باب نود و پنجم در آداب مجالس، و جاهاى شايسته نشستن و ناشايسته و اندازه تواضع براى كسى كه وارد مجلس مى‏شود

پ‏گويم: آنچه مناسب اين بابست در باب تواضع گذشته از آن غفلت مكن.

آيات قرآن مجيد

:پ 1- النساء (آيه 113) بسيارى در گوشى گفتن آنها خيرى ندارند جز از كسى كه وادار كند بصدقه يا كار نيك يا اصلاح ميان مردم، و هر كه اين كار كند براى رضاى خدا مزد بزرگى باو خواهيم داد.پ 2- العنكبوت (آيه 29) راستى شما بمردان افتيد و راه بندان كنيد و در انجمن خود كار زشت آوريد.پ 3- لقمان (آيه 19) آواز ترا فرود آر كه زشت‏تر بانگها بانگ خرانست.پ 4- المجادله (آيه 7) آيا ندانى كه خدا ميداند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است هيچ رازى ميان سه تا نيست جز آنكه او چهارم آنهاست و نه ميان پنج جز اينكه او ششم آنهاست و نه كمتر از آن و نه بيشتر جز كه او با آنهاست هر جا باشند سپس آگاهشان كند بهر چه كردند در روز قيامت، راستى خدا بهر چه داناست.

 

پ‏8- آيا ننگرى بدانها كه نهى شدند از بيخ گوشى گفتن سپس بدان چه از آن نهى شدند باز گردند و بگناه و تجاوز راز گويند با هم و بنافرمانى پيغمبر و چون نزد تو آيند تو را تحيت گويند بدان چه خدايت با آن تحيت نگفته و در دلشان گويند مبادا خدا ما را عذاب كند بدان چه گوئيم بس است براشان دوزخ و چه بد سرانجامى است. () 9- ايا كسانى كه گرويديد چون بيخ گوشى گوئيد بگناه و تجاوز و نافرمانى پيغمبر (ص) نباشد و به نيكى و تقوى باشد و بترسيد از خدائى كه بدرگاهش محشور شويد. 1- همانا راز گوئى از شيطانست تا غمين سازد آنان را كه گرويدند و زيانرسان بآنها نباشد جز بفرمان خدا و بايد مؤمنان بر خدا توكل كنند. () 11- ايا كسانى كه گرويديد چون بشما گفته شود جا باز كنيد در مجالس باز كنيد تا خدا بشما گشايش دهد و چون بشما گفته شود برخيزيد برخيزيد تا بالا برد خدا آنان را كه گرويدند از شماها و آنان كه چند درجه دانش داده شدند و خدا بدان چه كنيد آگاه است.

اخبار باب‏

:پ 1- خصال: بسندش: در سفارشهاى پيغمبر (ص) بعلى (ع) است كه هشتا اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نكنند، آنكه بر سر خوانى رود كه بدان دعوت نشده، و فرمانفرماى بر صاحب خانه، و خيرخواه از دشمنانش، و خيرخواه از دونان، و آنكه در راز دو كس در آيد كه او را نخواهند، و سبكسر به سلطان، و آنكه در جايى نشيند كه او را نشايد، و آنكه با كسى سخن گويد كه باو گوش ندهد.پ 2- امالى طوسى: بسندش تا امام ششم كه نشايد مؤمن بنشيند جز در آنجا كه مجلس باو پايان گيرد كه از سر و كول مردم گذشتن بيخرديست.پ 3- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: چون هر كسى در مجلس جاگير شده اگر كسى از برادر خود دعوت كرد و براى او جا باز كرد نزدش آيد اين احترامى است كه باو نهاده و اگر كسى برايش جا باز نكرد هر جا گشاده‏تر است بنشيند.پ 4- علل بسندش تا امام ششم (ع) از پدرانش كه فرمود: از تواضع است كه كسى در پائين مجلس نشيند، و بهر كه برخورد سلام كند، و كشمكش در سخن را وانهد گرچه حق با او باشد و نخواهد كه به تقوى او را بستايند.پ 5- قرب الاسناد: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چون يكى از شما در بنه برادرش در آيد آنجا نشيند كه صاحب بنه باو گويد زيرا صاحب خانه عورت خانه‏اش را بهتر از بيگانه‏

 

ميداند.پ 6- امالى طوسى: در سفارش امير مؤمنان هنگام وفاتش كه بپرهيز از نشستن در راههاپ و فرمود با خود جهاد كن، و از همنشينت در حذر باش، و از دشمنت دورى كن، و بر تو باد بمجالس ذكر.پ 7- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: مجالس حكم امانت دارند (نبايد آنچه در آنها گذرد فاش كرد) مگر سه مجلس: آنكه خون ناحقى در آن ريخته شود، و آنكه فرج حرامى در آن حلال شمرده شود، و آنكه مال حرامى در آن خورده شود.پ 8- علل: بسندش تا فرمود: لقمان به پسرش گفت: پسر جانم مجلسها را با چشمت گزينش كن، اگر مردمى ديدى كه ذكر خدا گويند با آنها بنشين كه اگر دانائى دانشت به تو سود دهد و آنان هم بدانش افزايند، و اگر نادانى بتو آموزند و بسا كه خدا سايه رحمت بر آنها گسترد و تو را فرا گيرد، و اگر مردمى ديدى كه ياد خدا نكنند با آنها منشين كه دانشت بتو سودى ندهد و اگر نادانى بدان فزايند، و بسا خداشان كيفر دهد و تو را هم درگيرد.

