باب بيست و دوم دهن‏شوئى با اشنان و جز آن

پ‏1- در عيون و علل: (1/ 273) بسندش تا امام رضا عليه السّلام كه همانا با اشنان بيرون دهان را شويند چون درونش آلوده نباشد.پ 2- در محاسن: از نادر خادم كه چون آن حضرت عليه السّلام با اشنان دست شستى آن را بدهان كردى و چشيدى و آنگه آن را دور انداختى و آن را از نوح بن شعيب هم آورده (466).پ 3- خصال- 63- در روايتى تا فضيل بن عثمان كه شنيدم امام ششم عليه السّلام‏

 

 

ميفرمود: براى دندان‏شوئى سعد برگيريد كه دهان را خوشبو كند و بر جماع افزايد. در دعوات راوندى مانندش آمده، در كافى (6 ر 378) بسندش مانندش آمده.پ 4- بسندى از سعد بن سعد كه بابى الحسن عليه السّلام گفتم ما اشنان را بخوريم فرمود: چون ابو الحسن عليه السّلام با آن دست و رو مى‏شست دو لبش را مى‏بست، اثرهاى بد دارد: سل آورد و منى را ببرد و زانوها را سست كند.پ بيان: ابو الحسن يكم دومى است كه امام رضا عليه السّلام است و ابو الحسن دوم امام هفتم است كه ابو الحسن يكم است و مقصود اينست كه بعد از خوراك برون دهان را با اشنان مى‏شست و لبها را مى‏بست تا بدهنش نرود و موافق خبر يكم است و مخالف خبر دوّم و مى‏شود تعبيرش كرد باينكه امام رضا عليه السّلام آن را بدهان ميبرد و فرو نميداد و امام هفتم آن را بدهان هم نميبرد و حمل اين خبر بر بستن لبها پس از در آوردن اشنان در دهان بسيار بعيد است.پ 5- در كافى (6/ 379) بسندش از امام هفتم عليه السّلام كه هر كه با سعد پس از غائط خود را شويد و پس از خوراك دهان را از دردهاى دهان و از بادهاى بواسير نگران نباشد،پ بيان: يعنى بهداشت دهان از شستشوى آنست و بهداشت از بادهاى بواسير براى شستن پائين است با اشنان و مى‏شود كه هر دو عمل در هر دو اثر داشته باشند، و اخبارى در باره درمان دردهاى انسان با سعد گذشتند، شهيد در دروس گفته: شستن دهان با سعد بضم سين پس از خوراك دردهاى دهان و دندان را ببرد.