع و سودى باو نميدهند، زيرا سرمايه خود را كه بايد از آن سود بدست آورد بكار نيانداخته).پ 8- از پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) رسيده كه آن حضرت فرموده: محقّقا علم و دانش عمل را بانگ ميزند، پس اگر عمل آن را پاسخ داده و پذيرفت كه بآن است و گر نه كوچ مينمايد (از آن جدا مىشود).پ (مرحوم مجلسىّ ميفرمايد: علم عمل را بانگ ميزند يعنى علم طالب و خواهان عمل است، و آدمى را بسوى خود
ميخواند، پس اگر آدمى عمل نكرد بآنچه خواستهشده علم و مقتضى و در خور آن است از او مفارقت نموده و جدا مىشود.پ 9- از پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) رسيده كه آن حضرت فرموده: علماء و دانشمندان دو مرد (دو دسته) اند: (يكم) مرد عالم و دانشمندى كه علم و دانش خود را گيرنده است (طبق آن عمل و رفتار مينمايد) پس اين مرد (از عذاب و كيفر) نجات يافته و رهيده است، و (دوّم) مردى كه علم و دانش خويش را رها كرده (طبق علمش عمل نميكند) پس اين مرد (بعذاب و كيفر گرفتار و) هلاك و تباه مىشود، و براستى و درستى كسانى كه در آتش (دوزخ) هستند هر آينه از بوى (بد) دانشمندى كه دانش خود را رها كرده (و در دنيا طبق آن عمل ننموده) است گرفتار اذيّت و آزارند، و محقّقا كسى كه ندامت و پشيمانى و حسرت و اندوهش از كسانى كه در آتشاند سختتر (بيشتر) است مردى است كه بندهاى را بسوى (اطاعت و فرمانبرى از) خداى منزّه و پاك (از نواقص) دعوت كرده و بخواند و آن بنده او را اجابت نموده و خواستهاش را بجا آورده و از او بپذيرد و خداى را
اطاعت كرده و فرمان برد پس خدا او را (براى اطاعت و فرمانبريش) ببهشت در آورد و دعوتكننده (آن بنده) را براى اينكه علم خود را رها كرده (طبق آن عمل ننموده) بآتش در آورد.پ 10- پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: علم و دانش وديعه و سپرده خدا است در زمينش، و علماء و دانشمندان أمناء و درستكاران اويند بر آن علم، پس كسى كه بعلم خود عمل كند امانت و سپرده او را اداء نموده و پرداخته، و كسى كه بعلمش عمل نكرده (نامش) در ديوان و كتاب نادرستكاران نوشته مىشود.پ 11- حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده: دانائى خود را (به نيست شدن دنيا) نادانى نگردانيد (كه از آخرت چشم پوشيده بدنيا دل بنديد) و باورتان را (بمردن) بشكّ
دودلى قرار ندهيد (بنا بر اين) اگر (به نيستى دنيا) دانائيد پس (براى آخرت) كار كنيد، و هر گاه (مردن را) باور داريد پس (براى توشه برداشتن) پا پيش گذاريد.پ 12- و حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) فرموده:
محقّقا اگر بردارندگان علم و دانش (دانشمندان) علم را بحقّ و آنچه سزاوار آن است حمل نموده و بردارند (طبق آن عمل نمايند) هر آينه خدا و فرشتگان و هر كه از آفريدهشدگانش كه او را اطاعت نموده و فرمانبر است او را دوست دارند (خدا او را از رحمتش كه سبب سعادت و نيكبختى او گردد بهرهمند گرداند، و فرشتگان و بندگان فرمانبر خدا بر او درود فرستند و از خدا برايش رحمت خواهند) ولى ايشان (چون) علم را براى بدست آوردن دنيا حمل مينمايند (طبق آن عمل نميكنند) پس خدا آنان را دشمن دارد (از رحمت خود بىبهره گرداند، و از اين رو بعذاب جاويد گرفتار شوند) و نزد مردم سبك و خوار ميگردند
