پامالى ابن الشيخ: ابن بكير گفت: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم ابا بصير ميگفت: از شما شنيده كه فرمودهايد اگر مسأله افزايش نبود ما علم خود را تمام ميكرديم فرمود: صحيح است عرض كردم آيا در علم شما چيزهائى اضافه مىشود كه پيامبر اكرم نداشت فرمود: نه براى پيامبر اكرم اين مطالب بطريق وحى بود و براى ما از طريق حديث.پ در امالى طوسى همين خبر نقل مىشود اما پس از سؤال اينكه آيا بشما اضافه بر علم پيامبر ميدهند ميفرمايد وقتى چنين مطلبى پيش آيد ابتدا پيش پيامبر ميرود و بايشان اطلاع ميدهد سپس امير المؤمنين آنگاه فرزندانش يكى پس از ديگرى تا منتهى بامام وقت مىشود.پ بصائر از حضرت صادق نقل ميكند كه راوى پرسيد چگونه براى شما
افزايش بوجود مىآيد فرمود: بعضى از ما بگوش او ميرسد و بعضى بدلش الهام ميگردد و با بعضى صحبت ميكنند.پ بصائر: ابو بصير گفت: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود: براى ما در هر شب و روز افزايش داده اگر چنين نبود آنچه داشتيم پايان مىيافت.
ابو بصير گفت: فدايت شوم چه كسى افزايش را مىآورد فرمود: بعضى مشاهده ميكنند و بعضى بدل الهام آنها مىشود چنين و چنان و بعضى از ما با گوش ميشنود صدائى مانند صداى زنجير كه در داخل طشت بحركت درآيد عرض كردم آن شخص كيست؟ فرمود: مخلوقى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل.پ بصائر: عباس بن جريش از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود: ما را در شبها كارهاى مخصوصى است عرض كردم فدايت شوم چه كار فرمود:
بملائكه و پيامبران و اوصياى از دنيا رفته و بارواح اوصيا «1» و وصى كه حاضر است اجازه داده مىشود بآسمان عروج ميكنند هفت دور اطراف عرش پروردگار طواف ميكنند در حالى كه ميگويند:
«سبوح قدوس رب الملائكة و الروح»
وقتى تمام كردند كنار هر پايهاى دو ركعت نماز ميخوانند ملائكه بر ميگردند با آنچه خداوند در ايشان بوجود آورده سخت احترام ميگذارند براى آنچه ديدهاند در كوشش و خوف آنها افزايش بوجود آمده.
پيامبران و اوصياء و ارواح اوصياء بر ميگردند با شدت تعجب بسيار خوشحال و شادمانند براى خود امام وقت بر ميگردد با الهام فراوانى از علم بصورت يك توده بسيار زياد كسى شادمانتر از آنها نيست. فرمود: اين مطلب را بپوشان بخدا قسم اين كار در نزد خدا ارزشش بيشتر از فلان و فلان مقدار حصن و دژ محكم است در نزد تو.
فرمود: اى سرور الهام باقرار اين مطلب نميشوند مگر صالحين عرضكردم آقا بخدا قسم من در خود صلاح زيادى نمىبينم فرمود: دروغ بر خدا نبند چون خداوند ترا صالح ناميده چنانچه در اين آيه ميفرمايد: فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ كسانى كه بما و امير المؤمنين و ملائكه و انبياء و تمام امامان عليهم السّلام ايمان آوردهاند.پ بصائر: مفضل گفت: حضرت صادق عليه السّلام روزى مرا با كنيه فرمود:
يا ابا عبد اللَّه تا آن روز مرا با كنيه مخاطب قرار نميداد عرضكردم بلى فرمود:
مرا در هر شب جمعه سرورى است عرض كردم خداوند سرورت را افزايش عنايت كند آن سرور از چه جهت است.
فرمود: در شب جمعه با پيامبر اكرم و ائمه روبرو ميشويم و ما نيز پيش آنها ميرويم ارواح ما كه ببدنها برميگردد با افزايش علمى و علم مستفاد است اگر اين طور نبود علوم ما پايان مىيافت.
توضيح: ممكن است علمى كه در اختيار آنها است مشروط بهمين حالت باشد و احتمال دارد علم مستفاد كه در روايت ميفرمايد تفصيل معلومات اجمالى باشد و براى آنها امكان استفاده تفصيلى از آن اجمال مقدور مىشود يا منظور اين است كه براى ما اجازه اظهار نميدهند بدون عروج شب جمعه چنانچه اخبار ليلة القدر اشاره بهمين مطلب دارد يا مراد اين است كه علوم مخصوص ما تمام ميشد نه علم حلال و حرام كه به پيامبر و ائمه پيشين افاضه نشده است گر چه در آن زمان بايشان افاضه شود چنانچه بعد از اين خواهد آمد و آن مطالب يا از معارف الهى است يا از امور بدائى چنانچه بهر دو مطلب اشاره شد و احتمال اخير را اخبار زيادى تائيد ميكند.پ بصائر: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در هر شب جمعه ما مسافرتى بجانب خدا داريم كه برميگرديم با افزايش علمى.
