باب در اينكه ائمه مى‏دانند كَى مى‏ميرند و نميرند جز به اختيار خود

پ‏1- امام صادق (ع) فرمود: هر امامى كه نداند چه به او مى‏رسد و چه سرانجامى دارد او حجت خدا بر خلقش نيست (يعنى امام بر حق نيست).پ 2- حسن بن محمد بن بشار گويد: يك شيخى از اهالى قطيعة الربيع (ناحيه آبادى در اطراف بغداد كه منصور عباسى به ربيع حاجت داده بود) از عامه بغداد كه مرجع نقل روايات و احاديث بود، به من گفت: من يكى از معروفترين به فضيلت از خاندان نبوت را را ديدم و هرگز در فضل و عبادت به مانند او نديدم، گفتم، چه كسى را ميگوئى؟ و چگونه او را ديدى؟ گفت زمان تصدى سندى بن شاهك ماها را كه هشتاد تن از موجهين خيرمند و موثق بغداد بوديم جمع كرد و به حضور موسى بن جعفر (ع) برد، سندى خودش به ما گفت اى آقايان همه خوب به اين مرد نگاه كنيد و ملاحظه‏

 

كنيد آيا ناگوارى و ناراحتى دارد؟ زيرا مردم معتقدند كه شكنجه مى‏شود و به او زهر خورانده‏اند و بسيار در اين باره سخن مى‏كنند.

اين منزل و بستر او است كه در كمال آسايش است و بر او سختى و دشوارى نيست و امير المؤمنين (هارون) هيچ سوء قصدى در باره او ندارد و تنها در انتظار است كه از سفر برگردد و با او مناظره كند و اين خود صحيح و سالم است و در كمال آسايش در همه امور خود، از خود او پرسش كنيد، گويد، ما همه مقصدى نداشتيم جز ديدار آن مرد و درك فضل و سيماى گيرنده او، موسى بن جعفر فرمود: اما آنچه در باره وسعت امر زندگى و مانند آن مى‏گويد، چنان است كه مى‏گويد، جز اين كه من به شما جمعيت گزارش مى‏دهم كه با هفت دانه خرما مسموم شدم و فردا رنگم سبز مى‏شود و پس فردا خواهم مُرد، من نگاه كردم ديدم سندى بن شاهك پريشان شد و چون شاخه خرما به لرزه افتاد.پ 3- عبد الله بن ابى جعفر گويد: برادرم از پدرش باز گو كرد كه شب وفات على بن الحسين (ع) براى او شربتى آورد و گفت پدر جان اين شربت را بنوش، فرمود پسر جانم، من امشب جان مى‏دهم و اين شبى است كه رسول خدا (ص) در آن جان داده است.پ 4- حسين بن جهم گويد: به امام رضا (ع) عرض كردم به راستى امير المؤمنين (ع) قاتل خود را مى‏شناخت و شبى را كه در آن‏

 

كشته مى‏شود و محلى كه در آن كشته مى‏شود و محلى كه در آن ضربت مى‏خورد مى‏دانست و خودش فرمود چون شيون مرغابيان را در خانه شنيد: «شيون‏كنانند كه نوحه گران به دنبال آنهايند» و ام كلثوم به او عرض كرد: كاش امشب در خانه نماز مى‏خواندى و دستور مى‏دادى ديگرى در مسجد به جاى شما براى مردم نماز بخواند و از او نپذيرفت و در آن شب بى‏اسلحه بسيار در بيرون منزل رفت و آمد مى‏كرد و مى‏دانست كه ابن ملجم با شمشير قاتل او است، و تعرض آن حضرت براى چنين واقعه‏اى خودش به نظر نمى آيد، (جائز به نظر نمى‏آيد خ ل)، امام در پاسخ او فرمود: همه اينها درست است ولى خودش اختيار كرد كه در آن شب تقديرات خدا عز و جل مجرى شود.پ 5- ابو الحسن موسى (ع) فرمود: به راستى خدا عز و جل بر شيعه خشم كرد و مرا مخير كرد يا خود فدا شوم يا شيعه، بخدا من با دادن جانم آنها را حفظ كردم.پ 6- مسافر گويد امام رضا (ع) به او فرمود: اى مسافر در اين قنات (كاريز) ماهيانى است؟ گفتم آرى قربانت، فرمود من ديشب رسول خدا (ص) را در خواب ديدم، مى‏فرمود: اى على آنچه نزد ما است براى تو بهتر است.پ 7- امام صادق (ع) فرمود: همان روز كه پدرم در گذشت، من خدمت او بودم و به من در باره غسل و كفن و وارد كردن در گور سفارشها كرد من گفتم پدر جان از روزى كه دردمند شدى من‏

 

حال شما را بهتر از امروز نديدم، من هيچ اثر مرگ در شما مشاهده نمى‏كنم، فرمود آيا نشنيدى كه على بن الحسين (ع) از پشت ديوار فرياد كرد:

 

اى محمد: بيا: بشتاب.پ 8- امام باقر (ع) فرمود: خدا پيروزى را براى حسين (ع) فرود آورد تا ميان آسمان و زمين (يعنى آن را به وى نمود) و مخير شد ميان پيروزى بر دشمن و ملاقات خدا، و ملاقات خدا تعالى را اختيار كرد.