پ1- ابن طيار گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم مستضعف كدام است، فرمود:
كسى كه راه به كفر را پيدا نمىكند و بطرف ايمان هم راهى ندارد تا مؤمن شود، نه مىتواند كافر شود و نه توانائى دارد مؤمن گردد آنها كودكان مىباشند و يا زنان و مردانى كه عقل آنها مانند عقل كودكان است و يا آنهائى كه قلم از آنها برداشته شده.پ 2- امام صادق عليه السّلام فرمود: آنهائى كه اميدوار فرمان خداوند مىباشند كسانى هستند، كه مشرك بودند، آنها حمزه و جعفر و مانند آنها را كشتند، و بعد از آن وارد اسلام شدند، خدا را به يگانگى قبول كردند و از شرك دست برداشتند، ولى ايمان را در دل خود مستقر نكردند و آن را كاملا نشناختند.
آنها چون ايمان آوردند لذا از اهل ايمان بشمار مىروند و در زمره آنان به حساب مىآيند، در اين صورت بهشت براى آنها واجب مىگردد، و از طرف ديگر چون در كفر خود اعتقاد ندارند تا دوزخ براى آنها لازم گردد، اين جماعت بايد اميدوار رحمت خداوند باشند، ممكن است خداوند آنها را عذاب كند و يا آن را مورد عفو قرار دهد و از گناهان آنها درگذرد.پ 3- ضريس كناسى گويد: به امام باقر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم خداشناسانى كه به محمد صلى اللَّه عليه و آله ايمان دارند و مسلمان هستند و از دنيا مىروند ولى امامى را نمىشناسند و به ولايت شما معتقد نيستند پايان كار آنها چه خواهد شد.
امام عليه السّلام فرمود: آنها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آنجا بيرون نخواهند گرديد، هر كدام از آنها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آنها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى بطرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مىگردد و روح و بشارت به قبر او مىرسد.
پاين چنين آدمى در قبر خود زندگى مىكند تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مىگردد و به حساب كار او مىرسند و خوبىها و بديهاى او را در نظر مىگيرند، در اينجا يا بطرف بهشت مىروند و يا بطرف دوزخ رهسپار مىشوند، وضع اينها بستگى به امر خداوند دارد.
امام عليه السّلام فرمود: با مستضعفان و افرادى كه عقل درستى ندارند و نيك و بد را از هم تميز نمىدهند و يا اطفال و فرزندان مسلمانان كه هنوز به سن بلوغ نرسيدهاند همين گونه رفتار مىگردد، اما ناصبيان كه اهل قبله هستند براى آنها هم خطى از قبر بطرف دوزخ كشانيده مىگردد.
اين دوزخ را خداوند در مشرق خلق كرده است و از آن دوزخ شعلههاى آتش و دود و گرمى به قبرش وارد مىگردد و او را معذب مىكند و بعد از اين هم راه آنها به جهنم ختم مىشود، و در آن جا نگهدارى مىگردند و به آنها مىگويند شما غير از خدا به ديگران توجه كرديد، كجا هست آن امامى كه خود اختيار كرديد و امام منصوب از طرف خدا را رها نموديد.پ 4- حلبى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مردم شش گروه مىباشند، مستضعف، مؤلف، مرجى، كسى كه به گناهش اعتراف مىكند، ناصبى و مؤمن.پ 5- محمد بن فضيل گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: على عليه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مىگردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مىآيند، شيعيان و دوستان ما هم از پنج در وارد خواهند شد و از در هشتمى ساير مسلمانان وارد مىشوند و آنها كسانى مىباشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذرهاى بغض ما را در دل نداشته باشند.پ 6- اعمش از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمودند: آنهائى كه حد بر آنها جارى شده، نه مؤمن هستند و نه كافر، آنها را در آتش جاودان نخواهند ماند و روزى از آن جا آزاد خواهند شد و شفاعت به آنها خواهد رسيد، ولى مستضعفان بايد خداوند از آنها راضى گردد.پ 7- صباح بن سيابه گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى شما را دوست
