پ1- از هشام بن سالم، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود:
خدا عز و جل فرمايد: بايد به جنگ با من اعلام شود هر كه بنده مؤمن مرا آزارد و بايد از خشمم آسوده باشد هر كه بنده مؤمنم را گرامى دارد و اگر در روى زمين از مشرق تا مغرب آفريدهاى نباشد از آفريدههايم جز يك مؤمن به همراه پيشواى عادلى، من به عبادت آنها از هر آنچه در زمينم آفريدم بىنياز باشم و هفت آسمان و زمينها بدانها بر پا باشند و از ايمانشان براى آنها آرامشى مقرر سازم كه نيازمند به آرامش ديگرى نباشند.پ 2- از مفضل بن عمر كه امام صادق (ع) فرمود:
چون روز رستاخيز شود يك جارچى جار زد: كجايند روگردانان از دوستانم؟ پس مردمى بر پا شوند كه چهره آنها گوشت ندارد و گفته شود: اينانند آن كسانى كه مؤمنان را آزردند و در برابر آنها ايستادند و با آنها لجبازى كردند و به آنها در دينشان سخت گرفتند. سپس فرمان شود كه آنها را به دوزخ برند.پ 3- از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود:
خدا تبارك و تعالى فرموده است:
هر كس به يك دوستى از من اهانت كند، محققاً به جنگ با من كمين كرده است.پ 4- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه مؤمن مستمند يا غير مستمندى را خوار شمارد، پيوسته خدا عز و جل او را خوار و دشمن دارد تا از خوار شمردن آن مؤمن برگردد.پ 5- از معلى بن خنيس، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود: راستى خداى تبارك و تعالى مىفرمايد:
هر كه يك دوست از من اهانت كند، محققاً به نبرد با من كمين گرفته است و من به يارى دوستانم از همه چيز شتابان ترم.پ 6- رسول خدا (ص) فرمود:
خدا عز و جل فرموده:
هر كه بنده مؤمنم را خوار كند، آشكارا به جنگ با من برخاسته.پ 7- از حمّاد بن بشير، گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مىفرمود:
رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل فرمايد:
هر كه دوستى از مرا اهانت كند، محققاً براى نبرد با من كمين كرده است، و هيچ بنده با عملى به من نزديك نشود كه محبوبتر باشد نزد من از عمل بدان چه بر او واجب كردم، و به راستى كه او
با انجام نماز نافله به من تقرّب جويد تا آنجا كه او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم، گوش او شوم كه با آن بشنود و چشم او شوم كه با آن ببيند و زبان او شوم كه با آن بگويد و دست او شوم كه با آن بگزد، اگر مرا بخواند، اجابتش كنم و اگر از من خواهشى كند، به او ببخشم و من هرگز در كارى كه انجام دهم در ترديد نباشم مانند ترديدى كه در مرگ مؤمن دارم، او از مرگ بدش آيد و من ناخوش كردن او را بد دارم.پ 8- از امام باقر (ع)، فرمود: چون پيغمبر را به معراج بالا بردند، گفت: پروردگارا! حال مؤمن در نزد تو چون است؟ فرمود:
اى محمد! هر كه يك دوست مرا، اهانت كند محققاً آشكارا با من به جنگ برخاسته، من به يارى دوستانم از همه چيز بيشتر مىشتابم، من در باره چيزى آن اندازه ترديد ندارم كه در باره قبض روح مؤمن، او از مرگ بدش آيد و من هم از بدى كردن به او بدم مىآيد، به راستى برخى از بندگان مؤمنم را جز توانگرى نشايد و به نسازد و اگر به جز آنش بگردانم نابود و هلاك شود، و به راستى برخى بندههاى مؤمنم باشند كه جز با درويشى و ندارى به نشوند و اگر به جز آنش بگردانم نابود و هلاك شود، و تقرّب نجويد هيچ بنده اى به من به عملى كه محبوبتر باشد نزد من از آنچه بر او واجب كرده ام، و به راستى كه او با عمل نافله به من تقرّب جويد تا آنجا كه دوستش دارم و چون دوستش داشتم در اين صورت گوش او شوم كه با آن بشنود و چشم او شوم كه با آن ببيند و زبانش شوم كه با آن بگويد و دستش شوم كه با آن برگيرد، اگر دعا كند به درگاهم اجابتش كنم و اگر از من خواهش كند، به او ببخشم.
پ9- از امام صادق (ع)، فرمود:
هر كه مؤمنى را براى ندارى و فقر او كم و كوچك شمارد و خدا روز رستاخيز او را در برابر خلايق به رسوائى شهره سازد (و چون همان مؤمن كه در دنيا خوار شمرده مىشد، خوارش كند- از مجلسى ره).پ 10- فرمود (ع) كه رسول خدا (ص) فرموده است:
پروردگارم مرا به معراج شبانه برد و از پشت پرده به من وحى كرد آنچه را وحى كرد و با من بىواسطه سخن گفت تا آنكه به من فرمود:
اى محمد! هر كه دوستى از دوستان من خوار كند، محققاً به نبرد با من كمين گرفته است، و هر كه با من بجنگد، من با او بجنگم، گفتم: پروردگارا! اين دوست تو كيست؟ من دانستم كه هر كه با تو بجنگد با او مىجنگى، فرمود: آن كسى است كه از او پيمان گرفتم به دوستى و پيروى از تو و از وصىّ تو و از ذريّه تو و نژاد تو.پ 11- از امام صادق (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود:
خداى عز و جل فرمايد:
هر كه بنده مؤمن مرا به خوارى كشد، با من به نبرد برخاسته، و من هر كارى كنم ترديدى ندارم مانند ترديدى كه در باره بنده مؤمنم دارم، به راستى من ملاقات او را دوست دارم و او از مرگ بدش مىآيد و من مرگ را از او مىگردانم، و به راستى در امرى به درگاه من دعا مىكند و من براى او اجابت مىكنم بهتر از آن را كه مىخواهد.