پ1- از امام صادق (ع) كه هنگام درد و پيشامدِ بد مىگفت:
بار خدايا تو مردمى را سرزنش كردى و فرمودى (58 سوره اسراء): «بگو (اى محمد) بخوانيد آنهائى را كه در برابر خدا پنداشتيد تا بدانيد كه نمىتوانند از شما زيانى را دور كنند و ديگرگون نمايند» پس اى خدائى كه جز او نمىتواند زيان مرا دور كند و آن را ديگرگون نمايد رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زيان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به سوى كسى كه با تو معبود ديگرى را مىخواند، نيست شايسته پرستشى جز تو.پ 2- از داود بن زربى گويد: من در مدينه سخت بيمار شدم و خبرش به امام صادق (ع) رسيد، به من نوشت كه: خبرِ دردمنديت به من رسيد، يك صاع (در حدود چهل سير) گندم بخر و به پشت بخواب و آن را روى سينهات بريز به هر گونه در پاشيد و بگو: بار خدايا من تو را خواستارم بدان نامت كه چون آن بيچاره تو را بدان خواند زيان و گرفتارى كه دارد از او دور كنى و او را بر زمين تمكّن دهى و خليفهاش بر خلقت نمائى (مقصود امام زمان ع است) كه
رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از دردم عافيت بخشى.
سپس درست بنشين و گندمها را از گرد خود جمع كن و همان دعا را بخوان و آن را به چهار مد (در حدود ده سير) بخش كن و هر مدى را به مستمندى بده و باز همان دعا را بخوان.پ 3- از حسين بن نعيم كه: يكى از فرزندان امام صادق (ع) بيمار شد و آن حضرت به او فرمود:
اى پسر جانم بگو:
بار خدايا به درمان خود مرا درمان كن و از داروى خود به من بچشان و از بلاى خود مرا عافيت بخش زيرا من بنده تو و بندهزاده توام.پ 4- از يونس بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
قربانت، اينكه در چهرهام آشكار شده است علّتى است كه مردم پندارند خدا عز و جل هيچ بندهاى كه او را خواهد بدانش گرفتار نكند. در پاسخم فرمود: نه، هر آينه كه مؤمن آل فرعون انگشتانش چلاق بود و چنين مىگفت- دستش را دراز مىكرد- و مىگفت (20 سوره يس): «اى مردم پيروى كنيد از مرسلان خدا». گويد: سپس فرمود: چون آغاز ثلث اخير شب شد وضوء ساز و به نمازى پرداز كه آن را مىخوانى و هر گاه به سجده دوم دو ركعت اول نماز شب رسيدى بگو در همان سجده:
يا على و يا عظيم يا رحمان و يا رحيم يا سامع الدعوات و يا معطى الخيرات صلّ على محمد و آل محمد و أعطني من خير الدنيا و الآخرة ما انت اهله و اصرف عنّى من شرّ
الدنيا و الآخرة ما انت اهله و أذهب عنّى هذا الوجع- و آن درد را نام ببر- فانّه قد غاظنى و [أ] حزننى
(مرا به خشم آورده و اندوهناك كرده)، و در دعا اصرار كن. گويد: هنوز به كوفه نرسيده بودم كه خدا همه آن درد را از من برد و شفاى كامل عطا كرد.پ 5- از امام باقر (ع) فرمود: چون مرد گرفتار بلائى را ديدى بگو:
سپاس از آنِ خدا است كه مرا عافيت داده از آنچه تو را بدان گرفتار كرده است و برترى داده مرا به تو و بر بسيارى از كسانى كه آفريده- و بگوش او مرسان-.پ 6- از امام باقر (ع) فرمود: دستِ خود بر موضع درد گذار و سه بار بگو:
اللَّه اللَّه ربّى حقاً لا اشرك به شيئاً، اللَّهم انت لها و لكل عظيمة ففرجها عنّى
(بار خدايا توئى براى شفاى آن و در درد بزرگى آن را از من برگشا).پ 7- از امام صادق (ع) كه براى هر دردى بگو:
بسم اللَّه و باللَّه كم من نعمة للَّه في عرق ساكن و غير ساكن على عبد شاكر و غير شاكر
، و با دست راست ريشت را بگير و پس از نماز واجب سه بار بگو:
بار خدايا گرفتاريم را رفع كن و عافيتم را زود برسان و زيان از من دور كن.
و سعى كن كه اين دعا با اشك و گريه باشد.
