پ1- در كافى- 6: 312 فروع-: بسندش از امام هفتم عليه السّلام كه به تبدار گوشت كبك بخورانيد كه ساقها را نيرو بخشد و تب را بخوبى براند.پ 2- و از همان است: بسندش از على بن مهزيار كه با ابى جعفر عليه السّلام غذا خوردم و برايش يك قطا آوردند، فرمود: بركت دارد و پدرم آن را خوش داشت و ميفرمود به يرقان زده بخورانند كبابش را كه او را سود دهد.پ 3- در خرائج: از حسن روايت است كه روزى على عليه السّلام در بيابان لختى بود و درّاجى ديد، فرمودش چنديست كه در اين بيابان لختى و خوراك و نوشابهات از كجا است؟ گفت يا امير المؤمنين صد سال است در اين بيابانم و چون گرسنه شوم بشما صلوات فرستم و سير شوم و چون تشنه شوم به ستمكاران بر شما نفرين كنم و سيراب شوم.پ 4- در محاسن- 474-: بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه مرغابى گاوميش پرندهها است مرغ خانگى خوك پرندهها است دراج حبشى پرندهها است تو دو جوجه وار بدست آر كه زنى از ربيعه با فزونى قوت خود آنها را پروريدهپ 5- و از همان- 474: بسندى تا امير المؤمنين عليه السّلام كه نام گوشتها را نزد
او بردند، فرمود: بهترين آنها گوشت وار است.پ 6- و بهمين سند آورده كه نام گوشتها را نزد آن حضرت بردند و عمر هم بود و او گفت: بهترين گوشت از آن مرغ است و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
نه هرگز، آنان خوكان پرندههايند و بهترين گوشت از آن جوجه كبوتر نو خاسته است.پ 7- و از همان است: بسندى تا رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله كه هر كه را خوش آيد خشم خود را بكشد بايد گوشت درّاج خورد.پ 8- در كافى 6: 312 فروع: بسندى مانندش آمدهپ 9- در طب الائمه است: بسندى از على عليه السّلام كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله ميفرمود:
هر كه را خوش آيد خشمش را كشد گوشت دراج بخورد و از آن حضرت عليه السّلام كه هر كه از دلش نالد و غمش بسيار است گوشت دراج بخورد.پ 10- در حياة الحيوان گفته: درّاج با ضمه چون رمان پرندهايست مبارك و پر نژاد و مژده بخش بهار هواى پاك و وزش شمال را خوش دارد و از باد جنوب بد حال شود تا از پرش بماند پرندهايست خاكى رنگ كه درون و برون بالهايش سياهند بشكل قطا است جز كه از او لطيفتر است و جاحظ آن را بخشى از كبوتر دانسته و كارش اينست كه در يك جا تخم خود را واننهد و آن را جابجا كند تا جايش شناخته نشود، ابن سينا گفته: گوشتش به از فاخته است و معتدلتر و لطيفتر است و خوردنش در مغز و فهم و مغز و منى بيفزايد.
و گفته كبك همان حجل است و نرش پر جماع است و از حرص بر آن تخم ماده را بشكند تا روى آن نخوابد و از او باز ماند و از اين رو مادهاش نزديك تخم نهادن گريزان شود و نهان گردد باشتياق بجوجه و چون از اين رو مادهها گريزند نرها بهم زنند و پر فرياد كشند و مقهور بدنبال قاهر افتد و نيرومند با بينوا جفت شود و كبك باندازه نياز آوازش را دگرگون كند و پانزده سال بماند.
پو كار شگفتش اينست كه چون شكارچى دنبالش كند كه سر زير برف كند و پندارد شكارچى او را نبيند، و نرش بر ماده پر غيرت ورزد و ماده از بوى نر آبستن شود و همه اين انواع سرود و آواز خوب را دوست دارند و بسا از شنيدن آن از آشيانه بيفتند و شكارچى آنها را بگيرد.
و گفته: قطا معروف است (نوعى كبك) و دو رسته دارد كدرى و جونى جوهرى رسته سومى افزوده كه قطاط باشد، كدرى خاكى رنگ است و پشتش خط خطى است و هم شكمش و گلوگاهش زرد است و دمش كوتاه و لطيفتر است از جونى كه زير بالش سياه است و پاها و پشتش خاكى است و نقطه دارد و به زردى زند و آن را جونى خوانند كه آوازش گرفته است و در ناى غرغر كند و كدرى آواز شيوا دارد و فرياد كشد.
و خويش اينست كه دسته جمعى از آشيانه خود سر آب روند نه تك تك و آن هنگام سپيده دم باشد كه تا برآمدن خورشيد هفت منزل درنوردند و بآب رسند و سير بنوشند، و عرب قطا را خوش خرام داند و راه رفتن زنان با شرم را بدانها مانند كند.پ ابن حيان و جز او از حديث ابى ذر آوردند و ابن ماجه از جابر كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و اله فرمود: هر كه براى خدا مسجدى سازد گرچه آشيانه كبكى باشد خدا برايش خانهاى در بهشت سازد، و آن جايى است كه در آن بخوابد و تخم نهد و آشيانه او را نام برده چون بر درخت و سر كوه نباشد و در زمين هموار است و از اين رو مسجد را بدان مانند كرده و براى آنكه او را راستگو دانند و اشاره باخلاص در ساختمان دارد.
و گفتند: براى آنكه آشيانه او مانند محراب مسجد است و براى نمونه آن را آورده از راه تشويق چنانچه از كم بر حذر دارند براى اينكه نمونه بيش باشدپ چنانچه فرمود: خدا لعنت كند تخم دزد را كه دستش را برند و ريسمان دزد را كه دستش بريده شود، و شارع بسا نمونه نشدنى آورد چنانچه فرمود: گر چه فاطمه دختر محمّد صلى اللَّه عليه و اله دزدى كند با اينكه در باره او دزدى بگمان نيايد.