بخش هجدهم ائمه انوار خدا هستند و آيات نور در باره آنها تأويل شده

 [ترجمه روايات‏]

پ‏تفسير قمى: صالح بن سهل همدانى گفت از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود در باره آيه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ.

مشكات فاطمه عليها السّلام است «فِيها مِصْباحٌ» امام حسن «الْمِصْباحُ» «1» حسين است فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ.

فاطمه زهرا بين زنان دنيا و زنان بهشت چون ستاره‏اى درخشان است يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ كه ميدرخشد از نژادى مبارك يعنى نژاد ابراهيم لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ نه يهودى است و نه نصرانى يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ علم از او ميتراود وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ.

امامى از اين خانواده پس از امام ديگر يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ خداوند

 

هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند بائمه عليهم السّلام وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ.

خداوند براى مردم مثل ميزنند او بهر چيزى دانا است.

أَوْ كَظُلُماتٍ يا مانند تاريكى‏ها يعنى فلان و فلان فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ منظور عثمان است.

مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ طلحه و زبير است ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ معاويه و فتنه‏هاى بنى اميه است إِذا أَخْرَجَ وقتى مؤمن دست خود را در آورد در ظلمت فتنه آنها نميتواند ببيند.

لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ او را امامى نخواهد بود كه روز قيامت بنور او راه برود.

و در باره آيه نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ فرمود آنها امامهاى مؤمنين هستند كه نور آنها از جلو و اطرافشان ميدرخشد تا وارد منزل‏هاى خود در بهشت مى‏شوند.پ كتاب توحيد و معانى الاخبار: فضيل بن يسار گفت بحضرت صادق عرض كردم اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فرمود خداوند چنين است گفتم مَثَلُ نُورِهِ فرمود محمّد مثل نور خدا است گفتم «كَمِشْكاةٍ» فرمود سينه محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم گفتم «فِيها مِصْباحٌ» فرمود در آن نور علم است. يعنى نبوت.

گفتم: «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ».

فرمود علم پيامبر اكرم وارد بقلب علي عليه السّلام شد.

گفتم: (كأنها).

فرمود چرا (كأنها) ميگوئى، پرسيدم پس چگونه بگويم فرمود «كأنه كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ».

 

گفتم: «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ».

فرمود آن امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام است كه نه يهودى است و نه نصراني.

گفتم: «يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ.

فرمود نزديك است علم از دهان عالم آل محمّد فرو ريزد قبل از سخن گفتن.

گفتم: «نُورٌ عَلى‏ نُورٍ».

فرمود امامى پس از امام ديگر.پ تفسير قمى: عبد اللَّه بن جندب از حضرت رضا عليه السّلام نقل كرد كه در نامه‏اى باو نوشت مثل ما در كتاب خدا مانند مشكات است و مشكات در قنديلى است ما مشكات هستيم كه در آن مصباح است مصباح و چراغ محمّد است.

چراغ در شيشه ايست كه چون ستاره ميدرخشد از نژادى پاك و ابراهيمى كه نه شرقى است و نه غربى نژادى معروف كه متهم بآلودگى نشده نور آن چراغ ميدرخشد اگر آتش در او افروخته نشده باشد نور در پى نور امام پس از امام ديگر. خداوند هر كه را بخواهد بنور ولايت ما راهنمائى مى‏كند و براى مردم مثل ميزند خدا داناى هر چيز است نور علي است كه خدا هر كه را بخواهد بولايت او رهبرى ميكند.

شايسته است كه خداوند دوست ما را با چهره‏اى درخشان محشور كند با دليلى روشن و حجتى قاطع در نزد پروردگار شايسته است كه خدا دوست ما را با پيغمبران و صديقين و شهدا و صالحين محشور كند كه اينها خوب رفيقهائى هستند.پ تفسير قمى: ابو خالد كابلى گفت از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم راجع بآيه فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا فرمود ابا خالد بخدا قسم نور ائمه از آل محمّدند تا روز قيامت آنها بخدا قسم نور خدايند كه فرستاده و نور خدايند در آسمانها و زمين بخدا قسم ابا خالد! نور امام در دل مؤمنين درخشان‏تر از نور

 

خورشيد است در روز. سوگند بخدا دلهاى مؤمنين را منور مى‏كنند و نور ايشان را از هر كه بخواهد خدا پنهان مى‏كند و دلى را پاك نميكند مگر اينكه تسليم ما باشد و با ما از در آشتى در آيد.

