پ2- در مجالس ابن الشيخ (1/ 379) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه ترنج سنگين است و نان خشكيده آن را هضم كند.پ 4- در خصال 632 بسندش در حديث اربعمائة كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
ترنج را پيش و پس غذاء بخوريد كه خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله چنين كنند.پ 3- در محاسن مانندش آمده و هم از ابراهيم بن عمر يمانى آورده كه بامام ششم عليه السّلام گفتم: مردم پندارند ترنج ناشتا بهتر است. فرمود: اگر پيش از خوراك به است پس از آن بهتر و بهتر است.
پ4- در محاسن (555) بسندش از جعفرى كه ابى الحسن عليه السّلام باو فرمود:
پزشكهاتان در باره ترنج چه گويند بشما، گفتم: پيش از خوراك دستور دهند، فرمود:
ولى من دستور دهم پس از خوراك باشد.پ 5- و از همان: از ابى بصير كه مهمانى داشتم و از من ترنج با عسل خواست باو خوراندم و با او خوردم و نزد امام ششم عليه السّلام رفتم و ديدم خوان برابرش گسترده است بمن فرمود: نزديك بيا و بخور، گفتم: من پيش از اينكه نزد شما آيم ترنج با عسل خوردم و سنگين شدم چون پر از آن خوردم، فرمود: اى غلام برو نزد فلانه زن و بگو يك تيكه گرده كه در تنور خشك پخته شود بما بده، و آن را آورد، فرمود:
اين را بخور كه نان خشك ترنج را هضم ميكند، و خوردم و از جا برخاستم و گويا چيزى نخوردهام.پ 6- در محاسن: (مضمون حديث 4 را آورده).پ 7- در طبّ (135) بسندش (مضمون حديث 4 را آورده و بدان افزوده كه امام ششم عليه السّلام فرمود): چيزى پيش از خوراك بدتر از ترنج نيست و پس از آن بهتر از ترنج نيست و شما را بايد كه مربايش را ملازم باشيد زيرا در درون بوئى دارد چون بوى مشك، و در روايت ديگر فرمود: اگر پيش از خوراك بهتر است پس از آن دو بار بهتر است، فرمود: پيش از خوراك آزار دهد و پس از خوراك سودمند است و نان خشك اترج را هضم كند (اترج نوع ميوه ليموئيست مانند پرتقال و نارنج و جز آنها).