در همين معنى چند روايت ديگر نقل مىشود كه ترجمه نشد:
پاختصاص و بصائر: ثمالى از على بن الحسين عليه السّلام نقل ميكند كه عرض كردم فدايت شوم آنچه در نزد پيامبر اكرم بود بامير المؤمنين پس از او عنايت شد پس بامام حسن بعد از امير المؤمنين سپس بامام حسين و بعد هر امام تا روز قيامت امام عليه السّلام فرمود: صحيح است باضافه پيش آمدهائى كه در هر سال مىشود و در هر ماه آرى بخدا قسم در هر ساعت.پ بصائر: بشر بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه من در خدمت آن جناب نشسته بودم مردى وارد شد و سؤالى كرد فرمود: در اين مورد نزد من چيزى نيست آن مرد گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ اين امام مفترض- الطاعة است از او مسألهاى سؤال مىكنم مدعى است كه در اين مورد اطلاعى ندارد.
حضرت صادق عليه السّلام گوش بديوار فرا داشت مثل اينكه در ديوار كسى صحبت ميكند آنگاه فرمود: كجا است مردى كه سؤال داشت آن مرد از درگاه درب در حال خارج شدن بود برگشت و گفت: من اينجا هستم امام فرمود: جواب اين است آنگاه رو بمن نموده فرمود: اگر بما افزايش ندهند آنچه نزد ما است تمام مىشود.پ اختصاص و بصائر: سليمان ديلمى از پدر خود نقل كرد كه گفت:
به حضرت صادق عليه السّلام گفتم از شما بارها شنيدهام كه فرمودهايد اگر بما افزايش ندهند علم ما پايان مىپذيرد فرمود: اما حلال و حرام را كه خداوند بطور كامل بر پيامبر اكرم نازل كرد اما در مورد حلال و حرام چيزى افزايش ندارد.
عرضكردم پس اين افزايش چيست؟ فرمود: در ساير چيزها است غير حلال و حرام عرض كردم آيا چيزى بشما اضافه ميدهند كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اطلاع نداشته باشد فرمود: نه مطلب از جانب خداوند بوسيله ملك به پيامبر اكرم ميرسد فرشته ميگويد يا محمّد پروردگارت چنين دستور ميدهد او مراجعه بعلى عليه السّلام ميدهد مىآيد پيش على او نيز ميفرمايد برو پيش حسن آن جناب
بحسين عليه السّلام بهمين ترتيب يكى پس از ديگرى تا ميرسد بما.
عرضكردم ممكن است بشما چيزى اضافه بدهند كه پيامبر نداند فرمود واى بر تو آيا جايز است امام چيزى را بداند كه پيامبر نداند با اينكه از جانب او باين مقام و منصب رسيده.پ اختصاص و بصائر: يكى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه شنيدم ميفرمود: چيزى از جانب خدا خارج نميشود مگر اينكه ابتدا به پيامبر اكرم مىشود سپس امير المؤمنين بعد يكى پس از ديگرى تا امامهاى آخر داناتر از امامهاى اول نباشند.
دو روايت ديگر در همين مورد كه علم اول به پيامبر و بعد بائمه عليهم السّلام يكى پس از ديگرى نقل مىشود كه ترجمه نشد.پ بصائر: سماعه گفت: حضرت صادق فرمود: خدا را دو علم است يكى علمى كه ملائكه و انبيا و رسل را مطلع ميگرداند آنچه بانبياء و رسل و ملائكه اطلاع دهد ما نيز مطلع هستيم و علمى كه اختصاص بخود خدا دارد هر گاه در باره چيزى بدا براى خدا پيش آيد اطلاع داده ميشويم بآن و بر ائمه پيشين نيز عرضه مىشود.
دو روايت ديگر در اين مورد نقل مىشود كه ترجمه نشد.پ اختصاص و بصائر: هشام ابن سالم گفت: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم سخنى از ابو الخطاب شنيدهام فرمود: بگو ببينم چيست عرضكردم او ميگفت:
شما از حلال و حرام و تمييز بين حق و باطل آنچه در نزد مردم است اطلاع داريد.