اگر از در آشتى با ما درآمد خدا او را از شدت گرفتارى‏هاى حساب در امان قرار ميدهد و از وحشت قيامت ايمن ميگرداند.پ تفسير قمى: ابو ايوب انصارى گفت پيامبر اكرم فرمود خداوند بهشت را از نور عرش خود آفريد.

سپس از آن مقدارى را پراكنده نمود كه بمن يك سوم آن رسيد و به فاطمه عليها السّلام يك سوم، يك سوم ديگر به علي عليه السّلام و اهل بيت او رسيد هر كس از اين نور بهره‏اى گرفته باشد راه بولايت آل محمّد پيدا ميكند و هر كس او را نصيبى نشده باشد منحرف از ولايت ايشان خواهد بود.پ تفسير قمى: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ فرمود يعنى جاهل بحق و ولايت باشد او را هدايت ميكنيم.

وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ برايش نورى درخشان قرار مى‏دهيم كه با آن ميان مردم راه برود فرمود آن نور ولايت است.

كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها مانند كسى است كه در تاريكى‏ها است و نميتواند از آن خارج شود فرمود يعنى ولايت غير آل محمّد را دارد كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ چنين آراسته شده براى كافران كردارشان.پ تفسير قمى: فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ كسانى كه ايمان به پيامبر آورند وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ.

يعنى پيرو امير المؤمنين باشند أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ آنها رستگارند. خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه بامت‏هاى خود خبر دهند از ظهور پيامبر اسلام و او را يارى كنند.

 

ايشان نيز بگفتار يارى نمودند و بامت خود اين دستور را دادند در آينده پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم بر مى‏گردد آنها نيز برخواهند گشت و او را در دنيا يارى ميكنند.پ كافى: حضرت صادق عليه السّلام در مورد آيه وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ فرمود نور در اين آيه امير المؤمنين و ائمه هستند.پ تفسير عياشى: مسعدة بن صدقه گفت حضرت صادق عليه السّلام داستان دو فرقه را (شيعه و مخالفين) در ميثاق نقل كرد تا آنجا كه فرمود خداوند در هر دو فرقه استثناء قائل شد.

فرمود خير و شر دو مخلوق خدايند كه خدا را در آن دو مشيت و خواست است در تغيير هر كدام براى كسى مقدر شده حتى آخرين قسمتى كه براى آنها قرار داده شده است از خير و شر اين آيه قرآن اشاره به همين مطلب است.

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ نور آل محمّدند و ظلمات دشمنان ايشانند.پ تفسير عياشى: نقل از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ فرمود ميت كسى است كه عارف بامام نيست ميدانى منظور از مرده چيست گفتم بفرمائيد فرمود مرده كسى است كه چيزى نمى‏داند او را با شناخت امام زنده ميكنيم.

وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ فرمود برايش امامى قرار ميدهيم كه از او پيروى كند كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها يعنى او مانند كسى كه امام را نمى‏شناسد.پ كنز الفوائد: عبد اللَّه بن سليمان گفت بحضرت صادق عليه السّلام گفتم منظور از اين آيه چيست قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً شما را

 

برهانى از طرف پروردگارتان فرستاديم و نورى آشكارا فرمود برهان پيامبر اكرم است و نور مبين علي بن ابى طالب عليه السّلام.پ تفسير فرات بن ابراهيم: از حضرت باقر در باره آيه مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ.

فرمود علم در سينه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ است و زجاجه سينه علي بن ابى طالب است كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ فرمود نور علم لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ از ابراهيم خليل الرحمن بسوى مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ بسوى علي بن ابى طالب لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ: نه يهودى است و نه نصرانى يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ فرمود نزديك است عالم آل محمّد بعلم سخن گويد قبل از اينكه از او درخواست شود.

