پ1- ابن نباته گويد: هنگامى كه على عليه السّلام بر اريكه خلافت مستقر شد و مردم با او بيعت كردند بالاى منبر قرار گرفتند و گفتند: اى مردم از من سؤال كنيد قبل از اينكه مرا از دست بدهيد، در اين هنگام مردى از ميان جمعيت در حالى كه بر عصائى تكيه كرده از ميان مردم خود را به آن جناب رسانيد.
عرض كرد: يا امير المؤمنين مرا به عملى راهنمائى كنيد كه هر گاه آن را عمل
كردم خداوند مرا از آتش نجات دهد،پ فرمود اى مرد بشنويد و به فهميد و بعد از اين يقين حاصل كنيد دنيا بر سه چيز استوار است.
نخست عالمى كه سخن بگويد و به علمش عمل كند، توانگرى كه بخل نداشته باشد و به اهل ديانت انفاق نمايد و فقيرى كه صبر كند، هر گاه عالم علمش را به مردم نگفت، و مالدار بخل كرد و فقير هم صبر ننمود در اين جا جامعه هلاك و نابود مىشود.
اى سائل به زيادى مسجدها گول نخور و از اجتماعات زياد خويشتن را فريب نده زيرا در جامعهاى كه وحدت نباشد آن جامعه موفق نمىشود، با دلهاى پراكنده و افكار مخالف نمىتوان كارى كرد و به هدفها رسيد.
اى مردم بدانيد كه مردم بر سه دسته هستند، گروهى زاهد كه همه چيز را ترك مىگويند، دستهاى راغب كه دنبال همه چيز مىروند، جماعتى هم صبر مىكنند، اما زاهد به آنچه از دنيا به او مىرسد هرگز خوشحال نمىگردد، و اگر چيزى از دستش رفت اندوهگين نمىگردد.
اما صابر دنيا را در دلش آرزو مىكند ولى هنگامى كه به او رسيد از آن منصرف مىگردد، چون سوء عاقبت آن را مىداند، اما راغب به دنيا او از هر جا برسد مىگيرد و باكى ندارد از حرام است و يا حلال او در حال بدست آوردن مال مىباشد و هدفى جز اين ندارد.
بعد از اين گفت: يا امير المؤمنين علامت مؤمن در آن زمان چيست فرمود:
بنگرد حق خداوند كدام است دنبال آن برود و متوجه گردد خلاف حق كدام است آن را ترك گويد، اگر چه مخالف حق از دوستان نزديك او باشد.
آن مرد اظهار داشت يا امير المؤمنين شما درست فرمودى و حق مطلب را ادا كردى، سپس آن مرد از مسجد بيرون شد و از نظرها پنهان گرديد، مردم هر چه او را طلب كردند نيافتند در اين هنگام على عليه السّلام بالاى منبر تبسم كردند و فرمودند، شما كجا را جستجو مىكنيد اين برادرم خضر عليه السّلام بود.پ 2- ابن صدقه از حضرت صادق عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود:
وارد بهشت شدم و ديدم اكثر اهل آنجا از بلهاء مىباشند گويد: عرض كردم معنى ابله و بله چيست فرمود: در كارهاى خير با عقل است و از شرها غافل مىباشد و در هر ماه سه روز روزه دارد.پ 3- ابو سعيد گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: خير را در نزد زيبا چهرگان بيابيد و از آنها آرزوى نيكى داشته باشيد.پ 4- ثعلبه گويد: امام صادق سلام اللَّه عليه فرمود: مردم سه دسته هستند، گروهى مال دارند، جماعتى آبرو و اعتبار دارند، و پارهاى هم زبان دارند و اين بهترين آنها مىباشد.پ 5- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: مردم سه گروه هستند: عاقل، احمق و بدكار، عاقل دينش راه او را معين مىكند، حلم و بردبارى طبيعت او مىباشد، رأى و نظر او را هدايت مىكند، اگر از وى سؤال كنند پاسخ مىدهد و اگر سخن بگويد حق بر زبانش جارى مىگردد، اگر حديثى نقل كند راست مىگويد، و اگر به كسى مطمئن شد وفا مىكند.
اما احمق اگر كار نيكى برايش پيش بيايد از آن غفلت مىكند، اگر از كار خوبى پائين بياورند آن را ترك مىكند و اگر او را از روى نادانى بكارى وادارند او هم از نادانى آن را قبول مىنمايد، اما فاجر اگر او را در كارى امين بدانى خيانت مىكند، اگر با وى رفاقت كنى تو را سرزنش مىنمايد، و اگر به او اعتماد كنى او خيانت خواهد كرد.پ 6- يزيد بن حسن از موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت مىكند كه گفت پدرم فرمودند: مردم بر چهار دسته مىباشند، نخست جاهلى كه در گمراهى سقوط كرده و با هواى نفس هم آغوش شده است دوم عابدى كه عبادت او را فريفته و متكبر شده است و هر روز بر تكبرش افزوده مىگردد.
سوم عالمى كه دوست دارد مردم دنبالش حركت كنند و از ستايش و تعريف مردم خوشش مىآيد، چهارم عارفى كه بر طريق حق كام نهاده و حق را هم دوست مىدارد، ولى يا ناتوان است و يا مغلوب واقع شده، اينها نمونههاى مردم زمانت
مىباشند و از همه عاقلترند.پ 7- در يك حديث مرفوع از حسن بن على عليهما السّلام روايت شده كه فرمود: مردم چهار دسته هستند، بعضى از آنها داراى خلق مىباشند ولى بهره و نصيبى ندارند جماعتى بهره و نصيب دارند ولى اخلاق ندارند.
