پ1- در محاسن (501) بسندش از امام رضا كه شكر طبرزد بلغم را يكباره ميخورد.پ بيان: در قاموس گفته سكّر با ضمه و تشديد كاف معرب شكر است و بمعنى رطب خوب و انگورى كه آفت بيند و دانههايش بريزد، در مصباح گفته: شكر نخست از طبرزد ساخته شده و از اين رو گويند شكر طبرزدى، يكى گفته معنى طبرزد تبر زده است كه گويا با تبر از اطرافش تراشيده مىشود و وصف شكر باشد، و يكى گفته طبرزد شكر ابلوج است و در بحر الجواهر گفته: ابلوج شكر سفيد است، ابن بيطار گفته، طبرزد معرّب است يعنى سخت است و سست و نرم ندارد، گفته: ابلج آن سختى است كه ساختنى نيست پايان.
من گويم: از برخى سخنانشان برآيد كه طبرزد گياه شناخته ايست و از بيشتر برآيد كه بمعنى قند است بغدادى در جامعش گفته: شكر گرم است در آغاز درجه 2 و تر است در درجه 1 و بسا چند بار تصفيه شود و از آن رشتهها سازند و صافتر و شفافتر و پاكترش را نبات گويند و فرود آن را كه زبر و دندانه دار و پاك و تيره است ابلوج گويند، و فرود آن كه از شيره است قلم خوانند زيرا چون انگشتان دراز برآيد (شاخ نبات) نبات كمتر گرم است و پس از آن ابلوج است وانگه قلم و پس از آن شيره پخته، لطيفتر نبات است وانگه ابلوج وانگه قلمى كم سفيدى، و ابلوج سفت آن را طبرزد نامند.
پ2- در دعائم: از جعفر بن محمّد عليه السّلام كه شكر صدقه ميداد در اين باره از او پرسيدند فرمود: هيچ خوراكى را بيشتر از آن دوست ندارم و ميخواهم دوستر چيزى را در راه خدا بدهم (2/ 111).پ 3- در كافى (6/ 333) بسندش كه مردى بامام ششم از وباء شكوه كرد، فرمودش كجائى از طيب مبارك؟ گويد: گفتم: طيب مبارك چيست؟ فرمود همين شيرينى سليمانى شماها، و فرمود: عليه السّلام نخست كس كه شكر ساخت و برگرفت سليمان بن داود بود عليه السّلام، در كافى: بسندش (نزديك مضمون شماره 3 را آورده).
در مكارم بىسند مانندش آمده (191).پ 4- در محاسن (500) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه اگر پنير همهاش ضرر دارد و هيچ سودى ندارد شكر همه سودى دارد و ضرر ندارد.پ 5- و از همان: (..) بسندش تا امام ششم عليه السّلام كه چيزى را دوستتر از شكر ندارم.
در مكارم مانندش آمده.پ 6- در محاسن (..) بسندش از معتب كه چون امام ششم عليه السّلام شام خورد، بمن فرمود: برو در انبار و دو شاخه شكر برايم بياور و آنها را برايش آوردم. بيان: در كافى (..) بسند عدّه پس از دو شاخه شكر گفته: گفتم: قربانت در آنجا چيزى نيست فرمود: واى بر تو انجام بده و من درآمدم و دو شاخه شكر يافتم و آنها را برايش آوردم.
من گويم: شايد بمعجزه آن حضرت يافت شدند و بسا بودند و معتب نميدانسته و دلالت دارد كه شكر در آن روز باندازهاى ساخته ميشده مانند نقل و شكر بادام در روزگار ما. 7- در محاسن (501) بسندش از موسى بن بكر كه امام هفتم عليه السّلام بسيار ميشد كه هنگام خواب شكر ميخورد.پ 8- و از همان (..) بسندش از يحيى بن بشير نبّال كه امام ششم عليه السّلام بپدرم
فرمود: اى بشير، بيمارانتان را با چه درمان ميكنيد؟ گفتم: با اين داروهاى تلخ، فرمود: نه چون يكى از شماها بيمار شد شكر سفيد بگير و بكوب و آب سرد بر آن بريز و بوى بنوشان زيرا آنكه درمان را در داروى تلخ نهاده توانا است كه در شيرين بنهدش.پ 9- در فقه الرضا: فرمود: شكر براى همه چيز خوبست و هيچ زيانى ندارد.پ 10- در طب (66) بسندش از زراره كه امام پنجم بمن فرمود: واى بر تو اى زراره چه اندازه مردم از فضيلت شكر طبرزد بيخبرند كه براى 70 درد خوبست و بلغم را يكباره بخورد و ريشه كن كند.پ 11- در مكارم: از امام صادق عليه السّلام كه يكى بآن حضرت از دردى شكوه كرد، فرمود: چون در بسترت روى دو دانه شكر بخور، گويد: خوردم و خوب شدم،پ و از على بن يقطين است كه شنيدم ابو الحسن عليه السّلام ميفرمود: هر كس هنگام خوابيدن دو دانه شكر برگيرد درمان هر درد باشد جز مرگ،پ و از آن حضرت كه اگر مردى هزار درهم دارد و با آن شكر بخرد اسرافكار نباشد،پ و از آن حضرت عليه السّلام كه تبدار بوزن ده درهم (در حدود 6 مثقال) شكر را با آب سرد ناشتا بنوشد (..)پ 12- در كافى (..) بسندش از يكى اصحاب ما كه بامام ششم از دردى شكوه كردم، فرمود چون ببسترت درآئى دو دانه شكر بخور و خوردم و خوب شدم و بيك پزشكى كه از همه همشهريانش استادتر بود گزارش دادم، گفت: امام از كجا اين را دانسته اين از اسرار دانشمندان ما است، هلا كه او كتابها دارد و اين را در يكى از كتابهاش دريافته.