باب دهم شستن دست پيش از خوردن و پس از آن از آداب دستشوئى‏

پ‏1- در خصال (13) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه هر كه شاد است خير خانه‏اش فزون گردد بايد چون خوراكش برش آيد دستش را بشويد.پ 2- و از همان (23) بسندش تا ابى عوف عجلى كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود وضوء پيش از خوراك و پس از آن روزى را فراوان كند.

در محاسن (424) مانندش آمده.پ 3- در كافى (6/ 290) بسندش از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مانند آن را آورده و گفته: از رسول خدا است صلى اللَّه عليه و آله كه: آغازش فقر را نابود كند و پايانش اندوه را نابود كند.پ 4- در خصال (25) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه: هر كه خواهد خير خانه‏اش فزون گردد بايد دستش را پيش از خوردن بشويد.پ و از همان: بسندش از آن حضرت كه وضوء پيش از خوراك روزى را فزون كند- الخبر-

 

پ‏5- و از همان (612) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه شستن دو دست پيش از خوراك و پس از آن فزونى روزى و زدودن چرك جامه است و ديده را روشن كند. در محاسن: مانندش آمده.

در كافى مانندش آمده جز آنكه در آن فزونى و عمر آمده (..).پ 6- در علل (1 ر 268) بسندش از ابى نميره كه امام ششم عليه السّلام فرمود: وضوء پيش از خوردن و پس از آن فقر را ببرند گفتم: فقر را ببرند، فرمود: فقر را ببرند.پ 7- در قرب الاسناد (47) بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه: صاحب خانه پيش از خوراك جلو همه مهمانان دست خود را بشويد و پس از خوراك دنبال همه.پ 8- در مجالس ابن شيخ (1 ر 380) بسندش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه طشت دستشوئى را بر نداريد تا پر شود آب دستشوئى خود را يك جا كنيد تا خدا شما را يگانه كند.پ بيان: اين ردّ بر متكبرانست كه چون يكيشان دست شويد آب را بريزند و طشت را براى ديگرى آورند و اين بد است در جامع گفته: آب دستشوئى را در يك ظرف فراهم كنند.پ 9- در علل (1 ر 285) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه دست‏شوئى پيش از خوراك به ميزبان آغاز شود تا ديگران خوددارى نكنند و چون از خوراك دست كشيدند از آنكه سمت راست در است آغاز شود آزاد باشد يابنده‏پ و در روايت ديگر است كه ميزبان از خود آغاز كند و آنگه از سمت راستش و چون خوراك را بردارند از سمت چپ ميزبان آغاز كنند و ميزبان در پايان همه دست شويد زيرا او سزاوارتر است بآلودگى دست از ديگران و آنگه حوله خشك كنى برگيرد.پ بيان: در مسالك گفته: خوبست ميزبان بشستن دست خود آغاز كند و از سوى راستش يكى يكى بشويد و بچرخد و در شستن دوّم پس از خوراك از سوى چپش آغاز كند و خود آخر كس باشد كه دست شويد، براى اينكه در آغاز از

 

خوددارى مهمانان بكاهد و در انجام خودش بر آلوده ماندن دست شكيبا باشد، در خبر ديگر است كه چون از خوردن برايند از آنكه سوى راست در است آغاز دست شستن كنند آزاد باشد يابنده.پ در دروس گفته: خوبست شستن دست پيش از خوردن و آن را خشك نكند كه تا ترى باشد خوراك بركت كند و پس از آن دست را شويد و خشك كند و خوبست آن را از آنكه سوى راستش هست آغاز كند و بچرخدپ و از امام صادق عليه السّلام است كه ميزبان بشستن دستش آغاز كند تا آخر آنچه گذشت.

و در جامع است كه آغاز كند بنوشاندن كسى كه در سوى راستش است و شستن دستش و بچرخد تا باو برگردد و شيخ در نهايه گفته: چون خواهد دستشان را بشويد از آنكه در سمت راستش است آغاز كند تا پايان همه و خوبست آب دستشوئى همه را در يك ظرف فراهم سازد.پ 10- در كامل الزياره (58) بسندش تا على عليه السّلام كه روزى پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بديدن ما آمد و خوراكى برش نهاديم وام ايمن يك سينى خرما و كاسه‏اى شير و كره پيش داشت و از آن خورد و چون دست كشيد برخاستم و آب برد و دستش ريختم و چون دست شست باتريش چهره و ريش را دست كشيد.پ 11- در صحيفه رضا (13) كه چون رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ميخورد آب در دهن ميگردانيد و ميفرمود: چربى دارد.پ بيان: در فردوس روايت كرده از ام سلمه كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون شير نوشيديد آب در دهن بگردانيد زيرا چربى دارد و گويا همين بوده و تصحيف شده.پ 12- در محاسن (424) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه چون دست‏شوئى براى خوردن حوله بدست مكش كه تا ترى در دست است پيوسته خوراك در بركت است.پ 13- در محاسن (..) بسندش از امام ششم كه هر كه خواهد خير خانه‏اش فزايد

