باب مذاكره برادران

پ‏1- از على بن أبى حمزه گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود:

 

پ‏شيعيان ما در ميان خود مهربانند، آن كسانند كه چون تنها باشند ياد خدا كنند (به راستى كه ياد ما هم ياد خدا است) به راستى چون ما ياد شويم، خدا ياد شود و چون دشمن ما ياد شود شيطان ياد شود.پ 2- امام صادق (ع) فرمود:

به ديدن هم برويد، زيرا ديدار شما زنده كردن دلهاى شما است و ياد آورى احاديث ما. و احاديث ما شما را به هم مهربان مى‏سازند و اگر بدان عمل كنيد، راه راست يابيد و نجات يابيد و اگر آنها را واگذاريد گمراه و هلاك شويد، بدان‏ها عمل كنيد كه من ضامن نجات شمايم.پ 3- از عباد بن كثير، گويد: به امام صادق (ع) گفتم: من به يك قصه گو گذر كردم كه قصه مى‏گفت: و او مى‏گفت كه: اين مجلسى است كه هر كه آن نشيند شقى نگردد، گويد: امام صادق (ع) فرمود:

هيهات هيهات پر خطا رفتند، به راستى براى خدا فرشته‏هائى است گشتى جز كرام الكاتبين و چون به مردى رسند كه ذكر محمد و آل محمد كنند، گويند: بايستيد، به تحقيق كه به حاجت خود رسيديد و به نشينند و با آنها فقه آموزند و چون برخيزند بيماران آنان را عيادت كنند و سر مرده آنها حاضر شوند و از غائبين آنها بازرسى و احوال پرسى كنند، اين است آن مجلسى كه هر كه در آن نشيند

 

شقى نگردد.پ 4- امام صادق (ع) فرمود:

به راستى از فرشته‏هائى كه در آسمانند سركشى كنند به يك، دو، سه كسى كه فضل آل محمد را ذكر مى‏كنند، فرمود: پس مى‏گويند: آيا نمى‏بينيد اينان را كه با شماره اندك خود و فزونى دشمنانشان فضل آل محمد را وصف مى‏كنند، فرمود: دسته‏اى ديگر از فرشته‏ها، در پاسخ آنها گويند: اين فضل خدا است كه به هر كه خواهد بدهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.پ 5- از ميسر، كه امام باقر (ع) به من فرمود: آيا خلوت كنيد و حديث گوئيد و هر چه خواهيد گوئيد؟ گفتم: آرى، به خدا به راستى ما جلسه سرّى تشكيل دهيم و حديث گوئيم و هر چه خواهيم گوئيم، فرمود: هلا به خدا من دوست داشتم كه با شما باشم در بعضى از اين جاهاى خلوت، هلا به خدا كه من بوى شما و جان شما را دوست دارم، شما بر دين خدا و دين فرشته‏هائيد و كمك كنيد به ما با ورع و كوشش.پ 6- از امام صادق (ع) كه فرمود:

سه و بيشتر از مؤمنان گردهم نباشند جز آنكه به مانند آنها فرشته حاضر گردد، اگر دعاى خير كنند، آنها آمين گويند، و اگر

 

از بدى پناه جويند، فرشته‏ها دعا كنند تا خدا بدى را از آنها بگرداند و اگر حاجتى خواهند، فرشته‏ها به درگاه خدا شفاعت كنند و از خدا بخواهند آن را بر آورد و فراهم نگردند، سه تن از منكران جز آنكه ده برابرشان شياطين با آنها حاضر شوند و اگر سخن گويند، آن شيطانها به مانند سخن آنها را گويند و اگر بخندند آن شيطانها با آنها بخندند و اگر عيب دوستان خدا كنند، آن شيطانها هم با آنها عيب كنند و اگر كسى از مؤمنان دچار مجلس آنها شد و در اين باره مشغول صحبت شدند بايد برخيزد و شريك و همنشين شيطان نشود، زيرا چيزى در برابر خشم خدا نايستد و چيزى لعنت خدا را بر نگرداند، سپس فرمود (ع) اگر نتواند برخاست، بايد از دل انكار كند و اگر چه به اندازه دوشيدن گوسفندى، يا راحت باش ميان دوشيدن شتر باشد.پ 7- از ابى المغرا، گويد: شنيدم أبو الحسن (ع) مى‏فرمود:

چيزى براى شيطان و لشكرهاى او كشنده‏تر از اين نيست كه برادران دينى هم ديگر را ديدن كنند در راه رضاى خدا، فرمود:

 

راستى دو نفر مؤمن به هم برخورند و ذكر خدا كنند و فضل ما خانواده را با هم مذاكره كنند و در چهره ابليس تيكه گوشتى نماند جز آنكه بشكافد و روحش از سختى دردى كه كشد فريادرس خواهد و فرشته‏هاى آسمان و خازنان بهشت آن را دريابند و به او لعنت كنند تا آنكه هيچ فرشته مقربى نماند جز آنكه او را لعنت كندپ‏و چخ شده و درمانده و رانده گردد.