از تفسير فرات دو روايت ديگر در همين مورد نقل ميكند كه در روايت دومى مى‏نويسد در مورد آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ فرمود آن خانه‏هاى پيامبران است و خانه على بن ابى طالب عليه السّلام از آن خانه‏ها است.پ تفسير فرات: حسين بن عبد اللَّه بن جندب گفت نامه‏اى خارج كرد و گفت پدرم براى حضرت رضا عليه السّلام نوشت فدايت شوم من پير شده‏ام ديگر توانائى ندارم انجام دهم بسيارى از كارهائى كه قبلا انجام ميدادم مايلم مرا چيزى بياموزى كه موجب نزديكى بپروردگار شود و فهم و علم مرا افزايد. در جواب نوشت برايت نامه‏اى نوشتم بخوان آن را درك مى‏كنى در آن نامه شفا است براى كسى كه خدا بخواهد او را شفا بخشد و هدايت است براى كسى كه خدا هدايت او را خواسته باشد زياد اين ذكر را بگو

 «بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم»

اين نامه را براى صفوان و آدم بخوان آدم يكى از دوستان صفوان بود.

على بن الحسين عليه السّلام فرمود محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم امين خدا در زمين بود.

 

پ‏پس از درگذشت او ما امناى خدائيم در زمين در نزد ما علم بلاها و مرگها است و انساب عرب و زادگاه اسلام ما هر كس را ببينيم مى‏فهميم كه واقعا او مؤمن است يا منافق شيعيان ما نام خود و خانواده‏شان نوشته شده است و كاملا آنها را مى‏شناسيم خداوند از آنها پيمان گرفته كه پيرو ما باشند و قدم در جايى كه ما ميرويم بگذارند بر ملت ابراهيم خليل الرحمن كسى جز ما و آنها نيست ما در روز قيامت چنگ بدامن پيامبرمان ميزنيم و پيامبر اكرم چنگ بنور خدا ميزند و حجزه همان نور است و شيعيان ما چنگ بنور ما مى‏زنند هر كه از ما جدا شود هلاك شده و هر كه پيرو ما باشد نجات يافته.

منكر ولايت ما كافر است و پيرو ما و پيرو دوستان ما مؤمن. كافر بما محبت نمى- ورزد و مؤمن ما را دشمن نمى‏دارد كسى كه با محبت ما بميرد بر خدا لازم است او را با ما محشور كند ما نوريم براى پيروان خود و كسى كه بما اقتدا نمايد.

هر كه از ما كناره‏گيرى كند از ما نخواهد بود و هر كه با ما نباشد از اسلام بهره‏اى نبرده بوسيله ما دين شروع و بما ختم مى‏شود بوسيله ما خدا از روئيدنيهاى زمين شما را بهره‏مند كرده و بواسطه ما باران از آسمان مى‏بارد و بواسطه ما خدا شما را از غرق در دريا و فرو رفتن در زمين نگه مى‏دارد خداوند بواسطه ما شما را در قبرها و محشر و هنگام صراط و ميزان و موقع داخل شدن بهشت سود مى‏بخشد مثل ما در كتاب خدا مانند مشكات است. مشكات در قنديل است. ما مشكات هستيم كه در آن چراغ است و چراغ محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ ما زجاجه هستيم كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ نژادى معروف و غير قابل ايراد كه نورش ميدرخشد يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ قرآن عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ هدايت ميكند بنور آن هر كس را كه بخواهد بولايت ما. خدا بهر چيز دانا است گرچه كسى را هدايت بولايت ما نمايد.

لازم است بر خدا كه دوست ما را با چهره‏اى درخشان و برهانى فروزان با سر

 

بلندى نزد خدا محشور نمايدپ و دشمن ما روز قيامت با چهره‏اى سياه و سرافكنده در نزد خدا محشور مى‏شود لازم است خداوند دوست ما را رفيق پيامبران و صديقين و شهداء و صالحين قرار دهد كه خوب رفيقانى هستند و دشمن ما را رفيق شياطين و كافران گرداند كه بد رفيقانى هستند.

شهيد ما بده امتياز از ساير شهدا برتر است و شهيد شيعه ما با هفت امتياز بر ديگران برترى دارد ما نجبا و بازمانده انبيا و فرزندان اوصيا هستيم ما از همه مردم بخدا نزديكترين و ما شخصيت‏هاى ممتاز در كتاب آسمانى هستيم و ما از همه به دين خدا سزاوارتريم خداوند شريعت را براى ما تشريع نموده در قرآن ميفرمايد:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ يا محمّد وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏ ما را تعليم دادند و ما نيز ابلاغ كرديم آنچه بايد بگوئيم و وارث علم انبياء شديم ما ذريه صاحبان علم هستيم أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ يا آل محمّد وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ متحد باشيد كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ گران است بر كسانى كه ولايت علي بن ابى طالب را قبول ندارند دعوتهاى شما ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ بولايت على اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ خدا بر مى‏گزيند و هدايت ميكند كسى را كه دعوت ترا اى پيامبر راجع بولايت علي بن ابى طالب بپذيرد.پ مناقب: ابو خالد كابلى از حضرت باقر در مورد آيه فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا نقل كرد كه فرمود نور بخدا قسم ائمه از آل محمّدند اين آيه كه مى‏فرمايد: أَتْمِمْ لَنا نُورَنا يعنى شيعيان ما را بما ملحق نما.