همين كه خواستم حركت كنم دست مرا گرفت و فرمود يا محمّد همچنين است علم قرآن و حلال و حرام در كنار علمى كه در شبانه روز پيش مىآيد.پ بصائر: عمر بن يزيد گفت: بحضرت صادق عرضكردم وقتى امامى از دنيا برود علم او در آن شب كه از دنيا ميرود ميرسد بامام بعد از او همان مقدارى كه امام گذشته ميدانست فرمود: آنچه خداوند بخواهد بوسيله كتاب بارث
ميرسد او را بخود وانميگذارد و در شبانه روز افزايش مىيابد.
سه روايت ديگر در همين مضمون نقل مىشود با اختلاف مختصرى در لفظ.پ بصائر: يعقوب سراج گفت: بحضرت صادق عرض كردم زمانى كه امام از دنيا رود علم خود را تحويل بامامى كه پس از او قيام بامر امامت دارد ميدهد؟
فرمود: از دنيا نميرود مگر اينكه خداوند او را مطلع ميكند كه چه كسى بمقام امامت انتخاب شده ولى امام بعد ساكت است در زمان او وقتى از دنيا رفت او متصدى علم مىشود و بآن گويا ميگردد.پ بصائر: محمّد بن نعمان گفت: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود:
خداوند ما را بخود واگذار نميكند اگر ما را بخودمان واگذارد ما هم مثل ساير مردم ميشويم ولى ما كسانى هستيم كه خداوند در باره آنها فرموده:
ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ.
يعنى ما از خدا درخواست افزايش علم ميكنيم و او دعاى ما را مستجاب ميفرمايد:پ بصائر: عمر بن يزيد از حضرت ابو الحسن نقل كرد كه عرض كردم پدرم از جد شما برايم نقل كرد كه سؤال كرده بود از ايشان سؤال كرده چه وقت علم امام بجانشينش ميرسد فرموده: در ساعتى كه قبض روح شود علم او بجانشينش ميرسد فرمود: آن علم يا مقدارى كه خداوند ميخواهد بوسيله كتاب بارث ميرسد و بخود واگذار نخواهد شد و در شبانه روز افزايش ميابد.
عرضكردم در نزد شما آن كتابها و ميراث هست فرمود: آرى بخدا نگاه كن در اينها.پ بصائر: معمر گفت: عرضكردم چه خوب بود اگر علم غيب ميداشتيد حضرت باقر فرمود: راه براى ما باز مىشود مطلع ميشويم و جلويش را ميگيرند آنگاه نخواهيم دانست.پ كنز جامع: على بن احمد علوى گفت: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام بداود
رقى فرمود: كداميك از شما بآسمان ميرويد بخدا قسم ارواح ما و ارواح انبياء بعرش ميروند در هر شب جمعه فرمود: داود براى محمّد بن على حضرت باقر حم سجده را قرائت كرد تا رسيد به «فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ» سپس فرمود: جبرئيل بر پيامبر اكرم نازل شد و گفت امام بعد از او على عليه السّلام است سپس خواند سوره حم تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ تا رسيد به فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ بيشتر آنها از ولايت على اعراض كردند فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ آنها گوش نميدهند.پ عبد اللَّه بن طلحه نهدى گفت: از حضرت صادق شنيدم كه ذريح بايشان عرض كرد از شما درخواستى دارم فدايت شوم فرمود: حاجت خود را بيان كن چقدر مايلم كه نياز ترا برآورده كنم عرض كرد فدايت شوم وقتى از شما چيزى ميپرسند كه در مورد آن از پيامبر چيزى ثبت نشده آيا بكتابهائى كه نزد شما است نگاه ميكنيد فرمود: ذريح اگر علم ما را افزايش ندهند پايان مىپذيرد.
عبد اللَّه بن طلحه گفت: عرض كردم بشما اضافه بر آنچه پيامبر اكرم ميدانست ميدهند؟ فرمود: داود وارث پيامبران شد خداوند باو اضافه داد و سليمان وارث داود گرديد خدا باو افزايش عنايت كرد پيامبر ما محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله وارث داود و سليمان شد باو اضافه دادند ما وارث پيامبريم و خدا بما افزون عنايت كرد بما اضافه نميدهند مگر چيزى كه بمحمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اطلاع دادهاند مگر نشنيدهاى كه پدرم ميفرمود: اعمال بندگان در هر پنجشنبه به پيامبر اكرم عرضه مىشود در آن ملاحظه ميفرمايد اطلاع پيدا ميكند از چيزهائى كه بوده پس بما اضافه نميدهند مگر آن چيزهائى كه او ميداند.