باب بيستم پياز و سير

پ‏1- در قرب الاسناد (142) بسندش از على بن جعفر كه پرسيد از برادرش از سير و پياز كه نپخته در دارو نهند فرمود: باكى ندارد و گويد پرسيدمش از سير و پياز با سركه فرمود: باكى ندارند.پ 2- در خصال (157) بسندش از مسير زطىّ فروش كه شنيدم امام ششم عليه السّلام ميفرمود: پياز بخوريد كه سه خصلت دارد: دهن را خوشبو كند، لثه را محكم و در منى و جماع فزايد، در كافى بسندش مانندش آمده، در محاسن و مكارم بى‏سند مانندش آمده (2090).پ 3- در علل (2/ 207) بسندش از محمّد بن مسلم كه پرسيدم از امام پنجم از سير فرمود: همانا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از آن غدقن كرد براى بويش و فرمود: هر كه اين سبزى گندو را خورد بمسجد ما نزديك نشود و اما هر كه آن را بخورد و بمسجد نرود باكى ندارد،پ و از همان در روايت امام ششم فرمود: كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:

هر كه اين سبزى را بخورد بمسجد ما نزديك نشود و نفرمود: كه حرام است.پ 4- و از همان (..) بسندش از محمّد بن سنان كه از امام ششم عليه السّلام در باره پياز و تره پرسيدم فرمود: خوردن پخته و خامشان باكى ندارد ولى اگر از آن خورد آنچه آزار دارد بمسجد نرود كه مبادا همنشين خود را آزار دهد.پ در كافى «6/ 374» از احمد بن نضر مانندش را آورده جز كه در آن افزوده گامزدن و جماع را فزايد، در مكارم هم مانندش آمده (208).پ «بيان» گامزدن كنايه از نيرو است و فزودن منى و بسا حظا با ظاء نقطه‏دار خواندند بمعنى كاميابى و جماع و گويا تصحيف باشد ولى در بسيارى از نسخه‏هاى‏

 

مكارم چنين است، و يكى از تصحيف كنان خظا بخاء و ظاء نقطه‏دار خوانده يعنى گوشت را فزايد و فربه كند و اين تكلف است و مناسب املاء آن نيست.پ 5- در محاسن (552) بسندش از امام ششم عليه السّلام كه پياز دهان را خوشبو كند و پشت را محكم كند و بشره را خرّم، در كافى (..) بسندش از سيّارى مانندش آمده، در مكارم مانندش آمده است.پ بيان گويا مقصود از خرم كردن بشره صفا دادن آنست و در قانون گفته:

پياز چهره را سرخ كند.پ 6- در محاسن (..) بسندش از عبد اللّه بن محمّد جعفى كه نزد امام ششم عليه السّلام نام پياز را بردند فرمود: دهن را خوشبو كند و بلغم را ببرد و در جماع بيفزايد.

در كافى مانندش آمده و هم در مكارم بيان خوشكردن بوى دهن با گند فورى آن منافات ندارد.پ 7- در محاسن (..) بسندش تا رسول خدا كه چون در بلادى در آمديد از پيازش بخوريد تا وبايش را از شما براند.

در «كافى» (..) بسند عدّه مانندش آمده، در «مكارم» (208) مانندش آمده.پ 8- «در محاسن» (523) بسندش از ابى جعفر عليه السّلام كه البته ما پياز و سير ميخوريم.پ 9- «در كافى» (6/ 275) بسندش كه پرسش شد از امام ششم عليه السّلام از خوردن سير و پياز فرمود: باكى نيست بخوردنشان خام يا در ديگ (در دو حديث ديگر همين مضمون را آورده و در دوم افزوده كه چون آنها را بخوريد بمسجد نرويد) و در ضمن بيانى از «مكارم» بى‏سند آورده كه باكى بدان نيست براى ادويه ديگ غذا.پ 10- «در محاسن» (533) بسندش از حسن زيات كه چون حجّم را انجام دادم بمدينه گذر كردم و از ابى جعفر عليه السّلام پرسش كردم، گفتند: به ينبع رفته و من به ينبع رفتم، فرمود: اى حسن تا اينجا بدنبالم آمدى؟ گفتم: آرى قربانت بد

 