در قصص الأنبياء: بسندى مانندش از امام هفتم (ع) آمده.پ 9- معانى الاخبار: بسندش تا پيغمبر (ص) كه فرمود: بپرهيزيد از نشستن به سر راهها مگر آنكه حق آنها ادا كند (در دنبال آن شرح لفظ حديث است و بحث در لغت كه ترجمه‏اش سود عمومى ندارد).پ 10- خصال: در اربعمائه امير مؤمنان (ع) فرمود: نبايد كسى جامه ارزان خود برگيرد و ميان مردم نشيند.پ 11- تحف العقول: از امام عسكرى (ع) فرمود: هر كه جز صدر مجلس را پسندد و در آن نشيند پيوسته خدا و فرشته‏ها بر او رحمت خواهند تا برخيزد،پ و فرمود: از تواضع است سلام كردن بر هر كه بدو گذر كند، و نشستن در جز صدر مجلس.پ 12- محاسن: بسندش از اسحاق بن عمار كه بامام ششم (ع) گفتم: كسى براى تعظيم و احترام كسى از جا برخيزد و بايستد؟ فرمود مكروه است مگر براى مردى در دين (كه منظور احترام ديندار باشد و احترام دين).پ 13- كتاب سليم بن قيس: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: ايا مردم بزرگ شماريد خاندانم را تا زنده‏ام و پس خودم و آنها را احترام كنيد و برترى دهيد زيرا روا نيست كسى براى ديگرى از جاى خود برخيزد جز براى خاندان من.پ 14- نوادر راوندى: بسندى تا رسول خدا (ص) كه فرمود: هر واعظى قبله است (يعنى‏

 

بايد رو باو كرد.پ و بهمين سند كه على (ع) فرمود: جعفر بن ابى طالب نزد رسول خدا (ص) برگشت (از سفر حبشه) و آن حضرت برخاست و او را پذيرفت و ميان دو چشمش را بوسيد- تا آخر خبر.

و از ابن الاشعث بسندى (مضمون پيش را آورده).پ 15- امالى طوسى: بسندش تا رسول خدا (ص) كه مجالس امانتند و روا نيست كه مؤمن دنبال گيرد از مؤمن يا فرمود: از برادر مؤمن خود چيز زشتى را واگو كند.پ 16- از خط شهيد است قه كه روايت است از پيغمبر كه كفاره مجلس اين ذكر است:

سبحانك اللهم و بحمدك لا اله الا انت رب تب على و اغفر لي‏

 (منزهى بار خدايا و در سپاسم نيست شايسته پرستشى جز تو پروردگارا تو به نه بر من و مرا بيامرز).پ 17- نهج البلاغه على (ع) در نامه بحارث همدانى نوشت بپرهيز از دكه‏هاى بازارها كه شيطان نمايند و فتنه‏انگيز.پ 18- منية المريد: كه نهى كرد پيغمبر (ص) از اينكه كسى از جايش برخيزد تا ديگرى نشيند. فرمود (ص) ولى جا باز كنيد و گشاده كنيد،پ و روايت است از پيغمبر (ص) كه لعن كرده كسى كه ميان حلقه نشيند، و نهى كرده از اينكه كسى ميان دو همنشين نشيند مگر باجازه آنها.پ 19- عده الداعى: از امام صادق (ع) كه فرمود: مردمى در انجمنى گردهم نيايند و خدا را ياد نكنند و ما را ياد نكنند جز آن انجمن افسوس شود بر آنها در روز قيامت، و فرمود انجمنى نباشد كه در آن خوش كرداران و بدكرداران گرد آيند سپس بى‏ياد كردن ما از آن پراكنده شوند جز كه روز قيامت افسوس آنها باشد سپس امام باقر (ع) فرموده: ذكر ما از ذكر خداست و ذكر دشمن ما از ذكر شيطان.پ و از آن حضرت است (ع) كه فرمود: هر كه خواهد پيمانه پر ستاند بايد چون از مجلس خود برخيزد بگويد:

سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ  وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ  وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏

 

. منزهى تو پروردگارم پروردگار عزيزتر و والاتر از آنچه ميگويند (خدانشناسان) و درود بر فرستادگان خدا و سپاس از آن خدا پروردگار جهانيان.پ و روايت كرده حسن بن ابى الحسن ديلمى از پيغمبر (ص) كه فرشته‏ها بر حلقه‏هاى ذكر گذرند و بالاى سرشان بايستند و بگريه‏شان بگريند و بدعائشان آمين گويند و چون به آسمان بالا روند خداى تعالى فرمايد: اى فرشته‏هايم كجا بوديد با اينكه خودش داناتر است گويند پروردگارا ما در مجالس ذكر حاضر شديم و مردمانى را ديديم كه تو را تسبيح كنند

 

 

پ‏و تمجيد كنند و مقدس شمارند و از دوزخت ميترسند و خداى سبحانه فرمايد اى فرشته‏هايم آنها را براشان گرد آوريد و شما را گواه گيرم كه آنان را آمرزيدم و از آنچه ترسند امان دادم گويند پروردگارا در ميان آنها فلانيست كه او تو را ياد نكرد خداى تعالى فرمايد: او را هم آمرزيدم بهمنشينى آنان زيرا اهل ذكر كسانى باشند كه همنشين آنها بدبخت نباشد،پ و امام صادق (ع) فرمود: آنكه در ميان غافلان ياد خداست چون كسى است كه در ميان فراريان در جهاد به نبرد پردازد.پ 20- كتاب الامامه و التبصره: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: كه هر كس در خانه خودش سزاوارتر است كه در صدر نشيند و بر اسب خودش جلو سوار شود، و در خانه‏اش امام نماز جماعت باشد، و در كاسه خوراك آغاز بخوردن كند.