 

بايد هنگام خوردنش وضوء سازد.پ 14- و از همان (420) بسندش كه وضوء پيش از خوراك و پس از آن نعمت روياند.پ 15- و از همان (..) بسندش از امام پنجم كه هر كس در پيش و پس خوردن دستش را بشويد در وسعت روزى زندگى كند و تنش سالم ماند.پ 16- و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه فرمود: اى على شستن دست پيش از خوردن و پس از آن درمان درد تن است و ميمنت در روزى.پ 17- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه وضوء در پيش و پس خوردن فقر را براندازد.پ (در 18 و 19 و 20 نزديك همين مضمون را آورده).پ 21- و از همان (..) بسندش از ابى بكر حضرمى كه امام ششم عليه السّلام براى ما خوردنى ميخواست و پيش از آن دست ما را نمى‏شست و بخدمتكار ميفرمود تا پس از خوردن دست‏شوئيم.پ 22- و از همان (..) بسندش از يكى از اصحاب كه دست‏شوئى پيش از خوردن را نزد امام رضا عليه السّلام ياد كردند فرمود: اين را پادشاهان پديد آوردند.پ بيان: اين دو حديث غريب باشند و گويا قول بعدم استحباب شستن دست پيش از خوردن نباشد، و بسا تفسير شوند باينكه واجب نيست يا باينكه تازه دست شسته بوده يا دستش پاك بوده يا بر تقيه براى روايت شرح السنه از يحيى بن سعيد كه سفيان ثورى دست شستن پيش از خوردن را مكروه ميدانست و گرچه از سلمان هم روايت شده كه در تورات خواندم بركت خوراك در دست شستن پس از خوردنست و آن را به پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله ياد آور كردم فرمود: بركت خوراك وضوء است پيش از آن و پس از آن.پ 23- در محاسن (..) بسندش از فضل بن يونس كه چون ابى الحسن عليه السّلام نزد من چاشت خورد و طشت دستشوئى برش آوردند و در صدر مجلس نشسته بود تا از

 

او آغاز كنند فرمود: آغاز كن بدان كه سوى راست تواست و چون غلام دست يكى را شست و خواست طشت بردارد و آبش را بريزد فرمود: بوى كه آن را پر كن.پ بيان: در كافى (6 ر 291) آن را بسندش روايت كرده و گفته: أبو الحسن فرمود طشت را وانه تا همه دست خود را در آن بشويند، و بقولى مقصود اينست كه طشت را برداشت نزد آن حضرت آورد و او نهيبش كرد و فرمود: دست همه را بترتيب بشويد تا نوبت او رسد و معنى يكم روشنتر است.

محقق اردبيلى پس از آوردن اين روايت گفته: دلالت دارد بر استحباب شستن دست ميزبان پس از خوردن و آنگه بدان كه سمت چپ او است چون ظاهرش اينست كه ميزبان دست خود را شست و سمت راست او سمت چپش مى‏شود، و بسا مقصود اينست كه خواست بآن حضرت آغاز كند و نكرد و فرمود: بآن كه سمت چپ او است آغاز كند كه سمت راست غلام مى‏شود چون روبروى او نشسته و موافق گذشته است- پايان- گويم: گويا نسخه او نادرست بوده و در آن كلمه «عندى» نبوده و چنين آن را نقل كرده نيز و از اين رو احتمال داده كه ميزبان خود آن حضرت بوده و گر نه ظاهر اينست كه راوى ميزبان بوده و آن حضرت نخواسته كه بدو آغاز كند و فرموده بكسى كه دم در سمت راست او است آغاز كند و دلالت دارد كه مقصود از طرف راست در كه در خبر پيش است آنجا است كه سمت راست وارد در اتاق است كه سمت راست او است و گر چه نسبت بكسى كه بيرون ميرود سمت چپ است و نيز اگر فرض شود خود در مردى باشد روبروى او سمت راست او است و اين فاضل هم همچنين آن را تحقيق كرده چون پس از آوردن روايت ابن عجلان گفته: بسا مقصود از باب جاى نشست آنها است و منظور از سمت راست سمت راست كسى كه وارد شود و در آنجا كه درى نباشد منظور سمت راست كسى است كه در ابتداء مجلس است نظر بداخل در مجلس. سپس گفته: براى جمع ميان اخبار مى‏شود

