باب هفتادم در ستم و سركشى

قرآن مجيد

پ‏1- الانعام (146) اين بسزاى ستم كردن آنها است و راستى ما راستگويانيم.پ 2- الاعراف (33) بگو: همانا حرام كرده پروردگار من هرزگيها را- تا آنجا كه فرموده- و ستم كردن ناحق را.پ 3- يونس (23) و چون نجاتشان داد بناگاه بناحق در زمين تجاوز كنند ايا مردم همانا تجاوز شما بر خودتان بهره زندگى دنياست سپس بسوى ما است برگشت شما پس آگاهتان كنيم بدان چه ميكرديد.پ و در آيه 90 فرموده و دنبال كرد آنها را فرعون و قشونش بستم و تجاوزپ 4- النحل (آيه 9) راستى خدا فرمان دهد بعدالت و احسان و بخشش بخويشاوندان و باز ميدارد از هرزگى و منكر و ستمگرى پندتان دهد شايد ياد آور شويد.پ 5- طه (24) برو بسوى فرعون كه راستى سركش شده‏پ 81 بخوريد از پاكيزه‏هاى آنچه بشما روزى كرديم و سركشى نكنيد در آن تا دچار خشمم شويد كه هر كه دچار خشمم شود سقوط كند. 6 القصص: آيه 4- راستى فرعون والا شد در روى زمين و مردمش را دسته دسته كرد و يك دسته را ضعيف شمرد كه پسرانشان را سر بريد و زنانشان را زنده داشت راستى كه او از تباهكاران بود و خدا فرمود آيه 76 راستى قارون از قوم موسى بود و بر آنها تجاوز كرد 83

 

پ‏آنست سراى ديگر كه ساختيمش براى كسانى كه قصد سر بلندى ندارند در روى زمين و نه قصد فساد و سرانجام از آن پرهيزكارانست.پ 7- ص (55) و راستى كه براى سركشان بد سرانجامى است 56 دوزخى كه در آن درگيرند و چه بد بسترى.پ 8- الدخان (31) از فرعون كه او از مردم والا بود و از مسرفان.پ 9- النبأ (21) راستى كه دوزخ يك كمينگاهى است 22 براى سركشان بازداشتگاهى است.پ 10- النازعات (آيه 37) و اما كسى كه سركش شود زندگى دنيا را گزيند راستى كه جايگاهش دوزخ شود.

اخبار باب‏

پ‏1- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: راستى زودرس‏تر خيرى در ثواب نيكى است و زود كيفرتر بدى تجاوز.

ثواب الاعمال بسندى مانندش را آورده.

امالى طوسى: بسندى مانندش را آورده.پ 2- همان خصال: بسندش از كتاب على (ع) صاحب سه خصلت هرگز نميرد تا نكبت آنها را بيند: تجاوز و قطع رحم و قسم دروغ كه جنگ با خداست و زودرس‏تر طاعت در ثواب صله رحم است، و راستى مردمى بد كارند با هم پيوند دارند مالشان فزايد و با هم نيكى كنند و عمرشان فزايد، و راستى قسم دروغ و قطع رحم خانمانها را از اهلشان تهى وانهند و رحم را سنگين سازند و در آنست قطع نسل.

ثواب الاعمال تا جمله آخر مانندش را آورده.

جامع الاخبار بسندى تا از اهلشان را آورده.پ 3- خصال: در سفارشهاى پيغمبر (ص) بعلى (ع) است كه اى على چهارند كه كيفر شتابنده‏ترى دارند كسى كه باو احسان كردى و بعوض بتو بدى كرده، و كسى كه باو ستم نكنى و او بتو ستم كند، و كسى كه با او پيمان بستى بر امرى و با او وفاء كردى و او با تو عهدشكنى كرده و كسى كه با رحم خود صله كرده و از او بريدند.پ 4- همان: بسندش تا امام ششم (ع) كه رسول خدا (ص) را شيوه اين بود كه هر روز از شش خصلت پناه بخدا ميگرفت: از شك و از شرك و از حميت و بغى و غضب و حسد.

 

پ‏5- امالى طوسى: بسندش تا رسول خدا (ص) سه تا از گناهان كيفرش زود رسد و به آخرت نيفتد: ناسپاسى والدين، و ستم بمردم، و ناسپاسى احسان.پ 6- همان: از ابن عباس كه هرگز در مردمى ستمكارى پديدار نگردد جز مرگ و مير در آنان پديدار شود.پ 7- علل از امام ششم كه از گناهان برانداز نعمت ستمكاريست.پ گويم: در باب آنچه سبب خشم خداست از گناهان گذشت.پ 8- معانى الاخبار: بسندش تا امام ششم (ع) كه پيروز آنكه به نيكى غالب آيد و شكست خورده آنكه شرش غالب باشد و مؤمن دم بسته است.پ 9- ثواب الاعمال: بسندش تا امام باقر (ع) كه زود كيفرتر ستمكاريست.پ 10- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه اگر كوهى بر كوهى ستم كند خدا عز و جل ستمگر آن دو را از بن بركند.پ 11- همان: (مضمون شماره 9 را آورده).پ 12- همان: بسندى كه مردى يكى از بنى هاشم را به نبرد خواند و او نپذيرفت كه با او نبرد كند، و على (ع) باو فرمود: چه تو را بازداشت كه با او نبرد كنى گفت: او پهلوان عربست و ترسيدم بر من چيره گردد فرمودش او بتو تجاوز كرد و اگر با او نبرد كردى بر او چيره گشتى و اگر كوهى بر كوهى تجاوز كند آن تجاوزگر نابود شود.پ 13- نوادر راوندى (مضمون شماره 10 را آورده).پ 14- نهج البلاغه: هر كه تيغ ستم كشد بدان كشته شود. و در خطبه قاصعه فرمود: خدا را خدا را در كيفر فورى تجاوز و آينده ناگوار ستم، و سرانجام به تكبر كه دام كلان و بزرگتر نيرنگ ابليس است كه با دل مردان آميزد بمانند آميزش زهرهاى كشنده هرگز وامانده نشوند و كسى را واننهند نه دانا را براى علمش و نه مستمند را در جامه ژنده‏اش. 15- كافى: بسندش تا رسول خدا (ص) زود كيفرتر بدكارى تجاوز است. بيان: تجاوز از حد بدر شدن و سرفرازى بديگرى و بقول قاموس ستم و عدول از حق و سركشى و دروغ تا گويد فئه باغيه يعنى شورشيان بر امام.

