باب صد و هشتم در آنچه رواست از بزرگداشت خلق و آنچه روا نيست‏

قرآن مجيد:

1- البقره (آيه- 32)پ و چون كه گفتيم بفرشته‏ها سجده كنيد بر آدم 2- آل عمران (آيه- 79)پ نباشد براى هيچ آدمى كه خدايش كتاب و حكمت و نبوت داده سپس بمردم گويد پرستنده من شويد در برابر خدا. 3- يوسف (آيه- 100)پ و بر آورد پدر و مادرش را بتخت و برو افتادند سجده‏كنان براى او. 4- النمل (آيه 24)پ يافتم او را و قومش را كه سجده كنند براى خورشيد در برابر خدا و زيور داده شيطان براشان كردارهاشان را و برگردانده آنها را از راه و هدايت نشدند 25 ايا چرا سجده نكنند براى خدائى كه بيرون آرد هر نهفته در آسمانها و زمين را.

اخبار باب‏

پ‏1- نوادر راوندى: تا اينكه على (ع) در تفسير (آيه 18 سوره الجن) و راستى مساجد از آن خداست پس نخوانيد بهمراه خدا احدى را (ع) فرمود: با آنچه از اندام خود براى خدا تعالى سجده ميكنى مخوان بهمراه خدا احدى را.پ 2- نهج البلاغه: در سفر امير المؤمنين بسوى شام دهقانان انبار بآن حضرت بر خوردند و باحترام او پياده شدند و جلو او دويدند و آن حضرت فرمود: اين چه كاريست كه ميكنيد؟ گفتند شيوه ما است در بزرگداشت فرمانگذاران خود فرمود بخدا اين كار شما سودى بفرمانگزارانتان ندارد و شماها بدان خود را رنج ميدهيد و در آخرت هم بدان بدبخت مى‏شويد و چه زيان كلانيست رنجى كه بدنبالش كيفر است، و چه بهره شايانى آسايشى كه بهمراهش امان از عذاب دوزخ است.

 

پ‏3- تاويل الايات الظاهره: بسندى تا ابى ذر ره گفت: سلمان را با بلال ديدم بحضور پيغمبر (ص) آمدند و ناگاه سلمان روى پاى رسول خدا (ص) افتاد و آن را مى‏بوسيد پس پيغمبر او را دور كرد از اين كار و باو فرمود: اى سلمان با من كارى نكن كه عجمها با شاهان خود كنند من يكى از بندگان خدايم، ميخورم از آنچه بنده‏اى ميخورد و بمانند يك بنده روى زمين مى‏نشينم.پ 4- كمال الدين تا على بن سنان موصلى از قول پدرش كه گفت: چون سيد ما امام حسن عسكرى وفات كرد كاروانهائى از قم و كوهستان با اموالى كه بشيوه سابق مى‏آورندند وارد شد و چون به سر من راى رسيدند بآنها گفته شد: كه آن حضرت فوت كرده و جعفر (برادر امام حسن) مال را از آنها خواست و باو ندادند و چون از شهر بيرون شدند غلامى بدنبالشان آمد و آنها را بنامهاشان خواند و گفت پذيرا شويد آقاى خود را، گفتند: با او رفتيم تا بخانه آقاى خود امام حسن بن على در آمديم و بناگاه پسرش امام قائم (عج) بر تختى نشسته بود چون يك ماه پاره و جامه سبزى بر تن داشت بر او سلام كرديم و بما جواب داد و فرمود همه مال چنين و چنان اشرفى طلاست، فلانى اين مقدار آورده و فلانى اين مقدار و همه پول را شرح داد و سپس جامه‏هاى ما و بنه‏هاى ما و هر چه پاكش داشتيم شرح داد و ما رو بر خاك نهاديم و خدا را سجده كرديم عز و جل بشكرانه معرفت امام، و زمين را برابرش بوسه زديم و هر چه خواستيم از حضرتش پرسيديم و بما جواب داد، و همه پولها را بآن حضرت تقديم كرديم و اين خبر طولانيست كه در كتاب غيبت آورديم.پ بيان: ظاهرش اينكه جائز است بوسيدن زمين نزد امام (ع) و گرچه مى‏شود تفسير كرد كه زمين بوسى دنباله همان سجده شكر بوده ولى بعيد است و بهر حال نميشود آنان را با ديگران در اين باره سنجيد و برابر شمرد.

پايان كتاب العشره‏

 

پ‏بخش دوم از مجلد شانزدهم‏

كتاب آداب و سنن و اوامر و نواهى است و بيان كبائر و معاصى و زى و تجمل‏

پ‏بنام خداوند بخشنده مهربان سپاس از آن پروردگار جهانيانست، و سرانجام از آن پرهيزكاران، و چيرگى نباشد جز بر ستمكاران وانگه رحمت و درود بر اشرف پيغمبران و رسولان محمد بن عبد الله پايان پيمبران و خاندان درخشنده و با ميمنتش تا برپاست آسمانها و زمين اما بعد: اينست مجلد شانزده از مجلدات كتاب بحار الانوار ساخته‏اند در درياهاى رحمت پروردگار وفادار خود مولانا محمد باقر پسر محمد تقى مجلسى كه درگيرشان باد رضوان خداوند مالك والا و دار است كتاب آداب و سنن و اوامر و نواهى و كبائر و معاصى را.

گويم: بسيارى از اخبار اين كتاب در گنج كتاب ايمان و كفر و كتاب العشره نيز گذشته و از آن در غفلت مباش.پ‏