پ1- داود بن سليمان گويد: حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هر گاه روز قيامت فرا رسد حساب شيعيان خود را خود رسيدگى مىكنيم، هر كس فقط حسابش با خدا باشد ما حكم خود را صادر مىكنيم.
خداوند متعال هم حكم ما را قبول مىكند و هر كس حسابش با مردم باشد، ما از وى خواهش مىكنيم حساب او را به ما ببخشد، و اگر حساب او با ما باشد در اين صورت ما حق داريم از وى درگذريم و عفوش نمائيم.پ 2- حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش از امام حسين عليهما السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند اى على شيعيان خود را بشارت بده كه من از آنها شفاعت مىكنم در آن روزى كه جز شفاعت من كار ديگرى نمىتوان كرد.پ 3- ابو الورد گويد: از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم مىفرمود: هنگامى كه روز قيامت برپا شود خداوند همه مردم را در يك زمينى جمع مىكند، آنها همه پا برهنه و لخت هستند، آنها را در راه محشر نگاه مىدارند، آنها عرق مىريزند و نفسها حبس مىشوند، و مدتها در اين وضع بسر مىبرند.
بعد از اين منادى از طرف عرش فرياد مىزند پيامبر امى كجا هستند، مردم مىگويند همه اين ندا را شنيدند نام او را ببريد، بار ديگر ندا مىكنند پيامبر رحمت محمد بن عبد اللَّه كجا است در اين جا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله برمىخيزند و جلو مردم قرار مىگيرند.
پرسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله جلو صف مردم حركت مىكنند تا به كنار حوض مىرسند، حوضى كه طولش بين ايله و صنعا مىباشد، پيامبر در كنار آن حوض توقف مىكند و بعد امام شما را صدا مىزند و او در جلو مردم قرار مىگيرد، و بعد اجازه مىدهند. مردم بگذرند.
امام باقر عليه السّلام فرمود: گروهى در آن روز وارد حوض مىگردند و گروهى از آن منع مىشوند، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله مشاهده مىكند بعضى از محبان ما را به كنار حوض راه نمىدهند گريه مىكند و مىگويد: بار خدايا اينها شيعيان على مىباشند.
راوى گويد: در اين هنگام خداوند فرشتهاى را مىفرستد، آن فرشته مىآيد و مىگويد: اى محمد چرا گريه مىكنيد، رسول خدا مىفرمايد چرا گريه نكنم در حالى كه گروهى از شيعيان على را بطرف دوزخ مىبرند و از ورود در حوض منع مىكنند.
در اين هنگام خداوند متعال مىفرمايد اى محمد من آنها را به تو بخشيدم، و بخاطر تو از گناهان آنها چشم پوشيدم و به گروهت ملحق نمودم، و آنها را به فرزندانت كه مورد علاقه آنها بودند بخشيدم اكنون آنان را وارد حوض مىكنم و شفاعت تو را در باره آنان مىپذيرم، و به تو احترام مىگذارم.
بعد از اين حضرت باقر عليه السّلام فرمود: در آن روز گروهى از مردان و زنان گريه مىكنند و فرياد مىزنند وا محمداه، در آن روز هر كس ما را دوست بدارد و از دشمنان ما برائت حاصل كند و آنها را دشمن بدارد در حزب ما محشور مىگردد و در كنار حوض با ما خواهد بود.پ 4- محمد گويد: از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردم معنى آيه شريفه فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً چيست، فرمود: مؤمن گناهكار را روز قيامت براى حساب مىآورند، خداوند خود بدون اينكه ديگران بدانند به حساب او رسيدگى مىكنند، و گناهان او را به وى تذكره مىدهند.
هنگامى كه او به گناهان خود اقرار كرد خداوند به كاتبان نامه اعمال او دستور
مىدهد گناهان او را تبديل به حسنات كنيد و به مردم هم نشان دهيد، مردم مىگويند اين شخص يك گناه هم ندارد، در اين جا خداوند دستور مىدهد او را وارد بهشت كنند، اين است تاويل اين آيه و اين در باره شيعيان گناهكار مىباشد.پ 5- على بن مهدى از حضرت رضا عليه السّلام و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: محبت ما اهل بيت گناهان را از بين مىبرد و نيكيها را مضاعف مىگرداند و خداوند متعال مظلمه دوستان ما را قبول مىكند، مگر اينكه آنها نسبت به مؤمنان ظلم كنند و به آنها زيان برسانند.پ 6- مسعدة بن صدقه گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: بخداوند سوگند هيچ كس در محبت على عليه السّلام به هلاكت نخواهد رسيد و او را در جاهائى كه دوست دارد مشاهده خواهد نمود، و كسانى كه على را دشمن مىدارند به هلاكت نمىرسند مگر اينكه در جاهائى كه دوست نمىدارند او را به ببينند.پ 7- ابو ليلى از امام حسين عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود:
محبت ما اهل بيت را داشته باشيد، هر كس با ما دوست باشد روز قيامت وارد بهشت مىگردد و ما از او شفاعت مىكنيم، به خداوند سوگند بندهاى از اعمال خود سود نمىبرد و مگر اينكه حق ما را بشناسد.پ 8- ابو عاصم ضحاك گويد امام صادق از پدرانش عليهم السّلام روايت كرد كه جابر بن عبد اللَّه گفت در حضور رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بودم و على هم در آنجا بود، در اين هنگام عمر بن خطاب با مردى كه گريبان او را گرفته بود وارد شد، رسول خدا فرمود: اين مرد چكار كرده است.
عمر گفت: يا رسول اللَّه اين مرد مىگويد شما گفتهايد هر گاه مردى بگويد لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه وارد بهشت مىگردد، و اين سخن را هر گاه مردم بشنوند در كارها جرأت پيدا مىكنند، آيا تو اين سخن را گفتهاى، فرمود: آرى هنگامى كه با اين دوست باشد و به ولايت او معتقد گردد.پ 9- امام حسن عسكرى عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على خداوند تو و شيعيان و دوستان شيعيانت را مورد رحمت و مغفرت
قرار داده و اينك تو را به اين بشارت مىدهم، شرك در تو راه پيدا نكرد و دانش در تو جاى گرفته.پ 10- حضرت رضا عليه السّلام از پدرانشان عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند مىفرمايد هر كس به من و به پيامبر و ولى من ايمان بياورد او را وارد بهشت مىكنم و به اعمال او توجهى ندارم.پ 11- موسى بن بكر گويد: در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم كه مردى گفت: از خداوند آرزوى بهشت را دارم امام فرمود: شما در بهشت هستيد از خداوند بخواهيد شما را از آن بيرون نكند، آن مرد گفت: ما در دنيا هستيم، امام فرمود: مگر شما به ولايت ما ايمان نداريد، گفت آرى ايمان دارم، فرمود: همين معنى بهشت مىباشد كه هر كس به آن اقرار كند در بهشت خواهد بود از خداوند بخواهيد كه آن را از شما نگيرد.پ 12- حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آتش را مشاهده نخواهد كرد كسى كه ولايت را قبول كند.پ 13- مالك بن اعين گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مگر نمىخواهيد به اين خوشحال گرديد كه نماز بگذاريد و زكاة بدهيد و زبان خود را نگه داريد و بعد وارد بهشت شويد.پ 14- يوسف بن ثابت گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هيچ عملى به مؤمن زيان نمىرساند و هيچ كارى براى كافر سودى ندارد، مگر مشاهده نمىكنى كه خداوند فرمود: علت آن كه انفاق و صدقات آنها مورد قبول قرار نگرفت اين بود كه آنها به خدا و رسول كافر شدند و در كفر خود مردند.پ 15- محمد بن مسلم گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: به خداوند سوگند هر كس معتقد به ولايت ما باشد آتش را نخواهد ديد، گويد گفتم: در ميان آنها كسانى هستند كه هر كارى مىكنند، فرمود: اگر يكى از آنها كار بدى كرد مبتلا به بيمارى در بدن مىشود تا كفاره گناهان گردد.
اگر بيمار نشد خداوند روزى او را تنگ مىكند، و اگر اين هم نشد در هنگام
مرگ خداوند بر او سخت مىگيرد و جانش را به سختى قبض مىكند تا هنگامى كه روز قيامت در محضر خداوند حاضر مىگردد گناهى نداشته باشد و بعد او را وارد بهشت مىگرداند.پ 16- يعقوب بن شعيب گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم مردى همه كار را مىكند ولى به ولايت شما هم اعتقاد دارد، فرمود: براى اين مرد اميد نجات هست ولى براى ناصبى هرگز اميد نجات نيست، و اگر آن طور است كه مىگوئيد خداوند او را گرفتار فقر و يا بيمارى مىكند تا گناهانش پاك گردد و بعد او را از دنيا مىبرد.پ 17- ابن ابى يعفور گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم من با مردم رفت و آمد دارم و گاهى با كمال تعجب مشاهده مىكنيم گروهى كه به ولايت شما عقيده ندارند و به ديگران دل بستهاند داراى امانت و صداقت و وفاء به عهد مىباشند.
ولى از آن طرف كسانى كه به شما عقيده دارند و ولايت شما را قبول مىكنند مانند آنها امانت و صداقت ندارند و وفاء به عهد و پيمانها نمىكنيد، راوى گويد:
در اين هنگام امام در جاى خود مستقر شد و متوجه من شد و فرمود: دين ندارند كسانى كه به ولايت امام جائرى اعتقاد پيدا مىكنند.
از آن طرف هر كس به ولايت امام عادلى كه از جانب خداوند معين مىگردد اعتقاد پيدا كند براى او عتابى نخواهد بود، گويد: گفتم: آنها دين ندارند و اينها خطرى برايشان نيست، فرمود: هم چنين است بعد فرمود: مگر نشنيدهاى كه خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد:
خدا دوست كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از تاريكىها بيرون مىكند و به روشنايى وارد مىگرداند يعنى آنها را از تاريكىهاى گناه بيرون مىآورد و به توبه و مغفرت موفق مىدارد زيرا آنها به امام عادلى كه از طرف خداوند معين شده اعتقاد پيدا كردهاند.
بعد فرمود: اما آيه شريفه و كسانى كه كافر شدند آنها دوستان طاغوت هستند
كه آنها را از نور خارج مىكنند و به تاريكىها هدايت مىنمايند،پ گفتم مقصود در اين جا كفار هستند چون فرموده است وَ الَّذِينَ كَفَرُوا، امام فرمود: مگر كافر نور دارد كه آنها را از نور خارج كند و به تاريكىها ببرد.
مقصود آيه شريفه اين است كه آنها در نور اسلام بودند و بعد از اينكه دنبال امام جائرى كه از طرف خداوند معين نشده رفتند، آنها را از نور اسلام بيرون مىكنند و به ظلمات كفر مىكشانند، و خداوند هم براى آنها آتش را لازم گردانيد و گفت: أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ.پ 18- مهزم اسدى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: خداوند متعال مىفرمايد: من هر كسى را كه به امام باطل ايمان بياورد عذاب خواهم كرد، اگر چه آن مردم در كارهاى خود نيكو باشند و از هر كسى كه از امام حق پيروى كند مىگذرم اگر چه آن كس بدكار باشد.
راوى گويد: عرض كردم خداوند از آن نمىگذرد ولى از اينها مىگذرد، فرمود: آرى خداوند آنها را از تاريكيها نجات مىدهد و به روشنائىها هدايت مىكند.
در روايت ديگرى آمده كه فرمود: دشمنان امير المؤمنين على عليه السّلام در آتش مخلد هستند، و اگر چه اهل ورع و تقوى و زهد و عبادت باشند، و كسانى كه به على معتقد مىباشند در بهشت جاودان مىباشند اگر چه اهل گناه و معصيت باشند.پ 19- در تفسير امام عليه السّلام است كه موسى بن جعفر عليهما السّلام در تفسير آيه شريفه أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ فرمود:
آنها كسانى هستند كه دين خداوند را فروختند و در عوض كفر را برگزيدند.
فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ يعنى در تجارت آخرت سودى نبردند، زيرا آنها آتش دوزخ و انواع عذاب آن را خريدند و از بهشتى كه براى آنان مهيا شده بود درگذشتند وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ يعنى بسوى حق و حقيقت و راه درست هدايت نشدند.
هنگامى كه اين آيه شريفه فرود آمد گروهى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله آمدند و گفتند
پيا رسول اللَّه پاك و منزه است آن خدائى كه روزى مىدهد، مشاهده نمىكنيد فلان شخص از مال دنيا چيزى نداشت و دست او خالى بود، ولى با گروهى بعنوان خدمت كار به سفر دريائى رفتند.
آن جماعت در اثر خدمت او حقش را دادند و او را با خود به چين بردند، و او را در مال التجارة خود سهيم كردند او هم چنين متاع و اثاثيه خريد و با خود آورد، و آنها را فروخت و ده برابر سود برد، و او اكنون يكى از مال داران و ثروتمندان اهل مدينه مىباشند.
گروهى ديگر كه در خدمت آن حضرت بودند گفتند يا رسول اللَّه مگر مشاهده نمىكنى فلانى كه حالش بسيار خوب و مالدار بود، زندگى مجلل و با شكوهى داشت و خيرات و مبرات مىكرد، و همه اسباب و وسائل و ابزار كار در اختيارش بود، ولى حرص و آز او را وادار كرد به سفر دريائى برود.
او در هنگام تلاطم دريا و ايام موج خيز و طوفانى سوار يك كشتى بدون اطمينان شد، ملاحان و دريانوردان هم ضعيف و ناتوان بودند، او به حركت خود ادامه داد تا به وسط دريا رسيد، در اين هنگام بادى شديد وزيد و او را بطرف ساحل كشانيد و همه ثروتها و اموالش غرق شد و اينك با فقر و حسرت بسر مىبرد.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: آيا بگويم بهتر از اول و بدتر از دوم كيست، گفتند:
بفرمائيد يا رسول اللَّه فرمود: اما آن كس كه حالش از اول بهتر است مردى است كه اعتقاد راستين به محمد و على كه برادر و ولى و جانشين او مىباشد دارد.
على ميوه دل رسول اللَّه مىباشد و از وى مخلصانه اطاعت مىكند، مرديكه اعتقاد به محمد و على دارد خداوند و پيامبر و على از وى سپاسگزارى مىكنند، و بدين وسيله خير دنيا و آخرت به او مىرسد و به او زبانى مىدهند كه از نعمتهاى خدائى سپاسگزارى مىكند.
به اين بنده دلى شاكر عطا مىگردد، او از هر چه خداوند براى او مقدر كند راضى مىباشد، و از هر چه از دشمنان آل محمد عليهم السّلام به او مىرسد صبر مىكند، و از
اين جهت خداوند او را در زمين و آسمان بزرگ مىكندپ و از رضوان و كرامتهاى خود به او مىدهد و اين تجارت سودمندتر و بهتر و گواراتر است.
اما آن كس كه حالش از دومى بدتر است مردى است كه با حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بعنوان برادرى بيعت كرده است، و با او موافقت نموده و با دوستان او دوست شده، و با دشمنان او دشمن شده است.
بعد از اين بيعت خود را شكسته و با او مخالفت نموده و با دشمنانش همدست شده است اين چنين شخصى به سبب اعمال زشت خود پايانش به بدى ختم مىگردد و گرفتار عذابى مىشود كه از وى دست برنمىدارد، او در دنيا و آخرت زيان مىبيند.
بعد از اين رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى بندگان خدا به كسانى كه مورد اكرام و احترام خداوند هستند خدمت كنيد، خداوند آنها را برگزيده و آنها را بهترين مردم روى زمين قرار داده و او را از ميان همه مردم اختيار كرده است.
آن مرد برگزيده على بن ابى طالب عليه السّلام است كه خداوند بعد از محمد صلّى اللَّه عليه و اله او را اختيار كرده است، بايد دوستان او را دوست داشت و دشمنان او را دشمن گرفت و حقوق همديگر را در اين باره مراعات كرد، مراعات على عليه السّلام بهتر از مراعات آن بازرگانى است كه مراعات رفيق شما را در سفر چين رعايت كردند و او را مالدار نمودند.
متوجه باشيد كه پارهاى از شيعيان على عليه السّلام روز قيامت در محشر حاضر مىگردند و گناهان آنها در كفه ميزان چنان سنگين مىگردد كه از كوههاى بلند و امواج درياها هم سنگينتر است، مردم مىگويند: اين بنده هلاك شد و نجاتى براى او نيست و همواره در عذاب خواهد بود.
در اين هنگام از طرف خداوند ندا مىآيد اى بنده خطاكارى كه اين گناهان را مرتكب شدى آيا در برابر اين همه گناه حسنهاى هم دارى كه با گناهت مساوى شود و وارد بهشت گردى و مورد عنايت خداوند قرار گيرى و مشمول وعده خدا شوى.
نده مىگويد: من نمىدانم، منادى خداوند به او مىگويد: خداوند امر مىكند كه در ميان مردم فرياد بزن و خود را معرفى كن و بگو من فلان فرزند فلان و از فلان شهر هستم، و اينك گناهان زيادى با خود آوردهام و در مقابل آن حسناتى ندارم، و اينك اگر از كسى كمكى برمىآيد از من يارى كند، زيرا من اكنون به آن نياز دارم.
هنگامى كه اين مرد با فرياد استغاثه مىكند نخستين كسى كه به او پاسخ مىدهد على بن ابى طالب عليه السّلام مىباشد و مىگويد: لبيك اى كسى كه در محبت من مورد آزمايش قرار گرفتى و براى دشمنى با من مظلوم واقع شدى.
بعد او را با طلبكارانش كه گروه زيادى هستند در حدود پانصد نفر مىباشند حاضر مىكنند و همه از وى شكايت دارند و حق خود را مىخواهند، آنها مىگويند يا امير المؤمنين ما برادران مؤمن او هستيم و او به ما نيكى مىكرد و ما را احترام مىنمود و در معاشرت و رفتار خود با ما حسن سلوك داشت و به ما محبت و احسان مىنمود.
اينك ما هم عبادتها و طاعات خود را به او بخشيديم، على عليه السّلام مىفرمايند حالا كه شما اعمال خود را به او بخشيديد پس چگونه وارد بهشت مىشويد، مىگويند با رحمت واسعه خداوند كه شامل دوستانت مىگردد وارد بهشت مىگرديم اى برادر رسول خدا.
در اين هنگام از طرف خدا نداء مىآيد اى برادر رسول خدا، اينها برادران مؤمن او هستند كه همه اعمال خود را به او بذل كردند و اينك تو چه مىخواهى به او بدهى، و من بين او و گناهانش حكميت مىكنم و اينك او را بخاطر دوستى او با تو مىآمرزم.
اما بين او و كسانى كه از وى طلب دارند و اينك از او شكايت مىكنند بايد در اين جا بين آنها را نيز اصلاح كنم، على عليه السّلام ميفرمايند بار خدايا هر چه اراده كردى امر كن تا انجام دهم، خداوند مىفرمايد اى على از او نزد طلبكارانش ضمانت كن و او را آزاد ساز.
پدر اين جا على عليه السّلام مىفرمايند نزد من بيائيد تا طلب شما را از طرف او بدهم، آنها مىگويند اى برادر رسول خدا ما در برابر مطالبه خود از شما مىخواهيم فقط ثواب يكى از نفسهائى كه در هنگام خوابيدن بر فراش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله داشتهايد به ما بدهيد.
على عليه السّلام فرمود: من خواستههاى شما را اجابت كردم و هر چه مىخواهيد مىدهم، در اين هنگام خداوند متعال مىفرمايد اى بندگان من بنگريد كه چگونه على از شما ضمانت كرد و شما را از عذاب رهانيد و مورد لطف و احسان خود قرار داد.
بعد از آن خداوند مقام آنها را در بهشت نشان مىدهد و آنها متوجه مىگردند كه ثواب يك نفس از نفسهاى على عليه السّلام در ليلة المبيت آن همه پاداشها دارد، و خداوند به اين وسيله على را ضامن قرار مىدهد و او طلب مؤمنان و دوستان خود را مىدهد.
خداوند متعال بعد از اين مقامات عاليه و منازل مجللى به آنها نشان مىدهد كه هرگز ديدگان آنها نديده و گوشها آن را نشنيده و در دل هيچ انسانى خطور نكرده است، آنها مىگويند بار خدايا اكنون كه همه اينها متعلق به ما مىباشد، پس انبياء و صديقان و صالحان و مؤمنان در كجا قرار خواهند گرفت آنها خيال مىكنند كه همه بهشت را به آنها دادهاند.
در اين هنگام از طرف خداوند ندا مىآيد: اى بندگان من اينها همه ثواب يك نفس از انفاس على بن ابى طالب مىباشد كه شما آن را خواستيد، اينك خدا آن را به شما داد، بعد از اين آن مؤمنان همراه آن مؤمنى كه از وى طلب كار بودند در آن مقامها در بهشت قدم مىگذارند و از نعمتهاى خداوند برخوردار مىگردند.
آنها بعد از ورود به بهشت مشاهده مىكنند كه على عليه السّلام در آنجا مملكتهائى دارد كه چندين برابر آن است كه براى دوستش بذل كرده است، سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: آيا اين مقام براى منزل كردن بهتر است و يا وارد شدن در كنار درخت زقوم كه براى مخالفان وصى من على بن ابى طالب فراهم شده است.
پ20- در تفسير امام عليه السّلام آمده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند متعال روز قيامت گروهى را مبعوث مىكند كه ميزان آنها از گناه پر است، به آنها مىگويند اينها گناهان شما هست پس حسنات شما كجا هستند، اگر كارهاى نيكى نداشته باشيد هلاك مىگرديد.
آنها مىگويند بار خدايا ما كار نيكى نداريم كه ارائه دهيم، خداوند متعال مىفرمايد: اگر شما كار نيكى از خود مشاهده نمىكنيد، من اكنون كار نيك شما را معرفى مىكنم و پاداش آن را به شما مىدهم، بعد از اين يك كاغذ كوچك را مىآورند و در ميزان مىگذارند.
آنها مشاهده مىكنند حسنات آنها از سيئات فراتر رفت به اندازهاى كه فاصله آنها بيشتر از بين زمين و آسمان شد، در اين هنگام به آنها مىگويند اينك دست پدر و مادر و برادران و خواهران و دوستان خود را بگيريد و همه آنها را وارد بهشت كنيد.
اهل محشر مىگويند: بار خدايا ما گناهان آنها را دانستيم و مىخواهيم بدانيم حسنات آنها چه بوده است، خداوند متعال مىفرمايد: اى بندگان من يكى از آنها به برادر خود مقدارى بدهكارى دارد مىگويد: من تو را بخاطر محبتى كه به على بن ابى طالب دارى دوست مىدارم، و اينك بقيه طلبى كه از من داريد بگيريد.
رفيقش مىگويد: من بخاطر على عليه السّلام آن را به تو بخشيدم، و هر چه هم مىخواهى باز هم به تو مىدهم در اين هنگام خداوند از آنها تقدير مىكند و گناهان آنها را مىآمرزد و آن را در گوشهاى از صحائف اعمال آنها قرار مىدهد و براى آنان و والدين آنها بهشت را لازم مىگرداند.پ مصقله طحان از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: شما قبول كنيد هر كس به محبت و ولايت ما بميرد اهل بهشت مىباشد، و خداوند مىفرمايد: بر ما حق است كه مؤمنان را نجات دهيم.پ 22- ابو ولاد گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم مردى از ياران ما كه مسلمانى پرهيزگار و نمازگزار مىباشد مبتلا به لهويات شده و ساز و آواز گوش
مىكند،پ فرمود: اين لهويات او را از نماز گزاردن در وقت و يا روزه گرفتن باز مىدارد، او عيادت بيماران و ديدار برادران و يا تشييع جنازه مردگان را ترك كرده است.
گفتم خير همه اين كارها را انجام مىدهد و لهويات مانع كارهاى نيك او نشده است، فرمودند: اين لهويات از كامهاى شيطان است و ان شاء اللَّه خداوند آنها را بر وى خواهد بخشيد، بعد فرمود: گروهى از فرشتگان از فرو رفتن فرزندان آدم در لذتها و فساد عيبجوئى كردند در لذتهاى حلال نه حرام.
