در صلاح و فساد قلب‏

پ‏1- حماد گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هر قلبى دو گوش دارد بر يكى از آنها فرشته‏اى است كه ارشاد مى‏كند و به ديگرى شيطانى كه فتنه‏انگيزى مى‏نمايد، اين امر مى‏كند و آن ديگرى نهى مى‏نمايد شيطان او را به معصيت وامى‏دارد فرشته او را نهى مى‏كند و اين است معنى آيه شريفه عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ  ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ.پ 2- ابو بصير گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: براى قلب دو گوش مى‏باشد، هر گاه بنده‏اى قصد گناهى بكند روح ايمان مى‏گويد: اين كار را ترك كن، ولى شيطان مى‏گويد انجام بده، و هر گاه روى شكم آن قرار گيرد روح ايمان از آن دور مى‏گردند.پ 3- ابان بن تغلب گويد: امام صادق سلام اللَّه عليه فرمود: هيچ مؤمنى نيست‏

 

مگر اينكه در دلش دو گوش مى‏باشد، گوشى كه در آن وسواس خناس مى‏دمد، و گوشى كه فرشته در آن مى‏دمد و خداوند در اين جا مؤمن را با فرشته تائيد مى‏كند و اين است تفسير آيه شريفه وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ.پ 4- نعمان بن بشير گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: در انسان يك پاره گوشت مى‏باشد هر گاه او سالم شد همه اعضاء جسد سالم مى‏مانند، و هر گاه آن بيمار گرديد همه بدن بيمار مى‏شود و آن قلب مى‏باشد.پ 5- اسحاق بن عمار در تفسير آيه شريفه خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ* روايت مى‏كند كه از امام عليه السّلام سؤال شد آيا مقصود قوت بدن است و يا قلب فرمود: هر دو.پ 6- ابو هريره گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هر گاه قلب انسانى سالم باشد بدنش هم سالم مى‏باشد و هر گاه آن فاسد گردد بدن هم فاسد مى‏گردد.پ 7- امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمودند بدترين كورى، كورى دل مى‏باشد.پ 8- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اى فرزند يكى از گرفتاريها فقر است، و از آن هم سخت‏تر بيمارى بدن مى‏باشد و بدتر از آن بيمارى قلب است، و از نعمت‏هاى خداوند زيادى مال مى‏باشد و بهتر از آن صحت بدن و بهتر از آن قلب با تقوى مى‏باشد.پ 9- ثمالى از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: قلب‏ها بر سه گونه مى‏باشند، قلب وارونه كه هيچ توجهى به خير ندارد و آن قلب كافر است، قلبى كه در آن يك نقطه سياه مى‏باشد، در اين قلب خير و شر همواره در حال جدال مى‏باشند هر كدام قوى‏تر باشند بر ديگرى غلبه مى‏كنند.

سوم قلبى كه باز است و در آن چراغى فروزان در حال پرتو افكنى مى‏باشد، و آن روشنائى تا روز قيامت خاموش نمى‏گردد، و اين قلب مؤمن مى‏باشد.پ 10- سعد خفاف گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: دلها بر چهار قسم مى‏باشند، قلبى كه در آن نفاق و ايمان مى‏باشد، قلب بزرگوارانه قلبى كه بر آن مهر نهاده شده و قلبى كه روشن و درخشان است راوى گويد: عرض كردم قلب روشن كدام است.

 

پ‏امام عليه السّلام فرمود: آن قلب مانند چراغ مى‏باشد، اما مطبوع كه بر آن مهر نهاده‏اند آن قلب منافق است، قلب مؤمن درخشنده مى‏باشد كه اگر خداوند چيزى به او بدهد سپاسگزارى مى‏كند و اگر گرفتارش كند صبر مى‏نمايد.

اما منكوس قلب مشرك است و بعد از اين آيه شريفه را تلاوت كردند: «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى‏ وَجْهِهِ أَهْدى‏ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» اما قلبى كه در آن ايمان و نفاق هست آنها گروهى بودند كه در طائف اقامت داشتند اگر مرگشان در نفاق مى‏رسيد هلاك مى‏شدند و اگر در حال ايمان مى‏مردند نجات پيدا مى‏كردند.پ 11- سكونى از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمودند: از نشانه شقاوت خشك شدن چشم و قساوت قلب و شدت حرص در طلب روزى و اصرار بر گناهان مى‏باشد.پ 12- در وصيت‏هاى رسول عليه السّلام است كه به على سلام اللَّه عليه فرمود: اى على چهار خصلت از علامت شقاوت مى‏باشد: خشكى چشم، قساوت قلب، آرزوهاى طولانى، و حب بقاء.پ 13- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: شگفت‏ترين چيزى كه در انسان مى‏باشد قلب اوست، در آن موادى از حكمت وجود دارد و هم چنين جاى ضد و نقيض هم مى‏باشد، اگر در جايى اميد برايش پيدا شود به طمع گرفتار مى‏گردد.