 

خبر نخست كه روايت ابن عجلانست تفسير كرد كه ميزبان نزد در اتاق نشسته بوده و سمت راستش سمت چپ در بوده يا آنكه در مجلس نبوده و يا حمل بر تخيير شود پايان.

گويم: گويا قول به تخيير بهتر است.پ 24- در محاسن (426) بسندش از امام ششم كه دستهاى خود را در يك ظرف بشوئيد تا خوش اخلاق شويد.پ 25- و از همان (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه دست‏شوئى پيش از خوراك است ميزبان نخست شويد تا ديگرى خوددارى نكند و چون فارغ شد بكسى كه سمت راست او است آغاز كند و چون خوراك را بردارند بكسى كه سمت چپ ميزبانست آغاز شود و آخر كسى كه دست شويد و ميزبان باشد زيرا او سزاوارتر است كه بر آلودگى صبر كند و آنگاه اگر خواست حوله برگيرد، گفته: ابن ابى محمود هم آن را روايت كرده.پ بيان: محقق اردبيلى- ره- گفته: ظاهر اينست كه منظور از ميزبان صاحب خوراك است و گرچه خانه از ديگريست، يا اينكه خانه و جا در آن اصلا منظور نيست و بسا بر وجه حقيقت باشد هر گاه صاحب خوراك بيگانه باشد و در خانه ديگرى منزل كرده باشد فتامّل.پ 26- در محاسن: از عبد الرحمن بن ابى داود گفته: نزد امام ششم عليه السّلام چاشت خورديم و طشت آوردند و فرمود: اى مردم كوفه شما يكى يكى دست شوئيد و ما باكى نداريم در اينكه با هم دست شوئيم گفت: همه با هم در يك طشت دست شستيم.پ 27- و از همان: از كسى كه امام نهم را در روز ورود مدينه ديده بود و گروهى نزد آن حضرت چاشت خورده بودند و چون دست خود را از آلودگى بغذا شسته بود آنها را پيش از خشك كردن با حوله بسرورويش كشيده بود و گفته: «بار خدايا مرا از كسانى ساز كه روسياه و خوار نشود»پ گفته: و در حديثى است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون پس از خوردن دست شستى پيش از حوله گرفتن آن را برو و دو

 

چشمت بكش و بگو: بار خدايا من از تو خواستارم زيور و مهر را و بتو پناهم از دشمنى و بغض-پ 28- در دعوات راوندى همان را آورده، در مكارم مانند يكم را از امام صادق عليه السّلام آورده (161).پ 29- در محاسن بسندش از حسين بن ابى العلاء كه از امام ششم عليه السّلام پرسيدم از شستن دست و وضوء پس از خوردن فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ميخورد كه ابن ام مكتوم آمد و بدست آن حضرت شانه گوسفندى بود كه از آن ميخورد و آنچه در دست داشت نهاد و بنماز برخاست و وضوء نساخت و طهور نبود (420).پ بيان: ظاهر اينست كه منظور در اين حديث وضوء نماز است و ردّ بر برخى مخالفانست كه وضوء را بخوردن غذاى آتش ديده شكسته دانند و از اين رو و ما مانند آن را در كتاب طهارت آورديم.پ 30- در محاسن (438) بسندش از شعيب عقرقوفى كه با امام ششم چاشت خوردم و دست خود را پيش و پس خوردن نشست، گويم اين براى بيان جواز يا مانعى بوده.پ 31- در محاسن از سليمان بن جعفرى كه براى ابو الحسن عليه السّلام چاشت كشيدند و يكى از حاضران خواست دستش را بشويد و آن حضرت فرمود: هر كه دستش پاك است و آنها را نشويد باكى ندارد دست نشسته غذا بخورد.پ 32- در محاسن بسندش از وليد بن صبيح كه نزد امام ششم عليه السّلام شبى با گروهى شام ميخورديم و فرمود: بيائيد امشب با مشركان مخالفت كنيم و با هم دست خود را بشوئيم، گفته: بسند ديگر هم روايت شده.پ بيان مخالفت با مشركان در اجتماع براى شستن يا در اصل آن بوده.پ 33- در محاسن (..) بسندش از مرازم كه ديدم أبو الحسن عليه السّلام چون پيش از خوراك دست ميشست حوله نميگرفت و چون پس از خوردن دست ميشست با حوله خشك ميكرد.