داشتم كه بروم و شما را زيارت نكنم، فرمود: من از اين سبزى يعنى سير خوردم و خواستم از مسجد رسول اللَّه دور باشيم،پ بيان: ينبع چون ينصر دهى بزرگ باروداريست در هفت منزلى مدينه در سمت دريا، در نهايه گفته.پ 11- «در محاسن» (..) بسندش تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه هر كه از اين سبزى خورد بمسجد نيايد، و نفرمود حرامست.پ 12- «در مكارم» (31) كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سير و پياز و تره نميخورد و عملى كه كه گرد درخت خرما بدان آميخته ميشد و بو ميداد،پ و از امام باقر عليه السّلام كه ما سير و پياز و تره نخوريم، و از كتاب فردوس است بواسطه امير المؤمنين عليه السّلام كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: سير بخوريد و از آن دارو گيريد كه درمان 70 درد است،پ و بعلى عليه السّلام فرمود: اى على سير بخور و گر نبود كه من با فرشته هم رازم از آن ميخوردم‏پ و از على عليه السّلام است كه خوردن سير نشايد جز كه پخته باشد.پ 13- «در دعوات راوندى»: كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه اين سبزى گندو را بخورد كه سير و پياز است با ما هم‏نشينى نكند و راستى كه فرشته‏ها آزار كشند از آنچه مسلمان آزار نكشد.پ «دنباله ايست»: در بحر الجواهر گفته: پياز گرم است و خشك از درجه 4 و در قولى 3- رطوبت فزون دارد، لطيف كن و برنده است و با اينكه قابض است پاك كن و گشاينده است، و نفخ دارد و خون را به برون كشاند، و تخمش را بمالند به تن سپيده تن را براندازد و با عسل بچشم كشند سفيدى آن را ببرد و ماليدن آن گرد داء الثعلب براى آن خوبست، و با نمك ثالول را ببرد و در دمل و عقده بواسير را بگشايد، و باه را جدّا بهيجان آرد و سر درد آرد، و پر خوردنش خموشى آرد و بخرد زيان زند، معده را نيرو دهد و اشتهاء انگيز است و عطش خيز، و بويش بيهوشى ناشى از دارو را نافع است و اگر در سفر و بر سر آبهاى گوناگون خورند براى اختلاف آنها نافع است، آبش حيض گشايد و طبع را نرم كند. در كتاب‏

 

جامع گفته: چون آب خالص پياز را بگوش چكانند براى سنگينى و طنين و چرك ريزى آن و آبى كه در آن رفته خوست، گفته: سير دو رسته است، دشتى و كشتى.

 

جالينوس گفته: گرم و خشك است در درجه 3 و بقولى در درجه 4 براى كهنه شدن خون خوبست و شپش و رشك را بكشد و سر درد دارد، و سردرد دارد، و پر خوردنش ديده را زيان دارد چون بسيار تحليل كند و بسختى بخشكاند، و براى درد پشت و ران خوبست و براى گزيدن حشراتى كه زهر سرد دارند چون ترياق است، و خلاصه تندرستى سرمازده‏ها را حفظ كند و هم پيرها را كه حرارت غريزى آنها كاسته شده بادهاى غليظ را براند و از چكش بول پيران جلوگيرد، و بهتر سازيش اينست كه با آب نمك پوست كنده شود و آنگه برآورند و با روغن بادامش بپزند و بخورند و پس از آن انار و سيب را بمكند، و چونش بسوزانند و بسايند و با عسل خمير كنند و بر جاى گزش مار نهند خوب شود، و سير اثر عجيبى دارد در كشتن كرم كدو.پ 14- «در تهذيب» (ج 9 ص 94) بسندش تا يكى از دو امام عليهما السّلام كه پرسش شد از اين، يعنى از خوردن سير، فرمود: تا زمانى كه آن را ميخورى هر نمازى خواندى اعاده كن.پ «بيان»: شيخ و جز او اين روايت را بشدت كراهت و استحباب اعاده نماز تعبير كردند و گفتند عدم وجوب اعاده نماز اجماعى است.پ 15- در «فردوس» از ابى الدرداء كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون در شهرى يا ساختمانى درآئيد و از وباء آن بترسيد پيازش را بخوريد كه ديده را روشن كند و لبها را پاك كند و منى را فزايد و نيروى رفتن را فزايد و تيرگى چهره و خستگى را براندازد.