اگر طمع بر او چيره گردد گرفتار حرص مى‏شود، اگر گرفتار نااميدى شود در اندوه جان مى‏دهد اگر غضب براى او بيايد خشمش افزون مى‏گردد، اگر رضايت و خوشنودى برايش حاصل گردد، خوددارى را فراموش مى‏كند.

اگر ترس برايش پيش بيايد بيش از اندازه احتياط مى‏كند، اگر آسايش و امنيت داشته باشد گول مى‏خورد، اگر نعمت‏هاى تازه به او برسد گرفتار برترى‏جوئى مى‏گردد، اگر مصيبتى او را عارض گردد جزع و بى‏تابى او را رسوا مى‏كند.

اگر مالى به چنگ آورد سركشى مى‏كند، اگر گرفتار فقر و پريشانى شود مبتلا مى‏گردد، اگر گرسنه شود ضعيف و ناتوان مى‏گردد، اگر پرخورى كند مبتلا به تخامه مى‏شود، هر تقصيرى به او زيان مى‏رساند و هر افراطى او را تباه مى‏كند.

 

پ‏14- يكى از اصحاب گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم بمردى فرمودند اى فلانى بدان كه مقام قلب در برابر بدن مانند امام در برابر مردم مى‏باشد امامى كه طاعت آن بر مردم واجب مى‏باشد.

مگر مشاهده نمى‏كنى كه همه جوارح بدن آدميان پاسبان قلب مى‏باشند و اخبار را به آن اطلاع مى‏دهند و او را آگاه مى‏كنند، گوشها، ديده‏ها، دماغ، دهان، دست، پا، و دامن همه در اختيار قلب مى‏باشند و از آن فرمان مى‏گيرند.

هنگامى كه قلب تصميم بگيرد چشم‏ها بازمى‏گردند، هر گاه قلب اراده كند گوشها باز مى‏شوند و سخن‏ها را مى‏شنوند، و هر گاه قلب بخواهد دماغ بوها را تميز مى‏دهد و بوى خوش و يا ناخوش را به قلب اطلاع مى‏دهد.

هنگامى كه دل اراده كند سخن بر زبان جارى مى‏گردد، هر گاه اراد كند جايى برود پاها به حركت مى‏آيند و دست‏ها شروع به فعاليت مى‏كنند، هر گاه ميل به شهوت در او پيدا شود آلت او تحريك مى‏شود، پس تمام اينها از قلب هدايت مى‏كردند، و همين طور هم بايد فرمان امام اجراء گردد.پ 15- امام صادق عليه السّلام فرمود: قلب كافر از سنگ هم سخت‏تر مى‏باشد.پ 16- زهرى از امام سجاد عليه السّلام روايت مى‏كند كه امام عليه السّلام در ضمن يك حديث طولانى فرمود: آگاه باشيد كه بنده چهار چشم دارد، با دو چشم امور دين و دنياى خود را مشاهده مى‏كند و با دو چشم ديگر به امور آخرت مى‏نگرد.

هر گاه خداوند متعال اراده كند به يكى از بندگان خيرى برساند دو ديده قلب او را باز مى‏كند و با آن ديده‏ها غيب را مشاهده مى‏نمايند و امور آخرت را مى‏نگرد، و هر گاه اراده‏اى نداشته باشد قلب او را بحال خود وامى‏گذارد.پ 17- ازدى از امام صادق سلام اللَّه عليه روايت مى‏كند كه فرمود: قلب دو گوش دارد، روح ايمان او را به خير وامى‏دارد و در گوش او مى‏دمد، و شيطان هم او را به كارهاى بد تحريك مى‏كند و در گوش او مى‏خواند، هر كدام بر او مسلط شدند او را دنبال خود مى‏برند.پ 18- ابن عباس در تفسير آيه شريفه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» فرمود:

 

