قرآن مجيد
پ1- الاحزاب (آيه- 53) ايا كسانى كه گرويديد در خانههاى پيغمبر وارد نشويد جز كه بشما اجازه دهند براى خوراكى كه چشم به ظرفى ندوزيد ولى چون شما را دعوت كردند در آئيد و چون خورانده شديد پراكنده شويد و بگفتگو دل ننهيد كه آن آزار ميدهد پيغمبر را و از شما شرم ميدارد و خدا از گفتن حق شرم ندارد.پ 2- الذاريات (آيه 24) آيا بتو رسيده حديث مهمانهاى گرامى ابراهيم 25- چون كه بر او وارد شدند و گفتند سلام و او گفت سلام گروهى ناشناس 26- و دزدانه نزد خاندانش رفت و گوساله فربه بريانى آورد 27 و آن را نزديك آنان برد و گفت آيا نمىخوريد.
اخبار باب
:پ 1- عيون: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: حق مهمانست كه او را بدرقه كنى در سرايت تا دم در.پ 2- قرب الاسناد: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چون يكى از ما به برادرش وارد شد در بنه او بايد آنجا نشيند كه صاحب بنه باو دستور دهد چون صاحب بنه شناساتر است به عورت خانهاش از آنكه باو وارد شود (عورت يعنى آنجا كه بيگانه نبايد بيند).پ 3- خصال: بسندش تا امام باقر (ع) كه ميفرمود: هر چيز را بار و برى است و بار و بر
نيكى كردن شتاب در افروختن چراغ است.پ 4- عيون: بسندش تا امام رضا از پدرانش (ع) كه مردى از امير مؤمنان (ع) دعوت مهمانى كرد و فرمودش از تو مىپذيرم به سه شرط: گفت آنها چه باشند يا امير المؤمنين فرمود: براى من چيزى از برون خانه وارد نكنى و هر چه در خانه دارى از من دريغ نكنى و به عيال و نانخور خانه فشار نياورى و از آنها كم نگذارى گفت اين شروط برايت انجام شود و آن حضرت از او پذيرفت.
صحيفه الرضا مانندش را آورده.پ 5- امالى صدوق: بسندش تا گويد: وارد شدند بر امام صادق (ع) جمعى از قبيله جهينه و از آنها پذيرائى كرد و چون خواستند كوچ كنند بآنها توشه داد و صله داد و بخشش كرد سپس به غلامانش فرمود: دور شويد و بآنها كمك ندهيد و چون از بسيج فارغ شدند آمدند تا با آن حضرت بدرود كنند و او را گفتند: يا ابن رسول الله خوب پذيرائى كردى و بخشش شايان دادى سپس بغلامانت فرمودى بما در آمادگى براى كوچ كمك ندهند؟ آن حضرت فرمود: ما خاندانى هستيم كه كمك ندهيم به مهمانهاى خود در كوچيدن از بر ما.پ 6- خصال: در سفارشهاى پيغمبر است (ص) كه اى على هشت كس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نكنند: آنكه بر سر خوانى رود كه دعوت نشده و آنكه فرمانفرمائى كند بر ميزبان صاحب خانه- تا آخر خبر.پ 7- امالى طوسى: بسندش تا مجاهد كه بيكى از انصار مهمانى رسيد و انصارى خانوادهاش در پذيرائى او كند شمرد و آمد و گفت شام بمهمانم نداديد، من شام شما را فره نكنم و زنش گفت بخدا منهم امشب شام نخوردم، مهمان گفت و منم بخدا امشب شام نخورم، انصارى گفت: مهمانم شب را بىشام بسر برد غذا را حاضر كنيد و خورد و همه با او خوردند و فردا صبح نزد رسول خدا (ص) رفت و كار خود را بآن حضرت گزارش داد و آن حضرت فرمود: خدا عز و جل را فرمان بردى و شيطان را نافرمانى كردى.پ 8- ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) كه فرمود: هر كه براى احترام مسلمانى را روغن زند خدا عز و جل بهر تار موئى نورى نويسد كه روز قيامت باو دهد (روغن زنى صابون زدن يا عطر ماليدنست).پ 9- محاسن: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: مهمان كن بطعام خود هر كه را خواهى در راه خدا.پ 10- همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: اگر برادرم را سير كنم در راه خدا دوستتر
دارم از اينكه ده مسكين را سير كنم.پ 11- همان: بسندش از شهاب بن عبد ربه كه امام ششم (ع) فرمود: خوراك خوبى بساز و يارانت را بدان بخوان.پ 12- همان: بسندش تا امام ششم كه فرمود: اگر برادرت خود بنزد تو آمد هر چه دارى براش بياور و اگرش دعوت كردى خوب پذيرايش شو.پ 13- همان: بسندى از امام ششم (ع) فرمود: مؤمن رو در بايستى از برادرش ندارد، ندانم كدام عجبترند: آنكه نزد برادر رود و او را برنج پذيرائى وادارد يا اينكه خود بخود برنج افتد براى پذيرائى برادرش.پ 14- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود همين گناه براى آدمى بس كه كم شمارد آنچه نزد برادرانش گزارد، و همين گناه براى مهمانان بس كه آنچه برادرشان نزدشان نهد كم شمارند و در حديث ديگر با اندكى تغيير در عبارت آمده.پ 15- همان: از صفوان كه عبد الله بن سنان نزدم آمد و گفت چيزى براى خوردن دارى؟
