بخش بيست و پنجم مطالبى كه صدوق محمد بن بابويه رحمة الله عليهما از مذهب اماميه در يك جلسه براى اساتيد ذكر كرده

پ‏در كتاب مجالس نوشته است دين اماميه اقرار به توحيد خدا و نفى تشبيه و منزه دانستن اوست. از آنچه شايسته نيست و اقرار به انبياى خدا و حجج او و ملائكه و كتب او و اقرار به اينكه محمد صلى الله عليه و آله سرور انبياء و سيد مرسلين است و از همه انبياء و تمام ملائكه مقرب بهتر است و او خاتم انبياء است كه پيامبرى پس از او تا روز قيامت نخواهد بود و اينكه تمام انبياء و رسل و ائمه از ملائكه بهترند و آنها پاك و معصومند از هر پليدى و گناهى هرگز اراده گناه صغيره و كبيره نخواهند كرد و مرتكب آنها نمى‏شوند و آنها امان براى مردم زمين هستند. چنانچه ستارگان امان براى اهل آسمانند.

پايه‏هاى استوارى كه اسلام بر آنها بنا شد، پنج چيز است:

1- نماز 2- زكاة 3- روزه 4- حج 5- ولايت پيامبر و ائمه عليهم السلام بعد از او كه دوازده نفرند. اولى آنها امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام بعد امام حسن و بعد امام حسين سپس على بن الحسين و بعد حضرت باقر محمد بن على بعد از آن جناب امام صادق سپس حضرت موسى بن جعفر بعد حضرت رضا پس از آن جناب امام جواد محمد بن على سپس حضرت هادى امام على النقى بعد از آن جناب حضرت امام حسن عسكرى سپس حجة بن الحسن بن على عليهم السلام است.

 

و اعتراف به اينكه آنها اولو الامرند كه خداوند دستور پذيرفتن اطاعت آنها را داده در اين آيه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ و اطاعت آنها اطاعت خدا است و معصيت آنها معصيت خدا. ولى آنها ولى الله است و دشمن آنها دشمن خداى عزيز است و دوستى ذريه پيامبر صلى الله عليه و آله. وقتى به راه و روش آباء طاهرين خود باشند واجب است بر مردم و همين پاداش رسالت است طبق آيه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏.پ و اقرار به اينكه اسلام عبارت است از اقرار به دو شهادت‏

لا اله الا الله محمد رسول الله صلى الله عليه و آله‏

است و ايمان عبارت است از اقرار به زبان و اعتقاد قلبى و عمل بوسيله جوارح. بجز اين ايمان صحيح نيست.

هر كه دو شهادت را بدهد مال و جانش در پناه اسلام محفوظ است مگر جهت خاصى خون يا مال او را حلال نمايد و حسابش بر خدا است و اقرار به سؤال و جواب در قبر هنگام دفن مرده و منكر و نكير و عذاب قبر و اقرار به آفرينش بهشت و جهنم و معراج پيامبر صلى الله عليه و آله تا آسمان هفتم و از آنجا تا سدرة المنتهى و از آنجا تا حجب نور و اقرار به مناجات خدا با او و اين عروج بوسيله جسم و روح او بوده در حال كمال صحت و واقعيت نه در خواب و بوسيله رؤيا و اين عروج نه براى آن بود كه خداوند در آن مكان قرار داشت زيرا خداوند منزه است از احتياج به مكان بلكه عروج براى اين بود كه موجب افزايش مقام و شخصيت آن جناب بشود و تا به او ملكوت آسمانها را نشان دهند چنان كه ملكوت زمين را نشان دادند و در آنجا مشاهده از عظمت خداى متعال و به امت خويش خبر دهد از آيات و علامات كه بر فراز آسمانها ديده.

و اقرار به حوض و شفاعت گناهكاران از اصحاب كبائر و اقرار به صراط و حساب و ميزان و لوح و قلم و عرش و كرسى. اقرار به اينكه نماز ستون دين است.