مقصود از آن شيطان است كه در دل آدم وسواس مى‏كند، او خرطومى مانند خرطوم خوك دارد، و آدمى را بطرف دنيا و آنچه خداوند دوست ندارد مى‏برد، ولى هر گاه خدا را ياد كرد او برمى‏گردد.پ 19- امام عليه السّلام در تفسير آيه شريفه «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» فرمود: قلب سليم آن است هنگامى كه در محضر خداوند قرار گرفت در آن دل جز خدا نباشد.پ 20- ابن جهم گويد: به حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم ميل دارم بدانم مقام من در نزد شما چگونه است، امام فرمود: بنگريد من در نزد شما چگونه هستم.پ 21- ازدى از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: على عليه السّلام فرمود:

شك و معصيت در آتش هستند، آنها از ما نيستند و بطرف ما هم نمى‏آيند، دلهاى مؤمنان به ايمان درهم آميخته، هر گاه خداوند اراده كند آن را روشن نمايد با وحى آن را مى‏گشايد و در آن بذر حكمت مى‏افشاند.پ 22- طلحة بن زيد گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم مى‏گفتند هيچ چيز مانند گناه قلب را فاسد نمى‏كند، قلب با گناه جنگ مى‏نمايد تا آن گاه كه گناه بر او غلبه مى‏كند، و در اين هنگام بالا پائين و پائين بالا مى‏رود.پ 23- على بن جعفر از برادرش و او از پدرش عليهم السّلام روايت مى‏كنند كه خداوند به موسى عليه السّلام وحى كردند اى موسى به زيادى مال و منال خوشحال مباش و در هر حالى كه هستى مرا فراموش مكن، مال زياد گناهان را از ياد مى‏برد و دل را سخت مى‏گرداند.پ 24- ابن نباته گويد: امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمود: اشكها خشك نمى‏گردند مگر اينكه دلها سخت شوند، و دلها هم بخاطر گناه سخت مى‏گردند.پ 25- امام صادق عليه السّلام فرمود: اعراب دلها چهار قسم است مرفوع، مفتوح، مجرور و موقوف، رفع قلب در ذكر خداوند است، فتح قلب رضايت از خداوند مى‏باشد، جرّ آن مشغول شدن به غير خداوند است، و وقف آن هم غفلت از خدا مى‏باشد.

 

پ‏مگر مشاهده نمى‏كنى كه بنده‏اى هر گاه ذكر خداوند بگويد و با خلوص در مقابل آن قرار گيرد همه حجاب‏ها برداشته مى‏شوند و بين او و خدا حجابى نخواهد بود، و هر گاه قلب به رضايت از خدا تن دهد دلها خوشحال مى‏گردند و آسايش پيدا مى‏كنند.

هنگامى كه قلب به يكى از وسائل و اسباب دنيائى اشتغال پيدا كند، او ديگر نمى‏تواند به ياد خدا خود را مشغول كند و همه چيز در برابر او منخفض و تاريك مى‏گردد، و مانند خانه‏اى كه خراب شده و در آنجا هم‏نشينى وجود ندارد.

هر گاه دل از ياد خداوند غفلت كرد در اين هنگام او متوقف و محجوب مى‏شود و به درگاه خداوندى راهى ندارد، زيرا او دلى سخت پيدا كرده و نور عظمت را از دست داده است و در تاريكيهاى جهل و فساد گرفتار شده و راه خروج ندارد.

پس علامت رفع سه چيز است وجود موافقت، و فقدان مخالفت، و دوام شوق علامت فتح هم سه چيز مى‏باشد، توكل، صدق و يقين، علامت جر نيز سه گونه است عجب، رياء و حرص، علامت وقف هم سه چيز است، از بين رفتن لذت، اطاعت و عدم درك، تلخى معصيت، و مخلوط شدن حلال به حرام.پ 26- روايت شده كه خداوند متعال براى بندگان خود آئينه‏اى قرار داده و آن قلب است، محبوب‏ترين قلب‏ها آن است كه صاف و پرقدرت و رقيق باشد، در دين خدا محكم و استوار و از گناهان پاك و نسبت به برادران رفيق و مهربان باشد.پ 27- هارون بن خارجه گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم من گاهى خوشحال مى‏گردم بدون اينكه چيزى در خود و يا مال و دوستانم احساس كنم، و گاهى هم محزون مى‏گردم بدون اينكه براى خود و با مال و يا دوستانم احساس ناراحتى كرده باشم.

