پ1- از امام صادق (ع)، كه پدرم مىفرمود:
چيزى تباهكنتر براى دل از گناه نيست، به راستى دل هم آغوش گناه شود و پيوسته گناه بدان برآيد تا بر آن چيره گردد و آن را سرنگون سازد.پ 2- از امام صادق (ع) در تفسير قول خدا عز و جل (275 سوره بقره): «و چه بسيار شكيبايند بر آتش سوزان» فرمود:
يعنى چه بسيار شكيبا هستند بر انجام كارى كه مىدانند، آنها را به دوزخ مىكشاند.پ 3- از امام صادق (ع):
رگى نلرزد و پائى برنخورد و سرى درد نگيرد و بيمارى نيايد جز براى گناهى، و اين است مقصود از گفتار خدا عز و جل (30 سوره شورى): «و آنچه مصيبت به شماها رسد براى آن است كه خود به دست آوريد و خدا بسيارى را هم گذشت مىكند» سپس فرمود: آنچه خدا از آن گذشت مىكند، بيشتر است از آنچه مؤاخذه مىكند.پ 4- از امام باقر (ع)، فرمود:
هيچ نكبتى به بنده نرسد جز براى گناه كردن، و آنچه خدا گذشت مىكند بيشتر است.پ 5- از امام صادق (ع) كه امير المؤمنين (ع) مىفرمود:
مبادا دندان ز خنده نمايان كنى، تو كه كردارت به رسوائى كشانده، نبايد از بلاى شبگير آسوده باشد آنكه بد كردارى كند.پ 6- از ابى اسامه، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
به خدا پناه بريد از يورشهاى خدا در شب و روز، گويد:
گفتم: سطوتهاى خدا چيستند؟ فرمود: گرفت و گير در برابر نافرمانىها.پ 7- از امام باقر (ع)، فرمود:
همه گناهان سخت باشند، و سختتر آنها گناهى است كه گوشت و پوست بر آن روئيده باشد (چون خوردن مال حرام يا گناهى كه بدان ادامه دهد) زيرا بايد گناه يا آمرزيده شود (به وسيله توبه و كفّاره) و يا آنكه بر آن عذاب شود (در حال مرگ و قبر و برزخ و دوزخ تا جبران گردد) و به بهشت در نيايد جز شخص پاك.پ 8- از امام باقر (ع)، فرمود:
بنده گناهى ورزد و روزى از او دريغ شود.پ 9- از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود:
ملعون است كسى كه اشرفى طلا و پول نقره را بپرستد، ملعون است ملعون كسى كه گمراه سازد كورى را، ملعون است ملعون كسى كه بگايد جاندار زبان بستهاى را.پ 10- از ابى بصير كه شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود:
بپرهيزيد از گناهان كوچك كه آنها را هم طالبى است، كسى از شماها مىگويد: گناه مىكنم و استغفار مىنمايم، راستى خدا عز و جل مىفرمايد (12 سوره يس): «محققاً بنويسيم آنچه را پيش فرستادند و آثارى كه از آنها بماند و هر چيزى را در امام مبين آمار كنيم» و خدا عز و جل فرمايد (16 سوره لقمان): «راستى كه اگر آنها به وزن يك دانه خردل باشند در درون سنگى باشند يا در آسمانها و يا در زمين باشند، خدا آنها را بياورد زيرا خدا باريك بين و آگاه است».
پ11- از محمد بن مسلم، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
به راستى گناه بنده را از روزى محروم مىكند.پ 12- از امام باقر (ع)، فرمود:
راستى كه مردى گناهى مىكند و روزى او بند مىآيد و اين آيه را خواند (27 سوره قلم): «وقتى سوگند خوردند كه ما آن را صبحگاه مىچينيم و نگفتند ان شاء اللَّه و يك بلاى ناگهانى بر آن چرخيد و آنان خواب بودند».پ 13- از ابى بصير كه شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
چون مرد گناه كند در دلش نقطه سياهى بر آيد، و اگر توبه كند نابود شود، و اگر بر گناه افزايد بر آن سياهى فزوده گردد تا سياهى بر دلش چيره شود، و پس از آن هرگز رستگار نگردد.پ 14- از امام باقر (ع)، فرمود:
به راستى بنده از خدا حاجتى مىخواهد و خدا در كارِ روا كردن حاجت او است زودتر يا ديرتر و آن بنده در اين ميان گناهى مىكند و خدا تبارك و تعالى مىفرمايد به فرشته كه: حاجتش را بر مياور و او را محروم ساز از آن، زيرا كه متعرّض خشم من شد و مستحقّ حرمان از طرف من گرديد.