اول چيزى كه از بنده راجع به آن سؤال مى‏شود روز قيامت از اعمال و اول چيزى است كه پس از معرفت از آن بازخواست مى‏گردد. اگر قبول شود بقيه اعمال نيز قبول مى‏شود و اگر رد شد بقيه نيز رد مى‏شود و نمازهاى واجب در شبانه‏روز پنج قسم‏

 

است و هفده ركعت. ظهر چهار ركعت و عصر چهار ركعت و مغرب سه ركعت و عشاء آخر چهار ركعت و نماز صبح دو ركعت.پ اما نافله دو برابر فريضه است. سى و چهار ركعت. هشت ركعت قبل از ظهر و هشت ركعت بعد از ظهر قبل از نماز عصر و چهار ركعت بعد از مغرب و دو ركعت نشسته بعد از عشاء آخر كه يك ركعت حساب مى‏شود و آن نماز وتر است براى كسى كه نائل به وتر در آخر نماز شب نشود و نماز شب هشت ركعت است كه در هر دو ركعت سلام مى‏دهد و شفع دو ركعت است با سلام و وتر يك ركعت است و نافله صبح دو ركعت است و مجموع نمازها در شبانه‏روز از فريضه و نافله پنجاه و يك ركعت است.

اذان و اقامه دو تا دو تا است. واجبات نماز هفت قسم است. وقت‏شناسى و طهارت و توجه و قبله و ركوع و سجود و دعاء و قنوت. در هر ركعت دوم نماز نافله و واجب قبل از ركوع بعد از قرائت مى‏توان در قنوت همين دعا را خواند

رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك أنت الاعز الاجل الاكرم‏

. مى‏تواند سه مرتبه تسبيح بگويد اگر مايل باشد. نمازگزار ائمه عليهم السلام را در قنوت خود ياد كند و صلوات بر آنها بفرستد احترام به ايشان نموده.

تكبيرة الاحرام يك است ولى هفت تكبير بهتر است. واجب است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

را بلند بگويد در سوره فاتحة و نيز

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سوره ديگر را.

بسم الله‏

يك آيه از قرآن است و اين‏

بسم الله‏

به اسم اعظم خدا نزديكتر از سياهى چشم به سفيدى آن است. مستحب است دستها را در موقع تكبير بلند كنند كه اين آرايش نماز است. قرائت در دو ركعت اول حمد و سوره است به شرط اينكه از سوره‏هائى كه سجده واجب دارد نخواند و آنها الم سجده و حم سجده و النجم و سوره اقرء باسم ربك است و نبايد سوره لايلاف يا أ لم أ لم تر كيف يا و الضحى يا الم نشرح را بخواند زيرا لايلاف و أ لم تر كيف هر دو يك سوره است و الضحى و الم نشرح نيز يك سوره است. نبايد يكى از آنها را به تنهائى در يك ركعت نماز خواند.

كسى كه بخواهد بخواند بايد لايلاف و أ لم تر كيف را با هم در يك ركعت بخواند و

 

الضحى و الم نشرح را نيز در يك ركعت. جايز نيست قران بين دو سوره نماز واجب اما در نافله نمازگزار هر چه مى‏خواهد مى‏تواند بخواند اشكالى ندارد سوره‏هاى سجده واجب‏دار را در نماز نافله بخواند زيرا اين كار در نماز واجب مكروه است.پ واجب است در نماز ظهر روز جمعه سوره جمعه و منافقين را بخواند. سنت به همين منوال جارى شد. ذكر ركوع و سجده سه مرتبه تسبيح است كه پنج مرتبه بهتر است و از آن بهتر هفت مرتبه است و يك تسبيحه تمام هر ركوع و سجده براى مريض و شخصى كه عجله دارد كافى است. هر كس در نماز ركوع يا سجده يك تسبيح از سه تسبيح بكاهد و مريض نباشد و عجله نداشته باشد. يك سوم از نماز خود را كاسته و هر كس دو تسبيح بكاهد دو سوم از نماز را ناقص كرده و هر كه تسبيح در ركوع و سجده نگويد نمازى نخوانده مگر

لا اله الا الله‏

بگويد يا الله اكبر و يا صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله بفرستد به تعداد تسبيحات كه اين كار كافى است.

در تشهد دو شهادت كافى است، اضافه بر آن مستحب است. سلام نماز يكى كافى است. رو به قبله با چشم به طرف راست توجه مى‏كند و كسى كه در ميان مخالفين بود دو سلام مى‏دهد يكى به طرف راست و ديگرى به طرف چپ.