امام عليه السّلام فرمود: آرى شيطان به قلب آدم مى‏اندازد كه اگر تو در نزد خداوند ارج و اعتبارى داشتى دشمن را بر تو مسلط نمى‏كرد، و تو را به او محتاج نمى‏ساخت، آيا مى‏خواهى در انتظار بمانى همان گونه كه گذشتگان در انتظار

 

ماندند،پ آيا آنها چيزى گفتند، در اين جا محزون مى‏گردى بدون اينكه بدانى حزن از كجا آمد.

اما خوشحالى براى اين است كه فرشته‏اى به دل القاء مى‏كند و مى‏گويد: اگر خداوند دشمن را بر تو مسلط كرده و تو را به او نيازمند ساخته است اينها چند روز بيش نيست و خداوند در آينده به تو احسان مى‏كند و مورد آمرزش قرار مى‏دهد، و اين است معنى آيه شريفه «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ و المنكر وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا.»پ 28- سلام گويد: در حضور امام باقر عليه السّلام بودم كه حمران بن اعين آمد و سؤالاتى كرد، وقتى كه خواست از منزل بيرون گردد گفت: ما هنگامى كه خدمت شما مى‏رسيم دل ما نرم مى‏شود و قلب ما از دنيا منقطع مى‏شود و مال دنيا در نظر ما خار مى‏گردد.

ولى بعد از اينكه از محضر شما بيرون مى‏رويم و وارد بازار كسب و كار مى‏گرديم، و با مردم محشور مى‏شويم، بار ديگر دل‏هاى ما متوجه دنيا مى‏گردد و محبت دنيا در دل ما جاى خود را باز مى‏كند، و بار ديگر به كارهاى دنيائى مشغول مى‏شويم.

امام عليه السّلام فرمودند: همه اينها به دل مربوط مى‏شود، گاهى كارها بر آن مشكل مى‏گردد و گاهى آسان، سپس فرمودند: اصحاب رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله گفتند: يا رسول اللَّه ما از نفاق مى‏ترسيم رسول خدا فرمود چرا از نفاق واهمه داريد.

گفتند هنگامى كه در محضر شما هستيم، و ما را موعظه مى‏كنيد و نصيحت مى‏فرمائيد ما مى‏ترسيم و دنيا را فراموش مى‏كنيم، و دنبال آن نمى‏رويم، مثل اينكه آخرت را مشاهده مى‏كنيم و بهشت و دوزخ را مى‏نگريم، و اينها در هنگامى مى‏باشد كه در حضور شما هستيم.

اما وقتى كه بخانه‏هاى خود مى‏رويم و اولاد و عيال و زنان و كودكان و مال و منال را مشاهده مى‏كنيم، همه اين‏ها فراموش مى‏گردد و نزديك است افكار ما دگرگون شود و مانند اين است كه ما هرگز اين سخنان را نشنيده‏ايم، مى‏ترسيم اين‏

 

نفاق باشد.پ رسول اكرم صلى اللَّه عليه و اله فرمود: نه اينها از وسوسه‏هاى شيطان مى‏باشد كه در نظر دارد شما را بفريبد و به دنيا راغب گرداند، به خداوند سوگند اگر شما به همان حالى كه در نزد من هستيد ادامه دهيد و فريب شيطان را نخوريد، فرشتگان با شما مصافحه خواهند كرد و روى آب حركت خواهيد نمود.

اگر شما گناه نكنيد و بعد استغفار نمائيد، خداوند گروهى را مبعوث مى‏كند كه گناه كنند و بعد استغفار نمايند و مورد آمرزش قرار گيرند، مؤمن گرفتار فتنه مى‏گردد و بعد توبه مى‏كند و از اين جاست كه خداوند فرموده: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ ...، وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ.»پ 29- عبد اللَّه بن جعفر از برادرش روايت مى‏كند كه امام عليه السّلام فرمود: قلب در هنگام ترس اضطراب دارد، ولى هنگامى كه به حق رسيد اطمينان پيدا مى‏كند و بعد از اين قرائت كردند «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ»پ 30- سليمان بن خالد گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: خداوند هر گاه اراده كند به بنده‏اى خيرى برساند در دلش نقطه‏اى سفيد ايجاد مى‏كند و گوشهاى دلش را باز مى‏گرداند و فرشته‏اى را بر او موكل مى‏كند تا او را هدايت كند.