پ15- از ابى حمزه، از امام باقر (ع)، گويد: شنيدمش كه مىفرمود:
راستش اين است كه سالى كم بارانتر از سال ديگر نيست ولى خدا آن باران را هر جا خواهد ببارد، هر گاه مردمى نافرمانى خدا كنند، خداوند عز و جل آنچه باران براى آنها در آن سال مقدّر كرده، به مردمِ ديگر بر گرداند و به دشتها و درياها و كوهها ببارد، راستى خدا هر آينه جُعَل را در سوراخش عذاب مىكند عذاب مىكند به واسطه دريغ كردن باران از زمينى كه محل او است براى گناهان مردمى كه در ميان آنها است و به تحقيق خدا براى جُعَل راهى فراهم كرده است كه از آن برود به محلّى ديگر جز محلّ معصيت كارها، گويد:
سپس امام باقر (ع) فرمود: فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ.پ 16- از امام صادق (ع)، فرمود:
راستى بنده گناهى كند و بر اثر آن از نماز شب محروم گردد و راستى كه كردار بد زودتر در مرتكبش اثر كند از كارد در گوشت.پ 17- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه آهنگِ گناهى كند مبادا گرد آن گردد، راستش اين است كه بسا بندهاى كردار بدى كند و پروردگار تبارك و تعالى او را بيند، پس فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند هرگز پس از اين تو را نيامرزم.پ 18- از ابى الحسن (ع) فرمود:
بر خدا سزا است كه در خانهاى نافرمانى نشود جز آنكه آن را
از بن بركند و آفتابش دهد تا پاكش كند.پ 19- از امام صادق (ع)، كه رسول خدا (ص) فرمود:
راستى بنده بر گناه خود صد سال زندانى باشد و به چشمِ خود بيند كه همسرانِ او در بهشت به نعمت اندرند.پ 20- از زراره، از امام باقر (ع)، فرمود:
هيچ بندهاى نيست جز آنكه در دلش نقطه سفيدى است و هر گاه گناهى كند، در آن نقطه سياهى برآيد، اگر توبه كند، آن سياهى برود و اگر دنبال گناه رود، سياهى بيفزايد تا آنجا كه همه سفيدى دل را فرو گيرد و چون آن سفيدى از سياهى گناهان پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل سياه هرگز به خوبى و صلاح برنگردد و اين است فرموده خدا عز و جل (14 سوره مطفّفين) «نه هرگز بلكه رنگ سياه بر دل آنها نقش كرده و آن كردارى كه به دست خود كردهاند».پ 21- از امام رضا (ع) كه امير المؤمنين (ع) فرمود:
دندان به خنده منما با اينكه به كردارهاى رسوا اندرى و از بلاى شبگير آسوده مباش با اينكه به بد كردارى به سر برى.پ 22- از ابى عمرو مدائنى، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود كه: پدرم مىفرمود:
راستى خدا به طور حتم حكم فرموده است كه نعمتى به بنده خود ندهد و آن را از وى بازگيرد تا آن بنده گناهى پديد آرد كه سزاوار نقمت شود.پ 23- از سدير، گويد: مردى از امام صادق (ع) پرسيد از تفسير قول خدا عز و جل (19 سوره سباء): «گفتند پروردگارا دورى انداز ميانه سفرهاى ما و به خود ستم كردند»- الآية- فرمود: اينان مردمى بودند كه دههاى پيوسته داشتند، هر كدام به ديگرى چشمرس بود، داراى جويهاى روان و اموال فراوان و نمايان بودند و به نعمتهاى خدا عز و جل ناسپاسى كردند و آن عافيتى كه خداوند بدانها داده بود ديگرگون ساختند و خدا هم آن