 

پ‏34- در محاسن (..) بسندش از زيد شحّام كه امام ششم عليه السّلام بد داشت كسى دستش را آلوده بخوراك با حوله بمالد براى احترام خوراك تا آن را بمكد يا بچه‏اى در كنارش باشد و آن را بمكد.پ 35- در مكارم: از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله كه چون يكى از شما خورد نبايد با حوله دست خود را پاك كند تا او را بمكد يا بمكاند (161)،پ بيان: در مسالك گفته: پاك كردن دستها با حوله از آب دست شستن خوبست نه از آلودگى بخوراك كه بد است و همانا ليسيدن انگشتان مستحب است پايان- من گويم، عامه اين مضمون را بچند سند و چند تعبير روايت كردند،پ از انس كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله چون ميخورد سه انگشتش را مى‏ليسيد. و همين مضمون از كعب بن مالك است، و در روايت ديگر است كه چون يكى از شما بخورد دست با حوله نكشد تا آن را بمكد پيش از آن، (و همين مضمون از ابن عباس آمده) فتّال گفته: منظور حوله ايست كه آماده چرك‏گيريست نه حوله خشك كن، در باره اينكه خود بمكد يا ديگرى نووى گفته: آن ديگرى كه مى‏شود انگشت او را بمكد مانند زن، كنيز و خدمتكار و فرزند و همانند آنان چون شاگردى كه مكيدن آن را بركت شمارد، و يا چون گوسفند و مانندش،پ مسلم از جابر روايت كرده از آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله كه چون لقمه از دست شما افتد بايد آلودگى آن را پاك كند و آن را بخورد و دست خود را پاك نكند تا آن را بمكد يا بمكاند، زيرا (دانسته نشده) نداند در كدام خوراك بركت هست، نووى گفته: يعنى خوراكى براى خوردن جلو آدمى است نداند كه بركت در آنست كه خورده يا در آنكه بانگشتش چسبيده يا ته كاسه مانده يا در لقمه افتاده است و سزا است كه همه اينها را نگهدارد تا بركت را بدست آرد، بركت غذاى خوب و سالم و خوش انجام و بى‏آزار و نيرو بخش بر طاعت است، بقولى حديث در كسى است كه ليسيدن انگشتان را بد دارد و دهان را پليد شمارد و چون كسى در ميانه خوراك چنين كند از آب دهانش با لقمه بخورد، خطّابى گفته: مردمى كه نعمت بارگى خرد آنها را تباه كرده پندارند

 

ليسيدن انگشتان زشت است و گويا ندانند خوراكى كه بانگشت چسبد پاره‏ايست از آنچه خورند و چه پليدى دارد؟پ 36- در محاسن (429) بسندش از منصور بن حازم كه پرسيدم امام ششم عليه السّلام را از مرديكه با حوله روى خشك كند؟ فرمود: باكى ندارد.پ بيان: گويا مقصود خشك كردن پس از وضوء نماز است.پ 37- در محاسن (..) از فضل بن يونس كه چون أبو الحسن عليه السّلام در نزد من چاشت خورد حوله آوردند روى جامه‏اش اندازد و آن را بر جامه خود نيفكند.پ 38- و از همان (..) از فضل بن يونس كه أبو الحسن عليه السّلام نزد من آمد و فرمود: خوراكت را بياور كه آنان پندارند ما خوراك بى‏سابقه دعوت را نخوريم و طشت دستشوئى آوردند و بدان حضرت آغاز شد و فرمود: آن را از سمت چپت بچرخان و آن را بر مدار تا پر شود.پ 39- در مكارم كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله خوب دست خود را از خوراك ميشست تا بوى خورده را نميداد، و چون آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله بخصوص نان و گوشت ميخورد، بسيار خوب ميشست و با ترى دستش رويش را مسح ميكرد (31).پ بيان: محقق اردبيلى- ره- گفته-: بسا شستن يك دست كه بدان خورند بس باشد چنانچه تعبير به شستن دست بدان اشاره دارد، و بسا كه شستن هر دو مستحب باشد گرچه يكى بكار رود پايان- و استاد ما شيخ بهائى- ره- گفته: هر دو دست را پيش از خوردن و پس از آن بشوى گرچه يك دست بكار رود.پ 40- در مكارم: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه خواهد خير خانه‏اش فزون گردد بايد چون خوراكش حاضر شود دست بشويدپ و از امام صادق عليه السّلام است كه:

هر كه پيش و پس خوردن دست شويد در آغاز و انجامش بركت يابد و تا بماند در وسعت زيد و تنش سالم باشد،پ فرمود: هر كه پيش از خوردن دست شويد خشكش نكند كه تا دستش تر است بركت است،پ فرمود: نخست ميزبان دست خود را شويد و از سمت راستش آغاز كند، و چون خوراك بپايان رسد از سمت چپ ميزبان آغاز

 

بشستن شود چون خودش بر آلودگى شكيباتر است و پس از آن حوله گيرندپ و فرمود وضوء پيش و پس خوراك ندارى را ببرد چنانچه كوره زنگ آهن را و تا بماند در وسعت زيد و راستى كه فرشته‏ها رحمت فرستند بر آنكه انگشتانش را در پايان خوردن بليسد،پ فرمود هنگام خوراك بد است طشت دستشوئى را پر نشده بردارند بلكه بگذارند پر شود و ريخته شود،پ فرمود: هر كه دوست دارد خير خانه‏اش فزايد بايد چون خوراك حاضر شود پيش و پس خوردن دست را بشويد، راستش هر كه پيش و پس خوراك دست بشويد تا بماند در وسعت است و تندرست؟پ فرمود: چون پس از خوردن دست شستى دست ترت را به چشمانت بكش كه امان از چشم درد است (160).پ از صفوان جمال است كه نزد امام ششم عليه السّلام بوديم و سفره انداختند و خدمتكار آب دست آورد و حوله بآن حضرت داد و نخواست گفت ما از آن دست شستيم،پ فرمود:

دست شستن پيش از خوردن و پس آن ندارى برد و روزى فزايد،پ در كتاب مواليد الصادقين است كه چون پيغمبر دست ميشست پس از خوردن با ترى دستش رويش را دست ميكشيد وانگه ميفرمود: سپاس از آن خداست كه ما را رهنمود و خورانيد و نوشانيد هر آزمون خوبى را بر ما روان ساخت (162).پ 41- در نوادر راوندى: (51) بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه شاد است كه خير خانه‏اش فزون گردد چون خوراكش در برش آيد وضوء گيرد.پ 42- در مجالس شيخ (2 ر 203) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه شاد است خير خانه‏اش فزايد چون خوراك در برش آيد وضوء سازد و هر كه پيش و پس خوردنش وضوء سازد در وسعت روزى زيد و تندرست،پ و موسوى در حديثش آورده كه هشام بن سالم گويد امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: اى هشام بن سالم وضوء در اينجا شستن دست است پيش از خوردن و پس از آن. 43- در دعوات راوندى: كه امير المؤمنين فرمود: هر كه دو دستش را پيش و پس خوراك بشويد در آغاز و انجام خوراكش بركت يابد.

 

پ‏44- در مكارم و الشهاب: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: دستشوئى پيش از خوردن ندارى برد و پس از آن نگرانى بزدايد و ديده را درست دارد (160) در ضوء گفته: وضوء در شرع نام پاكيزه كردن براى نماز است، و نگرانى منظور ترس از ديوانگى است، وضوء در حديث بمعنى لغويست كه پاكيزگى است و كنايه از شستن دو دست است و بجان خودم پيش از خوردن بسيار خوبست زيرا آدمى نداند دستهاش كجا بودند و بچه ماليدند و سزد كه هنگام خوردن آنها را بشويد و چون چيزى خورد بهتر است كه آنها را پاك بشويد براى آلودگى بدان فرمود شستن دست پيش از خوردن ندارى را ببرد زيرا براى روزيست كه خدا بدو داده و با اين كار بركت يابد و پس از آن نگرانى را برد يعنى نگرانى از اينكه دستش پاكيزه است يا نه و چونشان بشويد يقين بپاكيزگى كند و جامه‏اش از چركينى سالم ماند و آدمى بجامه خود توجه دارد و دل بدان دارد، و اينكه فرمود چشمانش درست مانند، بسا براى رفع چركينى دست است كه آزار چشم است و هم بوى بد كه چشم از آن آزار كشد، و بسا اثرى دارد كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم دانسته، فائده حديث و ادارى به شستن دستها است پيش از خوردن و پس از آن براى پاكيزه‏گى راوى حديث موسى بن جعفر است از پدرانش تا برسد به پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله.پ 45- در دعائم (2 ر 121) پيغمبر فرمان شستن دست را پس از خوراك داده از چرك و فرمود: شيطان آن را بو ميكندپ و از على عليه السّلام است كه فرمود: بركت خوراك در شستن دست است پيش از آن و پس از آن و شيطان دلباخته چرك و چربى است هر كدامتان ببستر رود بايد دستش را از بوى چركين و آلودگى بشويد،پ فرمود نشستن دست بهمراه خوراك كه بدان چسبيده بد است ميفرمود: نعمت رم كن است بدين كار،پ و از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه غدقن كرد از برداشتن طشت آب دست از پيش مردم تا پر شود،پ و از جعفر بن محمد عليه السّلام كه ميزبان پس از همه مهمانان دست شويد يعنى از جز عيال خودش و نسبت ببرادران مهمانش.

