پ1- در عيون (2/ 42) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه زيت را باش بخور و بتن بمال كه هر كه آن را بخورد و بتن مالد شيطان 40 روز بدو نزديك نگردد، در صحيفه رضا بچند سند مانندش آمده (28).پ 2- و از همان (2/ 35) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه زيت را باش كه صفراء را گشايد و بلغم را برد و پى را سخت كند و خلق را نيك سازد و نفس را پاكيزه نمايد و اندوه را براندازد.
گويم: در يك نسخه بجاى زيت واژه زبيب آمده ولى راوندى و طبرسى آن را با واژه زيت آوردند.
پ3- در محاسن (405) بسندش از آزاد كرده امّ هانى كه گذر كردم بامام ششم و بارزش يك اشرفى خوراك در رداء من بود، بمن فرمود: اى ابا فلانى چگونه صبح كردى؟ گفتم: قربانت بمن فرمائى چگونه صبح كردى و اين خوراك را بيك اشرفى طلا خريدم، فرمود: نگويمت چطور آن را بخورى؟ گفتم:
چرا، فرمود قدحى بياور و در آن آب و زيت و نمك بريز و آن را تريد كن و بخور و انگشتانت را بليس.پ بيان: اين را بيك اشرفى طلا خريدم گويا شكايت از گرانى است يا بسيارى عيال.پ 4- در محاسن (482) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه سركه وزيت از خوراك مسلمانانند، بسند ديگر مانندش را آورده.پ 5- و از همان (..) بسندش تا على عليه السّلام كه خانهاى بىنانخورش نشوند كه با سركه و زيت نانخورش دارند كه نانخورش پيغمبرانند.پ 6- در محاسن (..) بسندش از عجلان كه با امام ششم عليه السّلام شام خوردم پس از نماز عشاء كه شيوه آن حضرت بود و سركه و زيت و گوشت سرد آوردند، و گوشت را جدا ميكرد و بمن ميداد و خودش سركه و زيت ميخورد، گفتم اصلحك اللَّه سركه و زيت ميخورى و گوشت را بمن وانهى، فرمود: اين خوراك ما و خوراك پيغمبرانست.پ 7- و از همان (483) بسندش از خالد بن نجيح كه با امام ششم عليه السّلام و امام هفتم عليه السّلام در ماه رمضان افطار ميكردم و نخست افطاريش كاسه ثريد سركه و زيت بود كه كمترين خوراكش از آن سه لقمه بود وانگه قدح خوراك را مياوردند.پ بيان: قدح را مياوردند، يعنى كاسه بزرگ كه گوشت و مانندش در آن بود.پ 8- در محاسن (..) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه دوسترين نانخورشها نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سركه بود و زيت كه خوراك پيغمبران بودند.
پ9- از همان: بسندش از حلبى كه پرسيدم امام ششم عليه السّلام را از خوراك فرمود: سركه و زيت را باش كه گوارايند و على عليه السّلام بسيار ميخوردشان و من هم بسيار خورم چون گوارايند.پ 10- در محاسن (..) بسندش از عبد الاعلى كه با امام ششم طعام خوردم فرمود:
اى كنيزك خوراك معروف ما را بياور و كاسهاى آورد كه در آن سركه و زيت بود و آن را خورديم.پ 11- و از همان (..) بسندش از سلمه قلانسى كه نزد امام ششم عليه السّلام رفتم و چون سخن گفتم، فرمود: چرا سخنت را ناتوان شنوم؟ گفتم دهانم از كار افتاده گويد: گويا بر آن حضرت ناگوار آمد، فرمود: چه ميخورى؟ گفتم هر چه در خانه است، فرمود: تريد را باش كه بركت دارد و اگر گوشت نباشد از سركه و زيت استفاده كن.پ 12- و از همان: بسندش از هشام بن سالم كه امام ششم فرمود: تهى نيست خانهاى كه در آن سركه و زيت است.پ 13- و از همان: بسندش از زيد بن حسن كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود:
امير المؤمنين عليه السّلام مانندتر مردم بود در خوراك برسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نان و سركه و زيت ميخورد و بمردم نان و گوشت ميخوراند.پ 14- و از همان: بسندش كه زيتون را نزد امام ششم ياد كردند و مردى گفت:
باد آور است و او فرمود، نه باد را براند، (و همين مضمون را در روايت ديگر آورده) (482).پ 15- و از همان: بسندش از ابى الحسن عليه السّلام كه از سفارشهاى آدم عليه السّلام به هبة اللَّه اين بود كه: زيتون بخور زيرا از درخت مباركى است.پ 16- و از همان: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه زيتون منى را فزايد (272)پ 17- و از همان بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه زيتون را بخورانيد و بتن بماليد كه از درخت مباركى است، در مكارم مانندش آمده (218).