نعمتى كه داشتند ديگرگون ساخت «و به راستى كه خدا ديگرگون نسازد آنچه را مردمى دارند تا آنها خود را دگرگونه نمايند»، خدا سيلاب عَرِم را بر آنها روانه كرد و دِههاى آنها را غرقه نمود و خانمان آنها را ويران كرد و اموال آنها را برد و به جاى باغهاى آنها «دو باغ گذاشت كه درختهاى خار و گز داشتند و اندكى هم درخت سِدر در آنها بود» سپس خدا فرموده است: «آنها را سزا داديم بدان چه ناسپاسى كردند و كفر ورزيدند و آيا مجازات كنيم جز ناسپاس را؟».پ 24- از سماعه، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
خدا نعمتى به بندهاى ندهد كه از او بگيرد تا گناهى كند كه سزاوار گرفتن آن گردد.پ 25- مىفرمود (ع) كه: راستى خدا عز و جل يكى از
پيغمبرانش را به قوم وى فرستاد و به او وحى كرد كه به قومت بگو:
راستش اين است كه اهل هيچ آبادى و هيچ مردمى كه در اطاعتِ من به خوشى و فراوانى رسيده و از حالى كه من دوست دارم به حالى كه بد دارم منتقل شوند جز اين نيست وضع آنان را از آنچه دوست دارند به وضعى كه بد دارند برگردانم و اهل هر آبادى و هر خانهاى كه در نافرمانى من به بد حالى و تنگدستى افتادهاند و از حالى كه من بد دارم به حالى كه دوست دارم بر گردند جز اين نيست كه من آنها را از حالى كه بد دارند به وضعى كه خوش دارند برگردانم، به آنها بگو كه: رحمت من پيش است از خشمم، از رحمت من نوميد مباشيد، زيرا هيچ گناهى نزد من بزرگتر از آن نيست كه آن را بيامرزم، به آنها بگو: از راه عناد و لجبازى خود را در معرض خشم در نياورند و دوستانم را خوار و سبك نشمارند، زيرا هنگام خشم مرا حملههائى است كه هيچ چيز از آفريدههايم در برابر آنها تابِ ايستادگى ندارند.پ 26- از امام رضا (ع)، فرمود:
خدا عز و جل به يكى از پيغمبرانش وحى كرد: هر گاه طاعت شوم، راضى گردم و هر گاه راضى گردم، بركت دهم و براى بركتِ من پايانى نيست و چون نافرمانى شوم خشم كنم و چون خشم كنم لعنت كنم و لعنتِ من تا هفت پشت برسد.پ 27- از امام صادق (ع)، فرمود:
به راستى يكى از شماها بسيار از سلطان مىترسد و اين جز براى ارتكاب گناهان نيست تا مىتوانيد از گناهان پرهيز كنيد و بر آنها
اصرار نورزيد.پ 28- امير المؤمنين (ع) فرمود:
هيچ دردى براى دل از گناهان دردناكتر نيست، و هيچ ترسى از مرگ سختتر نيست و بدان چه گذشته بس است براى انديشه، و مرگ بس است براى پندگوئى.پ 29- از عباس بن هلال شامى، يكى از موالى امام كاظم (ع) گويد: شنيدم امام رضا (ع) مىفرمود:
هر چه بندهها گناههاى ناكرده پديد آرند، خدا برايشان بلاهاى نبوده و نشناخته پديد آرد.پ 30- از امام صادق (ع)، فرمود:
خدا عز و جل مىفرمايد: هر گاه كسى كه مرا شناسد نافرمانيم كند بر او چيره سازم كسى را كه مرا نشناسد.پ 31- از ابن عرفه، از ابى الحسن (ع)، فرمود:
راستى براى خدا عز و جل در هر روز يك جارچى است كه جار كشد: آرام، آرام، اى بندههاى خدا، از نافرمانيهاى خدا، اگر نبودند زبان بستههاى چراكننده و كودكان شير خوار و پيره مردانِ قد خميده، عذاب به سختى بر شماها مىباريد كه خوب بدان نرم و كوبيده شويد.