 

پ‏46- در مكارم و الشهاب: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: آب دست شوى خود را فراهم سازيد و گرد كنيد تا خدا پراكندگى شما را فراهم كند.

در ضوء ... فرمايد چون پس از خوراك دست شوئيد آبش را روى هم بريزيد بر خلاف روش گبرها كه چنين نكنند و پندارند مايه ستيز و كشمكش مى‏شودپ و از آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله روايت است كه طشتها را پر كنيد و با گبران مخالفت كنيد يعنى اين كار بهتر هم آهنگى و موافقت آورد و مخالفت با گبران هم باشد و «جمع اللَّه شملكم» دعائى است، فائده حديث فرمان گرد آوردن آب دستشوئيست در يك طشت، راوى ابى هريره است و دنبالش اينست كه: طشت را برنداريد تا لبالب شود الخ.پ 47- در الشهاب: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: دستت را با جامه كسى كه بدو جامه نپوشانى پاك مكن.

الضوء: ظاهر اين حديث اينست كه ميفرمايد: جامه‏اى كه بديگران نپوشانى دستمال خود مكن و از كار ديگران بى‏مزد برابر بهره مبر و اين عبارت را كنايه از آن آورده كه بسيار شيواست، و در تفسيرش ديدم كه جامه ديگرى را دست مكش با ديد استحسان كه بسا پندارد بدان شيفته شوى و خواهش آن را دارى و او در وضعى نيست كه آن را بتو دهد، و اين تفسير سست است، فائده حديث غدقن از تسخير مردم و آزار آنهاست به بيگارى، و راويش ابو بكره است، پايان. گويم ترك ظاهرش وجهى ندارد زيرا ببينم كه برخى متكبران پس از خوردن دست نشسته خود را با جامه خدمتكارانشان پاك ميكنند، و بر فرض اين تفسير باز هم اشاره بزشتى اين كار دارد.پ 48- در كافى: (6 ر 291) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه خشك كردن رو پس از وضوء لكه را ببرد و روزى را فزايد.پ 49- در كافى (292) بسندش از مفضل بن عمر كه نزد امام ششم عليه السّلام رفتم و از درد چشم شكوه كردم، فرمود: درمان تازه‏اى ميخواهى، سپس فرمود: چون‏

 

 

دستت را پس از خوردن شستى سه بار بدو ابرويت بكش و بگو: سپاس خداى نيكى كن نعمت بخش و فضيلت ده را، گفت: چنين كردم و پس از آن چشمم درد نيامد و الحمد للَّه رب العالمين.پ بيان: بسا مقصود از طريف در حديث نقطه خون سرخ باشد كه در ديده پديد شود ولى از لفظ و معنا بعيد است.پ 50- در محاسن (452) از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه بنه‏دار در آغاز مردم ديگر نوشد و در پايان همه وضوء سازد.بيان: منظور ميزبانست كه پيش از مهمانان نوشد چنانچه پيش از آنها دست بخوردن برد تا خوددارى نكنند و با آنچه آيد در باره اينكه ساقى مردم آخر همه نوشد منافات ندارد چون ميزبان با ساقى جدايند و مى‏شود خبر اخير حمل شود باينكه قوم تشنه باشند و وضوء شستن دست پيش از خوردن باشد و بقولى يعنى مالك آب در نوشيدن بر ديگران پيش است ولى وضوء او پس از نوشيدن آنها است زيرا نوشيدن بر وضوء مقدم است، و نهان نيست سستى اين تفسير.