حضرت صادق عليه السّلام در باره آيه انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ فرمود:

خداوند روز قيامت نور را بمقدار اعمال مردم تقسيم ميكند بمنافق نيز ميدهد و در انگشت ابهام پاى چپ او قرار دارد نور او خاموش مى‏شود.

بعد اين آيه را قرائت نمود: فينادون فرياد مى‏زنند از پشت ديوارها أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‏ مگر ما با شما نبوديم مى‏گويند: چرا.

 

پ‏طرايف: ابن مغازلى شافعى باسناد خود از حسن بصرى نقل ميكند پرسيدم از آيه: كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ گفت مشكات فاطمه و مصباح حسن و حسين و الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فاطمه عليها السّلام است چون ستاره‏اى درخشان بود در ميان زنان عالم يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ از نژاد مبارك ابراهيم نه يهودى و نه نصرانى يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ نزديك بود علم از او آشكار شود هنگام سخن لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ گفت منظور فرزندان فاطمه است امامى پس از امام ديگر يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ هدايت ميكند بولايت آنها هر كه را خدا بخواهد.پ تفسير فرات: جابر گفت: از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم راجع بآيه يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ روزى كه مى‏بينى مردان و زنان مؤمن را نور آنها مى‏درخشد در مقابل و طرف راستشان پيامبر اكرم فرمود:

آن نور امام است كه روشن ميكند جلو و طرف راست آنها را در روز قيامت موقعى كه باو اجازه دهند وارد منزل خود در جنات عدن شود مؤمنين نيز از پى او مى‏روند تا داخل شوند اما اين قسمت آيه بِأَيْمانِهِمْ شما چنگ ميزنيد بنور آل محمّد و آل محمّد چنگ بنور حسن و حسين دارند و آن دو بنور امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام و علي عليه السّلام چنگ بنور پيامبر اكرم ميزند تا داخل مى‏شوند با او در جنات عدن اينست معنى آيه شريفه بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.پ تفسير فرات: از ابن عباس نقل ميكند در مورد آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بپرهيزيد از خدا و به پيامبرش ايمان آوريد بشما دو نصيب از رحمت خود ميبخشد فرمود آن دو نصيب حسن و حسين هستند وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ برايتان امامى قرار مى‏دهد (امير المؤمنين علي بن ابى طالب) كه در مسير زندگى بهمراه او برويد.

 

پ‏تفسير فرات: در مورد آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ.

حضرت باقر فرمود: منظور حسن و حسين عليهما السّلام است و فرمود:

 «ما ضرّ من اكرمه اللَّه ان يكون من شيعتنا ما اصابه في الدنيا و لو لم يقدر على شي‏ء يأكله الى الحشيش».

زيان نكرده كسى كه خداوند او را گرامى داشته بتشيع هر طور كه دنياى او بگذرد گر چه خوراكى جز خار و خاشاك پيدا نكنند.پ كافى: محمّد بن فضيل از حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر نقل كرد كه سؤال كردم از آن جناب راجع باين آيه: يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ فرمود: ميخواهند ولايت على بن ابى طالب را با تبليغات خود از بين ببرند گفتم: وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ فرمود خدا امامت را تكميل ميكند بدليل اين آيه فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا كه نور همان امام است گفتم:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ او خدائى است كه دستور داده بپيامبرش وصيت كند در مورد ولايت علي بن ابى طالب ولايت همان دين حق است گفتم:

لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ فرمود تا چيره نمايد دين حق را بر تمام اديان هنگام ظهور حضرت قائم بدليل اين آيه وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ كه خدا امامت را تكميل ميكند بولايت قائم وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ اگر چه خوش آيند كافران بولايت على نباشد گفتم اين تنزيل قرآن است فرمود آن حروفى كه در قرآن آمده است.