خداوند متعال از اين عيبجوئى فرشتگان ناراحت گرديد، و بعد در باطن آنها شوق استفاده از لذات و شهوات پديد آورد تا آنها مشاهده كنند كه آدميان چگونه هستند و خواستههاى آنان چيست و از اين به بعد فرزندان آدم را سرزنش نكنند و آنها را به عنوان عياش و فاسد معرفى ننمايد.
فرشتگان هنگامى كه متوجه شدند خداوند مىخواهد آنها را در معرض آزمايش قرار دهد فرياد برآوردند و از خداوند خواستند آنها را مورد امتحان قرار ندهد و گفتند: بار خدايا از ما بگذر، و ما را بار ديگر مانند اول قرار ده و ما مىترسيم كه در اين جا گرفتار شويم.
در اين هنگام خداوند طبيعت استفاده از لذات را از آنها برداشت، هنگامى كه روز قيامت برقرار گردد و بهشتيان وارد بهشت گردند فرشتگان از آنها اذن مىخواهند و نزد آنها مىآيند و بر آنها سلام مىكنند و مىگويند رحمت خدا بر شما باد كه در دنيا صبر كرديد و خود را از لذات و شهوات نگاه داشتيد.پ 23- ابو عبد الرحمن گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در يك سفرى بودند در حين حركت ناگهان فرود آمدند و پنج بار سجده كردند و بار ديگر سوار شدند، يكى از اصحاب سؤال كرد يا رسول اللَّه امروز كارى كردى كه در گذشته انجام نمىدادى.
فرمود: جبرئيل نزد من آمد و بشارت داد كه على در بهشت است و من براى سپاسگزارى از خدا شكر كردم و هنگامى كه سرم را برداشتم گفت: فاطمه هم در
بهشت مىباشند،پ بار ديگر سجده كردم و چون سر برداشتم گفت: حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت هم در بهشت مىباشند.
من بار ديگر سجده كردم و هنگامى كه سرم را برداشتم گفت: كسانى كه آنها را دوست مىدارند آنها هم در بهشت مىباشند بار ديگر سجده كردم، و چون سر برداشتم گفت دوستان آنها نيز در بهشت هستند بار ديگر هم به سجده رفتم.پ 24- ابن عباس گويد: از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم مىفرمود: اى مردم ما در روز قيامت چهار نفر سواره هستيم و ديگران پياده هستند، يكى از ياران آن جناب عرض كرد: قربانت گردم آن سواران كدام اشخاص هستند.
فرمود: من كه بر براق سوار مىشوم، و برادرم صالح كه بر شتر خدا كه قومش او را پى كردند سوار مىشود، و دخترم زهرا كه بر شتر عضباء من سوار خواهد شد و على بن ابى طالب كه بر يكى از شتران بهشت سوار مىشود.
مهار آن شتر از مرواريد تر مىباشد و دو چشمش از ياقوت سرخ است، شكمش از زبرجد سبز رنگ مىباشد بالاى آن شتر قبهاى از لؤلؤ سفيد قرار دارد كه بيرون و درون آن مشاهده مىشود.
بيرون آن رحمت خداوند و درون آن عفو خداوند قرار دارد، هر گاه اين شتر جلو مىآيد مىدرخشد و هر گاه به عقب برود باز هم جلب توجه مىكند، على مقابل من حركت مىكند و بر سر او تاجى قرار دارد كه نور آن همه جا را روشن مىكند.
آن تاج هفتاد گوشه دارد و از هر گوشهاى ستارهاى مىدرخشد، پرچم حمد را در دست مىگيرد و روز قيامت فرياد مىزند لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه او از هر گروهى كه مىگذرد خيال مىكنند او پيامبرى مرسل و يا فرشتهاى مقرب است.
در اين هنگام از طرف عرش فرياد مىزنند كه اى مردم او فرشته مقرب و پيامبر مرسل نيست و از حاملان عرش هم نمىباشد او على بن ابى طالب عليه السّلام مىباشد، بعد از اين شيعيان او مىآيند مىگويند شما كه هستيد اظهار مىدارند شيعيان على هستيم، در اين جا به آنان خطاب مىشود اى علويان در آسايش
هستيد و با هر كس دوست بوديد وارد بهشت گرديد.پ 25- ابو بصير از حضرت باقر و او از پدرانش عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على چه كار مىكنى هنگامى كه كنار جهنم قرار گيرى و پل را هم كشيده باشند، به مردم مىگويند از پل بگذريد، تو به جهنم مىگوئى اين مال من و اين هم مال تو على عليه السّلام گفت يا رسول اللَّه آنها كدام افراد هستند فرمود: آنها شيعيان تو هستند كه با تو خواهند بود.پ 26- عبد اللَّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال ابا ندارد امتى را عذاب كند كه از امامى باطل كه بخداوند ارتباطى ندارد پيروى كنند اگر چه آن امت نيكوكار باشند، و از آن طرف برايش مانعى ندارد امتى را كه از يك امام منصوب از طرف خدا را اطاعت مىكند مورد رحمت قرار دهد اگر چه آن امت بدكار باشند.پ 27- ابو بصير گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم فرمود: ابو حمزه ثمالى در چه حالى است گفتم: هنگامى كه او را ترك كردم بيمار بود، فرمود:
هنگامى كه مراجعت كردى سلام مرا به او برسان، و به او بگو در فلان روز و فلان ماه جهان را وداع خواهى گفت.
ابو بصير گويد: قربانت گردم، به خداوند سوگند شما به او محبت داشتيد و او هم از شيعيان شما بشمار مىرود، فرمود: راست مىگوئى آنچه در نزد ما هست براى شما بهتر است، گفتم: شيعيان شما با شما هستند، فرمود: اگر او از خداوند بترسد و مراقب فرمايشات پيغمبر باشد و از گناهان دست باز دارد با ما خواهد بود.
راوى گويد: ما در آن سال از خدمت امام صادق عليه السّلام مرخص شديم، و ابو حمزه پس از مدتى درگذشت.پ 28- عبيد بن زراره گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و بقباق هم در نزد آن جناب بود، گفتم: قربانت گردم مردى بنى اميه را دوست مىدارد، آيا او از آنها به حساب مىآيد فرمود: آرى گفتم مردى شما را دوست مىدارد او هم با شما خواهد بود فرمود: آرى، گفتم: اگر چه زنا كند و يا دزدى نمايد، امام متوجه بقباق
شد و با اشاره گفت: آرى.پ زيد شحام گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم، امام فرمود: اى زيد توبهات را تجديد كن و عبادت را از نو شروع كن گويد: با خود گفتم شايد مرگم نزديك شده است، در اين جا امام عليه السّلام فرمودند: اى زيد برايت در نزد ما خيرى نيست ولى تو از شيعيان ما هستى.
صراط و ميزان در دست ما هست و ما به حساب شيعيان خود مىرسيم، اى زيد به خداوند سوگند ما از شما به خودتان مهربانتر هستيم، اى زيد من شما را در مقامت در بهشت مىنگرم و رفيقت حارث بن مغيره نضرى هم با شما هست.پ عمرو بن الياس گويد: من و پدرم بر ابو بكر حضرمى وارد شديم در حالى كه جان مىداد، گفت: اى عمرو اينك هنگامى كه دروغ بگويم نيست، من گواهى مىدهم كه از جعفر بن محمد عليها السلام شنيدم فرمود: آتش به كسى كه معتقد به ولايت و امامت ما باشد نمىرسد.پ در روايت ديگرى از همين عمرو وارد شده كه ابو بكر حضرمى در هنگام وفات گفت: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: هيچ كس از شما وارد آتش نخواهد شد.پ 31- صفوان جمال گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم شما مىفرمائيد شيعيان ما در بهشت هستند، در حالى كه ميان آنها افرادى هستند كه گناه مىكنند، و كارهاى زشت انجام مىدهند و اموال مردم را مىخورند و شرب خمر مىنمايند و از دنيا لذت مىبرند.
فرمود: آرى آنها در بهشت هستند و اينك بدان شيعيان مؤمن ما از دنيا خارج نمىگردند تا آنگاه كه مبتلا به قرض و يا بيمارى و فقر بشوند، اگر گرفتار اينها نشدند خداوند در هنگام مرگ به آنها سخت مىگيرد تا بدون گناه از جهان خارج گردند.
گويد: گفتم: پدر و مادرم فدايت باد، پس مظالم آنها را كه مىدهد، فرمود:
خداوند حساب مردم را در دست محمد و على عليها السلام قرار مىدهد، و هر گاه يكى از
شيعيان ما مديون باشد ما از حقى كه در مال آنها داريم حساب مىكنيم، و اگر حقى از خداوند در گردن او باشد از خدا مىخواهيم او را ببخشد، و او را با فضل و عنايت خدا و شفاعت محمد و على وارد بهشت مىكنيم.پ 32- ابو مريم سلولى گويد: از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: اى على خداوند تو را زينتى داده كه به هيچ يك از بندگانش نداده است، و آن زهد در دنيا مىباشد، تو از دنيا چيزى برنمىدارى و آن هم چيزى از تو نمىگيرد، خداوند محبت فقرا را در دل تو نهاده و آنها تو را رهبر و امام خود گرفتهاند و تو هم از آنها به عنوان پيرو راضىشدهاى.
خوشا بحال آنهائى كه تو را دوست بدارند و سخنانت را تصديق كنند، و بدا بحال كسانى كه با تو دشمنى كنند و گفتهات را تكذيب نمايند، كسانى كه تو را دوست مىدارند و گفتههاى تو را تصديق مىكنند در خانهات با تو همسايه خواهند بود با تو همنشين خواهند شد.
اما كسانى كه با تو دشمنى كنند و سخنانت را دروغ بدانند و گفتههايت را قبول ننمايند بر خداوند لازم است كه آنها را در جاى دروغگويان قرار دهد، و روز قيامت با آنها معامله كذابان خواهد كرد و در زمره آنها محشور خواهد گردانيد.پ 33- حسن بن على فرزند دختر الياس روايت مىكند كه جدش الياس در هنگام وفات گفت گواه باشيد كه اينك ساعت و لحظه دروغ گفتن نيست، من از امام صادق عليه السّلام شنيدم مىفرمود: به خداوند سوگند هر بندهاى كه به محبت خدا و رسول و ائمه و اعتقاد به ولايت آنان از دنيا برود آتش دوزخ او را آسيب نمىرساند و اين سخن را سه بار تكرار كردند.پ 34- ابو محمد حرانى گويد: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: هر يك از شيعيان كه مرتكب گناهى شوند و يا يكى از منهيات را انجام دهند در هنگام مرگ گرفتار مىشوند تا گناهان آنها پاك گردد، اين ابتلا در مال و يا فرزندان او پيش مىآيد، و يا خود بيمار مىگردد، تا هنگامى كه به ملاقات رحمت خداوند مىرسد گناهى نداشته باشد.
اگر چنانچه از گناهانش چيزى باقى ماند در هنگام مرگ جانش به سختى بيرون مىرود تا بدون گناه و پاك از دنيا برود.پ 35- ابو رزين گويد: حضرت امام سجاد عليه السّلام فرمود: هر كس ما را براى خدا دوست بدارد دوستىها به او سود مىرساند و اگر چه در كوههاى ديلم باشد، و اگر دوستى او با ما براى غير خدا باشد باز خداوند هر چه بخواهد مىكند، محبت ما خانواده گناهان را ساقط مىكند همان گونه كه باد برگها را از درخت مىريزد.پ 36- طلحة بن زيد گويد: حضرت صادق عليه السّلام از پدرانش روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اى محمد خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرمايد برادرت على را مژده بده كه من دوستان او را عذاب نمىكنم و به دشمنان او هم ترحم نمىكنم.پ 37- ابو بكر حضر مىگويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر كافرى در هنگام مرگ به آن چه عقيده داريد اعتقاد پيدا كند آتش بدن او را فرا نمىگيرد.پ 38- شجره گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اى شجره با محبت ما گناهان شما مورد مغفرت قرار مىگيرد.پ 39- سماعة بن مهران خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد، امام فرمود: اى سماعة بدترين مردم كيست گفت: ما هستيم يا بن رسول اللَّه، امام عليه السّلام از اين سخن ناراحت شد و رنگ مباركش سرخ گرديد و از حالت تكيه خارج شد و در جاى خود قرار گرفت و گفت: اى سماعه بدترين مردم در نزد مردم كدام اشخاص هستند.
