باب يكم در كليات احوال سبزيها

پ‏1- در مجالس شيخ: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه براى هر چيزى آرايشى است و آرايش خوان سبزى است (1/ 310).پ 2- در محاسن (507) بسندش از پدر موفّق مدنى كه امام هفتم مرا يك روزى خواست و براى چاشت نگهداشت و چون سفره آوردند سبزى نداشت دست كشيد و بغلام فرمود: نميدانى من نميخورم تا سبزى بر خوان نباشد، سبزى بياور و رفت سبزى آورد و بر خوان نهاد و آن حضرت دست دراز كرد و خورد.

 

در مكارم مانندش از امام رضا عليه السّلام آمده (201).پ 3- و از همان: در حديثى كه سفره خود را با سبزيها سبز كنيد كه با بسم اللَّه راننده شيطانست، و در روايتى است كه خوان خود را با سبزى بيارائيد.پ 4- در محاسن (..) بسندش از حنان كه با امام ششم عليه السّلام بر سر خوان بودم و آن حضرت متوجه سبزى شد و من دست باز داشتم و بمن رو كرد و فرمود: اى حنان ندانى كه براى امير المؤمنين طبق خوراك يا افطارى نياوردند جز كه بر آن سبزى بود؟ گفتم: قربانت اين براى چه بود؟ فرمود: براى اينكه دل مؤمنان سبز است و بمانند خود توجه كند.پ بيان: در كافى است كه دل مؤمنان سبز است، يعنى نور سبزى دارد، يا اينكه آكنده از حكمت و معرفت است و با سبزى مناسبت نامعلومى دارد.