همان طورى كه آنها انجام مى‏دهند. به جهت تقيه شايسته است نمازگزار تسبيح حضرت زهرا عليها سلام را بعد از هر نماز بخواند و آن سى و چهار الله اكبر و سى و سه سبحان الله و سى و سه الحمد لله است. زيرا هر كس در نماز واجب اين تسبيح را بخواند قبل از آنكه پاى را حركت دهد خداوند او را مى‏آمرزد. بعد صلوات بر پيامبر و ائمه عليهم السلام مى‏فرستد و براى خود هر دعائى كه مى‏خواهد مى‏كند. بعد از فراغ از دعا سجده شكر مى‏نمايد و در آن سه مرتبه مى‏گويد

شكرا لله‏

و اين كار را ترك نمى‏كند مگر مخالفى باشد كه براى تقيه ترك كند. جايز نيست دستها را در نماز موقع قيام روى هم بگذارد و نه گفتن آمين بعد از تمام شدن سوره حمد و نه گذاشتن دو زانو را قبل از دو دست بر زمين در سجده. و سجده جايز نيست مگر بر زمين و چيزى كه از زمين روئيده به شرط اينكه خوردنى و پوشيدنى نباشد مى‏توان نماز خواند با لباسى كه از موى و كرك حيوان حلال گوشت تهيه شده و اما آنچه‏

 

حلال گوشت نيست با موى و كرك آن نمى‏توان نماز خواند مگر چيزهائى كه بخصوص اجازه داده شده و آنها عبارتند از سنجاب و السمور و فنك «1» و خز. بهتر است كه در خز نماز نخواند. اما كسى كه خواند نمازش صحيح است اما پوست روباه صحيح نيست مگر در حال تقيه و ضرورت.پ گاز معده اگر از نمازگزار خارج شود نمازش باطل است. يا چيزهاى ديگرى كه وضو را باطل مى‏كند يا اينكه يادش بيايد وضو نداشته يا يك ناراحتى و گرفتارى پيدا كند كه نتواند صبر نمايد يا خون دماغ كند و از بينى او خون زياد بيايد يا پشت سر خود را نگاه كند نماز شكسته نمى‏شود. به اينكه چيزى از جلو او مانند سگ يا زن يا الاغ يا چيز ديگرى بگذرد.

در نافله سهو وجود ندارد. اگر در نافله سهو كرد بنا را بر هر كدام كه مايل است بگذارد. سهو در نماز واجب است. هر كس در دو ركعت اول سهو كرد بايد نماز را اعاده كند و همچنين هر كس در نماز مغرب شك كند و كسى كه در نماز صبح شك كند نماز را دو مرتبه مى‏خواند. هر كس دوم و سوم يا در سوم و چهارم نماز شك كند بنا را بر اكثر مى‏گذارد. وقتى سلام داد تكميل مى‏كند هر چه احتمال دارد كم كرده باشد دو سجده سهو بر نمازگزار واجب نيست مگر وقتى حركت كند در جاى نشستن يا بنشيند در جاى حركت يا تشهد را ترك نمايد يا نداند كم كرده در نماز يا زياد و اين دو سجده بعد از سلام است. در زيادى و كم كردن و در سجده سهو مى‏گويد

بسم الله و بالله السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته‏

اما سجده واجب قرآن در آن سجده مى‏گويد:

لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا و تصديقا لا اله الا الله عبودية و رقّا سجدت لك يا رب تعبدا و رقا لا مستنكفا لا مستكبرا بل انا عبد ذليل خائف مستجير

وقتى سر از سجده برداشت تكبير مى‏گويد. نماز شخص قبول نمى‏شود مگر به مقدارى كه توجه با قلب دارد بطورى كه گاهى يك چهارم و گاهى يك سوم يا نصف يا كمتر از اين و يا زيادتر قبول مى‏شود ولى خداوند اين كمبود را

 

بوسيله نوافل ترميم مى‏نمايد.پ و شايسته‏ترين مردم براى امام جماعت شدن كسى است كه قرآن بهتر بخواند.

اگر هر دو در قرآن مساوى بودند كسى كه زودتر مهاجرت نموده اگر در مهاجرت مساوى بودند سالمندترين آنها، اگر در سن هم برابرند هر كدام خوش صورت‏تر است صاحب مسجد اولى و شايسته‏تر است به مسجد خود. هر كس نماز بخواند به مردم با اينكه در ميان آنها داناتر از او هست كارشان پيوسته در انحطاط است تا روز قيامت جماعت در روز جمعه واجب است و در ساير ايام مستحب. هر كس نماز جماعت را ترك كند به واسطه بى‏ميلى بدون عذر نمازش صحيح نيست.