پ18- در محاسن (مضمون حديث 17 را از امير المؤمنين آورده، و بدان افزود كه) روغن خوراك نيكان و برگزيدگان است و پيش آى و پس رو مبارك است با وجودش دردى زيان نيارد.پ بيان: دو بار در قدس مسح شده. يعنى در دو جا به به پاكى و بركت و بزرگى وصف شده در قرآن مجيد، در سوره النور و در سوره التين، در ملتهاى پيشين و در اين ملت، يا مقصود تكرار مسح و وصف است نه منظور شمار دو باشد چنانچه در توجيه واژه تثنيه (لبيك و سعديك) و جز آنها گفتند، و اما اينكه پيش آى و پس رواست بسا مقصود از آن خشك بودن و تر بودنست، يا درست خوردن آنست و فشردن آن براى روغنگيرى، يا اينكه خواه موافق مزاج باشد يا نباشد، يا مقصود اينست كه در هر حال چنين است، يكى از افاضل گفته: مسح شدن زيت بقدس كنايه است از دعاء پيغمبران بدان براى آن و پيش آمدن و پس رفتن آن كنايه از فراوانى و كم بود آنست.پ 19- در محاسن: بسندش تا اينكه ميرسد به سفارشهاى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام كه زيت بخور و بتن بمال براى تنشوئى زيرا هر كه زيت خورد و با آن تن شويد تا چهل روز شيطان بدو نزديك نشود، در مكارم مانندش آمده.پ 20- در محاسن: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه زيت خوراك پيغمبرانست،پ 21- در همان: بسندش از اسماعيل بن جابر كه نزد امام ششم عليه السّلام بوديم و خوراك خواست كاسهاى كه تريد و گوشت داشت آوردند براى ما وزيت خواست و آن را بر گوشت ريخت و خورد.پ 22- و از همان: بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه زيت صابون تن نيكان و نانخورش خوبان و پيشامدش مبارك شده و هم در پس رفتن، در قدس دو بار فرو شده.پ 23- در مكارم: از امام رضا عليه السّلام كه چه خوب خوراكى است زيت دهان را پاكيزه كند و بلغم را ببرد و رنگ را صفا دهد و پى را محكم كند و خستگى را رفع كند و خشم را خاموش كند،پ و از امام صادق عليه السّلام است كه زيت روغن تن نيكان و خوراك خوبانست.
پ24- در محاسن: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه صابون پيشينيان جز زيت نبوده:پ بيانيست: ابن بيطار بنقل از جالينوس گفته: برگ درخت زيتون و شاخه ترش باندازهاى كه قبض آرند، برودت دارند و ميوهاش كه خوب رسيده گرم معتدلى است و نارس آن سردتر و قابضتر، اسحاق بن ابراهيم گفته: زيتون سبز سرد و خشك و سست آور طبع است پاك كن معده است و اشتهاء آور و دير هضم و بد تغذيه و چون در سركه پرورش يابد زودهضمتر شود و بيشتر شكم را بند آورد، و چون نمك سود شود از آن گرمى بدست آورد و لطيفتر از آب خيس باشد.
بغدادى گفته: زيت روغنى است كه از زيتون گيرند و اگر رسيده باشد خوشمزه است و اگر نرسيده باشد زيت انفاق و زيت دكانى نامند و نخست گرم معتدلى است و دوّم سرد و خشك و اندازهاى قابض و دومى براى تن درستها سازگارتر است و براى معده خوبست و لثه را سخت كند، و چون در دهانش نگهدارند دندانها را نيرو دهد و از كرم ريشهها باز دارد، زيت كهنه خوشمزه براى دارو خوبست و گرمى دارد و محلّل است و بشره را نرم كند و از خشكى باز دارد و طبع را روان سازد و نيروى داروها را سست كند، و سرمهكشيدن با زيت كهنه چشم را به سازد و با شسته و سفيد آن پرده نازك چشم را براندازد، و بچشم كشيدنش داروى خوبى است براى چشم در صورتى كه پيوسته استعمال شود، و براى برطرف كردن آب چشم بسيار خوبست بويژه اگر قطرهاى در آن ريزند و با نيل بسايند- پايان- در بحر الجواهر گفته: زيت در درجه يكم سرد است، و گفتند: رطوبتى دارد كه اندام را نيرو دهد و شكست آن را جبران كند، و گفتند: چون روغن گل است در بسيارى آثارش، با زهرها مقاومت كند و كرمها را بكشد و دندانها و معده را نيرو دهد، و مو را نگهدارد و از زرد و سفيدشدنش باز دارد و براى كچلى و قرحهها همه و خونريزى لثه نافع است و دندانها را سخت سازد، و زيت شسته آنست كه در آب گوارا ريزند و از آنش بگيرند.