پ1- ابن منذر گويد: از هراسيدن نزد امام صادق (ع) ياد آور شدم، فرمود: به شما چيزى را خبر ندهم كه هر گاه آن را بگوئيد نه در شب و نه در روز نهراسيد:
بسم اللَّه و باللَّه و توكلت على اللَّه و انّه مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً، اللَّهم اجعلني في كنفك و في جوارك و اجعلني في امانك و في منعك.
پس فرمود: به ما رسيده كه مردى سى سال به اين دعا ملازم
بود و يك شب آن را ترك كرد و همان شب عقرب او را گزيد.پ 2- از امام صادق (ع) فرمود: بگو:
اعوذ بعزت اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه و اعوذ بجلال اللَّه و اعوذ بعظمة اللَّه و اعوذ بعفو اللَّه و اعوذ بمغفرة اللَّه و اعوذ برحمة اللَّه و اعوذ بسلطان اللَّه الذي هو على كل شيء قدير، اعوذ بكرم اللَّه و اعوذ بجمع اللَّه من شرّ كلّ جبّار عنيد و كلّ شيطان مريد و شرّ كلّ قريب او بعيد او ضعيف او شديد و من شرّ السامة و الهامة و العامة (از شرّ گزنده و كشنده و سال قحط) و من شرّ كلّ دابّة صغيرة او كبيرة بليل او نهار و من شرّ فسّاق العرب و العجم من شرّ فسقة الجن و الانس
.پ 3- از امام صادق (ع) كه امير المؤمنين (ع) فرمود: پيغمبر حسن و حسين را رقيه نمود پس فرمود: پناه دهم شما را به كلمات تامّه خدا و به اسماء حسنى خدا كه همه عمومى هستند از شرّ زهرداران و گزندههاى كشنده و از شرّ هر چشمِ بد و از شرّ حسود هنگام حسد.
سپس پيغمبر (ص) رو به ما كرد و فرمود: ابراهيم را شيوه بود كه اسماعيل و اسحاق را چنين در پناه خدا مىگذاشت.پ 4- از سليمان جعفرى گويد: شنيدم أبو الحسن (ع) مىفرمود:
چون شام كنى و بنگرى كه خورشيد رو به پنهان شدن و پشت
به جهان كردن است بگو:
بسم اللَّه و باللَّه و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً و الحمد للَّه الذي يصف و لا يوصف و يَعلم و لا يعلم، يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ و اعوذ بوجه اللَّه الكريم و باسم اللَّه العظيم من شرّ ما برأ و ذرأ و من شرّ ما تحت الثرى و من شرّ ما بطن و ظهر و من شرّ ما وصفت و ما لم اصف و الحمد للَّه ربّ العالمين
. فرمود: اين امان است از هر درنده و از شيطان رجيم و نژادش و هر آنچه به دندان گيرد و بگزد و صاحب اين ورد و خوانندهاش نبايد از دزد و غول بترسد. من به آن حضرت گفتم كه:
به شكار درنده مىروم و شبها در ويرانهها مىخوابم و مىهراسم. به من فرمود:
چون در آئى بگو: به نام خدا در آمدم، و پاى راستت را پيش بگذار و هر گاه بيرون آئى پاى چپ را پيش نه و نام خدا را ببر كه تو بد نخواهى ديد.پ 5- از قتيبه اعشى گويد: امام صادق (ع) به من ياد داد كه بگو:
بسم اللَّه الجليل
پناه دهم فلانى را به خداى بزرگ از شرّ هر گزنده كشنده و هر زهردار و هر چشمِ بد و از سال گرانى و از شرّ جن و انس و عرب و عجم و از دميدن و از ستم و دست اندازى آنها و از پف كردن آنها و به آية الكرسي، و سپس آن را مىخوانى و سپس در بار دوم مىگوئى:
اعيذ فلاناً باللَّه الجليل
... تا به آخر آن.