نماز جمعه از نه دسته برداشته شده شخص صغير و كبير (گرفتار) و مجنون و مسافر و برده و زن و مريض و كور و كسى كه در فاصله دو فرسخ قرار دارد نماز جماعت فضيلتش بر نماز فرادى معادل بيست و پنج درجه در بهشت است.

نماز واجب در سفر دو ركعت است مگر نماز مغرب كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سفر و حضر به همان صورت خوانده در سفر نافله‏هاى روز هيچ كدام خوانده نمى‏شود و نبايد نافله‏هاى شب را ترك نمود و نماز شب جايز نيست در اول شب مگر در سفر وقتى انسان آن را قضا كند بهتر است از اينكه اول شب بخواند حد سفرى كه موجب شكستن نماز و خوردن روزه مى‏شود هشت فرسخ است اگر چهار فرسخ رفت و تصميم ندارد شب برگردد مى‏تواند شكسته بخواند يا درست هر طور مايل است اما اگر تصميم برگشت دارد همان روز بايد شكسته بخواند كسى كه سفر معصيت رفته نماز را تمام و روزه را بايد بگيرد كسى كه نماز را در سفر تمام بخواند مانند كسى است كه نماز را در وطن شكسته بخواند و كسانى كه لازم است نماز را تمام بخوانند و روزه بگيرند در سفر عبارتند از مكارى و سوداگر و پيك و چوپان و ملاح زيرا اين شغل آنها است و شكارچى اگر براى هوى و هوس شكار مى‏كند اما اگر براى گذران زن و بچه خود صيد مى‏كند بايد نماز و روزه را بشكند اين كه شخص در سفر روزه مستحبى بگيرد كار خوبى نيست براى كسى كه در ماه رمضان روزه‏اش را خورده صحيح نيست مجامعت نمايد.

 

پ‏نماز سه قسمت مى‏شود يك سوم طهارت، يك سوم ركوع، يك سوم سجود.

نماز درست نيست مگر با طهارت. وضو تا دو مرتبه صحيح است كسى كه دو بار وضو بگيرد جايز است اما پاداشى به او نمى‏دهند. تمام آبها پاك است مگر بدانى كه نجس شده آب را فاسد نمى‏كند مگر حيوانى كه خون جهنده دارد مى‏توان با گلاب وضو گرفت و غسل جنابت كرد و آبى كه به وسيله آفتاب گرم شده اشكالى براى وضو ندارد و اين كه وضو و غسل با آن آب كراهت دارد به واسطه اين است كه موجب برص مى‏شود. آب اگر به مقدار كر باشد هيچ چيز او را نجس نمى‏كند و كر عبارت از هزار و دويست رطل مدنى است و روايت شده كه كر مقدار سه وجب طول در سه وجب عرض و در سه وجب عمق است. آب چاه تمامش پاك است مادامى كه چيزى در آن نيافتاده كه نجس نمايد آن را و آب دريا همه‏اش پاك است.

وضو را باطل نمى‏كند مگر خارج شدن چيزى از يكى دو مجراى بول يا غائط يا گاز معده و يا منى و خواب اگر بر عقل غلبه نمايد و مسح بر عمامه جايز نيست و نه بر روى كلاه و مسح بر روى كفش نيز جايز نيست مگر به واسطه تقيه باشد يا برفى باشد كه از سرما بترسد كه در اين صورت كفش قائم مقام جبيره مى‏شود و روى آنها مسح مى‏نمايد.پ عايشه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اندوهگين‏ترين مردم روز قيامت كسى است كه وضوى خود را روى پوست ديگرى مى‏بيند. عايشه گفت اگر بر روى پشت گورخرى در بيابان مسح كنم خوشتر دارم كه بر روى كفش مسح نمايم.