گفتم: آرى و پسرم را با يكدرهم فرستادم كه گوشت و تخم مرغ بخرد و بمن گفت: پسرت را كجا فرستادى؟ باو گزارش دادم گفت: او را برگردان، برگردان، سركه دارى؟ زيت دارى؟
همان را بياور كه شنيدم امام صادق (ع) ميفرمود: نابود كسى كه كم شمارد براى برادرش آنچه نزدش آورد، نابود كسى كه كم شمارد آنچه برادرش نزد او گزارد.پ 16- محاسن (مضمون شماره 15 را با تغييرى در تعبير آورده).پ 17- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر دينى اينكه هديه بپذيرد و اينكه هر چه دارد باو هديه كند، و خود را براى آماده كردن هديه در رنج نيندازد و رسول خدا (ص) فرمود: دوست ندارم برنج اندازان را.پ 18- همان: بسندى تا اينكه حارث اعور نزد امير مؤمنان آمد و گفت: اى امير مؤمنان خدا مرا قربانت كند ميخواهم مرا محترم شمارى باينكه نزد من غذا بخورى آن حضرت فرمود:
بشرط اينكه براى چيزى خود را در رنج نيندازى و باو وارد شد و حارث تيكه نانى برايش آورد و امير المؤمنين از آن ميخورد حارث گفت: من پول دارم و آن را نشان داد و گفت: اگر اجازه فرمائيد چيزى بخرم، فرمود: همين در خانه تو بوده.پ 19- همان: بسندش تا حارث اعور كه امير مؤمنان (ع) نزد من آمد و بآن حضرت گفتم اى امير مؤمنان بمنزل من درآى فرمود: بشرط اينكه چيزى از من واندارى كه در خانه دارى و چيزى از بيرون با رنج در نيارى.
پ20- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا را شيوه آن بود كه چون نزد مردمى غذا ميخورد ميفرمود: روزهداران نزد شما افطار خورند و نيكان با شما همخوا باشند، و فرشتههاى خوب بر شما رحمت فرستند.پ 21- همان: بسندش از ابى عبد الله سمان (روغن فروش) كه هديهاى براى امام ششم برد و بهمراه آن حضرت از آن خورد و چون فارغ شد گفت: الحمد لله و آن حضرت باو فرمود:
طعامت را نيكان خورند و فرشتههاى خوب بر تو رحمت خواهند.پ 22- همان: بسندش از امام ششم (ع) كه چون رسول خدا (ص) با مردمى مىخورد اول كس بود كه با آنها دست بطعام ميبرد و آخر كسى كه دست ميكشيد تا همه بخورند.پ 23- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا فرمود صاحب خانه اول مهمانان بنوشد و آخر همه وضوء سازد.پ 24- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود: ساقى آخر همه بنوشد.پ 25- همان: بسندش از حفص كه امام ششم (ع) در باره مردى كه ديگرى را بر خوراك يا جز آن سوگند ميدهد؟ فرمود: بر او چيزى نيست ميخواهد او را احترام كند.پ 26- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) كه فرمود الحق مهمانست كه برايش خلال آماده كنند.پ 27- سرائر: از سيارى كه بامام كاظم (ع) مهمانانى وارد شدند و چون خواستند بروند غلامانش را از كمك بازگرفت گفتند: يا ابن رسول الله كاش ميفرمودى غلامانت بما كمك ميكردند در كوچيدن اما چون ميخواهيد از ما بكوچيد، نه.پ 28- همان: بسندش تا امام ششم (ع) كه فرمود: از آبرودارى است نزد برادر كه چون در سفره با او همخور شود پيش از او از خوردن دست بردارد، و فرمود: چون برادرت بر تو وارد شد باو مگو امروز چيزى خوردى ولى آنچه دارى نزد او بياور زيرا براستى سخاوتمند كامل كسى است كه آنچه دارد در بخشش گزارد.پ 29- مكارم الاخلاق: از امام صادق (ع) فرمود: اگر كسى هزار درهم براى خوراكى هزينه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد.پ 30- كشى: بسندش تا امير مؤمنان (ع) (نزديك بمضمون شماره 18 را در باره مهمانى حارث اعور از آن حضرت آورده). 31- نوادر راوندى: از رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر اينست كه هديه او را بپذيرد و از هر چه دارد بىتكلف باو هديه دهد، و بهمين سند است كه رسول خدا (ص)
فرمود: تكلف كنان را دوست ندارم.پ 32- زهد النبى: بسندش تا پيغمبر (ص) كه فرمود: هر كه براى خودنمائى و شهرت اطعام كند خدايش از صديد دوزخ بخوراند و آن خوراك را در شكمش آتش سازد تا دادگرى مردم در روز قيامت بپايان رسد.33- دعوات راوندى: پيغمبر (ص) فرمود: هر كس به برادرش شيرينى خوراند خدا تلخى مرگ را از كامش ببردپ و امير مؤمنان (ع) فرمود: نيروى تنها خوردنست و نيروى جانها خوراندن.پ و امام صادق (ع) فرمود: هر كه گرسنهاى را سير كند خدا برايش در بهشت جوئى روان سازدپ و فرمود: سليمان (ع) به مهمانهاى خود گوشت با نان مغز گندم ميخوراند و به عيال خود نان خشكار ميخوراند و خودش نان جو با سبوس ميخورد.پ و فرمود: مستمندان را بپا و آنها را سير كن كه خداى تعالى ميفرمايد (48 سوره سبا) باطل را پديد نياورده و آن را باز نياورد.