فرمود: يا ابن رسول اللَّه به خداوند سوگند من دروغ نگفتم بدترين مردم در نزد مردم ما هستيم آنها ما را كافر و رافضى مىخوانند، امام فرمود: چه كار مىكنيد در آن هنگام كه شما را بطرف بهشت و آنها را بطرف جهنم مىكشانند، آنها در آن هنگام بطرف شما نگاه مىكنند و مىگويند ما را چه شده مردانى كه در نظر ما از اشرار بودند در اين جا مشاهده نمىكنيم.
اى سماعه اگر يكى از شما كار بدى بكند ما روز قيامت با پاى پياده بطرف
خداوند مىرويمپ و از او شفاعت مىكنيم و خداوند هم شفاعت ما را قبول مىكند، بخداوند سوگند از شما بيش از يك نفر به جهنم نخواهند رفت، اينك براى رسيدن به درجات بر هم سبقت بگيريد، و با پرهيزگارى دشمنان خود را رو سياه كنيد و غم و اندوه در دل آنها بگذاريد.پ 40- امام هادى عليه السّلام مىفرمايد: على عليه السّلام فرمودند: از رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله شنيدم مىفرمود: هنگامى كه روز قيامت مردم جمع شوند منادى فرياد مىزند يا رسول اللَّه خداوند به تو اختيار داده كه دوستان خود و اهل بيت خود را كه با آنها با محبت رفتار كردهاند پاداش بدهى.
و هم چنين كسانى كه با آنها دشمنى كردهاند آنها را هم مجازات كنى و هر طور دلت مىخواهد با آنها رفتار نمائى، رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: من مىگويم بار خدايا مىخواهم دوستان خود و اهل بيت را در بهشت جاى دهم و آن مقامى است شايسته كه خود وعده آن را دادهاى.پ 41- دعبل از حضرت رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله در تفسير آيه شريفه أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ فرمود: كه اين آيه در باره من و على فرود آمد و آن اينست كه روز قيامت من و على از مردم شفاعت مىكنيم.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود خداوند مرا و تو را اى على شفيع قرار مىدهد و مرا با تو لباس مىپوشاند، و بعد به تو خطاب مىكند و مىفرمايد: اينك هر كس با شما دشمنى مىكرد او را وارد دوزخ كنيد و هر كس با شما دوست بود او را وارد بهشت سازيد زيرا او مؤمن مىباشد.پ 42- ابو بصير گويد: در خدمت حضرت صادق عليه السّلام حج كردم، هنگامى كه با هم در طواف بوديم گفتم: يا ابن رسول اللَّه خداوند اين مردم را مورد رحمت قرار دهد، فرمود: اى ابا بصير اكثر اين مردمى را كه مشاهده مىكنى بوزينه و خوك هستند، گفتم: آنها را به من نشان دهيد.
گويد: امام در اين هنگام سخنانى بر زبان جارى كردند و بعد دست خود را به ديدگان من نهادند مشاهده كردم آنها همه بوزينه و يا خوك مىباشند، من از اين
وضع وحشت كردم، امام بار ديگر دست بر ديدگانم گذاشت و مانند اولى شد.پ بعد فرمود: اى ابا محمد شما در بهشت در نعمت و رفاه بسر مىبريد در حالى كه در جهنم از شما جستجو مىكنند ولى هرگز شما را پيدا نمىكنند، به خداوند سوگند يك نفر هم از شما وارد جهنم نخواهد شد.پ 43- على بن ابى حمزه از امام صادق و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمودند به جبرئيل گفت: خداوند متعال مىفرمايد: هر كس به وحدانيت من و رسالت بنده من محمد و به جانشينى على و فرزندان او معتقد گردد او را وارد بهشت مىكنم و از دوزخ نجاتش مىدهم.
او را در جوار خود جاى مىدهم و از كرامتهاى خود به او مىدهم، و نعمت خود را براى او كامل مىكنم و او را از مخصوصان و برگزيدگان خود مىنمايم، هر گاه مرا صدا بزند جوابش مىدهم، و اگر دعا كند مستجاب مىسازم و هر چه از من بخواهد به او مىدهم، اگر سكوت كند من ابتداء به او توجه مىكنم، اگر از من فرار كند من او را طلب مىكنم، و اگر برگردد مىپذيرم، و اگر در خانهام را بكوبد باز مىنمايم.
هر كس به وحدانيت من گواهى ندهد و به رسالت محمد صلى اللَّه عليه و اله كه بنده و فرستاده من مىباشد اعتقاد پيدا نكند و گواهى ندهد كه على بن ابى طالب عليه السّلام خليفه من هست و به امامت فرزندان او ايمان نياورد به نعمتهاى من كافر شده است.
او مرا كوچك شمرده و به آيات من كفران ورزيده و به كتابهاى من ايمان نياورده است اگر در خانه من بيايد راهش نمىدهم و اگر از من چيزى بخواهد محرومش مىكنم، و اگر مرا صدا بزند جوابش نمىدهم و اگر دعا كند اجابت نمىكنم، و اگر به من اميدوار باشد مايوس مىنمايم اينها پاداش او مىباشد و من به بندگان ستم نمىكنم.پ 44- بدر بن وليد گويد: يحيى بن سابور خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد تا با آن جناب وداع كند، امام فرمود: بخداوند سوگند، شما بر حق هستيد و مخالفان
شما در طريق حق نيستند، و من يقين دارم كه شما در بهشت مىباشيد، و خداوند به همين زودىها ديدگان شما را روشن مىكند.پ 45- زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: كسى كه به ولايت ما معتقد باشد طعم آتش را نخواهد ديد.پ 46- بكّار حضرمى گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: هنگامى كه عكرمه غلام ابن عباس را وفات رسيد او را از جايش انتقال دادند، امام فرمود: اگر من او را دريابم سخنى به او تعليم خواهم داد كه آتش او را آسيب نرساند، در اين هنگام مردى داخل شد و گفت: عكرمه درگذشت امام فرمود: پدرم مىگفت ما او را تعليم داديم، و آن ولايت و امامت ما بود.پ 47- اصبغ بن نباته گويد: حارث همدانى خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آمد در حالى كه من و گروهى از شيعيان هم با وى بوديم، حارث اندكى كمرش خم شده بود و با عصا راه مىرفت و بيمار هم بود، امير المؤمنين كه براى اصبغ احترام قائل بود به استقبالش آمد و گفت حالت چگونه است.
اصبغ عرض كرد يا امير المؤمنين روزگار به من آسيب مىرساند و ناراحتم مىكند هنگامى كه مشاهده مىكنم ياران شما در خانهات با همديگر مخاصمه مىكنند، فرمود: خصومت آنها در چه موضوعى است، گفت: آنها در باره شما و آن سه نفر كه قبل از شما حكومت مىكردند با هم اختلاف و نزاع دارند، بعضى غلو مىكنند و بعضى ميانهرو هستند و گروهى هم در شك مىباشند.
على عليه السّلام فرمود: اى برادر همدانى اندكى آرام بگيرد و گوش فرا دار، بهترين شيعيان من طبقه متوسط مىباشند، كه غاليان بايد به آنها برگردند و عقب ماندگان هم خود را به آنها برسانند، حارث گفت پدر و مادرم فدايت باشند حقيقت را براى ما روشن بفرما تا ما از روى بصيرت موضوع را درك كنيم و شك و شبهه از دل ما بيرون گردد.
على عليه السّلام فرمود: اى حارث امر بر تو مشتبه شده و بدان كه دين خدا بوسيله مردان شناخته نمىشود بلكه دين را بايد با حق و آيات حق شناخت، اينك نخست
حق را بشناس تا اهلش را بشناسى،پ اى حارث حق بهترين حديث مىباشد و كسى كه دنبال حق مىرود مجاهد است اينك گوش خود را باز كن تا حق را بشناسى و بعد گفتههاى مرا به اصحابت برسان.
متوجه باش كه من برادر رسول خدا و بنده خدا و تصديقكننده بزرگ رسول هستم، من هنگامى به رسالت او گواهى دادم كه آدم هنوز در كل بود، و من نخستين كسى هستم كه در اين امت او را به نبوت تصديق كردم، پس آغاز و انجام ما هستيم و من از خاصان آن حضرت بودم و وصى و جانشين او مىباشم.
اى حارث من صاحب سر رسول خدا هستم و با او به نجوا پرداختم، فهم قرآن و كتاب به من داده شد، خداوند به من علوم و فضائل عطا كرد به من هزار كليد دادند كه با هر كليدى هزار در گشوده مىشود و از هر درى هزار هزار دانش به روى من باز مىگردد، و در شب قدر هم علاوه بر اينها به من كمك مىشود.
اين علوم و فضائل براى من و ذريهام كه نگهدارندگان دين هستند در شب و روز جريان پيدا مىكند تا آنگاه كه خداوند زمين را به وارثان بدهد، اى حارث تو را مژده مىدهم كه دوستان و دشمنان من در جاهائى مرا خواهند شناخت، و آنجاها هنگام مردن، و هنگام عبور از صراط و هنگام ورود در كنار حوض و هنگام مقاسمه خواهد بود.
حارث گفت: اى مولاى من مقاسمه چيست، فرمود: مقاسمه با آتش دوزخ من در كنار آتش قرار مىگيرم و مىگويم اى آتش اين مال شما و اين هم مال من، اين دوست من است او را رها كن و اين دشمن من است او را بگير.
بعد از اين امير المؤمنين عليه السّلام دست حارث را گرفت و گفت: اى حارث همان گونه كه من دست تو را گرفتهام رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله هم دست مرا گرفت و اين در هنگامى بود كه قرشيان و منافقان نسبت به من حسادت مىكردند.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود من به ريسمان خدا چنگ مىزنم و تو هم به من چنگ مىزنى و فرزندانت هم به تو چنگ خواهند زد و شيعيان هم به شما چنگ مىزنند در اين هنگام خداوند با پيامبر خود چه خواهد
كرد.پ پيامبر با وصى خود چه رفتارى خواهد نمود، اى حارث اينك بنگر با چه كسى دوست هستى و اين سخنى كوتاه از يك قصه طولانى مىباشد، و اينك بدان چه كار مىكنى و اعمالت چيست اين سخن را سه بار تكرار كردند، در اين جا حارث برخاست و در حالى كه عباى خود را بر زمين مىكشيد گفت: به خداوند سوگند ديگر باكى ندارم مرگ بر من فرود آيد و يا من به استقبال مرگ بروم.پ عباية بن ربعى گويد: به عبد اللَّه بن عباس گفتم: چرا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله على عليه السّلام را به ابو تراب مكنى فرمودند، گفت براى اينكه او صاحب زمين مىباشد و در روى زمين بعد از رسول خدا حجت پروردگار است، بقاء و سكون زمين بخاطر او مىباشد.
از رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هنگامى كه قيامت برپا شود و كافر مشاهده كند كه خداوند براى شيعيان على عليه السّلام چه چيزهائى مهيا كرده است و چه پاداشها و كرامتهائى براى آنان مقرر نموده مىگويد كاش من هم از شيعيان على بودم و همين است كه خداوند فرمود: يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً
.پ 49- ابن عباس گويد: رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و اله فرمود: من روز قيامت از چهار نفر شفاعت خواهم كرد و لو گناهان مردم روى زمين را بياورند، كسى كه مقابل ذريهام به ايستد و با دشمنان او جنگ كند كسى كه حوائج آنها را برآورد در هنگامى كه مضطر گردند و كسى كه با زبان و دل آنها را دوست بدارد.پ 50- نصر بن على از موسى بن جعفر و او از پدرانش عليهما السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله دست حسن و حسين را گرفت و فرمود: هر كس اين دو و پدر و مادرش را دوست بدارد با من در بهشت خواهد بود.پ 51- عبد اللَّه بن عمر گويد: از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و اله در باره على سؤال كردم، رسول خدا ناراحت شد و فرمود: چرا گروهى از من در باره كسى سؤال مىكنند كه منزلت او در نزد خداوند مانند منزلت من مىباشد، متوجه باشيد هر كس على را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست بدارد خداوند را دوست
داشته است.پ خداوند از هر كس راضى باشد بهشت را به او عطا مىكند بدانيد هر كس على را دوست بدارد پروردگار نمازهاى او را قبول مىكند و روزهاش را مىپذيرد و دعايش را مستجاب مىگرداند و بدانيد هر كس على را دوست بدارد فرشتگان براى او استغفار مىكنند و درهاى هشتگانه بهشت براى او باز مىشوند و او از هر درى بخواهد وارد مىگردد.
هر كس على را دوست بدارد از دنيا بيرون نمىرود تا آنگاه كه از آب كوثر بياشامد و از ميوه درخت طوبا بخورد و جاى خودش را در بهشت بنگرد، هر كس على را دوست بدارد خداوند مرگ را بر او آسان مىگيرد و قبرش را يكى از باغهاى بهشتى قرار مىدهد.
هر كس على را دوست بدارد خداوند به عدد هر رگى در بدن به او يك حوراء مىدهد، و هشتاد نفر از خويشاوندانش را شفاعت مىكند، و براى هر موئى كه در بدن دارد شهرى در بهشت به او مىدهند و هر كس على را دوست بدارد خداوند فرشته موت را با او مهربان مىكند، و ترس منكر و نكير را از او دور مىگرداند و قبرش را روشن مىسازد و چهرهاش را نورانى مىنمايد.
هر كس على را دوست بدارد خداوند او را در سايه عرش با شهداء و صديقان در سايهها قرار مىدهد و هر كس على را دوست بدارد خداوند او را از آتش نجات مىدهد، هر كس على را دوست بدارد خداوند نيكىهاى او را قبول مىكند و از گناهانش در مىگذرد و با حمزه سيد الشهداء همنشين مىسازد.
هر كس على را دوست بدارد خداوند علم و حكمت را در دلش جاى گزين مىكند و حق را بر زبانش جارى مىسازد و درهاى رحمت را بروى او مىگشايد، و هر كس على را دوست بدارد در آسمان از او به عنوان اسير خدا در زمين ياد مىكنند.
هر كس على را دوست بدارد فرشتهاى در زير عرش فرياد مىزند اى بنده خدا گناهانت آمرزيده شد اينك عمل را از سر گير، هر كس على را دوست بدارد و
روز قيامت چهرهاش مانند ماه شب چهارده مىدرخشد،پ هر كس على را دوست بدارد خداوند تاجى بر سر او مىگذارد و لباس كرامت در بر او مىكند.
هر كس على را دوست بدارد مانند برق از صراط عبور مىكند، و هر كس على را دوست بدارد نامه اعمال او باز نمىشود و ميزانى براى او نصب نمىگردد و به او گفته مىشود وارد بهشت گردد.
هر كس على را دوست بدارد فرشتگان به ديدن او مىروند و با او دست مىدهند، پيامبران او را زيارت مىكنند، و خداوند همه خواستهها و حوائج او را مىدهد، هر كس به محبت على از دنيا برود من ضمانت مىكنم كه او را وارد بهشت كنم، و اين سخن را سه بار تكرار كردند.پ 52- حذيفة بن منصور گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم كه مردى وارد شد و گفت: قربانت گردم برادرى دارم كه شما را دوست دارد و در احترام و عظمت شما مىكوشد ولى مبتلا به شرب خمر است امام عليه السّلام فرمود: براى دوستان ما اين حالت بسيار بزرگ است ولى من بدتر از اين را به شما بگويم و آن اين است كه ناصبى براى ما بدتر از آن مىباشد.
پستترين مؤمنان كه در ميان آنان پست وجود ندارد مىتواند دويست انسان را شفاعت كند ولى اگر اهل زمين و آسمان و درياهاى هفتگانه بخواهند براى يك ناصبى شفاعت كنند پذيرفته نمىشود، اين برادرت قبل از اينكه از دنيا برود موفق به توبه مىگردد و يا در بدنش به بيمارى مبتلا مىگردد.
اين بيمارى موجب مىشود كه گناهانش آمرزيده شود و او هنگامى كه در محضر خداوند حاضر مىشود گناهى نداشته باشد، شيعيان راه درست را گرفتهاند و آنها در پايان به خير و سعادت خواهند رسيد، پدر من همواره مىگفت دوست آل محمد را دوست بگير اگر چه گناهكار باشد و با دشمنان آنها دشمنى كن اگر چه روزهدار و نمازگزار باشد.پ 53- ميسرة بن حبيب گويد: على بن الحسين سلام اللَّه عليهما فرمود: روز قيامت ما از دامن رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله مىگيريم، و شيعيان ما هم از دامن ما خواهند
گرفت.پ 54- عاصم بن ابى حمزه گويد: على عليه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود:
نخستين كسى كه وارد بهشت مىشود من و فاطمه و حسن و حسين هستيم، گفتم:
يا رسول اللَّه پس دوستان ما كجا خواهند بود فرمود: پشت سر شماها.پ 55- ابو حمزه ثمالى گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: خداوند متعال روز قيامت شيعيان ما را با همان گناهان و عيبها از قبرها بيرون مىكند و صورتهاى آنها مانند ماه تابان مىدرخشند، ترس و وحشت در ميان آنها نيست و در آرامش و راحتى هستند.
مردم مىترسند ولى آنها ترسى ندارند، مردم در غم و اندوه مىباشند ولى آنان غمى ندارند، آنها روز قيامت سوار بر شتران و مركبهائى هستند كه بالهاى طلائى آنها مىدرخشد، آنها بدون تربيت براى سوار شدن رام هستند گردنها مانند ياقوت سرخ و نرمتر از حرير مىباشد.پ 56- عمر بن خطاب گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: من و فاطمه و حسن و حسين و على در يك قبه سفيد در حضيرة القدس هستيم و اين قبه را قبه مجد مىگويند، و شيعيان ما هم در طرف راست مقام قرب خداوندى مىباشند.پ 57- ابو على همام گويد: از كعب الاحبار پرسيدم در باره شيعيان على چه مىگوئيد گفت: اى همام من وصف آنها را در كتابهاى آسمانى ديدهام، آنها حزب خداوند و ياران دين او مىباشند آنها شيعيان ولى خدا و بندگان خاص خداوند هستند و از ميان بندگان برگزيده شدهاند.
پروردگار آنها را براى دين خود برگزيد آنها را براى بهشت آفريد و در بهشت جايشان داد، آنها در فردوس برين در سرا پردههائى از در و اطاقهايى از مرواريد قرار دارند، آنان در ميان مقربان و نيكان جايى دارند و از شربتهاى سر به مهر مىآشامند.
در آنجا چشمهاى است كه به آن تسنيم مىگويند غير از آنها كسى از آن چشمه آب نمىنوشد، تسنيم چشمهاى است كه خداوند آن را به فاطمه بخشيده
استپ و آن از زير قبه منزل فاطمه جريان دارد، مانند كافور سفيد و مزهاش مانند زنجفيل و بويش مانند مشك مىباشد.
آب از زير قبه جارى مىشود و جريان پيدا مىكند و شيعيان و دوستانش از آن مىآشامند، قبه او چهار پايه دارد پايه از لؤلؤ سفيد كه از زير آن چشمهاى مىجوشد و در بهشت روان مىگردد آن چشمه را هم سلسبيل مىنامند، و پايهاى از در زرد مىباشد كه از زير آن چشمهاى بنام طهور جارى مىگردد.
پايهاى ديگر از زمرد سبز است كه از زير آن دو چشمه از عسل و خمر جارى مىگردند، هر چشمهاى از اين چشمهها بطرف پائين بهشت جريان دارند و فقط تسنيم بطرف بالا مىرود و خاصان اهل بهشت از آن مىنوشند كه آنها عبارتند از شيعيان على و دوستان او.
و اين است معنى آيه شريفه يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ، و اين نعمتها براى آنها گوارا باد، بعد گفت: به خداوند سوگند كسى آنها را دوست نمىدارد مگر كسانى كه خداوند از آنها پيمان گرفته باشد.پ 58- جابر گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند جز ما و شيعيان ما را مورد رحمت خود قرار نمىدهد و شيعيان ما روز قيامت رستگار مىباشند، و در حديث ديگرى امام باقر عليه السّلام فرمود: با محبت ما خداوند شما را مىآمرزد.پ 59- عمار سندى گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم من به بلاد مشركان مسافرت مىكنم گروهى در نزد ما هستند كه مىگويند اگر در آن جا بميرى با آنها محشور مىگردى، فرمود هنگامى كه آنجا مىروى از ما هم گفتگو مىكنى و مردم را بطرف ما فرا مىخوانى.
عرض كردم آرى، فرمود: هنگامى كه در اين شهرهاى مسلماننشين مسافرت مىكنى مىتوانى از ما سخن بگوئى گفت: خير، فرمود: هر گاه در بلاد شرك بميرى و در آن جا به خاك بروى روز قيامت يك امت محشور مىگردى و نورى در مقابلت خواهد بود كه تو را هدايت مىكند.
پ60- عبد اللَّه بن مسعود گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هنگامى كه خداوند آدم عليه السّلام را خلق كرد و روح در آن دميد آدم عطسه كرد در اين هنگام به او الهام شد بگويد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* خداوند متعال فرمود: اى آدم تو مرا حمد گفتى به عزت و جلال خودم سوگند اگر نه اين بود كه اراده كردهام دو بنده را در آخر الزمان خلق كنم تو را خلق نمىكردم.
آدم عليه السّلام گفت: بار خدايا آن دو بنده در چه وقت خواهند آمد و نام آنها چيست، خداوند به او وحى فرستاد سرت را بلند كن، او سرش را بلند كرد و مشاهده كرد در زير عرش نوشتهاند. لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه نبى الرحمة و على مفتاح الجنة، و بعد نوشته بود سوگند به عزت و جلال خودم هر كس او را دوست بدارد بر او ترحم مىكنم و هر كس او را دشمن بدارد عذابش مىنمايم.پ 61- عطيه عوفى گويد: همراه جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زيارت قبر امام حسين عليه السّلام بيرون شديم، هنگامى كه وارد كربلا شديم جابر به نزديك شط فرات رفت و غسل نمود، بعد لنگى به كمر بست و پارچهاى را هم به دوش افكند، و كيسهاى بيرون آورد و مقدارى سعد بر خود پاشيد.
پس در حالى كه مشغول ذكر خداوند بود بطرف قبر حركت كرد هنگامى كه نزديك قبر رسيد گفت دست مرا بالاى قبر بگذاريد، من هم دست او را روى قبر نهادم او از حال رفت و بىهوش گرديد من مقدارى آب بصورت او پاشيدم و او به حال آمد.
بعد از اين گفت: اى حسين، و سه بار اين كلمه را تكرار كردند و بعد گفتند:
دوست جواب دوست را نمىدهد، سپس گفت: چگونه جواب مرا بدهى كه سرت را از بدنت جدا كردهاند و رگهايت را قطع نمودهاند، من گواهى مىدهم كه تو فرزند پيامبران هستى و فرزند سرور مؤمنان مىباشى.
اى حسين تو با تقوى هم پيمان بودى و ريشه هدايت بشمار مىرفتى، تو پنجمين نفر از اصحاب كسا هستى، تو فرزند سيد نقباء مىباشى، تو فرزند فاطمه زهرائى، چرا چنين نباشى در حالى كه از دست رسول خدا تغذيه شدى و در دامن
پرهيزگاران تربيت گرديدى.پ اين حسين تو از پستان ايمان شير خوردى و با اسلام از شير گرفته شدى، در حال حياة و ممات پاك و پاكيزه هستى، ولى دلهاى اهل ايمان از دورى شما خوش نيست و دل آنها از اين جهت ريش است، سلام و رضوان خدا بر تو باد، گواهى مىدهم به طريقى رفتى كه برادرت يحيى بن ذكريا در آن راه گام برداشت.
