پ1- در محاسن (524) بسندش از داود بن فرقد كه شنيدم ابو الحسن ميفرمود:
خوردن هويج قلوهها را گرم كند و آلت مردى را راست كند، گفتم: قربانت چطورش بخورم و دندان ندارم، فرمود بكنيز بگو آن را بپزد و بخور.پ و از همان: (همين مضمون را با اندك اختلافى آورده) در مكارم: مانندش را آورده و گفته: هويج امانست از قولنج و بواسير و كمك بر جماع است.پ توضيح: در قاموس گفته: جزر با حركت ريشهايست كه خورده شود مدرّ است و باه آور و خون حيض را گشايد، و كوبيده برگش براى زخمهاى تودار خوبست، و گفتند: سودش براى قولنج بسا از اين راه است كه پزشكان گويند قولنج از رطوبت چسبنده در معده است و آن را دفع و سدههاى كبد را بگشايد و سودش براى بواسير از گشايندگى و رطوبت بخشى است و اصلاح حال كبد و منع تولد سوداء غير طبيعى در آن، زيرا بواسير از غلبه سوداء غير طبيعى است.پ 2- در خرائج: گفته ابراهيم عليه السّلام مهمان پذير بود، يك روز گروهى بر او فرو شدند و چيزى نداشت گفت: اگر چوب خانه را برگيرم و ببازرگانان بفروشم از آن بت سازند و آن را نكرد و پس از جا دادن مهمانان در مهمانخانه با ازارى برآمد و در جايى دو ركعت نماز خواند و چون بپايان رساند ازار را نديد و دانست كه خدا كارسازى كرده و چون بخانهاش آمد ديد ساره پخت ميكند، گفت: از كجا اين را آوردى؟ گفت: تو بدست مردى فرستادى، و خداى سبحان جبرئيل را فرموده بود از ريگى كه در جاى نماز خواندن ابراهيم بود با سنگها برگرفته و در ميان ازار ابراهيم عليه السّلام نهاده بود، و خدا ريگها را گاورس پوست كنده كرده بود و سنگهاى گرد را شلغم و دراز را هويج.
پ3- در علل (2/ 261) همين مضمون را آورده جز اينكه بجاى گاورس ذرت آورده و بجاى هويج شلغم.