تنزيل است ولى بقيه تفسير آن است.پ تفسير قمى: سماعه از حضرت صادق در مورد آيه يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ نقل كرد كه فرمود حسن و حسين هستند وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ فرمود:

امامى كه باو اقتداء كنيد لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «1».

 

پ‏كنز الفوائد: كعب بن عياض گفت من خورده‏گيرى كردم بر علي در مقابل پيامبر اكرم مشت بر سينه من نهاده فرمود كعب على داراى دو نور است يكى در آسمان و ديگرى در زمين هر كه بنور او چنگ زند خدا او را داخل بهشت ميكند و هر كه از او سرباز زند داخل جهنم مى‏شود اين سخنان را از طرف من بمردم بشارت ده.پ كنز الفوائد: روايت شده از انس كه گفت: پيامبر اكرم فرمود خداوند از نور صورت علي بن ابى طالب هفتاد هزار ملك آفريد كه استغفار ميكنند براى او و محبينش تا روز قيامت.پ كنز الفوائد: ابو الجارود از حضرت باقر نقل كرد كه آن جناب فرمود:

يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ بخدا سوگند اگر شما رها كنيد تشيع را خدا رها نخواهد كرد.پ كنز الفوائد: حارث بن عبد اللَّه از علي بن ابى طالب عليه السّلام نقل كرد كه روزى پيامبر اكرم بر منبر رفت و فرمود: خداوند توجهى بمردم زمين كرد و مرا از ميان آنها برگزيد براى مرتبه دوم نگاهى نمود علي را برگزيد برادر و وزير و وارث و وصى و جانشين من در ميان امت و ولى هر مؤمنى پس از من قرار داد هر كه او را دوست بدارد خدا را دوست داشته و دشمن او دشمن خدا است و هر كه با او محبت ورزد خدا با او محبت خواهد ورزيد و هر كه با او كينه ورزد خدا با او كينه مى‏ورزد بخدا سوگند جز مؤمن او را دوست نمى‏دارد و جز كافر با او دشمنى نميورزد او نور زمين و ركن و پايه آن است پس از من او كلمه تقوى و عروة الوثقى است بعد پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم اين آيه را قرائت كرد: يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ.

مردم اين سخن مرا حاضرين بغائبين برسانند خدايا ترا گواه ميگيرم بر آنها. مردم خدا براى مرتبه سوم توجه نموده پس از من و برادرم على يازده امام را يكى پس از ديگرى انتخاب كرد هر كدام از دنيا بروند ديگرى جانشين او خواهد بود مثل آنها مانند ستاره‏گان آسمان است هر وقت ستاره‏اى غروب كند

 

ستاره ديگرى مى‏درخشد رهنمايان راه بينند كه نيرنگ نيرنگبازان و بى‏اعتنايان آنها را زيانى نمى‏رساند.

آنها حجت خدايند در زمين و گواهان او بر خلق هر كه پيرو آنها باشد پيرو خداست و هر كه مخالف ايشان باشد مخالف خدا است آنها با قرآنند و قرآن با آنها است از هم جدا نمى‏شوند تا در حوض بر من وارد شوند.پ كافى: جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه در يك حديث طويل در باره آيه وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ فرمود قسم بقبر محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم زمانى كه از دنيا رود (ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏» اشتباه نكرده و گمراه نشده كه خويشاوندان خود را برترى ميبخشد وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ آنچه در فضيلت خاندان خود مى‏گويد از روى هواى نفس نيست اين معنى قول پروردگار است إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ و فرموده خداى بزرگ به محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ فرمود اگر مرا اجازه مى‏دادند كه بشما بگويم آنچه در دل پنهان كرده‏ايد از عجله نسبت بمرگ من هر آينه ستم روا مى‏داشتيد بخاندانم پس از من مثل شما مانند اين فرموده خدا است كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ مى‏فرمايد خداوند زمين را بنور محمّد روشن كرد همان طور كه خورشيد روشنى مى‏بخشد خداوند مثل محمّد را بخورشيد زده و مثل وصى و جانشينش را بماه كه اين آيه اشاره بهمان است و جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً و اين آيه وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ و اين آيه ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ يعنى محمّد از دنيا رفت ظلمت هويدا شد نديدند فضل و مقام اهل بيتش را اين آيه اشاره بهمان است وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‏ لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ.