بعد از آن ديدگان خود را متوجه قبر كرد و گفت: السلام عليكم أيها الارواح التى حلت بفناء الحسين و أناخت برحله، أشهد انكم أقمتم الصلاة و آتيتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم الملحدين و عبدتم اللَّه حتى اتاكم اليقين.
بعد فرمود: سوگند به خداوندى كه محمد را براستى برانگيخت ما هم در مصائبى كه بر شما وارد شد شريك هستيم، عطيه گفت: به جابر گفتم چگونه ما در مصائب آنها شريك هستيم در صورتى كه بيابانى را نپيموديم و از كوهى بالا نرفتيم، و شمشيرى نزديم، در حالى كه آنها قطعه قطعه شدند و بين سرها و بدن آنها جدائى افتاد، فرزندان آنها يتيم و زنان آنها بيوه شدند.
جابر گفت: اى عطيه از دوست خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هر كس قومى را دوست بدارد خداوند آنها را در ثواب اعمال آنان شريك مىگرداند، سوگند به خدائى كه محمد را براستى برانگيخت و او را به نبوت برگزيد، نيت من و ياران من با آنها يكى مىباشند.
اى عطيه مرا بطرف خانههاى كوفه ببريد، عطيه گويد هنگامى كه در بين راه بوديم جابر گفت: اى عطيه مىخواهى ترا وصيتى بكنم، گمان نمىكنم بعد از اين با تو ملاقاتى داشته باشم، با محبان آل محمد صلّى اللَّه عليه و اله دوست باشيد و با دشمنان آنها دشمنى كنيد اگر چه نماز گذار و روزهدار باشند.
با دوستان آل محمد با محبت رفتار كنيد، اگر آنها قدمى بطرف گناه برمىدارند ولى از سوى ديگر در محبت آنها هم قدمى ديگر برمىدارند، دوستان آل محمد عليهم السّلام بطرف بهشت مىروند در صورتى كه دشمنان آنان به دوزخ خواهند رفت.
پ62- عبد اللَّه بن وليد گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيديم، در هنگامى كه مروانيان حكومت مىكردند، امام فرمود: شما از كجا آمدهايد گفتيم از كوفه، فرمود: هيچ شهرى به اندازه اهل كوفه ما را دوست نمىدارند مخصوصا طرفدارى از ولايت و امامت ما در آن جا بيشتر است.
خداوند شما را بطرفى هدايت كرد كه مردم آن را نشناختند شما دعوت ما را اجابت كرديد در حالى كه مردم با ما دشمنى كردند، شما از ما پيروى كرديد مردم با ما مخالفت نمودند، شما ما را تصديق نموديد ولى مردم ما را تكذيب كردند، خداوند زندگى و مرگ شما را با ما قرار داد.
از پدرم شنيدم مىفرمود: فاصله شما با آنچه شما را خوشحال مىكند و ديدگان شما را روشن مىگرداند و شما را مورد غبطه ديگران قرار مىدهد فقط مرگ است، خداوند متعال در قرآن فرموده: ما قبل از تو پيامبرانى فرستاديم و براى آنها زنان و فرزندانى قرار داديم، و ما هستيم ذريه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله.پ 63- بشير نبال گويد: شترى خريدارى كردم كه لاغر بود: گروهى گفتند او مىتواند در مسافرتها مورد استفاده تو قرار گيرد، و گروهى گفتند به درد مسافرت و حمل و نقل نمىخورد، من سوار شتر شدم و خود را به مدينه رسانيدم، در حالى كه دست و پا و چهرهام از هم شكافته بودند.
در مدينه در منزل امام باقر عليه السّلام رفتم و به خادم گفتم از امام براى من اجازه ورود بخواه در اين هنگام امام صداى مرا شنيد و فرمود: اى بشير خوش آمدى بيا داخل منزل هنگامى كه مرا مشاهده كرد فرمود: چرا چنينشدهاى.
عرض كردم قربانت گردم شتر لاغرى خريدم گاهى سوار شدم و گاهى پياده راه پيمودم از اين جهت دست و پايم و صورتم مجروح شد، فرمود: چرا به چنين مسافرت مشكلى دست زدى گفتم براى اينكه دوست داشتم با شما ملاقات كنم و به زيارت شما برسم.
امام عليه السّلام فرمود: هنگامى كه روز قيامت شود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به خداوند ملتجى مىشود و ما هم به رسول خدا دست مىزنيم، و شما هم به ما چنگ خواهيد زد،
خيال مىكنيد ما شما را كجا خواهيم برد، به خداوند سوگند كه شما را وارد بهشت خواهيم كرد.پ 64- جابر بن عبد اللَّه گويد: خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بوديم كه على بن ابى طالب عليه السّلام وارد شد، رسول خدا فرمود: سوگند بخدائى كه جانم در دست او مىباشد اين شخص و شيعيان او رستگار هستند.
بعد از اين فرمود: او نخستين مؤمن شما است، و از همه شما بهتر به عهد خداوند وفا مىكند، و اوامر خداوند را با قدمهاى استوار اجرا مىگرداند، و بيش از شما نسبت به مردم عدالت دارد، و در هنگام قسمت از شما بيشتر مساوات را رعايت مىنمايد، و در نزد خداوند بيش از همه ارزش و عزت دارد، در اين هنگام آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ فرود آمد.پ 65- ابو هريره گويد: فاطمه عليها السلام را از اين جهت فاطمه نام نهادند كه او دوستان خود را از آتش نجات مىدهد.پ 66- احمد بن عامر طائى از حضرت رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دخترم را از اين جهت فاطمه نام نهاده شد كه خداوند او و دوستانش را از آتش بريده است.پ 67- جابر بن عبد اللَّه گويد: من و على در خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بوديم كه عمر بن خطاب وارد شد و گريبان مردى را هم گرفته بود، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به عمر گفت اين مرد چه كار كرده است كه اين گونه گريبان او را گرفتهاى.
عمر گفت: يا رسول اللَّه اين مرد از شما نقل مىكند كه شما گفتهايد هر كس بگويد لا اله الا اللَّه وارد بهشت مىگردد و هر گاه مردم اين را بشنوند دنبال كارهائى مىروند آيا شما اين را گفتهايد، فرمود: آرى هنگامى كه ولايت اين را داشته و با او محبت كند.پ 68- سلمان گويد: در حضور حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله بودم كه على عليه السّلام وارد شد رسول خدا چند عدد سنگريزه به او داد هنگامى كه سنگ ريزهها در دست او قرار گرفت ناگهان شنيديم سنگ ريزهها به سخن آمدند و با زبان فصيح گفتند:
پلا اله اللَّه محمد رسول اللَّه، رضيت باللَّه ربا و بمحمد نبيا و بعلى بن ابى طالب وليا، بعد از اين رسول خدا فرمود: هر كس صبح كند و خدا را دوست بدارد و به ولايت على بن ابى طالب اعتقاد پيدا نمايد از عذاب خدا و ترس او در آسايش خواهد بود.پ 69- احمد بن عامر طائى از حضرت رضا عليه السّلام و او از پدرانش روايت مىكند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على هنگامى كه روز قيامت فرا رسد من بخداوند چنگ مىزنم و تو به من چنگ مىزنى و فرزندانت به تو چنگ خواهند زد و شيعيانت هم به آنها چنگ مىزنند و در آن هنگام خواهيد ديد كه به كجا خواهيم رفت.پ 70- احمد بن عامر از امام رضا و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه على عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند من روز قيامت از چهار نفر شفاعت خواهم كرد، كسانى كه اهل بيت مرا دوست بدارند، كسانى كه دوستان آنها را دوست و دشمنان آنها را دشمن بگيرند، كسانى كه حوائج آنان را برآورند، و در مشكلات زندگى به آنها برسند.پ 71- ابن عباس گويد: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: خداوند ستونى از ياقوت سرخ دارد كه به عرش پيوسته است جز على و شيعيان او كسى به آن دست نخواهد يافت.پ 72- ام سلمه گويد: شبى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله نزد من بودند كه فاطمه و على عليهما السّلام آن جا آمدند، رسول خدا فرمود: بشارت باد ترا كه خود و يارانت در بهشت خواهيد بود و شيعيانت هم با تو وارد بهشت مىگردند.پ 73- حارث از على عليه السّلام روايت مىكند كه خدمت على عليه السّلام رسيدم در حالى كه مقدارى از شب گذشته بود، فرمود: اى حارث چرا در اين موقع آمدهاى گفتم يا امير المؤمنين دوستى تو مرا در اين هنگام به خدمت شما كشانيد، امام سه بار فرمودند اللَّه الذى لا اله الا هو.
بعد از اين فرمودند شما در سه جا مرا مشاهده مىكنيد، هنگامى كه مرگ شما
فرا رسد و بخواهيد از اين جهان برويد، و هنگامى كه بخواهيد از پل صراط عبور كنيد، و هنگامى كه بخواهيد كنار حوض بيائيد و از آن آب بنوشيد.پ 74- ابو هارون عبدى گويد: در سال حرة از منزل خود بيرون شدم و متوجه گرديدم گروهى جمع شدهاند، پرسيدم اين اجتماع براى چيست، گفتند ابو سعيد خدرى در اين جا هست و مردم براى او اجتماع كردهاند، من خود را به او رسانيدم و گفتم در باره على سخن بگوييد.
ابو سعيد گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كسى را فرستادند تا ندا كند هر كس بگويد لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه وارد بهشت مىگردد، عمر به منادى گفت: او براى گروه خاصى مىباشد و يا به همه مربوط است، منادى آمد و جريان را به رسول خدا گفت: پيامبر دست به شانه على گذاشت و فرمود: اين مخصوص على و شيعيان او مىباشد.پ 75- جابر بن عبد اللَّه گويد: هنگامى كه على عليه السّلام در خيبر خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله رسيد، پيامبر فرمود: اگر گروهى از امت من در بارهات سخنانى نمىگفتند كه نصارى در باره عيسى عليه السّلام گفتند امروز مطالبى جالب در باره تو مىگفتم.
در اين هنگام تو به هر گروهى كه عبور مىكردى خاكهاى زير پايت را برمىداشتند و از آب وضويت به عنوان تبرك مىگرفتند و به آن استشفاء مىكردند، و اين بس است كه تو از من و من هم از تو مىباشم تو از من ارث مىبرى و من هم از تو ارث مىبرم، تو از من مانند هارون در برابر موسى هستى جز اينكه بعد از من پيامبرى نيست.
تو ذمه مرا رها مىكنى و براى اجراى سنت من جنگ مىنمائى، و فردا در كنار حوض جانشين من هستى، و تو نخستين كسى هستى كه در كنار حوض بر من وارد مىگردى، و با من جامه در بر مىكنى، و نخستين فرد از امت من مىباشى كه وارد بهشت مىشوى.
شيعيانت با چهرههاى نورانى روى منابرى از نور قرار مىگيرند و پيرامون من
جمع مىگردندپ من از آنها شفاعت مىكنم و آنها در بهشت همسايه من خواهند بود، جنگ با تو جنگيدن با من است، و صلح با تو صلح با من مىباشد، نهان تو نهان من و آشكار تو آشكار من است.
فرزندانت فرزندان من هستند، تو وعدههاى مرا به انجام مىرسانى حق با تو و در زبان و دلت و ديدگانت مىباشد، ايمان با خون و گوشت تو آميخته همان گونه كه با من درآميخته است دشمنان تو به حوض راه پيدا نمىكنند، و دوستانت با تو وارد كنار حوض خواهند شد.
در اين هنگام على عليه السّلام سجده كردند و گفتند: خداوند را ستايش مىكنم كه اسلام را بر من ارزانى داشت و قرآن را به من تعليم فرمود: و مرا محبوب خاتم پيامبران كرد، و اين همه احسان و نيكى به من فرمود: رسول خدا فرمود: اگر تو نبودى بعد از من مؤمنان شناخته نمىشدند.پ 76- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: هر كس در محبت محمد و آل محمد عليهم السّلام بميرد شهيد مرده است، و هر كس در محبت آل محمد بميرد مورد رحمت و مغفرت قرار مىگيرد، و هر كس در محبت آل محمد بميرد با توبه از جهان مىرود.