پ6- از اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
قربانت، راستى من از عقربها مىترسم، فرمود: به سه ستاره از هفت ستاره بنات النعش بنگر كه در كنار ميانه آنها اختر كوچكى است نزديك آن كه عرب آن را سها نامند و ما آن را اسلم ناميم هر شب خيره بدان نگاه كن و سه بار بگو:
اللَّهم ربّ اسلم، صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و سلّمنا
. اسحاق گفت: در عمر خود آن را ترك نكردم جز يك بار كه در آن يك بار هم عقرب مرا گزيد.پ 7- از سعد اسكاف گويد: شنيدم كه امام صادق (ع) مىفرمود: هر كه اين كلمات را بگويد من ضامنم كه گزند عقرب و گزندههاى ديگر به او نرسد تا صبح:
اعوذ بكلمات اللَّه التامّات التي لا يجاوزهن برّ و لا فاجر من شرّ ما ذرأ و من شرّ ما برأ و من شرّ كلّ دابّة هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
.پ 8- از على بن ابى حمزه از ابى الحسن (ع) فرمود: رسول خدا در يكى از جهادهاى خود بود، و اصحابش از آزار كيك به وى شكايت بردند، فرمود: چون هر كدام شما به بستر خود رود بگويد:
اى سياه جهنده كه از بست و بند و در باكى ندارى من تو را قسم مىدهم به امّ الكتاب كه مرا و يارانم را آزار نرسانى تا شب برود و بامداد بيايد بدان چه آيد (و الذي نعرفه- آنچه ما مىدانيم اين است)
تا برگردد بامداد هر زمانى برگردد.پ 9- امير المؤمنين (ع) فرمود:
چون به درنده برخوردى بگو:
اعوذ برب دانيال و الجُبّ من شرّ كلّ اسد مستأسد
(پناه برم به پروردگار دانيال از هر شير شرزه و درنده.پ 10- از ابراهيم بن محمد بن هارون كه به امام باقر (ع) نوشت و پرسيد از پناه به خدا در باره بادهائى كه براى كودكان رخ مىدهد، در پاسخ، به خط خود اين دو عوذه را نگاشت و صالح (راوى حديث) معتقد است كه آنها را براى ابراهيم فرستاد:
«اللَّه اكبر اللَّه اكبر، اشهد ان لا اله الّا اللَّه، اشهد ان محمداً رسول اللَّه، اللَّه اكبر اللَّه اكبر، لا اله الّا اللَّه، و لا ربّ لى الّا اللَّه، له الملك و له الحمد لا شريك له، سبحان اللَّه، ما شاء اللَّه كان و ما لم يشأ لم يكن، اللهم ذا الجلال و الاكرام، ربّ موسى و عيسى و ابراهيم الذى وفّى اله إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ، لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ مع ما عددت من آياتك و بعظمتك و بما سألك به النبيّون و بأنّك رب الناس، كنت قبل كل شىء و انت بعد كل شىء، اسألك باسمك الذى تمسك به السماوات ان تقع على الارض الّا بأذنك و بكلماتك التامّات التى تحيى به الموتى ان تجير عبدك فلان (نام او را برد) من شرّ ما ينزل من السماء و ما يعرج اليها و ما
يخرج من الأرض و ما يلج فيها و سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
و نيز بخطش نگاشت:
«بسم اللَّه و باللَّه و الى اللَّه و كما شاء و اعيذه بعزة اللَّه و جبروت اللَّه و قدرة اللَّه و ملكوت اللَّه هذا الكتاب من اللَّه شفاء لفلان بن فلان (ابن) عبدك و ابن امتك عبدى اللَّه صلّى اللَّه على محمد و آله
.پ 11- از عبد اللَّه بن يحيى كاهلى گويد: امام صادق (ع) فرمود:
چون به درندهاى برخوردى در روى او آيت الكرسى بخوان و به او بگو:
«عزمت عليك بعزيمة اللَّه و عزيمة محمد (ص) و عزيمة سليمان بن داود و عزيمة امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) و الأئمة الطاهرين من بعده»
كه آن درنده از برابر تو برگردد ان شاء اللَّه.
گويد: من بيرون رفتم و به ناگاه درندهاى سر راهم در آمد، من او را قسم دادم و به او گفتم: از راه ما برگرد و ما را نيازار، گويد: به او نگاه كردم كه سرش را به زير انداخت و دمش را ميان دو پايش نهاد و برگشت.پ 12- از امام صادق (ع) كه هر كس دنبال نماز واجب بگويد:
«سپردم به خداى بزرگوار و والا خود و خاندانم و فرزندانم و هر كه را خواهم، سپردم به خدا كه بهراسد و بترسد و بلرزد در برابر
عظمتش هر چيزى خودم و خاندانم و مالم و فرزندم و هر كه را خواهم» در زير يكى از پرهاى جبرئيل در آيد و خود و خاندان و مالش محفوظ گردند.پ 13- به معصوم رسانيده است كه فرمود:
هر كه تنها در خانهاى شب را به سر برد، بايد آية الكرسى را بخواند و بايد بگويد:
بار خدايا هراسم را آرام كن و ترسم را بياساى و در تنهائى كمكم كن.پ 14- از بكير، فرمود: از امير المؤمنين (ع) شنيدم مىفرمود:
رسول خدا (ص) به من فرمود:
اى على! آيا به تو كلماتى نياموزم؟ هر گاهى كه در سختى و بلائى افتى بگو: «
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العليّ العظيم
» زيرا خدا عز و جل مىگرداند بدان از تو آنچه را خواهد از انواع بلا.