پ1- ايوب بن حر گويد امام صادق در تفسير آيه شريفه فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا فرمود: آگاه باشيد بر او دست پيدا كردند و او را گشتند، ولى مىدانيد خداوند او را از چه نگاه داشت، آنها سعى كردند كه دينش را از او بگيرند ولى خداوند او را از مكر آنان بازداشت و دينش را حفظ كرد.پ 2- ابو جميله گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين سلام اللَّه عليه در وصيت نامه خود فرمودند: بدانيد قرآن در شب و روز هادى شما مىباشد، و در شبهاى تاريك چراغ شما هست، مشكلات و گرفتارىهاى شما را برطرف مىكند و نادارى را از شما دور مىگرداند.
هر گاه مشكلات و ناراحتى براى شما پيش آمد اموال خود را فداى جان خود كنيد، و هر گاه حادثهاى فرود آمد جان خود را فداى دين خود كنيد، و بدانيد كسى به هلاكت مىرسد كه دينش را هلاك كرده باشد و جنگجو كسى است كه با دينش بجنگد، و بدانيد كه فقرى بعد از بهشت نيست، و ثروتى بعد از دوزخ نخواهد بود اسير دوزخ رها نمىگردد و كورش شفا پيدا نمىكند.پ 3- فضيل از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: سلامتى دين و بدن بهتر از مال مىباشد و مال خود از زينتهاى زيباى دنيا بشمار مىرود.
پ4- يكى از روات گويد: مردى خدمت امام صادق عليه السّلام مىرسيد، و اين مرد مدتى بود كه به حج نمىرفت، يكى از دوستان او خدمت امام عليه السّلام رسيد و حضرت از حال وى جويا شد و فرمود او چه مىكند آن مرد پاسخ صريحى در باره او نداد و فقط گفت به مال دنيا مشغول است، فرمود: دينش چگونه است گفت: آن گونه كه شما دوست داريد، فرمود: بخداوند سوگند غنا در آن است.پ 5- داود بن فرقد گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند ميثاق مؤمن را چنين گرفته كه گفتارش مورد گواهى قرار نگيرد و بر دشمنش پيروز نگردد، اگر مؤمنى بخواهد انتقام خود را بگيرد در انظار مردم بىآبرو مىشود براى اينكه دهانش بسته است و نمىتواند هر چه مىخواهد بكند.پ 6- ابو حمزه ثمالى روايت مىكند كه امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: خداوند از مؤمن به چهار گرفتارى پيمان گرفته است، از همه سختتر مؤمنى مانند خودش او را حسد مىورزد، يا منافقى كه دنبال او را مىگيرد، يا شيطانى كه او را گمراه مىكند، يا كافرى كه با او به جنگ مىپردازد، بعد از اين ديگر مؤمن مىتواند زندگى كند.پ 7- ابن مسكان گويد: امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن از يكى از سه چيز و گاهى از هر سه نجات پيدا نمىكند، يا كسى در خانه در را روى او مىبندد و او را اذيت مىكند، يا همسايهاى كه او را آزار مىدهد، و يا كسى كه در هنگام كار و در ميان راه او را رنج مىدهد.
اگر مؤمنى بالاى كوه بلندى زندگى كند خداوند شيطانى را مىفرستد تا او را آزار دهد و راحتش نگذارد، خداوند براى مؤمن از ايمانش انسى قرار مىدهد كه از تنهائى وحشت نمىكند و همواره در آسايش به زندگى خود ادامه مىدهد.پ 8- داود بن سرحان گويد: از امام عليه السّلام شنيدم فرمود: مؤمن گرفتار چهار چيز و يا يكى از آنها مىباشد مؤمنى كه نسبت به وى حسادت دارد كه اين از همه سختتر است، و يا منافقى كه همواره دنبال او هست، و يا دشمنى كه پيوسته با او جنگ مىكند و يا شيطانى كه او را گمراه مىسازد.
پ9- محمد بن عجلان گويد: در محضر امام صادق عليه السّلام بودم كه مردى از آن جناب چيزى خواست، امام فرمود: صبر كنيد خداوند برايت گشايش حاصل مىكند راوى گويد: امام اندكى سكوت كرد و بعد فرمود: براى من از زندان كوفه سخن بگو كه اكنون در چه حال است.
آن مرد پاسخ داد زندان كوفه تنگ و تاريك و بدبو مىباشد، و در بدترين حال قرار دارد، امام عليه السّلام فرمود: تو خود در زندان هستى و نمىدانى و حالا مىخواهى در زندان به راحتى زندگانى نمائى، مگر نمىدانى كه دنيا براى مؤمن يك زندان مىباشد.پ 10- سماعة بن مهران گويد: امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال دوستان خود را در دنيا در معرض تير دشمنان خود قرار داده است.پ 11- شعيب گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: دنيا زندان مؤمن است و از كدام زندان تا كنون خيرى رسيده است.پ 12- عبد اللَّه بن سنان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن به چهار چيز گرفتار است شيطانى كه او را گمراه مىكند كافرى كه با او جنگ مىنمايد، مؤمنى كه بر وى حسد مىبرد و اين از همه سختتر است و يا منافقى كه دنبال او را مىگيرد و نقاط ضعف او را جمع مىكند.پ 13- جابر گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم فرمود: هر گاه مؤمنى از دنيا برود شياطين فراوانى كه به اندازه ربيعه و مضر مىباشند در اطراف همسايگان او منتشر مىگردند، و اين تعداد قبلا به او مشغول بودند.پ 14- اسحاق بن عمار گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در گذشته و حال و در آينده هم چنين است كه هر مؤمنى گرفتار همسايهاى مىشود كه او را آزار دهد، و اگر مؤمن در يكى از جزيرهها زندگى كند باز كسى در آنجا پيدا مىشود كه او را رنج دهد.پ 15- ابو خالد كابلى گويد: امام سجاد عليه السّلام فرمود: دوست داشتم كه به من اجازه داده مىشد سه بار با مردم سخن مىگفتم بعد از اين هر چه خدا مىخواست
پيش مىآمدپ و در اين هنگام با دست خود به سينهاش اشاره كردند و بعد فرمودند خير بهتر است در اين جا صبر كنيم.
سپس اين آيه شريفه را تلاوت كردند كه شما از كسانى كه قبل از شما كتاب داده شدند، و از كسانى كه شرك آوردند اذيتهاى زيادى خواهيد ديد، ولى شما صبر كنيد و تقوى داشته باشيد كه اين صبر و تقوى شما را در كارها صاحب عزم خواهد كرد، و بعد از اين دست خود را بلند كرد و روى سينهاش گذاشت.