پ1- گويم: در باب كليات اخلاق بد گذشت كه بامام ششم (ع) گفته شد: بنظر شما همه اين خلق شايسته نام آدمى باشند؟ فرمود: دو گروه از آنها را كنار گذار يكى آنكه تارك مسواك است و ديگرى آنكه در جاى تنگ چهار زانو نشيند. 2- خصال: در حديث اربعمائه امير المؤمنين (ع) فرمود: چون يكى از شماها بر سر خوراك نشيند بمانند بندهها نشيند (يعنى بر دو زانو) و مبادا يك پا را روى ديگرى نهد و چهار زانو نشيند كه آن نشستنى است كه خدا نخواهد و صاحبش را دشمن دارد. 3- تفسير عياشى: از حماد كه ديدم امام صادق (ع) نشسته و پايش را روى رانش انداخته و مرديكه نزد آن حضرت بود گفتش قربانت اين گونه نشستن مكروه است فرمود: نه، يهود گفتهاند: چون پروردگار از آفرينش آسمانها و زمين پرداخت بر بالاى كرسى اين گونه نشست تا راحت باش كند و خدا فرو فرستاد (آيه 2 سوره آل عمران) نيست سزاوار پرستشى جز او كه زنده و پاينده است و نگيرد او را چرت و خستگى و نه خواب نبود تكيه دهنده بر ران. 4- كتاب الغايات: از ابن عباس كه رسول خدا (ص) فرمود: راستى هر چه را شرفى باشد و راستى كه اشرف مجلسها آنكه رو بقبله باشد. پايان