مىدارد و نمىداند شما چه مىگوئيد خداوند او را وارد بهشت مىكند و مردى هم شما را دشمن مىدارد و نمىداند شما چه عقيدهاى داريد خداوند وى را وارد دوزخ مىكند.پ 8- عبد الغفار جازى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مستضعفان گروههائى مىباشند كه پارهاى با پارهاى ديگر مخالفت دارند، هر كس از اهل قبله به حد ناصبى نرسد او مستضعف است.پ 9- زرارة گويد: از امام باقر عليه السّلام تفسير آيه شريفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ را سؤال كردم فرمودند: آنها كسانى مىباشند كه كفر را در نمىيابند تا كافر شوند و به طرف ايمان هدايت نمىگردند تا مؤمن گردند، كودكان و مردان و زنانى كه عقل آنها مانند كودكان باشند قلم در باره آنها جارى نمىشود.پ 10- ابو خديجه گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، فرمودند: يعنى راهى ندارند تا ناصبى شوند و دشمنى كنند و بطرف حق هم هدايت نمىشوند تا به حق عمل كنند و يا حق را قبول كنند، اينها اگر كارهاى نيك انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت مىگردند ولى مقام نيكان را پيدا نخواهند كرد.پ 11- ابراهيم بن اسحاق گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد حد مستضعف چيست، كه خداوند آن را در قرآن ذكر كرده است، فرمودند: كسى كه نمىتواند يك سوره قرآن را به خوبى بخواند، و خلقت او طورى است كه توانائى ندارد قرآن را بخوبى فرا گيرد.پ 12- سفيان بن سمط گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم در باره مستضعفان چه مىگوئيد، امام در حالى كه ناراحت بودند فرمودند آيا شما گذاشتهايد كسى مستضعف بماند، مستضعفان كجا هستند به خداوند امر امامت و ولايت به زنان پشت پرده هم رسيده و سقايان كوچههاى مدينه از آن اطلاع دارند و با آن آشنا شدهاند.پ 13- حمران گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم تفسير إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ
چيست، فرمودند آنها اهل ولايت مىباشند، عرض كردم كدام ولايت فرمودند مقصود ولايت دين نمىباشد، آن ولايت در نكاح و ارث و آميزش مىباشد، آنها نه كفار هستند و نه مسلمان، آنها اميدوار فضل و عنايت خدا مىباشند.پ 14- سليمان بن خالد گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم تفسير إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ چيست فرمود: اى سليمان در ميان اين مستضعفان كسانى مىباشند كه گردن آنها از شما كلفتتر است.
مستضعفان گروهى مىباشند كه نماز مىگذارند و روزه مىگيرند شكم و دامن خود را از حرام نگه مىدارند و معتقدند كه حق فقط در نزد ما مىباشد، آنها به شاخههاى درخت دست مىزنند و اميد است كه خداوند آنها را مورد عفو قرار دهد زيرا به درخت چنگ زدهاند اگر چه شناخته نشدهاند، اگر خداوند آنها را عفو كند با رحمت خود با آنها رفتار كرده و اگر آنها را عذاب كند نتيجه گمراهى آنها بوده است، خداوند حق را به آنان نشان داد ولى آنها قبول نكردند.پ 15- سليمان بن خالد گويد: از امام باقر عليه السّلام در باره مستضعفان سؤال كردم فرمودند: زنى كه در پشت پرده قرار دارد و راه بجائى ندارد به او مىگوئى نماز بخوان او هم مىخواند و هر چه بگوئى اطاعت مىكند بردهاى كه همراه مولايش حركت مىكند و چيزى نمىداند هر چه مولايش بگويد اطاعت مىكند.
