بدعت‏ها و دروغ‏ها

پ‏1- عبد اللَّه بن على به سند خود از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه‏

 

فرمودند: به خداوند سوگند شيطان در كنار ديوار مدينه بر ابو الخطاب ظاهر شد و من اكنون مى‏نگرم كه به او مى‏گويد تو الآن پيروز مى‏گردى.پ 2- حفص بن عمرو خثعمى گويد: من در نزد امام صادق عليه السّلام نشسته بودم كه مردى به آن حضرت عرض كرد قربانت گردم ابو منصور بمن گفت كه او را بطرف خداوند برده‏اند و خداوند دست بر سر او كشيده و به فارسى به او گفته است بايست.

امام عليه السّلام فرمود: پدرم از جدش رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت مى‏كند كه فرمود:

شيطان تختى در بين زمين و آسمان براى خود گذاشته و به اندازه فرشتگان براى خود كارمندان و خدمت‏گزارانى دارد.

شيطان هر گاه بخواهد مردى را بطرف خود فرا خواند نخست او را دعوت مى‏كند، هنگامى كه او شيطان را پاسخ گفت و دنبالش حركت كرد و در راه او كام نهاد شيطان خود را به او نشان مى‏دهد و بطرف خود مى‏برد و ابو منصور هم فرستاده ابليس است و خداوند او را لعنت كند و امام عليه السّلام اين گفته را سه بار تكرار كردند.پ 3- هشام بن حكم گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: بنان و سرى و بزيع كه خداوند آنها را لعنت كند گرفتار دام شيطان شدند و او در صورت زيباترين انسان بر او ظاهر شد، عرض كردم بنان اين آيه را تاويل مى‏كند كه وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ، و او در آسمانها و زمين‏ها خدا و معبود است.

بنان مى‏گويد: خدائى كه در آسمان است غير از خدائى است كه در زمين مى‏باشد و اله آسمانها بزرگ‏تر از اله زمين است و اهل زمين فضيلت اله آسمان را مى‏شناسند و او را مورد تعظيم و تكريم قرار مى‏دهند.

امام صادق عليه السّلام فرمودند: به خداوند سوگند جز خداوند آسمان و زمين خداوند ديگرى نيست و در زمين و آسمان يك خدا بيشتر وجود ندارد، بنان دروغ مى‏گويد، خداوند او را لعنت كند، او عظمت خدا را تحقير كرده و خداوند را كوچك شمرده است.

 

پ‏4- زراره گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: بمن بگو حمزه گمان مى‏كند كه پدرم بر او ظاهر مى‏گردد، گفتم آرى او چنين عقيده‏اى دارد و مى‏گويد: من پدر شما را مشاهده مى‏كنم امام عليه السّلام فرمود: او دروغ مى‏گويد و پدرم بر او ظاهر نمى‏گردد.

ابليس يك شيطانى دارد كه او را متكون مى‏گويند او به هر صورتى ظاهر مى‏شود، گاهى در صورت‏هاى كوچك و گاهى بزرگ ديده مى‏شود، به خداوند سوگند او هرگز توانائى ندارد در چهره پدرم در آيد و خود را به كسى نشان دهد.پ 5- بريد بن معاويه عجلى گويد: حمزه بن عمارة بربرى مى‏گفت: ابو جعفر عليه السّلام هر شب نزد من مى‏آيد و انسان‏هائى هم بودند كه گمان مى‏كردم حمزه آن حضرت را به آنها نشان داده است، گويد: من خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم و جريان را عرض كردم فرمودند: او دروغ مى‏گويد خداوند او را لعنت كند، شيطان نمى‏تواند در صورت پيامبر و وصى در آيد.پ 6- على بن عقبه از پدرش روايت مى‏كند كه خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و بعد از سلام در حضورش نشستم، امام عليه السّلام به من فرمودند: در اين مجلس ابو الخطاب با هفتاد نفر حضور داشتند كه همه از او پيروى مى‏كردند.

دل من به حال آنها ترحم كرد و من به آنها گفتم، آيا شما را از فضائل مسلمان آگاه نكنم، يكى از آنها كه از همه كوچك‏تر بود گفت: بفرمائيد قربانت گردم، گفتم: از فضائل مسلمان آن است كه گفته شود فلان كس كتاب خداوند را تلاوت مى‏كند و يا كسى صاحب ورع مى‏باشد و يا شخصى از اهل عبادت مى‏باشد.