سپس پيامبر اكرم دانش و علمى كه داشت بوصى خود سپرد اين آيه همان مطلب است اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مى‏فرمايد «خدا هادى آسمانها و زمين است» مثل علمى كه بمن داده شد و آن نور من است كه بوسيله آن راهنمائى مى-

 

شوند مانند مشكات است كه در آن چراغ است مشكات قلب محمّد است و چراغ نورى است كه در آن علم است اين قسمت آيه الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ مى‏فرمايد من تصميم دارم ترا قبض روح كنم علمى كه در نزد تو است بسپار بوصى خود همان طور كه چراغ را در شيشه مى‏گذارند.

كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بآنها اعلام كن مقام على را يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ اصل اين نژاد مبارك ابراهيم است و آن همين آيه است كه مى‏فرمايد:

رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ و اين آيه شريفه: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ،  ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.

لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ مى‏فرمايد شما يهودى نيستيد كه بجانب مغرب نماز بخوانيد و نه نصرانى كه بجانب مشرق شما بر ملت ابراهيم عليه السّلام هستيد خداوند در اين آيه مى‏فرمايد: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.

اين قسمت آيه كه مى‏فرمايد: يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ مى‏فرمايد مثل فرزندانى كه از شما بوجود مى- آيند مانند روغن زيتون است كه فشرده‏اى از زيتون مى‏باشد يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ مى‏فرمايد نزديك است كه سخن بنبوت كنند گر چه بر آنها ملكى نازل نشده.پ غيبت نعمانى: ابن ابى يعفور مى‏گويد: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم:

من با مردم رفت و آمد دارم خيلى تعجب ميكنم از گروهى كه شما را دوست نمى- دارند و پايبند بمحبت فلان و فلانند اما امانت‏دار، راستگو و با وفايند و گروهى كه شما را دوست مى‏دارند اين امانت دارى و وفا و راستگوئى را ندارند.

امام عليه السّلام راست نشست و روى بمن آورده مانند شخص خشمگين فرمود:

 

كسى كه پيرو امام ستمگر باشد دين ندارد و با خدا راهى ندارد و ملامت و سرزنشى نيست بر كسى كه پيرو امام عادلى باشد كه از جانب خدا معين شده.

از روى تعجب گفتم: آقا آنها دين ندارند و اينها را جاى سرزنش نيست.

فرمود آرى مگر نشنيده‏اى اين آيه را اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يعنى خدا ولى كسانى است كه ايمان آورده‏اند آنها را از تاريكى‏هاى گناه بنور توبه و مغفرت مى‏كشاند بواسطه ولايت امام عادلى كه از جانب خدا است و فرموده وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ كسانى كه كافرند دوست آنها طاغوت است كه خارج مى‏كند آنها را از نور بجانب تاريكى‏ها».

كافر كه نور ندارد از آن خارجش كنند. منظور اينست كه آنهائى كه داراى نور اسلامند اما چون طرفدار امام و پيشواى ستمگرى شدند كه از جانب خدا معين نشده با اين دوستداشتن آنها از نور اسلام خارج شدند و بظلمات كفر رسيدند بهمين جهت براى آنها آتش جهنم قرار داده شد با كفار أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ.پ كنز الفوائد: جابر گفت: از حضرت باقر عليه السّلام تفسير اين آيه را پرسيدم وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فرمود بنى اميه هستند أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً كارهاى آنها مانند سرابى است كه تشنه آن را آب مى‏بيند ظمآن عثمان است آنها را بجانب سراب مى‏برد و بايشان مى‏گويد بيائيد تا ببرم شما را پهلوى آب حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ، همين كه مى‏رسد بآنجا چيزى نمى‏بيند خدا را مى‏يابد كه به حسابش مى‏رسد خداوند حسابگرى سريع است.پ كنز الفوائد: حكم بن حمران گفت: از حضرت صادق عليه السّلام راجع باين آيه پرسيدم أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ فرمود: آنها

 

 

اصحاب جنگ جمل و صفين و نهروانند مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ فرمود: بنى اميه هستند إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ يعنى وقتى امير المؤمنين دست خود را در آورد لَمْ يَكَدْ يَراها نمى‏بيند آن را منظور اينست كه وقتى سخن بحكمت گويد از او نمى‏پذيرند مگر كسانى كه اعتراف بولايت و امامتش دارند وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ يعنى كسى كه خدا برايش امامى در دنيا قرار نداده در آخرت نورى ندارد يعنى امامى كه راهنماى از به بهشت باشد و از پى او ببهشت برود ندارد.