پ1- در مكارم- 138- رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله نهى كرد از خوردن گوشت و شير شتر نجاست خوار و بار كردن پوست بر آن، و از اينكه مردم سوارش شوند تا 40 شب بآن علوفه پاك دهند.پ بيان: حكم خوردن گوشت و نوشيدن شير حيوانات نجاستخوار بيايد، و نهى از سوارى و باربرى آنها گويا از روى كراهت باشد، اصحاب حج رفتن با شتر نجاستخوار را مكروه شمردند، در منتهى گفته: حج و عمره بر شتر نجاستخوار مكروه است و آن شترى است كه تنها عذره آدمى خورد كه حرامست و حج بر آن مكروه است و دليل آن كه شيخ بسند خود از على عليه السّلام آورده كه مكروه است حج و عمره بر شترهاى نجاستخوار- در تهذيب (ج 1 ص 572).پ 2- در معانى الاخبار- 223- چاپ غفارى: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه هر
كه سوار شتر باردار شود و از آن بيفتد و بميرد و بدوزخ رود. در فقيه 2 ص 309 بسندش از محمّد بن سنان مانندش آمده.
صدوق- ره- در هر دو گفته: مقصود اينست كه مردم روى بار شتر سوار ميشدند و بىدست گرفتن بجهاز شتر پائين مىافتادند و آن غدقن شده تا عمداً نيفتد و بميرد و خودكشى كرده باشد و سزاوار دوزخ گردد و اين حديث نهى از سوار شدن بر شتر باردار نيست و همانا نهى از فرو افتادن از آنست بىدستگيره و حديثى هم كه گفته: هر كه سوار شتر باردار شود بايد وصيت كند نهى از آن نيست بلكه امر بوصيت است چنانچه گفتند: هر كه بحج يا جهاد رود بايد وصيت كند كه نهى از حج و جهاد نباشد، و مردم جز بر شتر باردار سوار نميشدند و همانا كجاوهها تازه پيدا شدند و در گذشته معروف نبودند- پايان-پ بيان: در نهايه گفته: زامله شتريست كه گندم و كالا بار دارد.
و والد- قده- گفته است ظاهر اينست كه سوارى آن با دسترسى بجز آن مكروه است چون در معرض ضرر است و شايع است كمتر كسى سوار آن شود و نيفتد، و يكى گفته سبب نهى اينست كه آن را براى باربرى اجاره كند و روا نيست بىاجازه مكارى بر آن سوار شود. ولى خبر دوم آن را نپذيرد، و ظاهراً مقصود شتران سركشى باشند كه هنوز رام نشدند، و اينكه فرموده كجاوهها تازه پيدا شدند بسا منظورش شيوع آنها باشد و اگر چه آن هم جاى گفتگو است زيرا ذكر كجاوه در اخبار بسيار شده.