و بقول راغب خواست تجاوز از اندازه شايسته است چه انجام شود چه نشود- تا گويد: تجاوز دو قسم است يكى پسنديده چون تجاوز از عدالت باحسان و از فريضه به نافله و نكوهيده چون تجاوز از حق بباطل و بمعنى تكبر هم هست چون از اندازه خود

 

فراتر رود و در هر امرى بكار رودپ خداى تعالى فرموده (23- يونس) تجاوز كنند در زمين بنا حق و دنبالش فرموده همانا تجاوز شما بخود شما است (60- الحج) كسى كه بر او تجاوز شد البته خدايش يارى دهد، و فرموده (26- القصص) راستى قارون از قوم موسى بود و بر آنها تجاوز كرد (9- الحجرات) اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كرد بجنگيد با آنكه تجاوز كرده، و تجاوز در بيشتر موارد نكوهيده است پايان كلام نهايه.

و منظور از زودى كيفرش اينكه در دنياهم آن را بيند بزودى و در روايت امام صادق (ع) است كه گناهى سزاوارتر بشتاب در كيفر آن در دنيا از طرف خدا پيش از آخرت نباشد جز تجاوز و قطع رحم راستى كه باطل نابود است، و امير مؤمنان (ع) فرمود: هر كه تيغ ستم كشد بدان كشته شود، و ظاهر اينست كه كيفر را خدا دهد براى جلوگيرى از آن نه چنان كه گفتند اثر عادى آنست كه مردم باو عوض آن دهند يا بدتر از آن با او كنند و اين كيفر را بخود از چند راه كشانده.

گويم: سستى اين كلام در اينست كه بينيم ستمكار غالبا دچار ستم جز ستمديده خودش مى‏شود.پ 16- كافى: بسندش تا امير مؤمنان كه فرمود: تجاوز صاحبش را بدوزخ كشد و اول تجاوزگر بر خدا عناق دختر آدم (ع) بود و اول كس هم كه خدايش كشت او بود، نشستگاهش يك جريب در يك جريب بود بيست انگشت داشت و در هر انگشت دو ناخن بمانند دو داس و خدا شيرى باندازه فيلى بر او مسلط كرد و گرگى باندازه شتر و كركس باندازه استر و او را كشتند و خدا جباران را در خوشتر و آسوده‏تر حال كشته.پ بيان: شرح الفاظ و مقادير است- تا گويد: حاصل اينست كه خدا عز و جل زورگويان بر خلق را كه بزور بر انجام دلخواه خود واداشتند و بدانها تجاوز كردند و رحم نكردند در خوشتر حالشان كه بالاتر شوكت و قدرت را داشتند نابود كرد بر اثر تباهكارى و ستمكار نبايد بآسودگى و آمادگى اسباب عزتش مغرور باشد زيرا خدا همانا توانا و عزيز است.پ 17- كافى: بسندش تا امام ششم (ع) شيطان بتشويش گويد: حسد و بغى ميان آنها (آدميزاده) افكنيد كه آن پيش خدا با شرك برابرند.پ بيان: با شرك برابرند در بيرون شدن از دين و در كيفر و تباه كردن نظام جهان زيرا بيشتر مفاسد جهان از مخالفت پيغمبران و اوصياء و نافرمانى آنها است و شيوع گناهان از اين دو خصلت است چنانى كه شيطان بآدم (ع) حسد برد و باو تجاوز كرد و سركشان هر امتى بر حجج خدا حسد بردند و سركش و ستمكار شدند و حجج خدا را مغلوب كردند و

 

 

كفر و گناه در ميان مردم منتشر شدند.پ 18- كافى: بسندش تا مسمع ابى سيار كه امام ششم (ع) باو نوشت: نگاه كن يك كلمه تجاوز نگوئى هرگز و اگر چه از خودت و تبارت خوشت آيد.پ بيان: يعنى با كسى سخن ستم آور نگوئى كه مايه ناحق و دست‏اندازى باشد و گرچه آن كلمه تو را و تبارت را خوش يا اينكه تو از خودت و تبارت خوشت آيد.