پ8- از ابراهيم بن عبد الحميد از مردى گفت: خدمت امام صادق (ع) رسيدم و به او شكايت كردم از دردى كه داشتم فرمود:
بگو: بسم اللَّه. و دستت را بر آن بكش و بگو:
اعوذ بعزت اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه و اعوذ بجلال اللَّه و اعوذ بعظمة اللَّه و اعوذ بجمع اللَّه و اعوذ برسول اللَّه و اعوذ باسماء اللَّه من شرّ ما احذر و من شرّ ما اخاف على نفسى
. هفت بار آن را بگو.
گويد: من چنين كردم و خدا عمده آن درد را از من برد.پ 9- از عون كه فرمود: دست به موضع درد بكش سپس بگو:
بسم اللَّه و باللَّه و محمد رسول اللَّه و لا حول و لا قوة الَّا باللَّه العلى العظيم، بار خدايا آنچه از آن درد مىكشم از من ببر.
و سه بار به موضعِ درد دست بكش.پ 10- از امام صادق (ع) فرمود:
دستت را بجاى درد مىگذارى و مىگوئى:
بسم اللَّه و باللَّه [و] مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و لا حول و لا قوة الَّا باللَّه،
اللَّهم امسح عنّى ما اجده.
و سه بار به محل درد دست مىكشى.پ 11- از على بن عيسى از عمويش گويد: به او (يعنى امام ع)
گفتم: دعائى به من بياموز كه براى دردى كه به من رسيد بخوانم.
فرمود: در سجده بگو:
يا اللَّه يا رحمان (يا رحيم) يا ربّ الارباب و اله الآلهة و يا ملك الملوك و يا سيد السادة اشفنى بشفائك من كلّ داء و سقم فانّى عبدك اتقلّب في قبضتك
.پ 12- از زراره از يكى از دو امام (ع) فرمود: چون سر بستر بيمارى حاضر شدى هفت بار بگو:
اعيذك باللَّه العظيم ربّ العرش العظيم من شرّ كلّ عرق نفّار (نعّار خ ل) و من شرّ حرّ النار
(تو را بخداى بزرگ پروردگار عرش عظيم پناه دهم از شرّ هر رگ گريخته (خون ريز خ ل) و از شرّ سوزشِ آن).پ 13- از امام باقر (ع) فرمود:
چون انسان بيمار شد بگويد:
بسم اللَّه و باللَّه و محمد رسول اللَّه اعوذ بعزة اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه على ما يشاء من شرّ ما أجد
.پ 14- از امام صادق (ع) (كه بگويد):
اى نازلكننده شفاء و برنده درد، نازل كن براى دردى كه دارد شفاء.پ 15- از حسين خراسانى كه نانوا بود گفت: به امام صادق (ع) از دردى كه داشتم شكايت كردم، فرمود:
هر گاه نماز خواندى بجاى سجدهات دست بگذار و بگو:
بسم اللَّه محمد رسول اللَّه اشفنى يا شافى لا شفاء الَّا شفاءك، شفاء لا يغادر سقماً من كل داء و سقم
(به من شفا بخش اى كسى كه تنها شفا از تو است، شفائى كه بيمارى نگذارد، شفاء از هر درد و بيمارى).پ 16- از امام باقر (ع) كه على (ع) بيمار شد و رسول خدا (ص) نزد او آمد به او فرمود: بگو:
اللَّهم انّي اسألك تعجيل عافيتك و صبراً على بليّتك و خروجاً الى رحمتك
.پ 17- از امام صادق (ع) كه پيغمبر (ص) با اين دعا معالجه مىكرد: دست را بر جاى درد مىگذارى و مىگوئى:
أيا درد، آرام شو بسكينة اللَّه و قرار گير بوقار اللَّه و بر كنار شو به مانع از طرف خدا، بيارام به آرامشِ خدا، أيا انسان تو را پناه دهم بدان چه خدا عز و جل عرش و فرشتههايش را پناه داد در روز لرزش و زلزلهها. اين را هفت بار مىگوئى و كمتر از سه بار نباشد.پ 18- از امام صادق (ع) كه: دست خود بجاى درد مىگذارى و مىگوئى:
اللَّهم انّي اسألك بحقّ القرآن العظيم الذى نزل به الروح الامين و هو عندك في امّ الكتاب لدينا عليّ حكيم، ان تشفيني بشفائك
و تداويني بدوائك و تعافيني من بلائك
. تا سه بار، و صلوات مىفرستى بر محمد و آلش.پ 19- از محمد بن فضيل از ابى حمزه گفت: دردى در زانوهايم رخ داد و شكايتش را به امام باقر (ع) كردم، فرمود: هر گاه تو نماز خواندى بگو:
يا اجود من اعطى و يا خير من سئل و يا ارحم من استرحم، ارحم ضعفي و قلة حيلتي و عافني من وجعي.
گويد: آن را بكار بستم و عافيت يافتم.