پيرمردى كه فكر و عقلش را از دست داده و يا كودكى كه شعور ندارد و هر چه به آنها بگوئى انجام مىدهند اينها را مىگويند مستضعف، اما مردى كه گردنش كلفت مىباشد و اهل مجادله و مخاصمه است و در خريد و فروش وارد مىگردد، و شما نمىتوانى سر آن كلاه بگذارى و فريب دهى او را مستضعف مىگوئى، خير اين ديگر مستضعف نيست و احترامى ندارد.پ 16- ابو الصباح گويد: امام باقر عليه السّلام در باره مستضعفان فرمودند: آنها راهى پيدا نمىكنند تا وارد كفر شوند و بطرف ايمان هم هدايت نمىگردند تا مؤمن شوند، آنها نه كافر هستند و نه مؤمن.پ 17- ابو حنيفه كه يكى از شيعيان مىباشد گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند:
هر كس اختلاف در عقائد و آراء را بشناسد مستضعف نيست.پ 18- ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كه به اختلاف مردم آشنا باشد و آن را دريابد از مستضعفان بشمار نمىرود.پ 19- زراره گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد و من هم در آن جا بودم كه تفسير مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها چيست، آيا كسانى كه معتقد به امامت شما نيستند مشمول اين آيه مىباشند فرمودند خير اين فقط براى مؤمنان مىباشد.
عرض كردم خداوند شما را سلامت بدارد، كسانى از مخالفين هستند و شما را هم به امامت قبول ندارند، روزه مىگيرند، نماز مىخوانند و اهل ورع مىباشند ولى با شما عناد ندارند، فرمودند: اين جماعت وارد بهشت مىگردند و مشمول رحمت خداوند مىشوند.پ 20- محمد بن احمد انصارى گويد: گروهى از مفوضه كامل بن ابراهيم مدنى را نزد امام حسن عسكرى عليه السّلام فرستادند، كامل گويد: من در نظر داشتم از او سؤال كنم آيا كسى كه مانند ما به امامت شما عقيده ندارند وارد بهشت مىشود يا خير.
گويد: هنگامى كه وارد محضر امام عليه السّلام شدم ديدم آن جناب لباسهاى سفيد تازهاى پوشيده است، با خود فكر كردم ولى خدا و حجت او لباس نو در بر مىكند ولى ما را به مواساة با برادران دعوت مىكند و ما را از پوشيدن اين نوع لباس نهى مىنمايد.
در اين هنگام امام عليه السّلام متوجه من شدند و در حالى كه تبسم بر لب داشتند فرمودند: اى كامل و بعد آستين خود را بالا برد و بازوانش را نشان دادند، من متوجه شدم امام در زير آن لباس سفيد و نو لباسى سياه و درشت پوشيده است و فرمودند: اين لباس براى خدا و آن ديگرى براى شما مىباشد.
من سلام كردم و در جاى خود نشستم و متوجه شدم از درى كه پردهاى بر آن آويخته بودند بادى وزيد و پرده را بالا برد من در ميان آن اطاق كودكى ديدم كه مانند ماه تابان مىدرخشيد، آن كودك چهار سال و يا در همين حدود بود، او متوجه من شد و گفت: اى كامل بن ابراهيم، من از اين خطاب بر خود لرزيدم و
گفتم: آرى اى سيد من.پ فرمودند شما آمدهايد نزد ولى خدا و حجت او و جايى كه در خانه خدا از آن جا گشوده مىشود، آمدى كه از او سؤال كنى آيا كسانى كه مانند ما عقيده ندارند وارد بهشت مىشوند يا خير، گفتم: آرى به خداوند سوگند براى همين آمدهام گفت گروهى اندك از آنها وارد بهشت خواهند شد.
به خداوند سوگند گروهى داخل بهشت مىگردند كه به آنها حقيه گفته مىشود، گفتم: اى سيد و سرور من اين جماعت چه كسانى مىباشند، فرمود:
گروهى هستند كه بخاطر محبت على به نام او سوگند ياد مىكنند و به حق او قسم مىخورند ولى نمىدانند حق او چيست و فضل او كدام است.پ 21- سماعه گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم مستضعف كيست، فرمودند:
آنها اهل ولايت مىباشند، عرض كردم مقصود از ولايت چيست، فرمود: مقصود ولايت دينى نيست، يعنى در نكاح وارث و آميزش با همديگر ولايت دارند.
