پ1- در «مكارم» (214) يكى از ياران ما امام هشتم را از درمان سفيده پوست پرسيد گويد بمن فرمود: ماش را بپزم و آبش را بنوشم و آن را خوراك خود
نمايم و چند روز انجام دادم و به شدم،پ و از او عليه السّلام كه ماش تازه را در زمان آن بگير و بهمراه برگش بكوب و آبش را بفشار و ناشتايش بنوش و بر سفيده بمال و چنين كردم و به شدم.پ 2- در «كافى» (6/ 344) بسندش كه مردى بابى الحسن عليه السّلام شكوه كرد از سفيده پوست، فرمود: ماش را بپزد و آبش را سر كشد و آن را در خوراك خود سازد.پ «بيان»: در قاموس گفته: ماش دانه شناخته ايست معتدل و خلطش پسنديده است و براى تب و زكام خوبست نرم است و چون با سركه پخته شود براى كچلى قرحهدار خوبست و ضمادش عضو سست را نيرو دهد.پ 3- در «كافى» (..) بسندش تا امام ششم كه لوبيا بادهاى برآمده را براند.پ «بيان»: صاحب بحر الجواهر گفته: لوبيا از دانههاى شناخته است گرم است در درجه يكم و خشكى ميانهاى دارد و بقولى سرد و خشك است خون زايش را برآورد، گشاينده حيض و بول است، فربه كن تن است، جنين و مشيمه را بيرون كشد.پ 4- در «كافى» (..) بسندش از كسى كه با ابى الحسن عليه السّلام هريسه گاورس خورده بود و آن حضرت فرموده بود اين خوراكيست كه سنگينى و بلائى ندارد و من خوشش دارم و فرمودم: برايم بسازند و با شير پزند سودمندتر و نرمتر است در شكم.«بيان»: در بحر الجواهر گفته: گاورس در هر حالش به از دخن است (ذرّت خوشهاى) و گيراتر است و سرد است و در درجه يكم و خشك در درجه دوم قابض است و خشك كن، درد را آرام كند و نفخ را بنشاند در صورتى كه جوشانده شود و گرما گرم ضماد گردد، يا خاكستر آن بكار رود، و اگرش با شير بپزند كم زيان گردد، مايه غذائيش اندك است و كند هضم است، ابن بيطار گفته گاورس نزد
پزشكان دو رسته از دخن است كه دانه خردى دارد و قبض سختى و رنگى خاكى، و آن را همه راويان لغت خود دخن دانند جز ابى حنيفه دينورى از ميان همه كه گفته: دخن دو جنس است يكى زلال و چرخان و ديگرى خود نگهدار و گفته:
جاورش واژه پارسى است و دخن عربى است، ابن ماسه گفته: چون با شير پخته شود تا چون آبگوشت شود و قدرى پيه و چربى در آن ريزند غذاى خوبى باشد براى تن و از دخن برتر است و غذادهتر است و زودتر هضم شود و كمتر طبع را بند آورد.