هر كس آب نيافت بايد تيمم نمايد، چنانچه خداوند مى‏فرمايد فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً* صعيد محل مرتفع است و طيب سراشيبى است كه آب از آن پائين مى‏آيد. وقتى شخص تصميم تيمّم گرفت هر دو دست خود را بر زمين مى‏زند يك بار بعد خاكش را مى‏افشاند و با دو دست صورت خود را مسح مى‏نمايد بعد دست چپ را به زمين مى‏زند و مسح مى‏نمايد با آن دست راست خود را از مرفق تا اطراف انگشتان بعد دست راست را به زمين و دست چپ را مسح مى‏نمايد از مرفق تا

 

اطراف انگشتان و روايت شده كه مرد مسح مى‏كند پيشانى و ابروان خود را و مسح مى‏كند پشت دو دست را و بر همين روش علماء ما عمل كرده‏اند هر چه وضو را باطل مى‏كند تيمم را نيز باطل مى‏كند و رسيدن به آب تيمم را باطل مى‏نمايد. كسى كه تيمم كند و نماز بخواند بعد آب پيدا كند با اينكه وقت نماز باقى باشد يا وقت گذشته باشد نبايد نماز را اعاده كند زيرا تيمم يكى از دو طهارت است بايد براى نماز ديگر وضو بگيرد. اشكالى ندارد كه شخص با يك وضو نماز شب و روز را هم بخواند تا وقتى كه وضويش باطل نشده باشد. همين طور تيمم تا باطل نشده باشد و يا به آب نرسيده باشد.پ غسل در هفده مورد است: شب هفده ماه رمضان و شب نوزده و شب بيست و يكم و شب بيست و سوم و براى دو عيد و هنگام دخول مكه و مدينه و هنگام احرام و غسل زيارت و غسل دخول خانه خدا و روز ترويه و روز عرفه و غسل ميت و غسل كسى كه ميت را غسل داده يا كفن كرده يا دست به او زده بعد از سرد شدن و غسل روز جمعه و غسل خورشيد گرفتن وقتى تمام قرص قرمز شود و شخص متوجه نشود و غسل جنابت واجب است همين طور غسل حيض‏پ زيرا امام صادق عليه السلام فرمود: غسل جنابت و حيض يكى است و هر غسلى بايد براى نماز وضو گرفت مگر غسل جنابت زيرا آن واجب است و زمانى كه دو حدث جمع مى‏شوند بزرگتر كفايت مى‏كند از انجام كوچكتر.

كسى كه تصميم دارد غسل جنابت بكند، سعى كند كه ادرار نمايد تا هر چه منى در مجرا باقى مانده خارج شود سپس دست خود را سه مرتبه مى‏شويد قبل از اينكه در ظرف داخل نمايد بعد استنجاء مى‏نمايد و محل ادرار را پاك مى‏كند سپس بر روى سر خود سه مشت آب مى‏ريزد و با انگشت موى‏ها را باز مى‏كند تا آب به پوست سر برسد بعد ظرف آب را به دست مى‏گيرد و بر روى سر و بدن خود دو مرتبه مى‏ريزد و بر روى همه بدن خود دست مى‏كشد و گوش‏هاى خود را با انگشت دست مى‏كشد و هر جا آب برسد پاك است اما وقتى جنب فرو برود در آب يك مرتبه همين ارتماس به جاى غسل كافى است. اگر زير باران بايستد تا بدن خود را بشويد

 

از غسل كردن بى‏نياز مى‏شود. كسى كه مايل باشد مضمضه و استنشاق بنمايد در غسل جنابت خواهد كرد ولى واجب نيست زيرا غسل مربوط به ظاهر بدن است نه داخل جز اينكه اگر تصميم خوردن يا آشاميدن داشته باشد. پيش از غسل جنابت جايز نيست مگر دو دست خود را بشويد و مضمضه و استنشاق نمايد زيرا اگر قبل از اين كار به خوردن و آشاميدن بپردازد ممكن است مبتلا به برص شود اگر جنب عرق كند در لباس خود و جنابت او حلال باشد نماز در آن لباس حلال است. اما اگر جنابت از حرام باشد نماز در آن حرام است.پ حد اقل حيض سه روز است و حد اكثر آن ده روز و كمترين دوران طى ده روز است و حد اكثر آن معين نيست و حد اكثر ايامى كه زن زائو از نماز خوددارى مى‏كند هجده روز است كه بررسى مى‏كند به يك روز يا دو روز (يعنى يك روز يا دو روز عمل مستحاضه را انجام مى‏دهد) مگر اينكه قبل از آن پاك شود.

و زكات در نه چيز است: گندم، جو، خرما، مويز، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره پيامبر اكرم از غير آنها بخشيده است.