آن جماعت نه مؤمن مىباشند و نه كفار، گروهى از آنها در انتظار امر خداوند مىباشند، اما مستضعفان از مردان و زنان و كودكان و كسانى كه مىگويند بار خدايا ما را از اين قريهاى كه اهل آن ظلم مىكنند خارج كن ما هستيم.پ 22- ابو خديجه گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه: وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ ... لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فرمودند: كسانى كه توانائى ندارند خود را به حق برسانند و حق را قبول كنند و به آن عمل نمايند و يا اعتقاد پيدا كنند.
از طرف ديگر قدرت و درك آن را هم ندارند كه خود را به ناصبيان و دشمنان ما برسانند و مانند آنها كار كنند، فرمودند اگر اينها كار نيك انجام دهند و از حرامها دست بردارند وارد بهشت مىشوند ولى به مقامات نيكان نمىرسند.پ 23- زرارة گويد: من با حضرت باقر عليه السّلام در باره مستضعفان گفتگو مىكردم، امام فرمودند اصحاب اعراف كجا هستند، آنها كه به رحمت خداوند اميدوارند كجا مىباشند، آنها كه كارهاى نيك و بد را به هم آميختهاند چه مىكنند.
كسانى كه بايد دلهاى آنها را بدست آورد و از دين رم نداد در كجا مىباشند،
آنها كه خداوند موضوعات را براى آنها روشن كردهاند در كجا هستند، مستضعفان از مردان و زنان و كودكان در كجا زندگى مىكنند آنها كه راهى ندارند تا هدايت شوند، اميد است خداوند از آنها درگذرد و مورد عفو قرار دهد.پ 24- زراره گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم مىتوانم با مرجئه يا حروريه، و يا قدريه ازدواج كنم، امام عليه السّلام فرمود: نمىتوانى شما با زنانى كه از اين مسائل آگاهى ندارند ازدواج كنيد، زرارة گفت آنها يا مؤمن هستند و يا كافر، امام فرمود: خداوند در اين جا گروهى را استثناء كرده و گفته: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ.پ 25- ابو الصباح گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مردى را به مذهب اهل بيت دعوت كردند و او هم قبول كرد، جايى كه او زندگى مىكند دور است و دسترسى به مركز نيست تا مطالب زودتر به او برسد، او خبر درگذشت امام را مىشنود و منتظر مىماند تا امام بعدى را به او معرفى كنند كه ناگهان فوت مىكند، سرنوشت او چه مىشود، فرمود: او مانند كسى مىباشد كه بطرف خدا و رسول مهاجرت كرده و خداوند مزد او را مىدهد.پ 26- زرارة گويد: من و حمران به محضر امام باقر عليه السّلام وارد شديم و عرض كرديم: ما ميزان و معيارى براى خود گذاشتهايم، فرمود: آن معيار چيست، گفتم:
ما عقائدى داريم كه به آن پاىبند مىباشيم هر كس با ما در آن عقيده همراه باشد او را دوست مىداريم، خواه علوى باشد و يا غير آن و هر كس با آن مخالفت كند ما از وى دورى مىكنيم، چه علوى باشد و يا غير آن.
امام عليه السّلام فرمودند: پس مستضعفان كجا هستند كه خداوند مىفرمايد: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الذين لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، مگر ناتوانان از مردان و زنان و كودكان كه راه تشخيص حق را ندارند و توانائى ندارند راه حق را بيابند.