هر كس با محبت محمد و آل محمد بميرد، مؤمن است و با ايمان كامل جهان را ترك مىكند، هر كس با محبت آل محمد بميرد فرشته مرگ او را به بهشت بشارت مىدهد، و نكير و منكر بشارت بهشت را به او مىدهند، هر كس به محبت آل محمد از دنيا برود از قبرش دو در بطرف بهشت باز مىگردد.
هر كس به محبت آل محمد از دنيا برد، فرشتگان رحمت در قبرش جاى مىگيرند، هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود در پيروى از سنت رسول از جهان مىرود، و هر كس با بغض و كينه آل محمد از دنيا برود روز قيامت در پيشانيش مىنويسند اين از رحمت خداوند مايوس است، و هر كس در بغض آنها بميرد كافر است و بوى بهشت به مشام او نخواهد رسيد.پ 77- جابر بن عبد اللَّه از حضرت باقر و او از پدرش زين العابدين عليهما السّلام روايت مىكند كه مردى نزد آن جناب آمد و گفت حديث مخصوصى در باره خودتان براى
من باز گوئيدپ فرمود: آرى ما خازنان علم خداوند و وارثان وحى و حاملان كتاب او هستيم.
اطاعت ما واجب و دوستى ما از ايمان است و بغض ما علامت نفاق مىباشد، دوستان ما در بهشت و دشمنان ما در دوزخ گرفتار هستند، سوگند به خداوند كه ما از طينتى پاك آفريدهشدهايم كه ديگرى در آن سهيم نيست و دوستان ما هم از طينتى كه پائينتر از آن هست آفريده شدهاند.
هنگامى كه روز قيامت فرا رسد طينت سفلى به عليا ملحق خواهند شد، در آن هنگام مشاهده خواهيد كرد كه خداوند به پيامبر خود چه خواهد كرد، و پيامبر هم با فرزندان خود چگونه رفتار خواهد نمود، و فرزندان او با دوستان و محبان خود چه خواهند كرد و همه اينها بطرف بهشت مىروند.پ 78- ابو قلابه گويد: از ام سلمه در باره شيعيان على سؤال كردم، گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در اين باره سؤال كردم فرمود: شيعيان على روز قيامت رستگار هستند.پ 79- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هفتاد هزار نفر از امت من بدون حساب وارد بهشت مىشوند كه حساب و عذابى براى آنها نيست، بعد متوجه على عليه السّلام شد و فرمود: آنها شيعيان تو هستند و تو هم امام آنها هستى.پ 80- عبد اللَّه بن شريك از حضرت باقر عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: ابو بكر و عمر و عبد الرحمن بن عوف و زبير نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله آمدند، رسول خدا بيرون شد و آمد در كنار آنها نشست و در حالى كه بند نعلش پاره شده بود، پيامبر نعل خود را بطرف على عليه السّلام افكند و فرمود: در طرف راست عرش گروهى از ما هستند كه بالاى منبرهائى از نور قرار دارند، چهرههاى آنها از نور مىدرخشد و لباسهائى هم از نور در بردارند، آنها به اندازهاى نورانى هستند كه ديده ناظران قدرت مشاهده آنها را ندارد.
در اين جا ابو بكر و زبير و عبد الرحمن هر كدام از رسول خدا پرسيدند آنها كدام افراد هستند، رسول اكرم پاسخ آنها را نمىدادند، بعد از آن على عليه السّلام پرسيد يا
رسول اللَّه آنها چه افرادى مىباشند، فرمود: آنها گروهى هستند كه داراى نسب و مال نيستند و براى رضاى خدا با هم دوست شدهاند، آنها شيعيان تو مىباشند و تو هم امام آنها مىباشى.پ 81- عبد اللَّه بن محمد از پدرش و او از جدش روايت مىكند كه على عليه السّلام فرمود: سلمان خير رضوان اللَّه عليه گفت: يا ابا الحسن هر گاه در نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بودم و تو آنجا آمدى رسول خدا مىگفت: اى سلمان اين و حزبش روز قيامت رستگار هستند.پ 82- حضرت سجاد عليه السّلام از پدرش و او از امير المؤمنين عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: مؤمن در هر حال و هر ساعتى كه بميرد شهيد مرده است، من از دوستم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: مؤمن هر گاه از دنيا خارج شود و مانند گناهان همه اهل زمين هم گناه داشته باشد مرگ گناهان او را پاك مىكند.
بعد از اين فرمود: هر كس از روى اخلاص كلمه لا اله الا اللَّه را بر زبان جارى كند او از شرك خالى مىگردد و هر كس بدون شرك از دنيا برود وارد بهشت مىگردد و بعد اين آيه شريفه را قرائت كردند كه خداوند مشركان را رحمت نمىكند ولى جز آن را مىآمرزد.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على آنها شيعيان شما هستند، على گويد: گفتم يا رسول اللَّه اين براى شيعيان من مىباشد فرمود: آرى بخداوند سوگند براى شيعيان و دوستان شما هست آنها از قبرها خارج مىگردند و مىگويند.
لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه على ولى اللَّه، در اين هنگام لباسهاى سبزى از بهشت براى آنها مىآورند و تاجهائى بر سر آنها مىگذارند، هر يك از آنها آن لباسها را در بر كرده و آن تاجها را بر سر نهاده سوار بر اسبها مىگردند و به طرف بهشت پرواز مىكنند، ترس روز قيامت آنان را فرا نمىگيرد و فرشتگان از آنها استقبال مىكنند و مىگويند اين روزى است كه وعده داده شديد.پ 83- احمد بن حماد براى حضرت باقر عليه السّلام نامهاى طولانى نوشتند، امام عليه السّلام در پاسخ او نوشتند: اما دنيا كه ما در آن در شهرها پراكنده هستيم، و ليكن هر كس
در هر جا باشد و امامش را دوست بدارد و از دين او پيروى كند با او خواهد بود اگر چه از وى دور باشد اما در آخرت همه با هم مىباشند و در آنجا فاصلهاى نيست.پ 84- عبد اللَّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند اى على روز قيامت گروهى از قبرها بيرون مىگردند در حالى كه صورتهاى آنان مىدرخشد آنها لباسهاى سفيد كه مانند شير مىباشد در بر كردهاند، كفشهائى در بردارند كه از طلا هست و بندهاى آن از لؤلؤ درخشنده است.
آنها بر مركبهائى از نور سوار مىگردند، رحل آنها همه از طلا كه با در و ياقوت مزين شدهاند آن جماعت بر آن مركبها سوار مىشوند تا نزديك عرش خداوند مىرسند، مردم در حال حساب دادن هستند و غم و اندوه دارند ولى اين گروه مشغول خوردن و آشاميدن مىباشند و خوش حالى مىكنند.
على عليه السّلام پرسيد يا رسول اللَّه اينها كدام افراد هستند، فرمود: اى على آنها شيعيان تو هستند و تو هم امام آنها هستى، و اين است معنى آيه شريفه كه فرمود:
روزى كه پرهيزگاران را دسته دسته بطرف خداوند سوق مىدهيم، و مجرمان را بطرف دوزخ مىكشانيم، آنها دشمنان تواند و آنان را بدون حساب بطرف دوزخ مىبرند.پ 85- منهال قصاب گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم از خداوند بخواهيد كه مرا شهادت روزى كند، فرمود: مؤمن شهيد است و بعد اين آيه شريفه را خواندند: كسانى كه ايمان به خدا و رسول آوردند آنها از صديقان و شهيدان در نزد خداوند به حساب مىآيند مزد آنها محفوظ و با نورى كه دارند پيش مىروند.پ حارث بن مغيرة گويد: خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيدم امام فرمودند هر يك از شما كه به ولايت ما اعتراف كند و منتظر امر ما باشد و براى خدا صبر نمايد مانند كسى است كه در ركاب قائم آل محمد عليهم السّلام با شمشير خود مشغول جهاد گردد، بعد فرمود: آرى به خداوند سوگند مانند آن كسى است كه در ركاب رسول
خدا صلّى اللَّه عليه و اله به جهاد پردازد.پ بار سوم فرمود: مانند كسى است كه در خيمه رسول خدا جانش را فداى آن جناب كند، آيهاى در قرآن در باره شما هست گفتم: قربانت گردم آن كدام آيه است فرمود: خداوند متعال مىفرمايد: كسانى كه به خداوند و رسولش ايمان آورند آنها از صديقان و شهيدان بشمار هستند پاداش آنها محفوظ و با نورى كه دارند راه را پيدا مىكنند، بعد فرمود: بخداوند سوگند شما از راستگويان و گواهان در نزد خداوند مىباشيد.پ 86- ابو حمزه گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم عمرم زياد شده و استخوانهايم باريك گرديده و مرگم نزديك است، و اينك مىترسم قبل از اينكه اين امر برسد جان دهم، فرمود: اى ابو حمزه مگر نه اين است كه مشاهده مىكنى شهيد كشته مىگردد.
گفتم آرى چنين است فرمود: اى ابو حمزه هر كس به ما ايمان بياورد و حديث ما را تصديق كند و منتظر امر ما باشد مانند كسى است كه زير پرچم قائم جهاد كند، بلكه مانند كسى است كه زير پرچم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به كارزار مشغول گردد.پ ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمودند: اى ابو محمد كسانى كه به ولايت و امامت ما در مىگذرند شهيد مىباشند، گفتم قربانت گردم اگر چه در بسترش هم بميرد فرمود: آرى اگر چه در بستر خود درگذرد، او زنده است و روزى مىخورد.پ 87- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند خداوند از نور صورت على بن ابى طالب هفتاد هزار فرشته خلق كرده كه براى او و دوستانش تا روز قيامت طلب مغفرت مىكنند.پ عيسى بن عبد اللَّه از پدرش و او از جدش روايت مىكند كه على عليه السّلام فرمود:
سلمان فارسى گفتند يا ابا الحسن هر گاه شما نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله مىآمدى آن جناب دست بر شانه من مىزدند و مىگفتند: اى سلمان اين و حزب او رستگار
مىباشند.پ 88- حبيب سجستانى از حضرت باقر عليه السّلام روايت مىكند كه خداوند فرمود:
هر ملتى كه از امام غير منسوب از طرف خداوند اطاعت كند او را عذاب مىكنم اگر چه آن ملت نيكوكار باشند، و هر ملتى كه از امام عادل منصوب از خداوند پيروى كنند در مىگذرم اگر چه آن ملت گناه كار باشند.
امام عليه السّلام فرمود: ما بر شيعيان خود گواه هستيم و شيعيان ما هم گواه بر مردم مىباشند و با گواهى شيعيان ما مردم پاداش و يا معاقب مىشوند.پ 89- ثمالى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: شما اهل سلام و تحيت از طرف خداوند هستيد، و شما مورد رحمت و مغفرت و گذشت از جانب خدا مىباشيد، خداوند به شما وعده داده و شما را به اطاعت از خود دعوت كرده است، نه حسابى براى شما هست و نه ترس و حزنى خواهيد داشت.
ابو حمزه گويد: از آن جناب شنيدم فرمود: خداوند شيعيان ما را از خطا و لغزش نگهداشته و قلم از آنها برداشته شده است، فرمود: شنيدم امام مىفرمودند من گروهى را مىشناسم كه خداوند آنها را رحمت كرده و از آنها راضى شده و آنان را از لغزش باز داشته است.
خداوند به آن گروه ترحم كرده و آنها را از هر بينش سوئى نگهداشته و مورد تائيد و هدايت خود قرار داده و به هر كار خيرى راهنمائى كرده است، گفته شد: يا ابا عبد اللَّه آنها كدام افراد هستند فرمود: آنها شيعيان نيكوكار ما هستند و آنها شيعيان على مىباشند.پ 90- ابان بن تغلب گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم قربانت گردم تفسير فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ چيست فرمود: كسانى كه با فضل و عنايت خداوند به ولايت ما رسيدهاند از عقبه عبور مىكنند و آن عقبه ما مىباشيم كه هر كسى از آن بگذرد رهائى پيدا مىكند.
