پ1- از عمرو بن هلال، گويد: امام باقر (ع) فرمود:
مبادا ديده خود را بر آنكه بالا دست تو است بيندازى كه بس است پند گرفتن بدان چه خدا عز و جل به پيغمبرش فرموده (56 سوره توبه): (آيه چنين است فلا تعجبك) «خوشت نيايد و در شگفت نشوى از دارائى آنها و نه از فرزندان آنها» و فرمود (131 سوره طه): «دو چشم خود را مينداز به سوى آنچه بهرهمند كرديم بدان همگنانى از آنها را كه شگفتگى و خرمى زندگانى دنيا است» اگر از اين راه چيزى به دلت خلد به ياد آور زندگى رسول خدا (ص) را كه همانا خوراكش نان جو بود و شيرينيش خرما و سوختش شاخه نخل هر گاه به دست مىآورد.
پ2- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه از ما خواهش كند به او عطا كنيم و هر كه بىنيازى جويد، خدايش بىنياز كند.پ 3- از امام صادق (ع)، فرمود:
هر كه از خدا به معاش كم راضى باشد، خدا از او به كردار كم راضى است.پ 4- فرمود كه:
در تورات نوشته: آدمىزاده هر جور خواهى همان جور باش كه از آن دست كه بدهى به همان دست بدهندت، هر كه از خدا به روزى كم خشنود است، خدا هم از او به كردار كم خشنود است، هر كه به اندكى از مال حلال خشنود است، هزينهاش سبك است و دست آوردش پاك است و از حد نابكارى بركنار است.پ 5- از امام رضا (ع) كه فرمود:
هر كه را جز روزى بسيار قانع نكند، جز كردار بسيارش بس نباشد و هر كه را روزى اندك بس است، كردار اندك هم بس باشد.
پ6- از امام صادق (ع) كه امير المؤمنين (ع) هميشه مىفرمود:
آدمىزاده، اگر آنچه را كه بست باشد از دنيا مىخواهى آسانترين چيزى كه در آن است تو را بس است (آنچه شكمى را سير كند و عورتى را بپوشاند) و اگر آن را خواهى كه تو را بس نباشد پس به راستى هر آنچه در دنيا است تو را بس نيست (زيرا اگر همه دنيا را هم به كسى دهند نيازش بيشتر شود چون جمع هر مال و مقامى نيازمندىهاى فراوانى به بار آورد).پ 7- فرمود كه:
حال يكى از اصحاب پيغمبر سخت شد، همسرش به او گفت:
كاش مىرفتى نزد رسول خدا (ص) و از او چيزى مىخواستى، آمد نزد پيغمبر، چون پيغمبر او را ديد، فرمود: هر كه از ما خواهد به او عطا كنيم و هر كه نخواهد خدايش بىنياز كند، آن مرد گفت: جز مرا قصد نكرده است، نزد زنش برگشت و به او اعلام كرد، زنش گفت: رسول خدا (ص) هم بشر است (يعنى باطن كسى را نمىداند) برو و به او حال خود را بگو، آمد نزد آن حضرت و تا چشم رسول خدا (ص) به او افتاد فرمود: هر كه از ما خواهد به او عطا كنيم و هر كه نخواهد خدايش بىنياز كند و تا سه بار آن مرد رفت و آمد كرد و سپس رفت يك تبرى عاريه كرد و به كوه رفت و بالاى آن بر آمد و هيزمى بريد و آن را آورد و فروخت به نيم مد (نيم كيلو تقريباً) آرد و آن را برد و خورد، سپس فردا رفت و هيزم بيشترى آورد و فروخت و پيوسته كار كرد و جمع كرد تا يك تبرى خريد و سپس
جمع كرد تا دو نره شتر خريد و غلامى خريد و توانگر شد و به رفاه رسيد، پس از آن آمد نزد پيغمبر و به او خبر داد كه چگونه آمد خواهشى كند و چه از پيغمبر (ص) شنيد (بازهم) پيغمبر (ص) فرمود:
هر كه از ما بخواهد به او عطا كنيم و هر كه نخواهد، خدا او را بىنياز كند.پ 8- از امام باقر (ع) كه رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه خواهد بىنيازترين مردم باشد بايد بدان چه در دست خدا است پشت گرمتر باشد از آنچه در دست ديگران است.پ 9- از امام باقر (ع) يا امام صادق (ع) كه فرمود:
هر كه بدان چه خدايش روزى كند، قناعت ورزد، از بىنيازترين مردم است.پ 10- از حمزه بن حمران، گويد: مردى به امام صادق (ع) شكايت كرد كه روزى مىجويد و بدان مىرسد و قانع نمىشود و نفسش او را به اندازه بيشترى مىكشاند و گفت: چيزى به من آموزيد كه از آن سود برم. امام صادق (ع) به او فرمود: اگر آنچه تو را بس است بىنيازت مىكند، كمتر چيزى كه در اين جهان است تو را بىنياز سازد، و اگر آنچه تو را بس است بىنياز نكند، هر آنچه در جهان است بىنيازت نسازد.
پ11- امير المؤمنين (ع) فرمود:
هر كه از دنيا بدان چه او را كفايت كند خشنود باشد، كمترين چيزى كه در آن است او را كفايت مىكند و كسى كه راضى نيست از دنيا بدان چه او را كفايت مىكند در دنيا، چيزى نيست كه او را كفايت كند.