آنهائى كه به خداوند اميد دارند و آرزو مىكنند خداوند آنها را مورد رحمت قرار دهد و يا كسانى كه كارهاى نيك را با كارهاى بد در هم آميختهاند اصحاب
اعراف در كجا واقع شدهاند، اشخاصى كه بايد به آنها محبت كرد و دل آنها را بدست آورد كجا مىباشند.پ زراره گويد: در اين جا صداى من و صداى امام باقر عليه السّلام بلند شده بود، تا آنجائى كه كسانى كه در خانه جمع شده بودند صداى ما را شنيدند، بعد از اينكه سخن ما به درازا كشيد امام فرمودند اى زراره شايسته است كه خداوند شما را وارد بهشت كند.پ 27- هشام بن سالم گويد: امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ فرمودند: آنها گروهى از مشركان مىباشند كه جماعتى از مسلمانان را كشتند و بعد مسلمان شدند و اميدوارند خداوند آنها را رحمت كند.پ 28- محمد بن مسلم گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ گروهى هستند كه در جنگ بدر و احد و حنين از مشركان جدا شدند و مسلمان گرديدند، اينك خداوند يا آنها را رحمت مىكند و يا مورد عذاب قرار مىدهد.پ 29- زرارة گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: معنى گفته خداوند وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ آن است كه گروهى از مشركان مانند حمزه و جعفر و امثال آنها را كشتند و بعد وارد اسلام شدند و خداپرست گرديدند و دست از شرك برداشتند.
آنها ايمان نياوردند تا وارد بهشت گردند و كافر هم نبودند تا به دوزخ روند، اين جماعت با اين وصف اميدوار رحمت خداوند مىباشند،پ حمران گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم مستضعفين چه اشخاصى مىباشند فرمود آنها نه مؤمن هستند و نه كافر آنها اميدوار به رحمت خداوند مىباشند.پ 30- ابن طيار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: مردم بر شش دسته هستند كه به سه گونه ظاهر مىگردند: ايمان، كفر و ضلالت، اينها اهل وعده مىباشند و خداوند به آنها وعده بهشت و دوزخ را داده است و آنها مؤمنان و كافران و مستضعفان هستند.
كسانى كه اميدوار رحمت خداوند مىباشند و انتظار دارند خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار دهد يا مورد رحمت خداوند قرار مىگيرند و يا معذب مىگردند
و كسانى كه به گناهان خود اعتراف مىكنند و كارهاى نيك و بد را به هم آميختهاند و اهل اعراف.پ 31- زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ كسانى بودند كه در حال شرك جماعتى مانند حمزه و جعفر و امثال آنها را كشتند و بعد وارد اسلام شدند و خدا را شناختند، اين جماعت به ايمان نرسيدند تا از مؤمنان به حساب بيايند و وارد بهشت گردند و در كفر هم نماندند تا سزاوار دوزخ گردند، آنها در همان حال مىباشند يا خداوند آنها را عذاب مىكند و يا آنان را رحمت مىفرمايد.پ امام صادق در تفسير مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ فرمود: خداوند در باره آنها نظر خواهد داد، راوى گويد: عرض كردم قربانت گردم آنها از كجا روزى مىخورند فرمودند از آن جايى كه خداوند مقدر كرده است،پ ابو ابراهيم عليه السّلام فرمودند: آنها گروهى هستند كه خداوند در باره آنها نظر خواهد داد.پ 32- حارث گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم بين كفر و ايمان چه فاصلهاى هست، فرمودند: آرى فاصلههائى وجود دارد، اگر يكى از آن اعمال را انجام دهد خداوند او را به رو در آتش خواهد افكند ولى بين ايمان و كفر كسانى هستند كه اميدوار رحمت خداوند مىباشند.
در آن ميان مستضعفان هستند كه خود حكم خاصى دارند و در آن جا كسانى مىباشند كه كارهاى نيك و بد را به هم مخلوط ساختهاند، اينها هم حكمى دارند و در آنجا اهل اعراف هستند كه خداوند از آنها در قرآن نام برده است.پ 33- داود بن فرقد گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ گروهى هستند كه هر گاه فضيلت على عليه السّلام را براى آنها نقل كنى گويند ما نمىدانيم شايد چنين باشد و يا نباشد.پ 34- ابن رئاب گويد: زراره بر امام صادق عليه السّلام وارد شدند، امام از او پرسيد متاهل هستى يا مجرد، گفت متاهل نيستم، گفت: چرا زن اختيار نمىكنى، گفت:
كنيز مىخرم، فرمودند از كجا ازدواج با كنيزان را پسنديدى، گفت: اگر از او خوشم نيامد و با عقيدهام مخالف بود رها مىكنم.