زكات را به جز اهل ولايت و مؤمن نمى‏توان داد و به اهل و به اهل ولايت نيز. نمى‏توان به پدر و مادر و فرزند و شوهر و همسر و غلام و هر كس واجب النفقه اوست بدهد.

و خمس واجب است بر هر چيزى كه قيمت آن به يك دينار برسد از گنج و معادن و صيد دريايى و غنيمت و متعلق به خدا و پيامبر و خويشاوندان از اغنياء و فقراء و يتيمان و مساكين و ابن سبيل از اهل بيت است.

روزه سال در هر ماه سه روز است: يك پنج شنبه و يك چهارشنبه در وسط و يك پنج شنبه در آخر ماه و روزه ماه رمضان واجب است با ديدن ماه نمى‏توان به رأى يا گمان عمل كرد. هر كس قبل از ديدن ماه روزه بگيرد يا افطار كند مخالف مذهب اماميه است.

شهادت زنان در طلاق و ديدن ماه پذيرفته نيست. نماز در ماه رمضان مانند غير آن ماه است. هر كس مايل است اضافه كند در هر شب بيست ركعت مى‏خواند.

هشت ركعت آن بين مغرب و عشاء و دوازده ركعت بعد از عشاء تا بيست شب از ماه‏

 

رمضان بگذرد بعد هر شب سى ركعت مى‏خواند. شش ركعت از آن بين مغرب و عشاء و بيست و دو ركعت بعد از نماز عشاء و در هر ركعت يك حمد و آنچه ميسر شود براى او از قرآن مگر شب بيست و يكم و شب بيست و سوم زيرا مستحب است احياء آن دو شب و اينكه در هر كدام از اين دو شب صد ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت يك حمد و ده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مى‏خواند و هر كس اين دو شب را احياء بدارد به مذاكره علم بهتر است و شايسته است مرد در شب فطر نماز مغرب را سه ركعت بخواند سپس سجده نمايد و در سجده بگويد

يا ذا الطول يا ذا الحول يا مصطفى محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لي كل ذنب اذنبته و نسيته و هو عندك في كتاب مبين‏

سپس صد مرتبه بگويد

اتوب الى الله عز و جل‏

بعد از نماز مغرب و عشاء و نماز صبح و نماز عيد و ظهر و عصر تكبير مى‏گويد به همان نحوى كه در ايام تشريق تكبير مى‏گويد به اين صورت‏

الله اكبر، الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد و الله اكبر على ما هدانا و الحمد لله على ما ابلانا

نبايد در اين تكبير بگويد

و رزقنا من بهيمة الانعام‏

زيرا اين ذكر مربوط به ايام تشريق است.پ زكات فطره واجب است كه بايد مرد زكات خود و تمام خانواده‏اش كه متكفل آنها است از صغير و كبير و آزاد و بنده و نر و ماده يك من خرما يا مويز يا گندم يا جو بدهد. از همه بهتر خرما است. هر صاع چهار مد است و يك مد به وزن دويست و نود درهم و نصف درهم است كه معادل هزار و صد و هفتاد درهم عراقى است.

مثقالى ندارد كه قيمت آن خوراكى را طلا يا نقره بدهد مى‏تواند از جانب خود كسانى كه تحت تكفل او هستند به يك نفر بپردازد ولى نمى‏تواند فطره يك نفر را به دو نفر بدهد. مى‏تواند فطره را از روز اول ماه رمضان تا روز آخر خارج نمايد و آن زكات است تا نماز عيد را بخواند. اگر بعد از نماز خارج نمود صدقه مى‏شود و بهترين وقت آن، روز آخر ماه رمضان است. كسى كه داراى غلام مسلمان يا ذمى (اهل كتاب) است بايد فطره آنها را بدهد. كسى كه برايش فرزندى متولد شود، روز عيد فطر قبل از ظهر بايد فطره او را بدهد اما اگر بعد از ظهر متولد شد فطره ندارد.