گروهى نه اخلاق دارند و نه حظى و بهرهاى دارند اينها بدترين مردم مىباشند و دستهاى هم اخلاق دارند و هم بهره و نصيب دارند اين جماعت از بهترين مردم هستند.پ 8- زرارة بن اوفى گويد: خدمت امام سجاد عليه السّلام رسيدم فرمودند: اى زراره مردم زمان ما شش طبقه هستند، شير، گرگ، روباه، سگ، خوك و گوسفند، اما شير پادشاهان و حكمرانان مىباشند كه هر كدام مىخواهند بر ديگرى غالب شوند و هرگز مغلوب نشوند.
اما گرگ بازرگانان شما هستند كه هنگام خريدن مذمت مىكنند و هنگام فروختن تعريف مىنمايند، اما روباه اين جماعتى هستند كه از راه دين زندگى مىكنند و به زبان مىگويند آنچه را كه به آن عمل نمىكنند.
اما سگ اينان جماعتى هستند كه با زبان خود مردم را كار مىگيرند و مردم را از سخنان زهراگين خود ناراحت مىكنند، اما خوك اين مخنثان مىباشند كه تن به هر فحشائى مىدهند و اما گوسفند كسانى مىباشند كه موهاى آنها را مىكنند و گوشت آنها را مىخورند و استخوان آنها را مىشكنند، و اينك گوسفند بين شير، گرگ، روباه و سگ چكار مىتواند بكند.پ 9- يكى از راويان به امام صادق عليه السّلام گفتند: آيا شما همه اين جماعت را از مردم مىشماريد، امام عليه السّلام فرمود: كسانى كه مسواك را ترك مىكنند، و در جاى تنگ چهار زانو جلوس مىنمايند، و سخنان بىمعنا بر زبان جارى مىسازند در موضوعى كه نسبت به آن علم ندارند سخن مىگويند و به دون مرض خود را بيمار جلوه مىدهند.
كسانى كه بدون مصيبت خود را افسرده نشان مىدهند، و با ياران خود در برابر
حق مخالفت مىكنند در صورتى كه قبلا با هم متفق بودهاند، كسانى كه به پدران خود افتخار مىكنند در حالى كه خود عمل صالح ندارند، اينها كسانى هستند كه خداوند در باره آنها فرموده آنها مانند چهارپايان و يا گمراهتر از آنها مىباشند.پ 10- زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: هر بندهاى كه داراى صورتى نيكو باشد و در او عيبى كه موجب سرزنش باشد ديده نشود او از خالصان خداوند بحساب مىآيد، راوى گويد عرض كردم مقصود از عيب چيست فرمود: نطفهاش پاك باشد.پ 11- عبد اللَّه بن محمد گويد: از ابو الحسن سوم عليه السّلام شنيدم فرمود: سر و صداى عوام و هياهوى آنها پيامبران را به كشتن داد عامه نامى است كه از عمى و كورى مشتق شده و خداوند آنها را به چارپايان و پستتر از آنها تشبيه كرده است.پ 12- امير المؤمنين عليه السّلام در صفت غوغاء فرمودند: آنها كسانى هستند كه هر گاه جمع بشوند غالب مىگردند و هر گاه پراكنده شوند شناخته نمىگردند، در يك روايت آمده كه فرمود: هر گاه اجتماع كنند زيان مىرسانند و هر گاه متفرق شوند سود مىدهند.
گفته شد: ما علت زيان آن را دانستيم ولى سود آنها كدام است، فرمود:
پيشهوران بطرف پيشه خود مىروند و كاسبان به كسب خود مشغول مىشوند، بناءها سر كار خود مىروند و بافندگان و خبازان بر سر كارشان مراجعه مىكنند.پ مرد جنايت كارى را كه مرتكب جنايت شده بود نزد على عليه السّلام بردند، گروهى از مردم كوچه و خيابان و آشوب طلبان هم با او آمده بودند، امير المؤمنين هنگامى كه آنها را ديدند فرمودند: مبارك مباد چهرههائى كه فقط در حوادث سوء ديده مىشوند.پ 13- على عليه السّلام در يكى از سخنان خود فرمود: از بهشت روى برگردانيده و مقابل دوزخ قرار گرفته است، آنانى كه سريع هستند و با شتاب حركت مىكنند نجات پيدا مىكنند و آنهائى كه آهسته حركت دارند آنها هم اميدوار مىباشند، ولى آنها كه تقصير مىكنند در آتش دوزخ سقوط خواهند كرد.
پراست و چپ شما را به گمراهى مىكشاند و راه ميانه راه مستقيم است و شما را به منزل مىرساند كتاب خدا و آثار پيامبران در همين جا مىباشد و راه درست و ورود به آن از همين راه مىباشد و پايان كار هم از اين طريق انجام مىگيرد.
آنها كه ادعا دارند هلاك مىشوند، و آنها كه افتراء مىبندند و دروغ مىگويند زبان خواهند ديد، هر كس چهره خود را براى طلب حق ظاهر كند در نزد نادانان هلاك مىگردد، و براى مردى همين اندازه جهالت كفايت مىكند كه قدر و مقام خود را نشناسد.
هر كس اصالت دارد و ريشه در تقوى داشته باشد هرگز هلاك نمىگردد، و زرع و كشت هيچ ملتى كه بر تقوى باشد بىآب نمىماند، اكنون در خانههاى خود قرار گيريد، و بين خود را اصلاح كنيد و توبه نمائيد، همه بايد خدا را سپاس گويند و خود را ملامت كنند.پ 14- سكونى از حضرت صادق عليه السّلام و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: خوشا بحال آنهائى كه مرا مشاهده كردند و خوشا بحال آنانى كه ديدند، آن كسانى را كه مرا ديدند و رسول خدا تا هفت طبقه را گفتند و بعد سكوت كردند.