پ35- سعد از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه از آن جناب پرسيدند تفسير آيه شريفه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً چيست.
امام عليه السّلام فرمودند: اين مثلى است كه در شيعيان ما جارى مىگردد همان گونه كه براى آنها در اصلاب جريان پيدا مىكند و بعد در ارحام كشت مىشود و بعد از مدت معينى آنها را از ارحام خارج مىسازد و پيمان از آنها مىگيرد.
گروهى از آنها از متقين هستند و جماعتى از شهداء به حساب مىآيند و گروهى دلهاى آنها مورد امتحان قرار مىگيرند، دستهاى از آنها از علماء هستند و جماعتى از بزرگان بشمار مىروند و پارهاى از آنان از شجاعان بشمار مىآيند.
بعضى پرهيزگار هستند و دستهاى اهل تقوى و فضيلت مىباشند، گروهى اهل تسليم و رضا بشمار مىروند، آنها با اين فضيلتها و بزرگواريها رستگار شدند و به رحمت خداوند رسيدند و بر مردم فضيلت پيدا كردند و از خود در ميان مردم نام نيك نهادند.پ 36- سليم بن قيس در يك روايتى كه بين على عليه السّلام و اشعث ابن قيس گفتگوهائى شده است نقل مىكند كه اشعث روزى به على عليه السّلام گفتند: به خداوند سوگند اگر مطلب چنين باشد كه شما مىگوئى غير از تو همه مردم هلاك گرديدهاند و فقط خودت و شيعيانت باقى ماندهايد.
امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ او فرمودند: اى فرزند قيس به خداوند سوگند حق با من است همان گونه كه گفتم از امت كسانى هلاك شدند كه اهل نصب و عناد و انكار هستند، و زورگو و متجاوز و ظالم و ستمگر مىباشند.
اما كسانى كه به توحيد چنگ بزنند و به نبوت محمد و دين اسلام اقرار و اعتراف كنند و از ملت اسلامى خارج نگردند و با ظلم و قهر و غلبه بر ما نتازند و با ما دشمنى نكنند و در خلافت شكى به خود راه ندهند و خلافت را از اهلش نگيرند و براى ما حقى بشناسند و با ما دشمنى ننمايند همه مسلمان مستضعف هستند و اميد است كه خداوند آنها را رحمت كند و يا عذاب نمايد.
پ37- على بن جعفر از برادرش موسى عليه السّلام روايت مىكند كه از او سؤال كردم پيامبر خدا سخنى ناحق از طرف خداوند مىگويند و يا از روى هواى نفس چيزى اظهار مىدارند و يا خود را به سختى و مشقت مىاندازند فرمودند خير چنين چيزى وجود ندارد.
گفتم: خودت مىبينى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمودند: من كنت مولاه فعلى مولاه آيا خداوند رسول خود را امر كرده بود كه اين سخن را بگويد، فرمودند: آرى گفتم: پس من بيزارى مىجويم از كسانى كه اين حديث را انكار مىكنند و يا از روز نخست آن را انكار كردند.
امام عليه السّلام فرمودند: آرى چنين است گفتم: آيا مردم تا آن را نشناسند مسلمان شمرده مىشوند، فرمودند خير، مگر مستضعفان از مردان و زنان و كودكان كه راه شناخت براى آنها نيست و راهى به شناخت هم پيدا نمىكنند.
گفتم: آنها كدام كسان مىباشند، فرمودند: مگر شما خادمان و يا زنان خود را مشاهده نمىكنيد كه از اين مسائل چيزى درك نمىكنند، آيا شما خادمان خود را مىكشيد در حالى كه آنها به آنچه مىگوئيد اقرار دارند و بعد فرمودند: هر كس اين گونه مطالب بر او عرضه شود و او اعراض كند، خداوند او را از رحمتش دور گرداند و از خود براند كه در آن خيرى نيست.