امام در اين جا سكوت كرد و بار ديگر فرمود: مىخواهى سخنى به تو تعليم دهم كه از خير دنيا و آنچه در آن هست بهتر باشد گفتم آرى قربانت گردم، فرمود:
پمعنى فَكُّ رَقَبَةٍ اين است كه همه مردم بر دكان آتش هستند جز تو و يارانت كه خداوند به ولايت ما آنها را از آتش نجات مىدهد.پ ابو عبد اللَّه جدلى گويد: على عليه السّلام فرمود يا ابا عبد اللَّه مىخواهى تو را از حسنهاى كه به وسيله آن از هول و ترس روز قيامت در آسايش باشى و يا از گناهى كه هر كس روز قيامت آن را بياورد برو در آتش خواهد افتاد خبر دهم گفتم: آرى، فرمود: حسنه محبت ما و سيئه دشمنى با ما مىباشد.پ ابو حمزه گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: شما براى بهشت و بهشت هم براى شما هست شما در نزد ما صالح و مصلح مىباشيد، شما از خداوند راضى مىباشيد زيرا او از شما راضى هست، فرشتگان برادران شما هستند، و اكنون در كارهاى خير بكوشيد.پ در حديث ديگرى فرمود: خانههاى شما در بهشت است، قبرهاى شما در بهشت مىباشد شما براى بهشت خلق شدهايد و بطرف بهشت مىرود.پ 91- ميسرة گويد: از حضرت رضا عليه السّلام شنيدم فرمود: به خداوند يكى از شماها در آتش ديده نخواهند شد.
گفت در كجاى قرآن اين سخن هست، راوى گويد امام يك سال با من سخن نگفت، بعد او را در طواف ديدم فرمود: امروز به من اجازه دادند تا پاسخ سال گذشته شما را بدهم، گفتى در كجاى قرآن هست كه يك نفر از ما در آتش ديده نخواهد شد.
خداوند متعال در سوره الرحمن ميفرمايد: در آن روز هيچ انس و جنى از گناهانش مؤاخذه نخواهند شد در اين جا كلمه از شما را فرزند راوى حذف كرد، زيرا اين كلمه بر او و يارانش حجت بود و اگر در آن جا كلمه منكم نباشد عتاب خداوند از مردم ساقط مىگردد، زيرا هنگامى كه انس و جن از اعمال خود مورد مواخذه قرار نگيرند پس چه افرادى روز قيامت معاقب خواهند شد.پ 92- كنانى گويد: من و زرارة خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم، امام فرمود، كسى كه اعتقاد به ولايت داشته باشد طعم آتش را نخواهد ديد، زراره گفت:
گروهى هستند كه معتقد به امامت و ولايت هستند ولى مرتكب گناهان بزرگ هم مىشوند.پ امام عليه السّلام فرمود: مگر متوجه نيستى كه پدرم در اين باره چه مىگفت: هر گاه مؤمن مرتكب گناهى شود خداوند او را گرفتار مصيبتى مىكند، يا در بدن او بيمارى پديد مىاورد و يا ترسى در دلش مىاندازد او هنگامى كه از دنيا مىرود گناهى ندارد.پ 93- ذكريا بن آدم گويد: خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيدم امام فرمود: اى ذكريا از شيعيان على قلم برداشته شده، گفتم: قربانت گردم علت آن چيست فرمود: به خاطر اينكه آنها در دولت باطل از هر كارى درمانده و كسى به آنها توجه نمىكند.
آنها از جان خود مىترسند و از امام خود بيمناك مىباشند، اى ذكريا بن آدم هر يك از شيعيان على كه مرتكب گناهى گردد و يا معصيتى از آنها سرزند چه در شب و يا در روز گرفتار غم و اندوه مىگردد و آن گناه از وى زائل مىگردد و از اين جاست كه قلم بر وى جارى نمىگردد.پ 96- سليمان ديلمى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: با پدرم به مسجد رفتيم و نزديك قبر و منبر قرار گرفتيم، در اين جا گروهى از ياران آن جناب گرد هم بودند، امام نزد آنها رفتند و بر آنان سلام كردند و فرمودند به خداوند سوگند من شما را دوست مىدارم و از بوى شما خوشم مىآيد.
اينك ما را با تقوى و پرهيزكارى و كوشش در كارهاى خير يارى كنيد، شما به ولايت ما نمىرسيد مگر اينكه تقوى داشته باشيد، هر كس دنبال امامى مىرود بايد مانند او كار كند، بعد فرمود: شما نگهبانان و پاسبانان دين هستيد و شيعيان خداوند مىباشيد، شما از گذشتگان و آيندگان پيشى گرفتهايد.
شما در دنيا به محبت ما پيش دستى كرديد و در آخرت زودتر از همه به بهشت مىرويد، ما به ضمانت خدا و رسول بهشت را براى شما ضمانت مىكنيم، شما پاك هستيد و زنان شما هم پاك مىباشند، هر مؤمن خود يك صديق و هر
مؤمنهاى يك حوراء محسوب مىگردد.پ على عليه السّلام به قنبر گفتند تو را مژده مىدهم و تو هم به ديگران بشارت بده و خوشحالى كن كه هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله از دنيا مىرفت از همگان در خشم و غضب بود جز از شيعيان كه از آنها رضايت داشت.
هر كس ريسمانى دارد كه به آن چنگ مىزند و ريسمان دين شيعيان هستند، هر كس شرفى دارد شرف دين شيعيان مىباشند هر چيزى امام و رهبرى دارد امام زمين آنجائى است كه شيعيان در آن سكونت دارند، و هر چيزى شهوت و خاستهاى دارد، شهوت و ميل دنيا در اين است كه شيعيان در آن سكونت نمايند.
به خداوند سوگند اگر شما در روى زمين نبوديد گياه در آن سبز نمىشد و آنها در زمين بهرهاى نداشتند بخداوند سوگند هر مخالفى هر چه هم عبادت كند و كوشش نمايد به اين آيه شريفه نسبت دارد كه گفت: عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلى ناراً حامِيَةً.
به خداوند سوگند اگر مخالفى دعا كند خيرى بكند اجابت براى شما خواهد بود، و هر گاه يكى از شما دعائى بكند پروردگار صد خواسته او را برمىآورد و صد حاجت او را برآورده مىكند، و اگر يكى از شما كار نيكى انجام دهد خداوند چند برابر به او مىدهد كه او نمىتواند بشمارد.
به خداوند سوگند كه روزهداران شما در باغهاى بهشت به گردش و سياحت مىپردازند، و حاجيان شما و عمرهكنندگان شما از خاصان خداوند هستند، شما همگان اهل دعا و استجابت هستيد، ترسى براى شما نيست و اندوهگين هم نخواهيد شد همه شما در بهشت هستيد و اينك مسابقه دهيد، تا به درجات عاليه برسيد.
به خداوند سوگند بعد از ما كسى نزديكتر به عرش از شيعيان ما نمىباشد، خوشا به حال شيعيان ما كه خداوند به آنها نيكى كرده است، على عليه السّلام فرمود:
شيعيان ما از قبر بيرون مىگردند در حالى كه چهرههاى آنها مىدرخشند و ديدگانش روشن است، به آنها امان داده شده و ترسى ندارند در حالى كه ديگران مىترسند.
پدر آن روز مردم محزون هستند در حالى كه آنها حزنى ندارند، به خداوند سوگند هر گاه يكى از شما به نماز برخيزد فرشتگان پشت سر او صف مىبندد، و براى رستگارى او دعا مىكنند تا آنگاه كه از نماز خود فارغ گردد، هر چيزى جوهرى دارد، جوهر فرزندان آدم محمد صلّى اللَّه عليه و اله ما و شما هستيم.پ در روايت ديگرى در ضمن همين حديث امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر شما در زمين نبوديد بهشت آراسته نمىگرديد و حوراء خلق نمىشد، و رحم و كودكى وجود نداشت و حيوانى نبود تا بچرد، به خداوند سوگند پروردگار بيشتر از ما شما را دوست مىدارد.پ 95- زيد نرسى گويد: به حضرت كاظم عليه السّلام عرض كردم مردى از شيعيان شما كه نسبت به شما محبت دارد شراب مىنوشد، و مرتكب گناه مىگردد ما از وى تبرى حاصل كنيم، فرمود: از شراب خوردن او تبرى كنيد ولى از خودش تبرى نجوئيد، او را دوست بداريد و از كارش دورى كنيد.
راوى گويد: گفتم: مىتوانيم او را فاسق و فاجر بناميم فرمود: خير زيرا فاسق و فاجر كافرى را گويند كه حق ما را انكار مىكند و با دوستان ما عداوت مىنمايد، و خداوند ابا دارد از اينكه دوست ما فاجر و فاسق باشد در صورتى كه مرتكب هر كارى شده باشد.
شما بگوئيد كارش بد مىباشد و مرتكب اعمال زشت مىگردد، خودش مؤمن ولى كارش زشت است و روح و بدنش پاك مىباشد، بخداوند سوگند دوست ما از دنيا بيرون نمىرود مگر اينكه خدا و رسول و ما از او راضى هستيم، خداوند او را با همان گناهان با چهره سفيد محشور مىكند و عورتش را مىپوشاند، و ترسش را فرو مىنشاند و حزن و اندوه را از آن دور مىگرداند.
مؤمن هنگامى كه از دنيا بيرون مىرود گناهانش پاك مىگردد، يا گرفتار مصيبتى مىشود، و يا در مال و جانش نقصان پديد مىآيد و فرزندش را از دست مىدهد و يا بيمار مىگردد، و از همه آسانتر اينكه خوابى هولناك مىبيند و صبح با حالت غم و اندوه از خواب برمىخيزد، و همين ناراحتىها كفاره گناهان او
مىشود.پ يا اينكه در دولت باطل گرفتار و ناراحتى برايش پيش مىآيد، يا در هنگام مرگ بر او سخت گرفته مىشود، و او در حالى كه گناهى ندارد و آسوده مىباشد به حضور رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و امير المؤمنين عليه السّلام مىرسد.
بعد از آن در مقابل او دو چيز هست يا رحمت واسعه خداوند كه بر همه گناهان اهل زمين وسعت دارد و يا شفاعت محمد و امير المؤمنين عليهما السّلام در صورتى كه رحمت واسعه شامل او نگردد، كه در اين صورت شفاعت او را يارى مىكند و مورد رحمت خداوند قرار مىگيرد.پ 96- سليمان بن خالد گويد: من در محمل خود قرار داشتم و قرآن تلاوت مىكردم، در اين هنگام امام صادق عليه السّلام فرمود: اى سليمان آيات را تلاوت كن و من آيات آخر تبارك را مىخواندم كه وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً.
امام عليه السّلام فرمود: اين آيات در باره ما مىباشد او ما را موعظه كرده در حالى كه مىداند ما زنا نمىكنيم، اى سليمان قرائت كن من آيات را خواندم تا اين جا رسيدم كه إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.
فرمود: از قرائت دست باز دار اين آيه در باره شما مىباشد، روز قيامت مؤمن گناهكار را مىآورند و براى حساب مقابل عدل خداوند قرار مىدهند و خداوند خود به حساب او رسيدگى مىكند، او را نگه مىدارند و گناهان او را يك يك مىشمارند و او هم اقرار مىكند.
در اين جا هر چه گناه كرده يك يك شمرده مىشود و او تصديق مىنمايد تا آنكه همه گناهان روشن مىشوند، خداوند متعال بعد از اين مىفرمايد تو در دنيا اين گناهان را از من پوشانيدى ولى من امروز همه آنها را به تو بخشيدم و عفوت كردم.
در اين هنگام خطاب مىرسد گناهان بنده مرا تبديل به حسنات كنيد، در اينجا نامه اعمال او را براى ديدن مردم بالا مىبرند، مردم مىگويند: سبحان اللَّه اين بنده گناهى ندارد، و اين است معنى آيه شريفه يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.