اين‏ها هستند فضائل مسلمان چرا شما اين طرف و آن طرف مى‏رويد و دنبال اشخاص حركت مى‏كنيد، مسلمانان فقط يك رهبر دارند كه بايد از او متابعت كنند، شما دنبال اين مرد و يا آن مرد نرويد كه مردان مختلف با آراء گوناگون شما را گمراه خواهند كرد و حقائق را بر شما مشتبه خواهند نمود و راه حق را پيدا نخواهيد كرد.

از پدرم شنيدم مى‏فرمودند: شيطانى هست كه او را مذهب مى‏گويند او در هر

 

چهره‏اى ظاهر مى‏گرددپ و فقط در صورت پيامبر و يا وصى او نمى‏تواند درآيد، من مى‏نگرم كه او در چهره رهبر شما در آمده است، شما از آن دورى كنيد، به من خبر رسيده كه او و يارانش را كشتند، خداوند آنها را لعنت كند و از درگاه خود براند و افراد شايسته هلاكت در نزد خدا به هلاكت مى‏رسند.پ 7- مردى از طياره با امام رضا عليه السّلام در باره يونس بن ظبيان سخن مى‏گفت، او اظهار داشت يونس مى‏گفت: شبى در حال طواف بودم ناگهان از بالاى سرم ندائى شنيدم كه مى‏گفت: اى يونس من خدا هستم كه جز من خدائى نيست، مرا عبادت كن و نماز را بر پا دار من سرم را بلند كردم و متوجه سخن او شدم.

در اين هنگام امام رضا عليه السّلام به خشم آمدند به اندازه‏اى كه نتوانستند آرام بگيرند و گفتند: بيرون شويد خداوند تو را و كسى كه اين حديث را برايت تعريف كرد لعنت كند و هزار بار هم يونس بن ظبيان را مورد لعنت قرار دهد و تو را با او به قعر دوزخ روانه سازد.

من گواهى مى‏دهم كه اين سخن را شيطان در گوش او گفته باشد و اكنون آگاه باش كه يونس بن ظبيان با ابو الخطاب در سخت‏ترين عذاب‏ها گرفتار مى‏باشند و ياران آنها هم با آن شيطان در كنار فرعون و فرعونيان در عذاب سختى مى‏باشند و اين حديث را از ابو عبد اللَّه عليه السّلام شنيده‏ام.

راوى گويد: اين مرد از محضر امام عليه السّلام بيرون شد و هنوز دو گام نگذشته بود كه بى‏هوش شد و بر زمين افتاد و آنچه در شكم داشت از گلويش بر آمد و او را مرده از منزل بيرون كردند و به خارج انتقال دادند.

امام رضا عليه السّلام فرمودند: فرشته‏اى آمد و با عمودى بر سرش زد و او را بر زمين افكند و هر چه در شكم داشت بيرون ريخت و روحش را به جهنم انتقال داد و او را به رفيقش يونس بن ظبيان ملحق نمود و شيطانى كه آن سخن را به او گفته بود در دوزخ به او رسيد و آنها همديگر را در آنجا ملاقات كردند.پ 8- راوندى به سند خود از موسى بن جعفر و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: هر كس خود را به بدعتى مشغول كند، شيطان‏

 

او را به عبادت مشغول مى‏كند و به او حالت خشوع و گريه مى‏دهد.پ در حديث ديگرى از آن جناب وارد شده كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند:

خداوند صاحب بدعت را به توبه موفق نمى‏كند و هم چنين كسى كه اخلاق بد دارد موفق به توبه نمى‏گردد.

 

عرض كردند: يا رسول اللَّه چگونه مى‏شود اين افراد به توبه توفيق پيدا نمى‏كنند، فرمودند كسى كه اهل بدعت مى‏باشد محبت بدعت در دلش جاى گرفته است و اما آن كس كه اخلاق بد دارد او هر گاه از گناهى توبه مى‏كند در گناهى بزرگتر از اول گرفتار مى‏گردد.