اما هنگامى كه مى‏خواهد بنده‏اى ناراحت سازد در قلبش نقطه‏اى سياه پديد مى‏آورد و گوشهاى دلش را مى‏بندد و شيطانى را بر او مسلط مى‏سازد تا وى را گمراه نمايد، و بعد اين آيه شريفه را تلاوت كردند فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ تا آخر آيه.پ 31- خيثمه گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم فرمود: قلب از جاى خود حركت مى‏كند تا حنجره مى‏رسد و اين در هنگامى است كه حق را درك نكرده باشد، اما وقتى كه حق را يافت در جاى خود استقرار پيدا مى‏كند و بعد آيه فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ را تلاوت كردند.

امام صادق عليه السّلام به موسى بن اشيم فرمودند مى‏دانى حرج كدام است گويد:

گفتم نمى‏دانم، امام در اين هنگام دست خود را به او نشان داد و انگشت‏ها را به هم‏

 

چسبانيد بطورى كه نه چيزى در آن داخل مى‏شد و نه چيزى از آن بيرون مى‏آمد.پ 32- عمرو بن ابى المقدام گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: شيعيان ما داراى چهار چشم مى‏باشند چشمى در سر، چشمى در دل، البته ديگران هم اين چنين هستند ولى خداوند ديدگان شما را باز كرده و ديدگان آنها را كور كرده است.پ 33- يونس بن عمار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: قلب يقين مى‏كند كه حق پيوسته باطل است، ولى يقين ندارد كه باطل هميشه حق باشد.پ 34- جابر از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: گاهى مردى چيزى را دوست مى‏دارد و قلب و چشم و گوشش هم آن را مى‏خواهد و نفس او فقط به آن تمايل دارد، در اين جا بين او و قلبش فاصله افكنده شده و جز آن موضوع مورد علاقه‏اش چيز ديگرى را نمى‏گيرد.پ 35- حمزة بن طيار از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه در تفسير وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ فرمود: يعنى شخصى با گوش و چشم و زبان و دستش چيزى را دوست مى‏دارد و طلب مى‏كند، و جز آن چيز ديگرى را قبول نمى‏كند ولى با همه اينها دلش آن را نمى‏خواهد و مى‏داند كه حق در آن نيست.پ 36- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: داود در مناجات خود گفت: بار خدايا هر پادشاهى خزانه‏اى دارد پس خزانه شما در كجا مى‏باشد، خداوند فرمود: من خزانه‏اى دارم كه از عرش هم بزرگتر است و از كرسى هم وسيع‏تر مى‏باشد.

آن خزانه از بهشت خوشبوتر و از ملكوت هم زيباتر مى‏باشد، زمين آن معرفت و آسمان آن ايمان و آفتابش شوق، و ماهش محبت و ستارگانش انديشه‏ها و ابرش خرد، و بارانش رحمت و ميوه‏هايش طاعت و حكمت مى‏باشد، آن خزينه را چهار در مى‏باشد كه عبارتند از علم، حلم، صبر و رضا كه آن قلب است.پ 37- ابو اسامه گويد: در خدمت امام صادق عليه السّلام بودم فرمود: اى ابا اسامه قرآن بخوان من به قرائت سوره‏اى از قرآن مشغول شدم امام دلش رقيق شد و گريه كرد بعد از اين فرمود: اى ابا اسامه دل‏هاى خود را به ذكر خداوند سير كنيد و

 

نكته‏ها را از دست ندهيد،پ زيرا گاهى ساعاتى بر قلب مى‏گذرد كه در آن ايمان و كفر نيست مانند جامه كهنه و يا استخوان دماغ.

اى ابا اسامه گاهى در قلبت نه خير مشاهده مى‏كنى و نه شر و نمى‏دانى آنها كجا هستند، گويد: عرض كردم آرى چنين است من در خود مشاهده مى‏كنم و مردم هم اين چنين هستند، فرمود: آرى همه مردم اى طور مى‏باشند، فرمود: پس حالا كه چنان است ياد خدا را بكنيد و نكته‏ها را از دست ندهيد.