 

همين طور است اگر شخص قبل يا بعد از ظهر مسلمان شد.پ حج بر سه قسم است: اقران، افراد، تمتع به عمره تا حج، براى اهل مكه تمتع به عمره تا حج جايز نيست، آنها جز به صورت اقران و افراد نمى‏توانند انجام دهند به واسطه اين آيه ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و حدّ كسانى كه خانواده آنها در مكه است. اهالى مكه و اطراف آن تا فاصله چهل و هشت مايلى است و كسى كه خارج از اين فاصله بود جز تمتع به عمره به سوى حج برايش جايز نيست و خداوند غير آن را نمى‏پذيرد. اول احرام كشتارگاه و آخرش ذات عرق است و اول آن بهتر است. حضرت رسول صلى الله عليه و آله ميقات عراقيان را عقيق و اهل طائف را قرن المنازل و براى اهل يمن يلملم و براى شاميان جحفه و براى اهل مدينه مسجد شجره قرار داده نمى‏توان احرام بست. قبل از رسيدن به ميقات و نمى‏توان از ميقات نيز به تأخير انداخت مگر به واسطه عذرى يا تقيه.

واجبات حج هفت است، احرام و تلبيه‏هاى چهارگانه كه عبارت است از

لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك‏

غير از اين نوع تلبيه گفتن سنت است و شايسته است لبيك گو زياد بگويد

لبيك ذا المعارج لبيك‏

زيرا اين تلبيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بوده طواف بوده، طواف خانه واجب است و دو ركعت نماز در مقام ابراهيم نيز واجب و همچنين سعى بين صفا و مروه.

وقوف در مشعر واجب است و هدى تمتع واجب است و ساير اعمال حج سنت و مستحب است. هر كس روز ترويه هنگام ظهر تا شب را درك كرد تمتع را درك كرده و هر كس روز عيد قربان مزدلفه را درك كرد و با او پنج نفر از مردم بودند حج را درك نموده.

در حج جايز نيست از شتر مگر پنج سال تمام كه داخل شش شده باشد ولى كافى است در بز و گاو يك سال تمام كه داخل سال دوم شده باشد و در گوسفند كافى است يك ساله باشد. نبايد قربانى معيوب باشد.

يك گاو ماده براى پنج نفر كافى است، اگر از يك خانواده باشند و گاو نر از

 

يك نفر و شتر ماده پنج سال تمام براى هفت نفر كافى است و شتر آماده كشتن براى ده نفر كه از خانواده‏هاى مختلف باشند. قوچ از شخص و خانواده‏اش كافى است اگر قربانى كمياب باشد يك گوسفند از هفتاد نفر كافى است و قربانى را سه قسمت بايد كرد، يك سوم را خورد و يك سوم هديه داده شود و يك سوم را به فقير بايد داد.پ روزه ايام تشريق صحيح نيست زيرا روز خوردن و آشاميدن و ازدواج است و سنت معمول شده در افطار روز عيد قربان بعد از برگشتن از نماز و در عيد فطر قبل از خارج شدن به نماز و تكبير در ايام تشريق در منى است و بعد از پانزده نماز از نماز ظهر روز عيد تا نماز صبح روز چهارم و در شهرهاى ديگر بعد از ده نماز از نماز ظهر روز عيد تا نماز صبح روز سوم.

همبسترى با زنان در سه صورت حلال مى‏شود:

1- ازدواج با ارث 2- ازدواج بدون ارث 3- ازدواج به خريدن. هيچ كس اختيار دار زن نيست تا وقتى بكر و دختر است مگر پدرش. اما اگر شوهر ديده شد (بيوه) هيچ كس اختياردار او نيست. پدر يا غير پدر نمى‏تواند او را به ازدواج دهد مگر با رضايتش و مهر معين.

طلاق جايز نيست مگر به صورتى كه قرآن و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله حاكى است. قسم در طلاق و در آزاد كردن برده نيست مى‏گويد زن طلاق باشم يا بنده‏ام آزاد باشد. طلاق قبل از ازدواج وجود ندارد و آزاد كردن قبل از مالك شده نيست. هيچ نوع آزاد كردنى صحيح نيست مگر در راه خدا باشد.

وصيت ميت صحيح نيست مگر تا به مقدار ثلث و هر كس بيشتر از يك سوم وصيت كرده باشد تا يك سوم آن صحيح است. شايسته است مسلمان وصيت براى خويشاوندان خود كه از او ارث نمى‏برند بنمايد كم يا زياد هر كه چنين كارى نكند كارش به معصيت خاتمه يافته.

سهم الارث در موقع اضافه شدن برگشت (كه سهام از واحد زياد شود) كسر آن برگشت بيشتر سهم نمى‏كند (كه آن را عول مى‏گويند، قبلا توضيح داده شد) با بودن فرزند و پدر و مادر به جز زن و شوهر ارث نمى‏برند.