(مردم بآنان از روى عظمت و بزرگى نمينگرند).پ 13- و حفص پسر بخترىّ (مرد نيكو تن و نيكو رونده و بخود نازنده، و گفتهاند: بخترى معرّب و عربى شده بهتر است) روايت كرده و گفته: شنيدم حضرت ابا عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) ميفرمود: پدرم از پدرانش (تحيت و درود بر ايشان باد) مرا خبر داده و آگاهم ساخته باينكه امير المؤمنين (عليه السّلام) به كميل بن زياد نخعى فرمود: (بنيازمندان آنچه را بآن نياز دارند) ببخش و (خود را بديگران باين كار) آشكار مساز و نشناسان (تا برئاء و خودنمائى كه موجب فساد و تباهى عمل است آلوده نشود) و خويشتن را (از مردم) پنهاندار و بياد (ايشان) نياور (طورى رفتار كن كه در بارهات چيزى نگويند كه تكبّر و سرفرازى نمائى) و يادگير و (بآن) عمل كن، و (هنگام فتنه و تباهكارى) خاموش باش (سخنى نگو) نجات و رهائى مييابى و سلامت و بىگزند ميباشى، نيكوكاران را شاد كن، و بدكاران را بسختترين خشم وادار (تا رنجيده شوند) و هنگامى كه خدا دين و آئين (احكام و فرامين) خود را بتو شناساند (توفيق داده و اسباب كار را برايت جور نمود تا دين خدا را كه سبب
سعادت و نيكبختى دنيا و آخرت است بدست آورى) زيانى بر تو نيست كه مردم را نشناسى و مردم هم تو را نشناسند.پ 14- و حضرت ابا عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) فرموده: ياد گيريد آنچه را خواستهايد ياد بگيريد هرگز خدا شما را بعلم و دانش (كه ياد گرفتهايد) نفع و سود (ثواب و پاداش) نميدهد تا اينكه بآن علم و دانش عمل كنيد، زيرا علماء و دانشمندان (حقيقى) خواسته و كوششان حفظ و نگهدارى (علم و دانش) است (از اين رو طبق آن عمل مينمايند) و بىخردان كوششان خبر دادن و نقل كردن است (سخنى را كه از كسى ياد گرفته يا در كتابى خوانده براى ديگران بيان كنند).پ 15- و پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرموده: علم و دانشى كه بآن عمل نشود مانند گنجى است كه از آن انفاق و خرج نميشود، دارنده آن گنج خود را برنج انداخته و بنفع
و سود آن دست نيافته است.پ 16- و پيغمبر (بر او و خويشاوندانش خدا رحمت و درود فرستد) فرموده: مثل و مانند كسى كه خير و نيكى را ميداند و (براى مردم بيان ميكند و خود) بآن عمل نميكند مثل و مانند چراغ است كه براى مردم روشنى ميدهد و خود را ميسوزاند.پ 17- و از حضرت (امام محمّد) باقر (عليه السّلام) رسيده كه فرموده: كسى كه علم و دانشى را بدست آورد براى اينكه بوسيله آن بر علماء و دانشمندان فخر و سرفرازى نمايد، يا بوسيله آن با بيخردان و سبكمغزان نزاع و گفتگو كند، يا چهرههاى مردم را بسوى خود بازگرداند (طلب علم كند تا مردم او را بشناسند و بر ايشان پيشوائى كند) پس جايگاه خود را در آتش (دوزخ) آماده ساخته، زيرا رئاست و پيشوائى شايسته نيست مگر براى كسى (خلفاء و جانشينان رسول خدا «صلوات اللَّه عليهم») كه اهل آن است (لياقت داشته و شايسته است).
پ18- و از حضرت ابى عبد اللَّه (امام صادق، عليه السّلام) رسيده كه فرموده: محقّقا عالم و دانشمند هر گاه بعلم خود عمل نكند (و مردم را موعظه نموده و پند دهد) موعظهاش از دلها زائل و دور شود (نفع و سود ندهد) چنان كه باران از سنگهاى سخت و كلان زائل مىشود.