متوجه باشيد كه هر گاه خداوند بخواهد به بنده‏اى خيرى برساند نقطه ايمان را در دلش پديد مى‏آورد و اگر نخواهد چيز ديگرى را پديد مى‏آورد، گفتم: قربانت گردم آن كدام است، فرمود: هر گاه بخواهد نقطه كفر را در قلب او ايجاد مى‏كند.پ 38- رسول اكرم صلى اللَّه عليه و اله فرمود: قلب مؤمن مجرد است و در آن چراغى هست كه نور افشانى مى‏كند ولى قلب كافر سياه و وارونه مى‏باشد.پ 39- سفيان بن عيينه گويد: از امام صادق عليه السّلام از تفسير آيه شريفه «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» سؤال كردم فرمود: سليم كسى است كه به لقاء پروردگار مى‏رسد و كسى در آن جا نخواهد بود فرمود: هر قلبى كه در آن شك و يا شرك باشد آن ساقط است، آنها در دنيا زاهد شدند تا خود را براى آخرت مهيا كنند.پ رسول اكرم صلى اللَّه عليه و اله فرمود: اگر شياطين پيرامون دل‏هاى بنى آدم نبودند آنها ملكوت را مشاهده مى‏كردند.پ امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود: هر گاه دلها نشاط پيدا كردند به آنها توجه كنيد، و هر گاه توجه نداشتند آنها را رها نمائيد.پ 40- موسى بن جعفر از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: قلب‏ها چهار گونه‏اند قلبى كه در آن ايمان هست ولى قرآن نيست، قلبى كه هم در آن ايمان هست و هم قرآن، قلبى كه در آن قرآن هست ولى ايمان نيست، قلبى كه در آن هم ايمان نيست و هم قرآن.

اما اول ماند خرما مى‏باشد كه طعمش خوب است ولى خوشبو نيست، دوم مانند ظرف مشك است اگر بازش كنى خوشبو است و اگر حفظ كنى باز هم‏

 

خوشبو مى‏باشد، سوم مانند آن است كه بوى آن خوش ولى طعمش خوش نيست، چهارم مانند حنظل است كه بويش و طعمش بد مى‏باشد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: خداوند در زمين آئينه‏اى! دارد محبوب‏ترين آنها در نزد خداوند آن آئينه‏اى! است كه از همه روشن‏تر و سخت‏تر باشد و آن آئينه! قلب است كه در برابر دوستان مهربان و رفيق است، و در صلابت به اندازه‏اى است كه جز خدا از كسى هراس ندارد، و از گناهان هم پاك است فرمود: توجه به خداوند بوسيله قلب از عمل به جوارح بهتر است. 41- امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمود: در باطن انسان پاره‏اى آويزان است و اين شگفت آورترين چيزى است كه در او وجود دارد، و آن قلب مى‏باشد، در او موادى از حكمت قرار دارد و اخلاق متضادى در آن نهاده شده است، اگر اميدوارى برايش پيش آيد طمع بر او چيره مى‏گردد.

اگر خوشنودى برايش حاصل شود خوددارى را فراموش مى‏كند، اگر از چيزى بترسد احتياط او را به خود مشغول مى‏كند، و اگر امنيت برايش حاصل گردد فريب و غرور او را از پا درمياورد، اگر نعمتى به او برسد برترى‏جوئى مى‏نمايد، اگر مصيبتى به او برسد بى‏تابى او را رسوا مى‏كند.

اگر ثروتى بدست بياورد سركشى مى‏نمايد، اگر گرفتار فقر و پريشانى شود ابتلاء او را از پا در مى‏آورد و اگر گرسنگى بر او چيره گردد ضعيف مى‏گردد، و اگر پرخورى كند به تخامه مبتلا مى‏شود، هر تقصيرى به او زيان مى‏رساند و هر افراطى او را تباه مى‏سازد. فرمودند: دلها گاهى آماده هستند، در اين هنگام از آنها استفاده كنيد، ولى اگر بخواهيد با زور آنها را وادار بكار كنيد كور مى‏شوند. فرمودند: دلها خسته مى‏گردند همان گونه كه بدن‏ها خسته مى‏شوند، در هنگام خستگى آنها را با حكمت از خستگى بيرون كنيد. فرمودند: آگاه باشيد يكى از گرفتاريها پريشانى مى‏باشد و بدتر از آن بيمارى بدن است، و سخت‏تر از آن بيمارى قلب مى‏باشد، از نعمت‏هاى خداوندى وسعت‏

 

 

مال و منال است، و بهتر از آن تندرستى بدن مى‏باشد و بهتر از آن دل‏هاى متقى هستند.پ 42- رسول اكرم صلى اللَّه عليه و اله فرمودند: بر هر دلى شيطانى چسبيده است، هر گاه نام خداوند بر زبان جارى گردد او آب مى‏شود و هر گاه نام خدا بر زبان جارى نكرد شيطان او را به طرف خود جذب مى‏كند و گمراهش مى‏سازد و فريبش مى‏دهد.