 

مسلمان از كافر ارث مى‏برد اما كافر از مسلمان ارث نمى‏برد. فرزندى كه از ملاعنه به وجود آمده باشد (يعنى مرد مدعى شده كه زنم زنا كرده وقتى لعان كنند از هم جدا مى‏شوند) پدرش از او ارث نمى‏برد و نه كس ديگر قبل از پدر، اما مادر از او ارث مى‏برد، اگر مادر نداشت، خاله و دائيهايش از طرف مادر ارث مى‏برند وقتى لعان‏كننده اقرار به فرزندى آن فرزند بنمايد بچه به او ملحق مى‏شود اما زن بعد از لعان برنمى‏گردد. اگر پدر بميرد فرزند ارث مى‏برد اما اگر فرزند بميرد پدرش ارث نمى‏برد.پ از شرايط دين اماميه يقين و اخلاص و توكل و رضا و تسليم و ورع و اجتهاد و زهد و عبادت و صدق و وفا و اداى امانت به شخص خوب و بد است و لو قاتل امام حسين عليه السلام باشد و نيكى به پدر و مادر و مروت داشتن و صبر و شجاعت و پرهيز از حرام و ريشه كن نمودن طمع از آنچه مردم دارند و امر به معروف و نهى از منكر و جهاد در راه خدا با جان و مال با شرائط مخصوصى كه دارا است و كمك به برادران و پاداش نيكيها و سپاس منعم و ستايش نيكوكار و قناعت و صله رحم و نيكى به پدران و مادران و حسن مجاورت و همسايگى و ديگران را بر خود مقدم داشتن و مصاحبت اخيار و دورى از اشرار و خوش معاشرت كردن و سلام دادن به همه مردم با اينكه معتقد باشد كه سلام خدا به ستمگران نمى‏رسد و احترام پيرمرد مسلمان و احترام به بزرگتر و رحم به كوچكتر و احترام به بزرگ هر فاميل و تواضع و خشوع و زياد ذكر خدا نمودن و تلاوت قرآن و دعا و چشم‏پوشى و تحمل و خوش رفتارى و تقيه و حسن معاشرت و فرو خوردن خشم و محبت به فقرا و مساكين و شركت در معيشت آنها و پرهيزگارى در پنهان و آشكارا و نيكى به زنان و بردگان و نگه داشتن زبان جز در راه خير و حسن ظن به خدا و پشيمانى از گناه و سخاوت وجود و اعتراف به تقصير و تمام كارهاى نيك و اخلاق پسنديده در دين و دنيا و پرهيز از كارهاى بد به طور اجمال و تفصيل و پرهيز از خشم و قهر و تعصب و حميت و كبر و ترك بزرگ منشى و ترك تحقير نمودن مردم و فخر و عجب و بد زبانى و فحش و ستم و قطع رحم و حسد و كارهاى بد و قسم دروغ و كتمان‏

 

شهادت و شهادت به دروغ و غيبت و بهتان و حمايت و ناسزا و لعنت كردن و طعنه زدن و مكر و خدعه و كلاه‏بردارى و پيمان‏شكنى و كشتن بى‏مورد و ظلم و قساوت و ستم و نفاق و رياء و زنا و لواط و رباخوارى و فرار از جنگ و بيابان‏نشينى بعد از هجرت و عقوق والدين و نيرنگ با مردم و مال يتيم خوردن از روى ستم و نسبت بد دادن به زنان پاك.پ اين مقدار به طور عجله ميسر شد كه در مورد مذهب اماميه بنگارم و به زودى شرح و تفسير اين مطالب را مى‏نگارم اگر خداوند توفيق داد پس از بازگشت از نيشابور ان شاء الله و لا حول و لا قوة الّا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.

 

توضيح: اين قسمت از نوشته‏هاى شيخ صدوق را ذكر كرديم به واسطه آنكه معظم له از بزرگان فقهاى پيشين است و از شخصيت‏هاى برجسته پيروان ائمه طاهرين عليهم السلام كه پيرو هوى و هوس نبود. به همين جهت عقايد و گفتار او و پدرش را رضى الله عنهما به منزله نص منقول و خبر ماثور از ائمه عليهم السلام دانسته‏اند.