پ1- از محمد بن مروان، از امام صادق (ع) گويد: فرمود:
راه رفتن مرد در انجام حاجت برادر مؤمنش براى او ده حسنه نوشته شود و ده سيئه از او محو گردد و ده درجه از او بالا رود، گويد:
به نظرم جز اين نفرموده كه برابر آزاد كردن ده بنده است و بهتر است از اعتكاف يك ماه در مسجد الحرام.پ 2- از معمر بن خلاد، گويد: شنيدم أبو الحسن (ع) مىفرمود:
به راستى براى خدا بندههائى است در زمين كه مىكوشند در حوائج مردم، ايشانند كه روز قيامت آسودهاند، و هر كه وسيله شادى مؤمنى را فراهم سازد، خدا دلش را در روز قيامت شاد كند.پ 3- از ابى عبيده حذاء، گويد: امام صادق (ع) فرمود:
هر كه در انجام حاجت برادر مسلمانش راه رود، خدا به وسيله
هفتاد و پنج هزار فرشته بر او سايه افكند و گامى بر ندارد جز اين كه خدا برايش حسنهاى نويسد و گناهى بدان از وى بريزد و درجهاى بدان برايش بالا برد و چون از حاجت او فارغ شود، خدا عز و جل براى او مزد كسى كه حجّ و عمره كرده بنويسد.پ 4- از امام صادق (ع) فرمود:
اگر من در انجام حاجت برادر مسلمانم راه بروم دوستتر است برايم از اينكه هزار بنده آزاد كنم و در راه خدا هزار اسب با زين و لگام زير پاى مجاهدان بنهم.پ 5- امام صادق (ع) فرمود:
هيچ مؤمنى نيست كه براى برادر مؤمنش در انجام حاجتى دوندگى كند جز اينكه خدا عز و جل به هر گامى برايش حسنهاى بنويسد و سيئهاى فرو ريزد و درجهاى بالا برد و پس از آن ده حسنه برايش افزوده شود و در ده حاجت وساطتش پذيرفته گردد.پ 6- از امام صادق (ع) فرمود:
هر كه در انجام حاجت برادر مسلمانش بكوشد و رضاى خدا جويد، خدا عز و جل براى او هزار حسنه بنويسد كه در ضمن آن خويشان و همسايگان و برادران و آشنايان و هر كه در دنيا به او خوبى كرده آمرزيده شوند و چون روز رستاخيز شود به او گفته شود كه به دوزخ برو و هر كه را ديدى كه در دنيا به تو خوبى كرده، به اجازه
خدا عز و جل او را بيرون آور جز اينكه ناصبى و دشمن أهل بيت باشد.پ 7- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه در انجام حاجت برادر مؤمنش بكوشد و در آن تلاش كند و خدا به دست او آن را بر آورده كند، خدا عز و جل برايش يك حجّ و يك عمره و اعتكاف دو ماه در مسجد الحرام و روزه آنها را بنويسد و اگر در انجام آن كوشد و خدا آن را به دست وى روا نكند، خدا عز و جل براى او يك حجّ و يك عمره نويسد.پ 8- امام صادق (ع) فرمود:
براى مرد در اظهار اعتماد به برادر دينى خود، همين بس كه حاجتش را به او رجوع كند.پ 9- از صفوان جمال، گويد: من با امام صادق (ع) نشسته بودم، به ناگاه مردى از اهل مكه به او وارد شد به نام ميمون و به آن حضرت از نداشتن كرايه بدهكارى خود شكوه كرد، آن حضرت به من فرمود: برخيز، به برادر خود كمك كن، من با او برخاستم و خدا كرايه بدهى او را فراهم كرد و من به مجلس خود برگشتم.
امام صادق (ع) فرمود: با حاجت برادرت چه كردى؟ گفتم:
خدا آن را بر آورد، پدر و مادرم قربانت، پس فرمود: هلا به راستى كه كمكت به برادر مسلمانت دوستتر است نزد من از اينكه يك هفته به خانه كعبه طواف آغاز كنى. سپس فرمود:
مردى نزد حسن بن على (ع) آمد و عرض كرد: پدر و مادرم قربانت، مرا به برآوردن حاجتى كمك كن، آن حضرت نعلين به پا كرد و با او برخاست و بر حسين (ع) گذر كرد كه ايستاده بود و نماز مىخواند، به آن مرد فرمود: كجا بودى كه ابى عبد اللَّه الحسين (ع) را براى حاجت خود به يارىطلبى؟ گفت: همين كار را كردم- پدر و مادرم به قربانت- در پاسخ فرمود كه: معتكف است، به آن مرد فرمود: هلا راستش اين است كه اگر به تو كمك كرده بود براى او بهتر بود از اعتكاف يك ماه.پ 10- امام صادق (ع) فرمود: خدا عز و جل فرمايد:
خلق عيال منند و دوستترين آنها نزد من مهربانتر بدانها است و كوشاتر در حوائج آنها.پ 11- از ابى عماره، گويد: هر گاه حماد بن ابى حنيفه به من بر مىخورد گويد: حديثت را برايم تكرار كن، من هم براى او بازگويم، گويم: براى ما روايت شده كه يك عابد بنى اسرائيل چون به پايان عبادت مىرسيد و دوران آن را طى مىكرد، كارگردان حوائج مردم مىشد و متوجه اصلاح كارهاى آنها مىگرديد (در اصلاح كار مردم خود را به رنج ميانداخت خ ل).